بخشی از مقاله

چکیده

جنگ ایران و عراق در شهریور 1359 شمسی، یکی از حوادث مهمی بود که بر زبان و محتواي شعرِ فارسیِ دوره معاصر تأثیر گذاشت؛ شاعران و نویسندگان سعی کردند که هنر و استعداد خویش را در خدمت تصویرسازي حماسه آفرینیهاي دلاورمردان ایران اسلامی در مقابل تهاجم خاصمانه عراق و بعثیان قرار دهند. واژه شهید، یکی از واژگان مقدسی است که در طول جنگ تحمیلی رونقی دوچندان یافته و قداست خاص خویش را پیدا کرده است. مضامینی مانند: دلتنگی در فراق شهیدان، لالهرویی از خون و خاك شهیدان، شهادتطلبی و مرگ اختیاري، جاودانگی و فناناپذبري شهید و . . . از جمله مضامین مطرح شده در شعر دفاع مقدس هستند. مقاله حاضر میکوشد با بررسی شعر دفاع مقدس با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شهید در شعر شاعران مختلف بپردازد.

مقدمه

»جنگ ایران و عراق به عنوان یک پدیدهي عظیم و تأثیرگذار اجتماعی، بازتابهایی در رایجترین هنر نوشتاري، یعنی شعر، داشته است و فراوانی آثار پدید آمده در این موضوع، گونهاي از ادبیات را رقم زده است که به راحتی میتوان از آن به ادبیات دفاع مقدس تعبیر کرد - « کافی، . - 364 : 1391 شعر دفاع مقدس یک شعر دیگرخواه و اجتماعطلب است. ادبیاتی که گرایش اجتماعی دارد، شایستهتر و مطلوبتر همگان است نسبت به ادبیاتی که هنر و ادب را در دایره بستهي زیبایی - هنر براي هنر - میشناسد.

عنصر اصلی این نوع از ادبیات، مقاومت اکثریت مردم است که بدون مشارکت مردم شکل نمیگیرد. عنصر دیگر تحولات اجتماعی است این تحولات ممکن است با تغییر حکومت و یا با حملهي بیگانگان به کشوري و یا با دگرگونی حالت درونی شاعر بر اثر اجتماع و ... شکل گیرد که ادبیات مقاومت با حملهي عناصر بیگانه به کشور به وجود آمد. پیشروان فکري فرهنگی اجتماع که عنصر دیگر این ادبیات هستند در جامعهشان با خلق آثار هنري عکسالعمل نشان میدهند که نمونههاي بینظیرش را علاوه بر شاعران ایرانی در شعر شاعر فلسطینی، محمود درویش میبینیم.

»ادبیات دفاع مقدس - مقاومت - چه از سوي مردم آفریده شود و چه از طرف هنرمندان یک جامعه، مخاطبی جز توده مردم ندارد. بنابراین ادبیات مقاومت در نفس خود دگرخواه است و این خصلت ذاتی آن است، البته این ادبیات در شمار ادبیات خداخواه نیز چهره نموده است. - مجموعه مقالات سمینار بررسی ادبیات انقلاب اسلامی،
- 82 :1373 حماسه در شعر انقلاب آمیزهاي از جنگ، شهادت، ایثار، کرامت و ... است و کربلا نیز تبلور تمامی این جلوههاست.

در جبههي دفاع مقدس، همهي عناصر حتی سنگهاي سنگر و شالهاي گردن رزمندگان رنگ مقدس میگیرند، آوازها، آهنگهاي سماع صوفیانه میشود و نالهها شوق سیمرغ به سمت سیمرغ را بیان میکنند. دستها ید بیضاي موسی میشوند و چشمها، گریهي یعقوبی در فراق یوسف معبود را به سوگ مینشینند، پاها عظمت و کرامت ایستادگی نوح نبی را نجوا میکنند و قلبها نداي »بسم رب الشرح لی صدري و یسرلی امري واحلل عقدة من لسانی« را سر میدهند لبها، دم عیسوي را به کالبدهاي بیجان همسنگرانشان هدیه میدهند و گوش انا ارنی را در وادي طور میشنوند و نداي انا الحق منصور سر میدهند و عزمها ابراهیموار، اسماعیل جان را در مذبحگاه حق ذبح میکنند و پیراهنها همه حاکی از بوي بیناگر قباي یوسف دارد و جبهه خود کعبهي عاشقان نیست و لایعقل است که زائران دستافشان و پايکوبان به استقبال رقص مرگ میروند.

شهید به ویژه در ادبیات دفاع مقدس و در عصر انقلاب زبانزد خاص و عام شده است و بخش اعظم مراثی به یاد کرد شهیدان اختصاص دارد. همانا ذکر مصایب سالار شهیدان، حسین بن علی و اعوان و انصار آن حضرت در واقعه جانگداز کربلاست که شعراي معتقد چه شیعه و چه سنی را بر آن داشته که شعر یا اشعاري دربارهي این حادثه دلخراش بسرایند. از مشخصههاي اصلی بسیاري از این مرثیهها آمیختگی عرفان است با حماسهي رزمندگان و تصویر جذاب و دلنشینی که شاعران از شهادت ترسیم کردهاند.

مولانا جلالالدین رومی در غزلی نغز یاد و نام شهیدان گرانقدر کربلایی را اینگونه گرامی داشته است:
کجایید اي شهیدان خدایی //   بلاجویان دشت کربلایی
کجایید اي سبک بالان عاشق  //  پرندهتر ز مرغان هوایی
یا سیف فرغانی با بیانی بسیار زیبا در عروج شهدا میگوید:    
اي قوم در این عزا بگریید  // بر کشتهي کربلا بگریید
با این دل مرده، خنده تا چند؟  //  امروز در این عزا بگریید
دل خستهي ماتم حسینید  //  اي خستهدلان هلا: بگریید

یا محتشم کاشانی شاعرترین شاعران مرثیهگوي در عصر صفوي بسیار زیبا و جانکاه دوازده بند معروف خود را سروده است:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است  //  باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

قدیمیترین مرثیهاي که تاکنون بدست آمده و مستقیماً اشاره به امام حسین - ع - و وقاعی روز عاشورا را دارد از کسایی مروزي میباشد.

مناقبخوانان، اشعار را از آثار شاعران شیعهمذهب انتخاب میکردند و شاعران مرثیهگو با احساس این نیاز به مرثیهسرایی میپرداختند. سرودن مراثی مذهبی در قرن ششم گامهاي تازهاي بود که میتوانست نیاز منقبتخوانان و مرثیهگویان را تأمین کند و به گونهاي باشد که به کار تبلیغ و جلب قلوب و احساس تودهها آید، به تعبیر زیباي نصراالله امامی در تاریخ مرثیهسرایی فارسی قرن ششم تا هشتم هجري را باید »قرون تجربههاي تازه در مراثی مذهبی« شناخت.

ضیاء الدین ترابی در مقالهي درآمدي بر شعر دفاع مقدس مینویسد: شعر دفاع مقدس، شعري است عاطفی و مفهومگرا که در پی بیان دردي، تصویر حادثهاي و یا ثبت لحظهاي از لحظههاي حماسی و ایثار است. بیآنکه در قید فرم باشد

در شعر این برهه، علاوه بر اشاره به شهید و شهادت، گاه شاعر شعر را به نام واقعی یک شهید میسراید و در واقع شعر را براي خاص میکند و آنگاه به توصیفش میپردازد. نمونهي اینگونه شعرسرایی در آثار علی معلم، علیرضا قزوه، سید حسن حسینی، سلمان هراتی و ... دیده میشود.

یاد فراوان خدایی و شهداي جان برکف جلوهاي از فرهنگ اصیل شهادت در شعر شاعران است شهیدانی که در راه رسیدن به آرمان انقلاب جان برکف نهادهاند مثل رجایی، باهنر، مطهري، اندرزگو و ...
در باور شعري شاعر آیین شستشوي پیکر شهیدان، در چشمه زلال نور و رحمت الهی است:

باید که ز جان گذشت و صد ساله نشد// خون سرخ شد از شرم که آلاله نشد

شهیدان را به نوري ناب شویی  //  درون چشم مهتاب شویی
شهیدان همچو آب تشنه پاکند  //  شگفتا آب را با آب شویی
و همچنین میان شهادت شهید و سرودن اشعار شاعران همزمانی تاریخی وجود دارد. این سخنان چون منشأ و سرچشمه از واقعیت همزمانی دارند در مخاطب بسیار تأثیر برانگیز است.

پیشینه پژوهش

تاکنون در مورد شعر دفاع مقدس و نیز شهید در شعر، مقالات گرانسنگ و ارزشمندي نگاشته شده است که ذکر آنها از مجال این پژوهش خارج است، اما مقالهاي که به بررسی موضوع حاضر پرداخته باشد یافت نشد.

رویکرد به مضامین شهید و شهادت در شعر شاعران دفاع مقدس:

شاعران در شعر دفاع مقدس حول محور شهید و شهادت مضامینی بکر و نو با بار معنایی جدید در شعرشان ارائه میکنند ازجمله عبارتند از:

-1 دلتنگی و حسرت نوستالژي - Nostalgic - در فراق شهیدان:

شاعر یاد خاطرات جنگ میافتد و از همرزمان میدان نبردش یاد میکند از دلاوران عرصهي ایثار و جهاد که دیگر در میان بازماندگان نیستند. آن فضاي معنوي یاد و خاطره، شاعر را رها نمیکند و مرغ فکر او به بوستان ملکوتی جبهه اوج میگیرد و روح او ناخودآگاه براي آن عرصه و یاران سفرکرده دلتنگ میشود. نصراالله مردانی در این حسرت چنین میسراید:
بر دوش زمانه لحظهها سنگین بود  // خورشید و آسمان و زمین غمگین بود    
از خون و گل و ستاره تابوت شهید //   بر موج بلند دستها رنگین بود    

همو در این حسرت و دلتنگی در قطعهاي زیبا گفته است:
ز بود خویش ملولم کجاست پیک اجل  //  که من بماندم و یاران باوفا رفتند

-2 لالهرویی - گلرویی= شقایقرویی - از خون و خاك شهیدان:

نصراالله مردانی از نامآشنایان انقلاب و دفاع مقدس است که به دلیل علاقه به پیروي از سبک فردوسی و حافظ بر آن شد تا بین این دو پلی ایجاد کند و پل عبور حماسه به غزل شد. در غزلی حماسی با ردیف خون از لالهرویی خاك شهیدان سخن به میان آورده است. لالهرستن از خاك مزار شهید مفهومی بوده است که اکثر شاعران بدان معتقد بودهاند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید