بخشی از مقاله
چکیده
آموزش زبان و ادبیات فارسی به عنوان یکی از حوزه های یادگیری مهم از یک سو با درک و فهم مفاهیم و آموخته های دیگر حوزه های یادگیری ارتباط دارد و از دیگر سو ریشه در داد و ستد های فرهنگی قومی ، بومی و ملی دارد. توجه ویژه به تاثیر گذاری برنامه درسی زبان و ادب فارسی در آموزش عالی به عنوان یک اصل آموزشی، ایجاب می کند تا دست اندرکاران نظام برنامه ریزی درسی به طور جدی، تمامی مولفه ها و عناصر آن را طراحی و تدوین کنند. یکی از موثر ترین عناصر برنامه درسی زبان و ادب فارسی، عنصر آموزش و تدریس است.
در هر نوع آموزشی با عنایت به انواع مختلف رویکردهای طراحی آموزشی ، الگوهای مناسبی ارائه شده است. هر مدرسی لازم است از کم و کیف بکارگیری این رویکردها و الگوها اطلاع داشته باشد درآموزش مواد درسی این رشته مورد استفاده قرار دهد. در این جستار ، رویکردهای رفتارمدار، قابلیت مدار و عملکردمدار بررسی شده و کاربرد هرکدام با ارائه نمونه هایی تشریح گردیده است.
در ادامه به دلیل تناسب بیشتر زبان و ادب فارسی با رویکرد عملکرد مدار، الگوی عملی آن در آموزش زبان وادبیات فارسی عرضه شده است. بنابراین در آموزش زبان و ادبیات فارسی هر مقطع تحصیلی به ویژه دانشگاه ، باید از رویکردها و الگوهای طراحی مناسب آموزشی استفاده شود تا مدرسان با استفاده از آن بتوانند تاثیر گذاری بیشتری بر رفتارهای دانشجویان داشته باشند.
واژه های کلیدی : برنامه درسی، آموزش زبان و ادیات فارسی ، رویکرد و الگو ، طراحی آموزشی ، دانشگاه
مقدمه
آموزش مجموعه تصمیمات و اقداماتی است که یکی پس از دیگری اتخاذ می شود و انجام می گیرد و هدف آن دستیابی هر چه بیشتر یادگیرنده به هدف های آموزشی است. پس آموزش یک کار عمدی و جدی است و مانند هر کار جدی دیگری نیاز به طراحی و پیش اندیشی دارد. طراحی نیز به معنای اندیشیدن یا تنظیم، ترسیم، و آماده کردن پیش نویس یک نقشه برای دستیابی به اهداف خاصی است. - فردانش،1388 -
برنامه درسی زبان فارسی مجموعه ای از دانش ها، مهارت ها و نگرش هایی است که به منظور نیل به بخشی از اهداف برنامه در دوره های مختلف تحصیلی طراحی و اجرا می شود. بنابراین ضرورت دارد قبل از هرنوع برنامه ریزی ، بین عناصر برنامه یعنی اهداف، محتوا، روش و ارزشیابی هماهنگی و انسجام لازم برقرار شود تا دانشجویان اطلاعات مناسبی درباره ساختار درس فارسی کسب کنند، بر توانایی ها و مهارت های لازم زبانی تسلط یابند و در رفتارهای فردی و اجتماعی خود نگرش مثبتی نسبت به این حوزه نشان دهند.
تجارب طراحی آموزشی نشان میدهد مدرسان در آموزش زبان فارسی، اصول و معیارهای علمی را کمتر به کار میبرند و در نتیجه از نظرآنان آموزش عبارت است از پیروی از روش تدریس دیگران یا ایجاد تغییر در شرایط فیزیکی کلاس. به نظر میرسد یکی از آسیب های آموزش زبان فارسی عدم توجه به رویکردهای طراحی آموزشی باشد.
از سوی دیگر تدریس یکنواخت در طول سالیان سال زمینه های نوآوری در یاددهی و یادگیری را از بین برده است. بنابراین مدرس این درس میتواند باتنوع بخشیدن در روش های تدریس خود بستر مناسبی جهت افزایش میزان یادگیری و علاقه مندی دانش جویان فراهم کند. یکی از راهکارهای نوین برای تنوع بخشیدن به آموزش زبان فارسی »طراحی آموزشی« است.
پیشینه موضوع
طراحی آموزشی تهیه نقشه های مشخص درباره نحوه دست یابی به هدفهای آموزشی است. به عبارت دیگر طراحی آموزشی را میتوان تجویز یا پیش بینی روشهای مطلوب آموزشی برای نیل به تغییرات مورد نظر در دانشها، مهارت ها و عواطف دانش جویان دانست. طراحی آموزشی، پیش بینی و تنظیم رویدادهای آموزشی بر اساس اهداف، محتوا و امکانات موجود با توجه به ویژگیها و ساخت شناختی دانشجویان است.
طراحی آموزشی به مثابه نقشه ساختمانی است که در آن نحوه ترکیب و اتصال اجزا و عناصر و اجرای کل امور پیش بینی می شود به نحوی که آینه تمام نمای فرآیند یاددهی – یادگیری در یک جلسه یا در یک هفته باشد. نخستین گام در طراحی آموزشی، تعیین هدف های آموزشی است. - شعبانی، - 1388 هدفها تعیین کننده تمام جزئیات برنامه آموزش زبان فارسی هستندطراحی. آموزشی ممکن است به دو صورتِ خُرد و کلان، انجام گیرد.
طراحی در سطح کلان مربوط به شورای برنامه ریزی درسی و متخصصان آموزشی است؛ اما طراحی در سطح خُرد، کلاً بر عهده مدرس است. در فرآیند طراحی خُرد، توجه باید بیشتر به حصول صلاحیت ها و قابلیت های مورد انتظار جلب شود و با نگرشی سیستمی و نظام مند، مجموعه عناصری را که در یادگیری دانشجویان مؤثرند، در نظر گرفت .
مدرس باید کل محتوای آموزشی را به اجزای قابل تدریس که معمولاً به نام جلسات درس یا تدریس نامیده می شود، تقسیم کند و مشخص سازد که بر اساس زمان منظور شده، چند جلسه یا ساعت در طول ترم و یا سال تحصیلی تدریس خواهد داشت و در هر جلسه چه موضوعی و با چه اهدافی دنبال خواهد شد.
وقتی مدرسی قصد دارد هدف های درس را تعیین یا روشن کند، فعالیت هایی را انجام میدهد که ممکن است او را به نتیجه نرساند . گاهی مدرسان در تعیین اهداف دچار خطاهایی میشوند که به نمونه هایی اشاره میشود:
-1 مدرسی که میخواهد یک متن از نثر فارسی را تدریس کند، یا مدرسی که قصد دارد درس » ساختمان واژگان« را در دستورزبان فارسی آموزش دهد ، اگر به هنگام تعیین اهداف آموزشی از خود بپرسند: من چه باید انجام دهم؟ به جای تعیین اهداف، به تعیین روشهای آموزشی پرداخته است.
-2 مدرسی که میخواهد آرایه بیان را یاد دهد یا مدرسی که آماده می شود تا غزلی از حافظ را در تدریس کند، به هنگام تعیین اهداف، فهرستی از فعالیتهای دانش جویان را تهیه میکند. این عمل نیز آنها را به تعیین اهداف نمیرساند.
-3 مدرسی که میخواهد عروض و قافیه را از آموزش دهد، اگر به هنگام تعیین اهداف به تهیه فهرستی از رئوس مطالب درس بپردازد؛ اهداف او درست و دقیق نخواهد بود. - قاسم پور، - 1392 گفتنی است که انجام هر یک از فعالیت های فوق در طول آموزش خالی از فایده نیست اما باید توجه داشت که توانایی تشخیص وتمیز اهداف آموزشی از اهداف کلی وعام نیاز به تمرین و مهارت دارد که در سایه طراحی آموزشی و عمل به یکی از الگوهای تعیین اهداف قابل وصول است. برای این که اهمیت استفاده از الگوهای طراحی آموزشی در تعیین هدف روشن شود، به سه رویکرد مهم در طراحی آموزشی اشاره میشود.
رویکردهای طراحی آموزشی
الف - رویکرد رفتار مدار
طبقه بندی اهداف آموزشی در حیطه های سه گانه شناختی، مهارتی ونگرشی از جمله رویکردهای رفتار مدار است که در تعیین اهداف فقط به نتیجه و حاصل آموزش نظر دارند و هیچ اشارهای به قابلیت های ذهنی، توانایی های شناختی و عملکردهای فرد نمیشود. بر اساس این رویکرد مدرس نمیداند برای رسیدن به اهداف درس چه روشهایی را به کار گیرد. - قاسم پور،1375 - به عبارت دیگر در این طبقه بندی معلوم میشود چه چیزی باید آموزش داده شود - محتوا - ولی هیچ سخنی از نحوه آموزش در کار نیست.