بخشی از مقاله

چکیده:

ملک الشعرا بهار در تاریخ ادب پارسی کوهی استوار را میماند و در دیوان ارجدار او سرودههایی هست که از ستیغهاي فرازمند ادبیات ما به شمارند. بهار، خواه فراخور جایگاه ملک الشعرایی آستان قدس که از آغاز جوانی در میان آن همه هماورد، از آن خود کرده بود و بایسته آن جایگاه، استادي در قصیده بود، خواه به انگیزة پاسداشت ادب نیاکان و یا شاید به سبببیگانگیِ سرشت و ذوق هنرياش با سرمستیهاي جوانی و شور غزل، دلدادة قصیده بود و هم از این روست که او را » واپسین قصیدهسراي بزرگ ادب پارسی« میدانیم و براي همین هم باید شاهکارهاي هنري او را در این چارچوب - قالب - شعري جست. من جز دو مثنوي زیباي »سلام به هند بزرگ « و »باباشملنامه « در همه سرودههاي جز قصیدهاي او شعري استادانه و شاهکاري بهارانه سراغ ندارم ولی در قصیدههاي او کارهاي ارجدار چندان است که بهگزینی را بسیار دشوار میکند. با این حال »دماوندیه« دوم بهار را از دید استواري زبان و بلندي درونمایه و آوازه و پژواکی که در میان شعردوستان برانگیخت، براي واکاوي زیباییشناختی ارزشمندتر یافتم. این مقاله، گزارش زیباشناختی همین قصیده است.

واژگان کلیدي: شعر معاصر، محمدتقی بهار، زیباییشناسی، هنر بیان.

.1  پیشینه پژوهش

دربارة شخصیت و شعر بهار به سبب جایگاه فرازمند او در تاریخ ادب پارسی و روزگار سرنوشتسازي که او در آن میزیست که کهنه و نو در برابر هم صف آراسته بودند در جامه کتاب و مقاله بسیار نوشتهاند که کتاب بهار و ادب فارسی محمد گلبن از ارزندهترینهاست ولی دربارة هنر شاعري و سبک شعري بهار که سخن وي را در میان همالان و پیشینیان و پسینیان ویژه کرده است کمتر کار شده است. در این مقاله با چشمپوشی از دادههاي برونمتنی تنها به بررسی زیباییشناختی شعر بهار پرداختهایم.

.2  آشنایی با »دماوندیه« دوم

بهار دو قصیده با نام »دماوندیه« دارد. نخستین قصیده که با بیت» اي کوه سپید سر درخشان شو/ مانند وزو شراره افشان شو« - بهار: - 350/1 آغاز میشود از شعرهاي خوب وي است ولی در سایه دماوندیه دوم که نمایندة اوج هنر سخنوري بهار است، هرگز درخششی را که میباید، نیافت و از آن پس، نام »دماوندیه« آزادوار - علی الطلاق - بر پیشانی قصیدة دومین نشست. شادوران بهار در یادداشت هاي خود دربارة این قصیده چنین می نویسد:» در سال 1301شمسی گفته شد، در این سال به تحریک بیگانگان هرج مرج قلمی و اجتماعی و هتاکی ها در مطبوعات و آزار وطن خواهان و سستی کار دولت مرکزي بروز کرده بود. این قصیده در زیر تاثیر آن معانی در تهران گفته شده و پایتخت هدف شاعر قرار گرفته است.«

مضمون عمده شعر پس از مقدمه اي بلند در توصیف کوه دماوند، گونه اي »شهر آشوب« هجویهاي در نکوهش پایتخت و اهلش و دولتمردان آن است. این قصیده 36 بیتی از جمله مشهورترین اشعار بهار است که بسیاري تحصیل کردگان همه یا بیشینه آن را در کتابهاي درسی خویش خوانده و ابیاتی از آن را به احتمال در خاطر دارند. »این شعر جز آن که قله اي منیع در مجموعه اشار بهار به شمار می رود ضمنا نقطه ي است در سیر هنر و شیوه بیان او که تا حدي با آن چه پیش از این سروده تفاوت هاي محسوسی دارد و هم شعر او را از حیث زبان و بیان وارد مرحله متکامل نوینی می کند. او در شعر دماوندیه به طور آشکار و محسوسی تحت تأثیر قطعه »اي شب« نیما است، این انحراف از اصول یا تجدیدنظرخواهی هر چند عمیق و ریشه دار نیست ولی به هر حال نوعی انحراف است« - آرین پور،. - 339/2 :1372

»این انحراف از معیار هر اندازه نیز اندك از شاعر دل بسته به سنت هاي ریشه دار ادبی شگفت می نماید اما بهار در نظرات ادبی خویش علاقه قلبیش به تجدد و نوآوري را بارها تکرار و تاکید کرده به ویژه در نخستین کنگره نویسندگان ایران که خود ریاست آن را بر عهده داشت در خطابه اي بدین نکته تصریح دارد ولی سنت چنان در عمق وجود اوریشه دوانده بود که مجالی براي تحقق این دیدگاه هاي نو اندیشانه باقی نمی گذارد، اما گاه بی گاه شعاع هاي کم فروغی از این دست در آسمان شعر او می درخشید از جمله در »سرود کبوتر« که در آن به پیروي از شیوه نو، شکل چهار پاره و قافیه چلیپا به کاررفته، این شعر در زمانی سروده شده است که بهار جدال با نویسنده تجدد را پشت سر گذاشته و گویی می خواهد به مدعی بگوید که اگر بخواهد از هر متجددي، متجددتر است« - آرین پور، . - 344/2 :1372اما به هر حال دماوندیه همچنان در فضاي سنت نفس میکشد هر چند که شمیم شعر نیمایی هم در فضا بوییدنی باشد.

دکتر یا حقی این قصیده را به همراه چکامه »جغد جنگ« در جویبار لحظه ها در فصل »ادامه سنت در عصر نیمایی شاهد یکی از جریان هاي سه گانه سنتی شعر در دوره نیمایی می آورد، جریانی که ضمن تقید به سخن، ادراك شاعرانه و در بافت تازهاي از واقعیتهاي اجتماعی به دست میدهد.این قصیده شیوا در یکی از سرشاخههاي بحر هزج و در وزن مفعول مفاعلن فعولن سروده شده و سه رکنی بودن آن تحرك بیشتري به وزن داده و ضرباهنگ آن را شدیدتر کرده است. عدم وجود ردیف که وزن را کشدار و با درنگ و آهستگی بیشتري در خواندن همراه میکند نیز ضرباهنگ شعر را هر چه بیشتر برافزوده و آن را کوبنده و تا حدي هیجان آمیز و شعارگونه کرده است. قافیه هاي شعر اما در نهایت استواري و صلابت است چندان که استاد دکتر شفیعی کدکنی آن را در موسیقی شعر گواه » استحکام قافیه« آورده و به شرح تمام، تأثیر صلابت قوافی در استواري و استحکام شعر را باز نموده و درباره این قصیده بر آن است که صلابت قافیه ها وامدار اوج همانندي در حروف قافیه آن است:

اي دیو سپید پاي در بند    اي گنبد گیتی اي دماوند
از سیم به سر یکی کله خود    ز آهن به میان یکی کمربند
تا چشم بشر نبیندت روي    بنهفته به ابر چهر دلبند
تا وارهی از دم ستوران    وین مردم نحس دیو مانند
با شیر سپهر بسته پیمان    با اختر سعد کرده پیوند - دیوان، - 353 /1

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید