بخشی از مقاله

چکیده:

کارآفرینی و مطالعات مربوط به آن در سراسر دنیا به شدت در حال توسعه است، کارآفرینی فرایندی است که براساس مجموعه ای از متغیرهای کلی نگر، دینامیک، منحصر به فرد و حساس تعریف می شود. بعضی می گویند که، کارآفرینی به مثابه یک راز یا معما است و هر گونه رخداد کارآفرینانه ، دارای شرایط منحصر به فرد خود است که مملو از متغیرهای پیچیده و خاص می باشد. کارآفرینی می تواند نقش مهمی را در سرعت بخشیدن توسعه اقتصادی یک کشور ایفا کند. در کشورهای در حال توسعه نقش کارآفرینی در ارتباط با ایجاد فرصتهای خود اشتغالزایی و کاهش درصد بیکاری می تواند به مراتب مهمتر از کشورهای توسعه یافته باشد. کارآفرینی فرآیندی است که در طول زمان و از طریق مراحل مشخص و کاملاً وابسته به هم اتفاق می افتد یک اقدامی به یکباره نیست دراین فرآیند ضرورت توجه به فرصت ، منابع و تصمیم وجود دارد.

کارآفرینان در تمام زمینه ها و ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مهمترین نقش را دررشد و توسعه همه جانبه جوامع برعهده داشته اند. شومپیتر، پدر کارآفرینی ، عقیده دارد که در هر جامعه ای فعالیت کارآفرینی دچار رکود شود، رشد اقتصادی نیز دچار رکود خواهد شد، پیتر دراکر معتقد است تنها راه حل بقاء در این دنیای پر از تغییر، نوآوری و کارآفرینی است که نتیجه آن در قالب افزایش عملکرد اقتصادی یا رونق تجلی می یابد. تنها کارآفرینان قادرند فرصت هایی را برای سود کارآفرینانه درک کنند و زنان در اینجا بسیار هوشیارانه و زیرکانه عمل می کنند. به عبارت دیگر، آنها قادرند ببینند کجا فرصتی وجود دارد یا لحظه ای وجود دارد تا آن را شکار و بدینوسیله به اهداف خود برسند.

واژگان کلیدی: زنان ، کارآفرینی ، فرصت ها ، تهدیدها

مقدمه

زنان تقریباً نیمی از جمعیت کل جهان را تشکیل می دهند. تا نیمه های قرن جاری این مردان بودند که برتری داشتند و در راس امور قرار می گرفتند و این امر شاید امروز هم در برخی از کشورها حاکم باشد. هر چند جایگاهی که زنان تمایل دارند درآن قرار گیرند از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، این تفاوت بخاطر عواملی از قبیل شرایط فرهنگی و اجتماعی می باشد. در یک تعریف زنان کارآفرین آن دسته از زنانی هستند که در سهام و بکارگیری بنگاه کسب وکار مشارکت دارند. مشابها یک زن کارآفرین اینگونه تعریف می شود بعنوان کسی که مالک بنگاه است و آنرا اداره و کنترل می کند. کارآفرین زن می تواند به عنوان یک زن یا گروهی از زنان تعریف شود که ساماندهی اولیه و راه اندازی یک کسب وکار تجاری را عهده دار می شوند. به زعم شومیتر مفهوم زنان کارآفرینان نوآور، زنانی خلاق اند و سازگار با فعالیت کسب وکار . که دراین صورت " زنان کارآفرین" نامیده می شوند.

بطور خلاصه ، زنان کارآفرین، آندسته از زنانی هستند که تفکر ایجاد بنگاه کسب و کاررا دارند، شروع می کنند، عوامل تولید را سازماندهی و کنترل می کنند، ریسک پذیرند ودرشرایط عدم اطمینان اقتصاد را مدیریت می کنند و تمامی آنچه برای راه اندازی یک کسب وکار لازم است را هدایت می کنند. این زنان دارای اعتماد به نفس ، صاحب سرمایه، کارآ، برنامه ریز، تصمیم گیرنده ، جدی، علاقه مند به کار با یک کیفیت مطلوب هستند توانایی درک و کشف فرصت را دارند بسیار هوشیارانه و سریع عمل می کنند همچنین آنها مشکلات موجود را با زیرکی و نهایت دقت بررسی تا به اهداف مورد نظر خود دست یابند.

عوامل موفقیت زنان در کارآفرینی :

هلن فیشر، انسان شناس دانشگاه رانجز، دریافته است که پنج خصوصیت زنان کارآفرین را دراین زمینه منحصر به فرد کرده است و می تواند در موفقیت آنان بسیار مهم جلوه کند:

1.    مهارت های ارتباطی : بسیاری از زنان در بیان احساسات خود بهتر از همتای مرد خود عمل می کنند و توان برقراری ارتباط موثرتری دارند.

2.    مهارت های مردمی: بسیاری از بانوان در خواندن احساسات از چهره ی دیگران، کشف رمز و رازهای حرکات دیگران و پی بردن به منظور طرف از لحن صدا بسیار ماهر هستند.

3.    مهارت های بکارگیری تفکر شبکه ای: به معنی توانایی زنان در جمع آوری داده ها از محیط و ایجاد ارتباط میان قطعات داده های مختلف است. برعکس، بسیاری از مردانمعمولاً اطلاعات را قطعه قطعه کرده فقط توجه خود را معطوف به چیزهایی می کنند که تصور می کنند اهمیت بیشتری دارد.

4.    مهارت برقراری توافق: زنان کارآفرین موفق، غالباً خوب می توانند بحث کنند. آنان می کوشند شرایطی ایجاد کنند که با طرف های وارد در بحث، روابط هماهنگ برقرار کنند.

5.    توانایی در ایجاد و گسترش روابط مودت و دوستی و استفاده ازروابط عمومی موثر است. ویژگی های زنان کارآفرین را می توان به شکل زیر بیان کرد:

-1 زنان کارآفرین تعهدی بسیار عمیق به جامعه محلی خود بویژه در زمینه ی استخدام نیرو دارند. خود را در مرکز شرکت و کسب وکار می دانند و گروه های کاری را در حاشیه می بینند.

-2 بانوان کارآفرین به زندگی خصوصی وخانوادگی خود توجهی قابل ملاحظه ای دارند، به همین دلیل حمایت از آنها در هنگامی که دارای فرزند می شوند، بسیار ضروری است.

-3 زنان کارآفرین نسبت به مردان دیدگاه بلند مدت دارند، درنتیجه سوددهی کسب وکار آنان در سال های اولیه پایین، اما در سال های بعد بسیار چشمگیر است واین زنان شبکه ی گسترده تری از ارتباطات برقرار می کنند، درنتیجه بهنگام بحران گزینه های بیشتری برای غلبه بر مشکلات دارند.

-4 آنها از همین ارتباط برای توسعه ی کسب و کار خود به بهترین وجه بهره می برند و در نتیجه در بلند مدت سوددهی آنها بسیار بالاتر و پایاتر از مردان است، زنان در اقتصاد کانادا همچنان از تبعیض جنسیتی رنج می برند و این تبعیض خود را در دسترسی آنها به اعتبارات بانکی، آموزش، اطلاعات وفناوری و... نشان می دهد.

-5 نقش دوگانه ی زنان بعنوان کارآفرین و محور خانواده به این معناست که انها در مقایسه با مردان وقت کمتری برای شرکت در دوره های آموزشی و حفظ رقابت پذیری خود در تجارت دارند و زنانی که در ابتدای کارآفرینی هستند، در مقایسه با مران بسیار بیشتر توصیه ها و نصیحت ها را از دیگر زنان کارآفرین می پذیرند، در حالیکه در بین مردان چنین وضعیتی مشاهده نمی شود.

نقش زنان در توسعه:

یکی از مهمترین معیارها جهت سنجش درجه ی توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا می باشند. نقش زنان در توسعه، مستقیماً با هدف توسعه ی اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و از اینرو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب می گردد. نکات مهمی در گسترش کارآفرینی زنان وجود دارد که بشرح زیر مطرح می
شود: •  توجه به خصوصیات گروه هدف بویژه نقش های دوگانه ی زنان هم بعنوان همسران خانه دار و هم بعنوان مادر در

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید