بخشی از مقاله
خلاصه
سازمان هاي پروژه محور عمراني به پروژه ها به عنوان عناصر اصلي و سازنده در تحقق اهداف استراتژيك نگاه مي كنند، پروژه ها برحسب ميزان موفقيت در اجرا، موفقيت رقابتي اين سازمان ها را تعيين مي كنند. بنابراين انتخاب درست پروژه ها، اولويت بندي سبد پروژه و مديريت جمعي و هماهنگ آنها در اين سازمان ها اهميت زيادي دارد، خصوصا" پروژه هاي عمراني شهري كه به عنوان سازه هاي اجتماعي همواره در معرض ديد شهروندان مي باشند.
در اين پژوهش با استفاده از تلفيق دو تكنيك AHP فازي و كوپراس يك مدل جديد تلفيقي جهت ارزيابي و رتبه بندي پروژه هاي عمراني شهري ارائه شده است. جهت شناسايي معيارها با استفاده از بررسي ادبيات تحقيق و بررسي معيارهايي كه در مديريت پروژه ها به صورت عملي مورد استفاده مي باشند، تعداد ٨ معيار استخراج شد و سپس با AHP فازي اهميت معيارها مشخص و بااستفاده از روش كوپراس پروژه ها رتبه بندي شده اند. نتايج اين پژوهش نشان داد معيارهاي هم راستايي با اهداف استراتژيك و كيفيت پايداري زيست محيطي بيش از ٥٠ درصد اهميت كل را كسب كردهاند و اين نشان دهنده اهميت ويژه اين دو معيار نسبت به بقيه معيارها در سازمان پروژه محور عمراني مورد مطالعه مي باشد.
١. مقدمه
در سازمان هاي پروژه محور، پروژه ها به عنوان عناصر اصلي و سازنده تعبير مي شوند كه بر حسب ميزان موفقيت در اجرا، موفقيت رقابتي سازمان را تعيين مي كنند. انتخاب صحيح پروژه هاي سبد متضمن حسن عملكرد مديريت سبد پروژه است. مديريت سبد پروژه ضمن استفاده از تكنيك هاي مديريت پروژه براي اجراي موفقيت آميز پروژه ها، به عنوان يكي از ابزارهاي اجراي استراتژي نيز نقش دارد. هاروي* معتقد است كه پروژه ها شريان حياتي بسياري از سازمان هاي امروزي هستند]١.[ انتخاب صحيح پروژه ها با توجه به محدوديت منابع و زمان در انجام هر پروژه اي عامل اصلي رشد و بقاي سازمانها محسوب مي شود.
ضرورت تامين اهداف سازمان، مسئله بودجه بندي سرمايه هاي سازمان را از مسئله صرفا" مالي خارج كرده و به موضوع چند وجهي تبديل مي كند. كه به طور مستقيم با راهبرد سازمان در ارتباط است؛ بسياري از جنبه هاي سازمانهاي پروژه محور، به خصوص در حوزه اثرگذاري متقابل استراتژي سازمان و مديريت پروژه در اين سازمانها دست نخورده باقي مانده است. امروزه بيش از پيش نياز به تبيين ارتباط متقابل مديريت ارشد سازمان با جنبه هاي مديريت سبد اين پروژه ها نمايان شده است. يكي از مسائل پيچيده در سازمان هاي پروژه محور عمراني، انتخاب تركيب درست و رتبه بندي پروژه ها از ميان تعداد زيادي از پروژه هاي پيشنهادي مي باشد.
زيرا تنها فاكتور محدود كننده بودجه كلي سبد است، زيرا هيچ سازماني، منابع كافي جهت پاسخگويي به تمام نيازهاي كاري اش را ندارد، البته اين تركيب براي اينكه بهترين نتيجه را ببار آورد، مي بايست با توجه به محدوديت ها، اولويت ها، سياست ها، فرصت ها، تهديدات، اهداف و استراتژي هاي سازمان صورت پذيرد. حائز اهميت بودن توسعه شبكه راهها در پروژه هاي عمراني درون شهري با توجه به ويژگي ها و محدوديت هاي خاص هر پروژه به لحاظ عمر، چرخه حيات، ضرورت بازسازي، نرخ مصرف منابع در دوره هاي مختلف و بعضا" به دليل وجود تعامل ميان پروژه هاي پيشنهادي، عملي نمودن اين امر مستلزم تلاش مضاعف و همواره يك تصميم مهم تلقي مي گردد.
در اين شرايط ضروريست مديريت شهري، جهت نيل به تعالي، به دنبال روش هايي باشند كه بتوانند بهره وري را افزايش و بر اساس استراتژي سازماني، هزينه ها را به حداقل برسانند، و منفعت را افزايش دهند. حيات شهر به اجراي پروژه هاي شهري وابسته است و توسعه راههاي ارتباط درون شهري مستلزم سرمايه و زمان قابل توجهي مي باشند. ضرورت تأمين نيازهاي عمراني شهر همگام با افزايش روز به روز نيازهاي رفاهي و اجتماعي شهروندان، لزوم بكارگيري تكنيك هاي موثر مديريت همزمان پروژه ها را ايجاب مي كند. مديريت سبد پروژه يكي از ابزارهاي نوين مديريت پروژه است كه به منظور اجراي استراتژي در انتخاب پروژه هاي درست به سازمان هاي پروژه محور كمك مي كند.
يكي از اهداف كليدي در مديريت سبد پروژه، شناخت پروژه هاي نادرست و تمركز بر پروژه هايي كه بيشترين ميزان ارزش و سهم را در منافع راهبردي سازمان فراهم مي نمايند. انتخاب پروژه ها به عنوان يك مسئله تصميم گيري راهبردي مستلزم استفاده از ارزيابي پروژه ها، معيارهاي تصميم و كنترل فرايندها ست، زيرا انتخاب پروژه هاي نامناسب باعث تحميل زمان و هزينه هاي اضافي و در نهايت از بين رفتن نفع سازماني ناشي از عدم سرمايه گذاري منابع در پروژه هاي مناسب تر مي شود. وجود عوامل مختلف و تاثيرگذار در انتخاب از يك سو و تعداد گزينه ها از سويي ديگر باعث شده كه روند انتخاب سبد پروژه عمراني شهري در سال هاي اخير، نيازمند به پيگيري سيستماتيك تر و منظم تر از سوي مديريت شهري باشد.
اما واضح است كه شاخص هاي كمي و كيفي متعدد با درجات اهميت متفاوت در انتخاب پروژه مطرح هستند و بايد در تصميم گيري مورد توجه قرار گيرند. حجم فعاليت هاي عمراني شهري از جمله شاخص هاي اساسي رشد و توسعه شهرها محسوب مي شود، با توجه به اينكه منابع مالي به منظور تأمين نيازهاي عمراني شهر مشخص و تعريف شده و محدود است و عمدتا" از منابع داخلي اعم از درآمد عملياتي و بودجه عمومي و اندوخته ها تأمين مي گردد. بنابراين لزوم يك برنامه ريزي دقيق و كارآمد براي جلوگيري از اتلاف اين منابع محدود مالي احساس مي شود، تا علاوه بر افزايش بهره وري در استفاده از منابع موجود، سرمايه گذاريها بصورت بهينه، پروژه ها در محدوده زمان و منابع پيش بيني شده و همچنين با اطمينان از كيفيت به انجام برسند.
يكي از مسائلي كه در انتخاب پروژه ها ي عمران شهري بسيار اهميت دارد و به عنوان يكي از مهمترين دغدغه هاي مديريت شهري محسوب مي شود، شناخت معيارهاي هاي عملكردي موثر و كارآمد قبل از اجراي پروژه است. از اين رو يكي از اهداف پژوهش به مسئله توسعه شاخص هاي چندگانه و برآورد اهميت اين شاخص ها در ارزيابي پروژه عمراني شهري اختصاص داده شده است لذا قبل از انتخاب پروژه ها بهتر است به فرايند ارزيابي شاخص هاي عملكرد پرداخته شود اين برخورد پيشگيرانه كنشي است در برابر آنچه ممكن است در آينده رخ دهد.
مسئله ديگري كه در انتخاب پروژه هاي شهري بسيار به آن توجه مي شود عايدي حاصل از اولويت بندي سبد پروژه هاست كه عمدتا" از جنس خدمات رساني به شهروندان است. به همين دليل هدف اصلي تحقيق ارائه روشي نظامند جهت رتبه بندي سبد پروژه هاي عمران شهري در نظر گرفته شده است. بنابراين اين پژوهش با يك مسئله چند شاخصه روبرو است. و در چنين شرايطي، بهره گيري از روش هاي تصميم گيري چند معياره اجتناب ناپذير بوده است. زيرا چارچوب روش شناختي تصميم گيري چند معياره به خوبي با طبيعت پيچيده مسائل تصميم گيري بويژه مسائل مالي و هزينه اي منطبق مي باشد، و مطالعات پژوهشگراني از جمله پانگسيري - *٢٠١٥] - ٢[ و تايلان - ٢٠١٤ - ]٣[ و اميري - ١٣٩٣ - ]٤[ نمونه هايي از كاربرد روش هاي تصميم گيري چند معياره در انتخاب و رتبه بندي سبد پروژه هستند.
تصميم گيري، به معناي انتخاب يك گزينه از ميان گزينه هاي مختلف مي باشد و زماني هوشمندانه خواهد بود كه در آن چند معيار در گزينش آن بكار رفته باشد. در يك تعريف كلي تصميم گيري چند شاخصه به تصميمات خاصي مانند ارزيابي، اولويت گذاري، و يا انتخاب از بين گزينه موجود اطلاق مي گردد. سازمانها معمولاً در انتخاب پروژه هاي خود از يك نوع ابزار و يا تكنيك خاص استفاده نمي كنند و اغلب به صورت تركيبي از مجموعه اي از اين ابزارها و تكنيكها استفاده مي نمايند]٥.[
بطور كلي اين پژوهش قصد دارد با ارائه يك مدل تلفيقي در گام نخست، اهميت شاخص هاي مهم در ارزيابي پروژه هاي شهري را با استفاده از تكنيك AHP فازي بهبود يافته برآورد نمايد و در گام بعدي با پياده سازي روش نوين كوپراس، ضمن تعيين امتياز پروژه ها در هر معيار به رتبه بندي سبد پروژه هاي موجود در سازمان مورد مطالعه بپردازد. علت استفاده از تئوري فازي در اين پژوهش وجود ابهامات كلامي پاسخ دهندگان ميباشد كه به خوبي اين ضعف را پوشش ميهد. همچنين روش كوپراس نيز با درنظر گرفتن معيارهاي مثبت و منفي تا آخرين گام رتبه بندي دقيقتري نيز ارائه ميدهد. بنابراين از نتايج اين تحقيق مي توان به عنوان يك ابزار مديريتي جهت تصميم گيري مناسب در خصوص انتخاب و رتبه بندي سبد پروژه ها در سازمان پروژه عمراني استفاده نمود.
٢. روش تحقيق و مدل پيشنهادي
اين تحقيق براساس هدف تحقيق، يك پژوهش كاربردي است. بدين دليل كه به زمينهيابي براي حل يك مسأله در دنياي واقعي ميپردازد و به سازمانها در جهت سوق پيدا كردن به سوي مديريت دانش پروژه و تصميم گيري بهتر كمك ميكند. همچنين از نظر گردآوري اطلاعات در حيطه پژوهشهاي توصيفي _ پيمايشي است، اصليترين روشها و ابزارهاي جمع-آوري دادهها را اسناد و مدارك، مشاهدات، مصاحبه و پرسشنامه تشكيل ميدهند، در پژوهش حاضر جهت جمعآوري داده-ها از پرسشنامه استفاده شده است.
پرسشنامه يكي از ابزار كسب اطلاعات در پژوهشهاي پيمايشي است كه دادهها را به طور مستقيم گردآوري مينمايد. جامعه، تمامي عناصر تحت بررسي است كه به گروه تعريف شدهايي تعلق دارد، بر اين اساس جامعه آماري پژوهش حاضر شامل مديران و مجريان پروژه ها، اساتيد دانشگاه و ساير مديران معاونت مهندسي و برنامه ريزي مي باشند كه وظيفه اجرا، نظارت و بيشترين ارتباط و درگيري را با كل سازمان دارند.