بخشی از مقاله

چکیده

یکی ازابعاد درخشان زندگی امام سجاد ع ،روابط اجتماعی آن حضرت با کنیزان وبردگانشان بوده است مقاله حاضر سعی دربررسی تلاش های امام سجاد درآموزش بردگان با شیوه های عملی با توجه به تعالیم اسلام دارد وتاثیراتی که این آموزه های اخلاقی در رشد وتعالی این قشرداشته است که با توجه به محدودیت های تبلیغی وارشادی امام سجاد در دوران امامتشان ،باعث ایجاد کانون تربیتی شد و به تربیت شاگردان زبده ای انجامید که در دوره امامان بعدی این افراد یکی از پایه های اصلی گسترش دین اسلام وفرهنگ شیعه شدند. در این مقاله از روش تحلیلی تاریخی با استناد به منابع اصیل استفاده شده است.

مقدمه

یکی ازمهمترین فعالیت های امام سجادع پس از حادثه عاشورا نشر مبانی اعتقادی وفرهنگ اصیل بود فرهنگ شیعه همان فرهنگ اسلام ناب بود که از طرف دستگاه حاکم مورد تحریف قرار میگرفت وامام خودراموظف به تبیین وباز آموزی آن میدانست وبیشتر اقدامات امام سجاد درراستای این هدف مهم بود و چون دراین دوران باتوجه به خفقان حاکم وتبلیغات زهر آگین آنان وسیاست کوچک شمردن وگمنام کردن اهل بیت افراد جامعه یا اصلا امام سجادع را نمیشناختند یادر مورد امامت ایشان مردد بودند وجرات تماس گرفتن وارتباط برقرار کردن با ایشان را نداشتند .امام بعد از بازگشت از اسارت ،شروع به کادر سازی کردند ویکی از محورهای مهم فعالیت ایشان دراین زمینه ،خرید بندگان وآموزش وتربیت وآزاد ساختن آنان بود ،امام توانست در مدت امامت خویش افراد بسیار زبده ای رانیز تربیت کند. در نوشتار حاضر سعی در بررسی رابطه تربیتی امام سجادع با بردگان خود و تاثیر آموزش های امام بر رفتار این قشر وریکرد آن در جامعه شده است.

.انسان سازی

یکی از اقدامات امام سجادع تربیت انسانهای شایسته بود امام کادر های جذب شده را آموزش ،بصیرت وآگاهی میدهد وموانع راه مبارزه را به آنان می-آموزد و راز داری ودوری از نا محرمان را به آنان گوشزد میکند بیاناتی از امام وارد شده که دقت در متن آنها نشان میدهد که آنها دستور العملهای تشکیلاتی امام شاگردانشان بوده است ،زیرا در اینجا مخاطب امام مومنان وهدایت شدگانی هستند که همچون امام مورد غضب دستگاه حاکم میباشند امام خطاب به انان میفرماید :

"ای مومنان خدا ما وشمارا از کید ظالمان وستم حسودان وقهر ستمگران کفایت کند . طاغوتها وپیروانشان ،همان دل بستگان به دنیا وفریفته گان به آن شمارا به فتنه نیاندازند وگمراه نکنند پس از خدا طلب یاری کنید وبه طاعت خدا وطاعت کسانی که از حاکمان و اطاعت شوندگان امروز به اطاعت سزاوارترند ،رجوع کنید... امر خدا واطاعت او واطاعت کسانی که او اطاعتشان را واجب کرده ،برهر چیز مقدم بدارید و مسائلی که برای شما پیش می آید از قبیل اطاعت از طاغوتها وزینت گمراه کننده دنیارا برامر خدا و اطاعت کسانی که او اطاعتشان را واجب کرده ،مقدم نکنید...." - ابن شعبه ،1382،ص - 254 امام در این دستور العمل تشکیلاتی ،طرفداران خود را که در رنج ومحرومیت شدید بودند ،را به صبر وتحمل وبی اعتنایی به زینت دنیا دعوت میکند وبه دوری از اهل با طل فرا میخواند.

1 اغماض وگذشت در برابر خطاهای بردگان

گذشت یکی از صفات انبیا وبزر گان دین ماست که از قدرت ونفوذ انسان بر نفس خود و تسلیم نشدن اودر برابر انگیزه های خشم وانتقام ریشه میگیرد واین صفت در وجود امام سجاد در عالی ترین درجه قرار داشت به طوری که ایشان حتی نسبت به غلامانشان که در جامعه آنروز از مقام بسیار پایینی برخوردار بودند ودر برابر اشتباهات هر چند کوچک تنبیهات سخت میشدند که حتی در بعضی مواقع منجربه مرگ آن غلام میشد سعی میکرند از آنها بگذرند و اگر آنان خطایی مرتکب میشدندبا عفو وگذشت بی نظیر خودشان درس بزرگی به آنان میدادند رفتاری که در میان مردم جامعه نمود عینی کمی داشت.

روایات زیادی از این عفو وگذشت امام سجادع بیان شده که از آن جمله است: چند نفر مهمان آن جناب بودند یکی از غلامان عجله کرد تا گوشتی که در تنور بریان شده بیاورد با عجله آورد آهنی که روی آن گوشت بریان میکردند از دستش رها شد و بر سر پسر زین العابدین آمد که پائین پلهها بود آهن او را کشت، امام در حالی که غلام متحیر مانده بود باو فرمود تو آزادی در راه خدا این کار را از روی عمد که نکردی آنگاه بکار دفن و تدفین فرزند خود پرداخت. - مجلسی،بحار،ص

اهمیت حق الناس در رفتار با بردگان

امام در برخورد با غلامان وزیردستان خود اگر مجازاتی برای آنان در نظر میگرفتند پس از مدتی برای نشان دادن اهمیت حق الناس واینکه رضای خداوند در گرو رضای بندگان اوست پاداشهایی به آنان عطا میکردند تا آنان راضی وخوشحال میشدند که نشان ازاهمیت این مساله در دین اسلام دارد واینکه ایشان تاکید میکردند کوچترین حقی از هیچ کس نباید بر گردن انسان باشد هر چند آن شخص یک غلام باشد یکی از غلامانش مامور شد که خانهای در باغی که متعلق بزین العابدین بود بسازد، امام برای سرکشی به باغ رفت دید غلام خراب کاری زیاد کرده و بسیار خرجهای نابجا نموده از این جریان بسیار خشمگین شد و افسرده گشت با شلاقی که در دست داشت یکی به او زد ولی پشیمان شد پس از بازگشت بمنزل در پی غلام فرستاد.

غلام آمد دید مولی تنها نشسته شلاق هم در مقابل اوست، خیال کرد میخواهد او را کیفر کند خیلی ترسید امام شلاق را برداشت و دست بسوی غلام دراز کرده فرمود فلانی من کاری نسبت بتو کردم که سابقه نداشت این لغزشی بود اینک شلاق را بگیر و از من قصاص کن. غلام عرض کرد آقا بخدا قسم خیال کردم میخواهی مرا کیفر کنی من شایسته کیفر نیز بودم چگونه از شما قصاص کنم فرمود باید قصاص کنی. عرض کرد بخدا پناه میبرم از شما گذشتم آسوده باشید چندین مرتبه امام این مطلب را تکرار کرد غلام این عمل را بسیار ناپسند و بزرگ میپنداشت چون دید قصاص نمیکند فرمود حالا که قبول نمیکنی باغ را بتو بخشیدم.

این اقدامات امام سجاد روز به روز برتعداد دوستداران آن حضرت می افزود به طوری که حتی وقتی عبداالله بن زبیر در مکه بر آل ابوطالب سخت گرفت وآنان رادر شعب ابوطالب محاصره کرد ،گروهی از سیاهان - بردگان آزاد شده - در مدینه بر علیه ابن زبیر اجتماع وتظاهرات کردند که یکی از آنان غلام عبداالله بن عمر بود . ابن عمر اورا صدا زد ،اودر حالی که شمشیرش را کشیده بود گفت:به خدا قسم ما اجتماع کرده ایم تا شما را از باطلتان به سوی حقمان برگردانیم ".

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید