بخشی از مقاله

چکیده

آل بویه نخستین حکومت مقتدر و مستقل ایرانی پس از ورود اسلام به ایران به شمار میآید. این حکومت با آنکه از ایرانیان اصیل بودند و سعی داشتند هویت ایرانی و ساسانی را زنده کنند، اما به دلایلی، بیشترین توجه و اهتمام خود را به زبان و ادبیات عربی نشان میدادند؛ به طوری که زبان رسمی و درباری این حکومت بر خلاف سامانیان در خراسان بزرگ، عربی بود. همزمانی این دولت با سامانیان و مقایسه آن دو باعث شده است این نگرش به وجود آید که آل بویه تمایل چندانی به زبان و ادبیات فارسی نداشتهاند. این پژوهش با تأکید بر زبان به عنوان یکی از عناصر هویتساز و با رویکردی تاریخی، مسئله هویت ملی و زبان فارسی را در دوره آل بویه بررسی میکند و نشان میدهد که نه تنها آل بویه با زبان فارسی ستیزی نداشتند، بلکه حامی و مشوّق ادیبان پارسیگوی نیز بودهاند و شاعران پارسیگوی بسیاری در دربار آنها میزیستهاند؛شاعرانی که به زبان فارسی به عنوان اساسیترین مفهوم هویّت ایرانی دلبستگی داشتند و به آن شعر میسرودند.

کلید واژهها: آل بویه، زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادبیات عربی، هویت ملی.

مقدمه

یکی از مسائل مهم در هویت ایرانی در گذر تاریخ، مسئلهی زبان فارسی بوده است. با ورود اسلام به ایران و به دلیل مسائل دینی و مذهبی، ایرانیان علاقهی وافری به زبان و ادبیات عربی نشان دادند. دانشمندان بزرگی در عرصههای مختلف علوم و ادبیات، در ایران زمین درخشیدند که این درخشش سبقهای عربی داشت. البته این وضعیت، منحصر به ایران اسلامی نبود و تمامی سرزمینهایی که تحت خلافت اسلامی درآمده بود، از شمال آفریقا تا شام و ... همگی وارد عرصهی جدیدی از زبان شدند و عربی، زبان رایج این مناطق گردید. آنچه در این میان مهم است اینکه زبان فارسی به عنوان هویت ایرانی در ایران حفظ گردید و در سایر کشورها با تاریخی چند هزار ساله، زبان مادری به دست فراموشی سپرده شد تا جایی که امروزه هویت جدیدی به مصریان و شامیان بخشید و این ملتها امروزه خود را عرب میدانند، حال آنکه این مسئله تنها به زبان این مناطق باز میگردد.

این پژوهش با تکیه بر نقش مهم زبان در هویت ملی، سعی دارد این مسئله را در گذر تاریخ واکاوی نماید و در این میان یکی از مهمترین برهههای زمانی تاریخ زبان و ادبیات فارسی یعنی قرن چهارم و یکی از مهمترین و مقتدرترین حکومتهای ایرانی حاکم در مناطق مرکزی و شرقی ایران را به عنوان جامعهی هدف، بررسی نموده است. بنابراین ابتدا به جایگاه زبان و ادبیات عربی در حکومت آل بویه پرداخته خواهد شد تا اهمیت و جایگاه این زبان به عنوان زبان دین، سیاست و فرهنگ در این حکومت به خوبی تبیین گردد و با تکیه بر آثار برجای مانده از ایرانیانی که به زبان عربی نگاشتند، بر این مسئلهی اساسی تأکید میشود که این دانشمندان با توجه به اهمیتی که به زبان و ادبیات عربی دادهاند، امروزه در نزد اعراب به عنوان دانشمندان عرب شناخته میشوند و ابن سینا و دیگران را عرب میدانند. پس از آن در بخش دوم مقاله جایگاه زبان و ادبیات فارسی در مناطق تحت نفوذ دیالمه بررسی خواهد شد و تلاشهای ایرانیانی که سعی در زنده نگه داشتن شعلهی بیرمق زبان فارسی در این مناطق داشتند و نگاه آل بویه به زبان و ادبیات فارسی تبیین میگردد. روش پژوهش توصیفی تاریخی است تا حقایق تاریخی را از منابع اصیل این دوره استخراج نماید.

.1 پیشینه پژوهش

از جمله پژوهشهای مرتبط در این زمینه میتوان به این موارد اشاره کرد: مسکوب - 1373 - در کتاب زبان فارسی و هویت ملی، با رویکرد تاریخی، جایگاه زبان و ادبیات فارسی به عنوان نماد هویت ملی در دورههای مختلف را بررسی می کند. مسکوب به هویت زبانی قرن چهارم، بیشترین توجه خود را معطوف به سامانیان میکند و چندان توجهی به دربار آل بویه و وضعیت زبان و ادبیات فارسی در این دوره نکرده است.علی اکبر امینی - 1393 - در مقالهای با توجه به نقش صاحب بن عباد در دولت آل بویه، به رستاخیز فرهنگی آل بویه اشاره کرده است و عدم توجه آنها به زبان فارسی را هویتسازی ناتمام آنها خوانده است. البته این امر نشان از عدم تتبّع نویسنده در منابع تاریخی دارد. او معتقد است که هر هویتی که بر یک زبان ملی استوار نشده باشد چند پاره، شکستنی و گسستنی است. - ص - 169استاد عباس اقبال در تتبعات ادبی، مقالهای با عنوان »بندار رازی؛ یکی از قدیمترین شعرای پهلوی زبان« به رشته تحریر درآورده و در آن اقوال موجود در تاریخهای دولتشاه سمرقندی و مجالس المؤمنین قاضی نوراالله شوشتری در باب لقب و سال وفات و سایر موضوعات تاریخی و ادبی او را نقد و بررسی کرده است.

.2 ادبیات نظری پژوهش - زبان و هویت -

هویت مفهومی پیچیده است و به دو سطح فردی و اجتماعی تقسیم میشود. در بعد فردی ویژگیهای هر فرد و در بعد اجتماعی جایگاه فرد در جامعه و در میان گروههای اجتماعی متنوع را شامل میشود. - دانشگر و دیگران، - 81 :1394 هویت قومی که زیرمجموعه هویت جمعی است و بر عنصر آگاهی به وجود خود و تشخیص عناصر فرهنگی یک گروه تأکید دارد، به معنای احساس تعهد و تعلق و وفاداری به نمادهای قومی است. عناصر و نمادهای مختلفی هویتساز یک قوم هستند که یکی از این عناصر زبان است. مهم ترین عناصر و  نمادهای ملی را اینچنین برشمردهاند: سرزمین و مکان جغرافیایی، دین و آیین، آداب و مناسک، تاریخ، زبان و ادبیات، مردم و دولت. - جلایی پور و قنبری، - 172 - 171 : 1388

رابطهی زبان و هویت ملی یک رابطهی بسیار تنگاتنگ است و زبان همواره به عنوان ابزاری برای تثبیت هویت و در نتیجه نماد هویت یک گروه محسوب می شود، لذا پژوهش درباره شأن زبان به عنوان نماد هویت ملی از مهمترین حوزههای پژوهشهای زبانی است. - داوری اردکانی، - 4 :1387 هویت برخاسته از زبان، باعث بقای ملتها میشود و ارتباط با تاریخ و دیرینهی آنها دارد و جایگزینی زبان دیگر به جای زبان اصلی نوعی گسست در فرهنگ به وجود میآورد که کیان هویت ملی را تهدید میکند.زبان فارسی پس از ورود اسلام به ایران نقش مهمی در هویت ملی ایفا کرده است و شاهنامه به عنوان قرآن عجم، حاصل تلاش سی سالهای که عجم بدان زنده شده است. پژوهشگران به این نقش مهم اشاره کردهاند: داوری اردکانی معتقد است که زبان فارسی در میان مؤلفههای مختلف هویت ملی ایرانی از جایگاه ویژهای برخوردار است. - دانشگر و دیگران، - 81 :1394 مسکوب معتقد است که فضای اجتماعی و سیاسی هر عصر ماهیت و محتوای هویت ملی را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. او تلاشهای فرهنگی ایرانیان پس از اختلاط با اعراب و ورود اسلام به ایران برای تثبیت هویت ملی برتر از تلاشهای نظامی و شورشها میداند. - به نقل از داوری اردکانی، - 11 -10 :1386

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید