بخشی از مقاله
خلاصه
هدف از این پژوهش توصیفی-تحلیلی، ارزیابی و اولویتبندی معیارهای اصلی موثر در مدیریت زنجیره تامین سبز با رویکرد فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی در راستای ارتقای عملکرد فروش در شرکتهای لبنیاتی شهر زنجان میباشد. پژوهش فوق در دو بخش متفاوت انجام شد؛ بخش اول، مشخص کردن عاملهای حیاتی از طریق مرور گسترده ادبیات پژوهش، مصاحبه شخصی، و نظرسنجیهایی است که از "پرسشنامه الف" استفاده میکند.
در بخش دوم، از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی به منظور تعیین اهمیت نسبی این عاملها از طریق رتبهبندی استفاده میشود. رتبهبندی با دادن ضرایبی به شاخصها براساس گزارشهای نظرسنجی با استفاده از "پرسشنامه ب" - مقایسات زوجی - انجام میشود. از این رو، دو پرسشنامه مورد استفاده برای جمعآوری دادهها برپایه معیارهای اصلی تدوین شده که براساس گزارشهای نظرسنجی از خبرگان دانشگاهی، مدیران اجرایی و متخصصان مختلف صنایع لبنی در شهر زنجان انجام میشود.
برای روایی و پایایی پرسشنامهها، از روایی محتوا و نرخ ناسازگاری - روش گوگوس و بوچر - استفاده شده است. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار اکسل 2007 برای تحلیل توصیفی و نرم افزارهای اکسل 2007 و سوپر دسیژن نسخه دو برای فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان میدهد که؛ معیار "سیستمهای مدیریت کیفیت و مدیریت زیستمحیطی" رتبه اول و معیار ''بهبود سرمایهگذاری'' رتبه آخر در میان هشت معیار میباشند.
.1 مقدمه
در دنیای امروز اهمیت و ضرورت در نظر گرفتن جنبههای زیست محیطی در کنار زنجیره تامین سنتی، منجر به بکارگیری زنجیره تامین سبز در سازمانها و مراکز تولیدی شده است. در سالهای اخیر توجه زیادی به ارزیابی تامین کنندگان شده است. در فضای تولیدی جدید، تامین کننده بخش اساسی زنجیره تامین است و انتخاب تامین کننده مناسب به شرکت کمک میکند تا محصولات با کیفیت مناسب را به مقدار مورد نیاز با قیمت مناسب و در زمان مورد نیاز فراهم آورد. ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان مسولیت مهمی است که باید همواره مد نظر قرار گیرد. اهمیت موضوع بالا به حدی است که بسیاری از تحقیقات سازمان را به خود اختصاص داده است .[1] مسایل زیست محیطی به صورت روز افزونی در مدیریت هر گونه کسب و کاری اهمیت پیدا میکنند.
پیادهسازی و اجرای روشهای سبز فقط یک الزام اجتماعی نیست بلکه یک واسطه برای مقررات سبز زیست محیطی و تقاضای در حال رشد خریداران برای محصولات سازگارتر با محیط زیست میباشند. در سدههای اخیر توسعه صنعتی جای خود را به توسعه پایدار داده است .[2] از طرفی، پژوهش بر روی مدیریت زنجیره تامین سبز هنوز در مراحل نخستین خود قرار دارد و نیازمند چارچوب مناسبی برای هدایت، اجرا و پیاده سازی آن می باشد. یکی از صنایعی که سبز بودن زنجیره تأمین آن از ملزومات داشتن محیط زیستی پاک و سبز است، صنعت لبنیات است، پایداری در بخش غذا نیاز امروزه است. مدیریت زنجیره تامین سبز شناسایی و سپس رویکرد نوظهور و موثری برای بهبود بهرهوری، بازده شرکتها و دستیابی به ثبات میباشد .[3]
تمرکز بخش عمدهای از تحقیقات در زمینه ترکیب مدیریت زیست و مدیریت زنجیره تامین به فعالیتهای صنعتی همچون صنایع شیمیایی، صنایع الکترونیک و صنایع خودروسازی اختصاص داده شده است. با وجود اینکه بخش غذا علاوه بر سلامت و لذتبخشی، سهم قابل ملاحظهای در هزینههای زندگی دارد. طی سالهای اخیر هزینه مواد غذایی در ایران، همواره سهمی بین 22 تا 25 درصد از هزینههای خانوار شهری و تا 37 درصد از هزینههای خانوار روستایی را داشته است.
صنایع غذایی نقش مهمی در اقتصاد دارند. بیش از 10 هزار واحد تولیدی صنایع غذایی در کشور وجود دارند که 15 درصد از اشتغال بخش صنعت را در بر میگیرند .[4] از این رو، اولویتبندی معیارهای اساسی موثر برای اجرای مدیریت زنجیره تامین سبز برای اولین بار در شرکتهای لبنیاتی شهر زنجان انجام میگیرد که جنبه نوآوری و جدیدی بودن پژوهش را بیان میکند و خلا پژوهشی در این زمینه را پر میکند. از دیگر دلایل اجرای پژوهش فوق در شرکتهای لبنیاتی پگاه، کاله، و میهن در شهر زنجان نقش مدیریت زنجیره تامین سبز در ارتقا عملکرد فروش برای کسب مزیت رقابتی برای شرکتهای نام برده میباشد. مایکل پورتر از سه راهبرد تمایز1، تمرکز2 و رهبریهزینه3 بهعنوان راهبرد عام برای کسب مزیت رقابتی پایدار نام میبرد.
پورتر بیان میکند آن دسته از بنگاهها که بطور همزمان از راهبردهای تمایز و کاهش هزینه استفاده میکنند، در کسب مزیت رقابتی موفقترند .[5] بنابراین میتوان گفت که راهبردهای زنجیره تامین به دو راهبرد پاسخگویی و کارایی تقسیم میشود و زنجیره تامین سبز با اختلاط دو راهبرد یاد شده و با لحاظ کردن اصول اقتصادی در دستیابی به اهداف صرفهجویی در استفاده از منابع، انرژی، انبارها، جلوگیری از حمل و نقل غیرضروری، کاهش آلودگی با به کارگیری مواد خام و سازگار با محیطزیست، کاهش ضایعات و غیره از مزایای کارایی یا به تعبیر دیگر از راهبرد کاهش هزینهها بهرهمند میشود. این زنجیره از یک سو با ایجاد نوآوری در طراحی و تولید محصولات سازگار با محیطزیست و قابل بازیافت، علاوه بر کاهش هزینههای تخریب زیست محیطی - هزینههای اجتماعی - از راهبرد تمایز استفاده میکند .[6]
.2 مبانی نظری و پیشینه پژوهش
در نیازهای محیطی جهانی امروز، تمرکز عملکرد شرکتها تغییر کرده است. پیش از این، تمرکز آنها عمدتا در تولید ثروت از طریق عملکرد اقتصادی برتر از نظر موفقیت در دارایی، بدهی و قدرت در سراسر بازار بود، اما در حال حاضر تمرکز در عملکرد زیست محیطی و اجتماعی تا زمان دستیابی به عملکرد اقتصادی بالا، میباشد. تمرکز تجارتها باید بر سودآوری بلندمدت باشند که بطور همزمان میتواند خطرات زیستمحیطی و اجتماعی را کاهش دهد. بنابراین، کارکرد مدیریت زنجیره تامین سبز در جایگاه نخست جهت نفوذ، نیاز به پایداری عملکرد در شرایط اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی میباشد.
زنجیره تامین، شبکهای متشکل از تمام بخشهای درگیر - بهعنوان مثال، تهیهکننده، تولید کننده، توزیع کننده، عمدهفروش، خردهفروش، مشتریان، و غیره - که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در تولید و تحویل محصولات یا خدمات به مشتریان نهایی - هر دو در سمت بالادست و پاییندست از طریق توزیع فیزیکی، جریان اطلاعات و امور مالی، میباشد .[7] بنابراین هدف مدیریت زنجیره تامین، یکپارچهسازی واحدهای سازمانی در طول زنجیره تامین و هماهنگسازی جریان مواد، اطلاعات و مالی به منظور برآوردن تقاضای مشتری و بهبود رقابتپذیری است.
[8] مدیریت زنجیره تامین سبز "در نظر گرفتن مسائل زیست محیطی در زنجیره تامین شامل طراحی محصول، انتخاب و منبع یابی مواد، فرایند ساخت و تولید، تحویل محصول نهایی به مشتری و مدیریت محصول پس از مصرف و طی شدن عمر مفید آن" [9]، .[10] مدیران در زنجیره تامین سبز علاوه بر حداقلسازی هزینههای معمول زنجیره تامین - هزینه سفارش، هزینه موجودی کالا و... - ، در راستای پاسخگویی به مسئولیت اجتماعی سازمان و ارتقای بهرهوری به دنبال حداقل کردن هزینههای اجتماعی نیز هستند، تا از این طریق به خلق ارزش و ارضای نیازهای مشتریان - مخصوصا مشتریان مطلع و حامی محیطزیست - پرداخته تا اصلاح یا ایجاد تقاضای جدید، دستیابی به بخشهای جدیدی از بازار و تغییرات در هزینهها - با دستیابی به شیوههای جدید تولید - به عنوان منابع عمده نوآوری بهرهمند شوند، که این امر در نهایت مزیت رقابتی را برای سازمان به همراه خواهد داشت .[1]
مدیران سازمانها باید استراتژیهای مناسبی را وضع و اجرا نمایند که باعث استحکام بیشتر روابط بین سازمانی با دیگر اعضای زنجیره تامین گردد و همچنین با توجه به اهمیت مسائل محیطی از نگاه این سازمانها با برقراری زنجیره تامین سبز، به شاخصهایی نظیر کارایی، رضایت اجتماعی و همچنین اهداف سازمانی خود دست یابند .[11] ده دلیل که شرکتها باید رویکرد سبز و انطباق با مدیریت زنجیره تامین سبز را بپذیرند عبارتند از [12]؛
.1 پایداری منابع،
.2 کاهش هزینهها،
.3 افزایش بهرهوری،
.4 کسب مزیت رقابتی،
.5 انطباق با قوانین،
.6 کاهش ریسک،
.7 کسب شهرت نام تجاری،
.8 بازگشت سرمایه،
.9 دلگرمی کارکنان
.10 الزامات اخلاقی. طرحهای مدیریت زنجیره تامین سبز، به طور فزایندهای در دستور کار بسیاری از سازمانها میباشد، چراکه مدیران بوسیله منافع بالقوه مرتبط با مدیریت زنجیره تامین سبز، از جمله؛ بالا رفتن اعتبار، افزایش بهرهوری، اثربخشی، تمایز و رشد درآمد، برانگیخته میشوند .[13] از این رو، مطالعات متعددی برای کشف عوامل اجرای زنجیره تامین سبز انجام شده است که در ادامه به چهار مورد از آنها اشاره میشود؛
1. امیدوار و همکاران - 1394 - ، در پژوهشی به بررسی و رتبهبندی موانع اجرای شیوههای مدیریت زنجیره تامین سبز در شرکت پارس خودرو با استفاده از روش دیمتل پرداختند. بدین منظور بخش لجستیک شرکت پارس خودرو مورد مطالعه قرار گرفته و در گام اول به بررسی موانع اجرای این شیوهها پرداخته شد و نهایتاً موانع نهایی با نظر خبرگان امر در این زمینه انتخاب شد. پس از نهایی شدن این موانع، در گام دوم از روش دیمتل به منظور تجزیه و تحلیل و رتبهبندی موانع علی و معلولی استفاده شد. در نهایت با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل علی و معلولی دیمتل، موانع عدم وجود رویکرد فعالانه و داوطلبانه سازمان و تامینکنندگان در خصوص رعایت استانداردهای زیست محیطی و مسئولیت اجتماعی و عدم توانمندی تأمینکنندگان - از نظر دانش و تکنولوژی فنی - جهت اخذ استاندارد ایزو 14000، مهمترین تاثیر را در عدم اجرای شیوههای مدیریت زنجیره تامین سبز دارند .[14]