بخشی از مقاله

چکیده

بهاشتراكگذاري دانش در سطوح داخلی سازمان و با سایر سازمانها بهویژه سازمانهاي همکار، یکی از ارکان اصلی مدیریت دانش است که داراي مزایایی از جمله دسترسی به دانش رقابتی، افزایش مزیت رقابتی، کسب ارزش و همافزایی است و عدم بهرهگیري از آن در صنایع، به ویژه صنعت پتروشیمی، که شرکتهاي فعال در آن نیازمند حجم وسیعی از دانش براي اجراي پروژههاي مختلف هستند. لذا هدف پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر در اشتراك دانش و رتبهبندي آنها در صنعت پتروشیمی در نظر گرفته شد؛ که براساس هدف کاربردي است. به منظور تحقق هدف پژوهش، مطالعات کتابخانهاي انجام گرفت و عوامل مرتبط با دارنده و گیرنده دانش، محتوایی، بستر همکاري و زیرساختهاي فناوري شناسایی شد.

براي تبیین مؤثر بودن عوامل، از مطالعات میدانی و گردآوري دادهها از طریق پرسشنامهاي 28 سؤالی که روایی محتواي آن توسط اساتید تأیید شده بود، بهره گرفته و مشخص گردید که کلیه عوامل شناسایی شده مؤثر هستند؛ سپس جهت رتبهبندي عوامل مؤثر شناساییشده از تکنیک تصمیمگیري چندمعیارة AHP استفاده شد.

براي انجام تحلیل به کمک ابزار پرسشنامههاي تخصصی حاوي 6 ماتریس مقایسات زوجی، دادههایی از جامعه فرهیختگان دانشی شرکتهاي فعال در صنعت پتروشیمی جمعآوري شد؛ پس از جمعآوري 50 پرسشنامه نرخ ناسازگاري ماتریسهاي مقایسات زوجی پرسشنامه محاسبه و تأیید شد . - IR≤0.1 - پس از تجزیه و تحلیل دادهها، یافتهها نشان داد که عامل بستر همکاري بینسازمانها حائز رتبه اول و سایر عوامل در رتبههاي بعد قرار گرفتند.

.1مقدمه و بیان مسئله

اغلب پژوهشگران بر این باورند که اقتصاد جهان به دانش و نوآوري متکی است و کشورهایی که نوآوري را به اقتصادشان تزریق میکنند، رشد اقتصاديشان سرعت مییابد. بنابراین در جامعه فراصنعتی امروز، دانش به یک منبع استراتژیک تبدیل گردیده و از آن به عنوان یکی از عوامل موفقیت سازمانی و رقابتپذیري یاد میشود. با این وجود، سازمانها در خلق و اداره و به اشتراكگذاري دانش خود با چالشهاي بیشماري مواجه هستند، زیرا قسمتی از دانش سازمانی به وسیله سازمان و قسمتی به وسیله افراد خلق و به اشتراك گذاشته میشود.

در همین راستا، صاحبنظران از مدیریت دانش به عنوان راهبردي کلیدي و آینده-نگر در برنامهریزيها و تصمیم گیريهاي استراتژیک و تاکتیکی، یادگیري پویا، حل مسأله و تحقق بخشیدن پتانسیل کامل داراییهاي سازمان؛ و یکی از حیاتیترین عوامل بهبود عملکرد کارکنان، موفقیت یا شکست مدیران و مزیت رقابتی سازمان یاد کرده و مدعی شدند که اگر سازمانها قابلیت یادگیري و استفاده خلاقانه از دانش را دارا باشند، به الگوي جدید تفکر دست می-یابند که میتوانند به تعریف مجدد امور و شیوه انجام آنها بپردازند.

علاوه بر موارد مذکور، این مدیریت دانش است که از طریق واکنش دقیق نسبت تغییرات محیطی، تداوم دسترسی به گردآوري اطلاعات، اکتساب، نگهداري و توزیع دانش باعث میشود کارکنان سازمانها هوشمندتر کار کنند، تولیدات و خدمات خلاقانهتري ارائه کنند و نیاز مشتریان را به بهترین شکل ارضا و به طور کلی به اتخاذ تصمیمات و انجام اقدامات کمک کنند.

در عصر امروز، یکی از ارکان اصلی مدیریت دانش، به اشتراكگذاري دانش در سطوح داخلی یک سازمان و یا به اشتراكگذاري دانش با سایر سازمانها به ویژه سازمانهاي وابسته و همکار است؛ که از طریق روابط متنوع بین شرکتها و بین افرادي که در آن شرکتها فعالیت دارند، شکل میگیرد و در آن منابع مهمی از ایدههاي نوین و دانشی هستند که میتوانند منجر به نوآوري شوند. علاوه بر این، داراي مزایایی از جمله دسترسی به دانش رقابتی در محیط رقابتی امروز، افزایش مزیت رقابتی، ایجاد نوآوري، کسب ارزش و ثروت و همافزایی است.

یکی از صنایعی که به اشتراكگذاري دانش بینسازمانی در آن بسیار ضروري است، صنعت پتروشیمی است که در آن شرکتهاي مختلف با بهرهگیري از دانش، تخصص، مهارت و تجربه مجموعهاي از افراد متخصص در حوزههاي مختلف، اعم از مدیریت، بازاریابی، حفاري و فناوري اطلاعات مشغول به انجام فرایندها و پروژههاي متعددي با حوزههاي دانشی بسیار متنوع هستند.

در این شرکتها حجم وسیعی از دانش با اجراي پروژههاي مختلف تولید میشود که قسمتی از آن در قالب اسناد و مدارك، گزارشات، دستورالعملها و صورت وضعیتها و غیره ثبت میشود و قسمتی نیز یه صورت ناملموس و در قالب مهارتها، تجارب، روابط و غیره در ذهن افراد پنهان مانده است. لذا عدم تسهیم و بکارگیري مجدد دانش اعم از ضمنی و آشکار جز هدر رفتن سرمایهها، هزینههاي سربار و نبود بهرهوري در این صنعت نیست.

بنابراین به جهت پیشگیري از خروج دانش از این صنعت به دلایل مختلف - بازنشستگی، انتقال، تعدیل، استعفا و... - ، شناخت کافی از عوامل کلیدي مؤثر بر انتقال این دانش بین سازمانهاي مرتبط و همکار، لازم و ضروري است و به مدیران و تصمیمگیران کمک خواهد کرد تا کنترل بهتري بر امور سازمانی و اقتصادي سازمانشان داشته باشند و از طریق افزایش میزان یادگیري بین سازمانی، سطح نوآوري سازمان را افزایش داده و به مزیت رقابتی دست پیدا کنند. این اشتراك دانش در سطح یک صنعت، در نهایت میتواند موجبات رشد اقتصاد ملی و رقابتی شدن آن را در سطح بینالمللی فراهم کند. بنابراین شناسایی عوامل مؤثر در اشتراك دانش با توجه به لزوم آن، ضروري است.

اکنون با توجه به ضرورت بکارگیري اصول مدیریت دانش، به اشتراكگذاري دانش و یکپارچهسازي اطلاعات و دانش بین سازمانهاي تابعه یک وزارت و مزایاي بهاشتراكگذاري دانش بین سازمانهاي همکار، تصمیم بر این شد محقق به تبیین عوامل مؤثر در اشتراك دانش بین سازمانهاي همکار و رتبهبندي این عوامل در صنعت پتروشیمی بپردازد.

بنابراین در پژوهش حاضر نشان خواهیم داد که چه عواملی در اشتراك دانش بین سازمانهاي همکار یعنی شرکتهاي صنایع ملی پتروشیمی، پتروشیمی رازي، پتروشیمی بوعلی و پتروشیمی بندر امام - ره - مؤثرند و اینکه کدامیک از این عوامل شناسایی شده از بیشترین اهمیت به لحاظ رتبه جهت به اشتراكگذاري دانش بین سازمانهاي همکار برخوردار است؟

.2 مبانی نظري و پیشینه پژوهش مدیریت دانش

تعاریف متنوعی درباره مدیریت دانش ارائه شده است. ابتداییترین تعریف از مدیریت دانش عبارت است از: یافتن راهی جهت خلق، شناسایی، شکار و توزیع دانش به افراد نیازمند. از طرف دیگر، مرکز بهرهوري و کیفیت آمریکا، مدیریت دانش را فرآیند گسترده کسب سازماندهی، انتقال و استفاده از اطلاعات در سازمان میداند. مدیریت دانش برحسب ویژگیهایی که در یک فرایند ساختیافته یا چرخه زندگی وجود دارد، میتواند جریان یابد که این چرخه از مفهوم و ایجاد آن شروعشده و تا یک وضعیت سودمند براي به اشتراكگذاري و بهکارگیري دانش ادامه مییابد

مدیریت دانش عبارتست از فرایند نظاممند ایجاد، نگهداري و تقویت سازمان در راستاي استفاده بهینه از دانش فردي و گروهی براي دستیابی به چشمانداز خود که در واقع همان مزیت رقابتی پایدار یا رسیدن به عملکرد مطلوب، میباشد

الاوي و لیدنر - 2001 - 2 بر این باورند که مدیریت دانش، اداره دانش بنگاه از طریق فرایند سازمانی و سیستماتیکی براي سازماندهی، کسب، ثبات، کاربرد و اشتراك دانش - هم دانش صریح و هم دانش ضمنی - کارکنان، براي افزایش عملکرد سازمانی و ایجاد ارزش میباشد 

ماله وترا تعریف خود از مدیریت دانش را اینگونه ارائه میدهد: مدیریت دانش فرایندي است که بهواسطه آن، سازمانها در زمینه یادگیري - درونی کردن دانش - ، کدگذاري دانش - بیرونی کردن دانش - و توزیع و انتقال دانش مهارتهایی را کسب میکنند. استیو هالس5 مدیریت دانش را فرایندي میداند که سازمانها بهواسطه آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیداکرده و همچنین قادر خواهند بود دانش کسب شده را به گونه اي مؤثر در تصمیمهاي خود بکار گیرند. کارل ویگ6 معتقد است که مدیریت دانش یعنی ایجاد فرایندهاي لازم براي شناسایی و جذب داده، اطلاعات و دانشهاي موردنیاز سازمان از محیط درونی و بیرونی و انتقال آنها به تصمیمها و اقدامات سازمان و افراد

اسنودن7 مدیریت دانش را بهینهسازي و مدیریت فعال سرمایه هاي فکري معرفی میکند. این دانش میتواند دانش صریحی باشد که در دستساختههاي انسانها وجود دارد یا به شکل دانش ضمنی در اختیار افراد یا گروهها قرار میگیرد. مدیریت دانش توسعه ابزارها، تکنیکها و ارزشهایی است که از طریق آنها سازمانها میتوانند سرمایه فکريشان را به دست آورند، توسعه دهند، اندازهگیري کنند، توزیع کنند و بازدهی از آن ایجاد کنند. مدیریت دانش، یک دیدگاه برنامهریزيشده و ساختارمند براي ایجاد، به اشتراكگذاري و ذخیره کردن دانش بهعنوان یک دارایی سازمانی است که براي ارتقاي توانمندي، سرعت و اثربخشی سازمان در ارائه محصولات یا خدمات براي مشتریان در راستاي استراتژي کسبوکار میباشد. مدیریت دانش در سه سطح فردي، تیمی و سازمانی رخ میدهد. یک شیوه کلنگر وجود دارد که دربرگیرنده دیدگاههاي مختلف است که دیدگاه افراد، فرایند، فرهنگ و فناوري را دربر میگیرد. این دیدگاهها وزنهاي یکسانی به مدیریت دانش میدهند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید