بخشی از مقاله
چکیده
در قرن معاصر موضوع رابطه انسان و محیط و قابلیت ترجمه آن به زبان طراحی محیط و معماری، مورد توجه پژوهشگران این حوزه از دانش بوده است. در این راستا شناخت انسان و ویژگیهای محیط زندگی او و چگونگی برقراری رابطه میان این دو عامل اهمیت دارد. این مقاله مروری تحلیلی بر دانش روانشناسی محیطی، رابطهی دو سویه بین روانشناسی محیطی و فضاهای تجاری همچنین نظریهها و مکاتب این حوزه وتأثیر کیفیت محیط ساخته شده بر رفتار و روان انسان در هنگام خرید داشته است. در این بررسی مشخص گردیده که »روانشناسی محیطی« از تعامل دو حوزه علوم رفتاری و معماری، دانش میان رشتهای و نظریههای طراحی بر پایه نیازها و درک انسان ازفضاهای تجاری تدوین گردیده است، لذا میتوان روانشناسی محیطی را مهمترین عامل تاثیرگذار در فضاهای تجاری دانست. هدف معماران از پرداختن به این دانش، تحلیل رابطه انسان و محیط تجاری و کاربرد آن برای ایجاد حس بهتر خرید میباشد.
گسترش بی رویه و بی برنامه توسعه شهرها، افزایش فاصله محل کار و زندگی، افزایش ترددهای شهری، عدم تشخیص نیازهای انسانی، آلودگی صوتی و بصری و هوا، فقدان مسکن مناسب و کیفی،ازدحام و بروز تعارضهای اجتماعی، از میان رفتن حستعلّق به محیط و سایر عوارض را می توان بعنوان شرایط و کیفیات نامناسب شهری دانست که با ایجاد فشارهای روانی در افراد اثرات سوئی بر سلامت جسمی و روحی آنها می گذارد و موجب اختلال در عملکرد افراد در قلمرو اجتماعی، روانشناختی وجسمانی می گردد. این مسائل بر اهمیت پرداختن به موضوع کیفیت فضای زیست که بخشی از آن فضاهای ساخته ما بعنوان آثار معماری و فضاهای شهری می باشد را مشخص می سازد. معماران دریافته اند که طراحی برای ساخت محیطی همساز با خواست های انسان در جوامع و شهرهای بزرگ،مستلزم همگامی با دانش هایی است که آنها را در رفع کاستی ها یاری سازد.
مقدمه
فضاهای داد و ستد و تجارت همواره رکنی اساسی در ساختار کالبدی شهرها بوده و بازارهای سنتی همواره به عنوان قسمتی از نمود فرهنگی شهرها و قومهای مختلف مطرح بودهاند. در گذشتهای نه چندان دور، بازار عنصری شهری با مکانی مشخص بوده و حیات شهر و بازار به هم گره خورده و شهرها به واسطه بازارهایشان جایگاه منطقهای خود را پیدا میکردهاند. جنبش و جوش همیشگی و پیوند تنگاتنگ بازارها با زندگی روزمره شهروندان این عملکرد را به قلبی تپنده در مزکز شهرها تبدیل مینمود که نبض هر آنچه در شهر رخ میداد را در دست داشت.
اهمیت بازارها نه تنها به دلیل وقوع داد و ستد و انجام معاملات در آنها بلکه بیشتر به دلیل نقش این عملکرد در شکلدهی به تعاملات اجتماعی، برخوردهای روزانه و تاثیر در شکلگیری فرهنگ شهروندان میباشد از این رو بازار با کالبد سنتی آن، تنها عملکردی اقتصادی نبوده بلکه به موازات نقش اقتصادیاش کارکردهای فرهنگی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی نیز در شهر داشته است - مجتمع تجاری - با پیشرفته حاصل شده در فضاهای تجاری معاصر توجه به بسیاری از روابط اجتماعی و روح وروان فرد در حین خرید کاهش یافته است. این امر تاثیر مستقیم بر عملکرد فضاها دارد. در این میان با توجه به تاثیر روانشناسی محیطی بر دو عامل حس خوب خرید و افزایش کیفیت روابط اجتماعی انسان را بی درنگ به سمت علوم روانشناسی محیطی میکشاند.
.1مروری بر پیشینه دانش روانشناسی محیطی و روند توسعه
موضوع روانشناسی محیط از اواخر دهه 60 قرن بیستم مطرح گردید. "پروشانسکی، ایتلسن وریولین در سال 1970 میلادی ظهور علم روانشناسی محیط را در کتابی با عنوان "روان شناسی محیط انسان و محیط اجتماعی- کالبدی" اعلام کردند" - عینی فر: . - 1388 البته پیش از این "در دهههای 1960و1970پژوهشهایی به جهت بررسی تأثیر متقابل انسان و محیط تحت عنوان "علوم اکورفتاری یا روانشناسی اکولوژیک" منتشر میشدند". - مرتضوی، . - 1380 توجه به مطالعه رفتارانسان و مکان و محیطی که رفتار در آن شکل میگیرد، ابتدا با واژه »روانشناسی بوم شناختی« ارائه شد.
بر خلاف روان شناسان سنتی که پژوهشهای انجام شده آنان توجهی به ارتباط بین رفتار انسان و محیط کالبدی او نداشت، در روانشناسی بوم شناختی مفهوم ارتباط انسان با محیط یا بوم خویش مورد توجه قرار گرفت. همچنین جنبشهای دوره معماری مدرن در شکلگیری علم روانشناسی محیط نقش اساسی داشته است. نقدهای انجام شده در باب فضاهای کسالتآور در مجتمعهای تجاری و شهرهای مدرن از جمله شهرک پروئیت ایگو در امریکا که نهایتا منهدم گردیدند، را میتوان سرآغازی بر لزوم توجه به نیازهای انسانی از محیط مطلوب دانست. با نا بودی شهر پروئیت ایگو توجه معماران به طراحی فضاهایی با محوریت رفع نیازهای انسانی جلب شد که در این میان روانشناسی محیطی نقش بسیار پر رنگی داشت.
.2مفاهیم و تعاریف مرتبط با محیط و روانشناسی
-1-2روانشناسی محیطی
این دانش به عنوان شاخه ای ازروانشناسی و زیر مجموعه ای از علوم رفتاری، به مطالعه رفتارهای انسان در رابطه با سکونتگاه یا محیط کالبدی پیرامونش می پردازد. اکثر پژوهشگران؛ اگون برونسویک، کورت لوین و رابرت گیفورد را پایه گذاران این رشته می داند. اگون برونسویک در سال 1943 برای نخستین بار اصطلاح روانشناسی محیطی را به کار برده است. ولی "در منابع آلمانی زبان، هلپاخ - 1902 - ، نخستین پایه گذار روانشناسی محیط نامیده می شود"
نظریههای ادراک محیط:
در هر دانشی از جمله روانشناسی محیطی، نظریات مختلف و متفاوتی وجود دارد که میتوان به آنپرداخت. در اینجا نظریههایی که مرتبط با بحث معماری و حوزه روانشناسی هستند، در موضوعات؛ رفتار در محیط، مکان و ادراک مرور میشود.
نظریه الگوی عدسی - کنش گرایی احتمالی - اگون برانسوی
نظریه برانسویک - 1956 - میگوید: "اطلاعات حسی هرگز به طور دقیق دنیای واقعی را منعکس نمیسازد و محیط به خاطر ماهیتش مبهم باقی میماند. افراد بایستی از این اطلاعات ناقص استفاده کنند تا به قضاوتهای احتمالی در مورد ماهیت درست محیط برسند. در الگوی عدسیها، فرآیندهای ادراکی انسان بسیار شبیه به عدسیهای چشم یا دوربین عمل میکنند" - مک اندرو، - 1387 این الگو، پس از دریافت محرکهای طبیعی، آنها را پالایش نموده و در نهایت به شکل منظم در میآورد. در این روش روند کار به صورت تجربی شکل میگیرد و انسان پس از مدتی در مییابد که کدام محرکها در سازمان ادراکات آتی از اهمیت بیشتری برخوردارند.