بخشی از مقاله

چکیده

از زمانی که انسان پا به عرصه هستی نهاد، براي رفع نیازهایش، ناگزیر با طبیعت رابطه برقرار نمود. انسان با ورود به طبیعت در جهت تأمین نیازهاي خود با محدودیت هایی روبرو گردید و این روند تا سده هاي قبل ادامه داشت. بعد از انقلاب صنعتی، انسان به خاطر بدست آوردن قدرت بیشتر، توانایی بیشتري براي تغییر دادن طبیعت در جهت رفع خواسته هاي خود بدست آورد. ادامه این روند به خطر انداختن طبیعت و منابع طبیعی را به همراه داشته است که در نتیجه نوع انسان را به عصیان در مقابل خود واداشته تا در ارتباط خود با طبیبعت به نگرشی تازه مبنی بر حفاظت و مدارا با آن دست یابد.ریشه ارتباط انسان و محیط در علوم مختلف مانند جغرافیا، فلسفه، حکمت و محیط زیست جلوه گر است و در تفکرات حکماي باستان مانند افلاطون و ارسطو و اندیشمندان جدید مانند ژان بدن، منستیکو، الثورث هانتینگتن و... دیده می شود.

یکی از اصلی ترین تعاریف جغرافیا رابطه متقابل انسان و طبیعت است.از واژه تقابل در این تعریف، سه مفهوم همکاري، تعامل و رویارویی برداشت می شود. رو در رو بودن، رابطه انسان با محیط را به خطرانداخته است یعنی انسان به جاي همکاري و تعامل به رویارویی با طبیعت پرداخته و بحران هاي زیست محیطی را ایجاد کرده است. یکی از جلوه هاي این نوع بحران ها، آنتروپوژئومورفولوژیک است که با اثرات ژئومورفولوژیکی انسان در طبیعیت سرو کار دارد.عناصر طبیعت در دیدگاه زرتشت و فرهنگ ایرانی داراي حقیقتی پاك و آسمانی هستند و یکی از راه هاي تکامل انسان در این آیین پاسداشت تقدس و پاکی آنان است. آراي شیخ اشراق احیاي حکمت ایرانیان باستان است، برخواسته از این نگرش است.

شاید بتوان مبانی حکمی اخلاق زیست محیطی را از آراي شیخ اشراق استنباط نمود.فلاسفه در طی زمان، تفکر خود را به سمت و سویی سوق داده اند که نظریاتشان در آن شرایط زمانی ومکانی بیشتر معطوف به ارائه شرایط مطلوبی گردیده که به عنوان آرمان شهر شهرت گرفته است که در آن شهرها انسان طوري تربیت می گردد که نه به محیط زیست خود و نه به خودش آسیبی نرساند.این نوشتار نگرشی بر دیدگاه فلاسفه مختلف در طی زمان و توجه خاص به دیدگاه شیخ اشراق در مورد محیط زیست و چگونگی استفاده از محیط طبیعی دارد و به این موضوع پرداخته است که علی رقم دغدغه فلاسفه در طی زمان، بشر به سمت و سویی رفته است که واژه آنتروپوژئومورفولوژیک یا تغییر و تحولاتی که در محیط طبیعی توسط انسان ایجاد شده است و بسیاري از آن ها به ضرر محیط طبیعی بوده است.

واژگان کلیدي: جغرافیا، حکمه الاشراق، سهروردي، آرمان شهر، زرتشت، اخلاق زیست محیطی، آنتروپوژئومورفولوژي.

مقدمه

سیاره زمین بسترجغرافیاست و انسان در این بستر به پویش وفعالیت و زندگی می پردازد. انسان از زمان حضور خود در روي کره زمین تا کنون با محیط در ارتباط بوده است و تاریخ این ارتباط به ا ندازه تاریخ حضور اوست. این ارتباط چنان تنگاتنگ بوده است که بدون یکی دیگري بی مفهوم است. یکی ازاساسی ترین تعاریف جغرافیا براساس این ارتباط است وآن ارتباط متقابل انسان و محیط که طبیعت جزئی ازمحیط است. این تعریف دیدگاه اکولوژیک را مورد تأکید قرار میدهد و تحلیل ها بیشتر روي روابط داخلی پدیده ها دور میزند و یکی از سه ویژگی جغرافیا را بخش اکولوزیک تشکیل می دهد - شکویی،. - 182: 1382

اگرچه ارتباط بین انسان ومحیط در سایر علو م مد نظر بوده است اما در جغرافیا ویژگی هاي خاصی داشته است و آن متقابل بودن ارتباط است که در خلق جغرافیا با همه جوانب و عناصر و عوامل آن مؤثر بوده است.انسان بدلیل انسان بودنش متناسب با نیازهاي خود، محیط زیست خود را ساماندهی می کند و در این روند همواره با محدودیت هایی از جانب طبیعت روبرو گردیده است. پس سعی در برطرف کردن محدودیت ها داشته است. اگرچه در گذشته با این محدودیت ها همواره با احترام و هراس برخورد داشته است ولی امروزه با ورود تکنولوژِي به صحنه زندگیش، او ابزاري قدرتمند در جهت رفع محدودیت ها داشته و سعی کرده تا در این تقابل، طبیعت را تحت تسلط خود در آورد. اما با آن رفتاري نامهربان داشته است و در دهه ها و سده هاي اخیر، بعد از انقلاب صنعتی تشدید شده است وهمچنان ادامه دارد.

روند تسخیر طبیعت بدست انسان آن چنان شتابان پیش رفت که نوع او را عاصی کرد و در این عصیان باعث شد تا به خود بیاید و با بازنگري در عملکردش، طبیعت را دریابد. این نگرش ها زمینه ساز فلسفه ها و اخلاق طبیعت گرا و زیست محیطی گردید.ریشه هاي اخلاق زیست محیطی را در آراي اندشمندان جهان باستان و عصر حاضر و ادیان و آیین ها و نمود آن را در جهان شهر ها و آرمان شهرهاي آنان می توان دید. یکی از ویژگی هاي آنان عدالت و رفتار نیک با پدیده هاي آفریدگاراست. این نوع تفکرات ارزشگرا درفرهنگ ایران باستان آیین زرتشت و آموزه هاي اوستا و همچنین آراي شیخ اشراق می توان به وضوح دید. طبیعتی که در دست انسان امانت است و انسان با احترام و قدر دانستن آن و رفتار نیکش راه فلاح و رستگاري را می پیماید و یکی ازمراتب رسیدن به نورالانوار - پرودگار - است چرا که جنس آن براساس آراي شیخ اشراق نور است.

انسان، مکان ها را براساس نگرش ها و تفکرات و آمال ونیازهاي خود می سازد. او براي ایجاد سکونتگاه ها، تأمین معیشت و اقتصاد خود، براي تفریح و رفاه و ایجاد تأسیسات مانند حمل و نقل و سدها و ... مورفولوژي و فیزیک زمین را تغییرمی دهد و عملکرد نامتناسب او در طبیعت سبب بحران هاي زیست محیطی شده است.این جستار سعی دربررسی اخلاق زیست محیطی در رفتار متقابل انسان و محیط با تأملی در فرهنگ ایرانی و آراي حکیم سهروردي با رویکرد جغرافیایی است و نقش انسان را در تغییر چهره زمین بیان می دارد که از آن به عنوان آنتروپوژئومورفولوژي - آنتروپیک - یاد می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید