بخشی از مقاله

چکیده

اگر قرن حاضر را جامعه سازمانی قلمداد کنیم،ادعایی نا بجا نکرده ایم.بنگاه های تولید و توزیع کالا،موسسه های تامین خدمات،موسسه های پاسدار فرهنگ ملی،ارتباطات،مراکز تامین سرگرمی و گذراندن اوقات فراغت همگی از ره آوردهای جهان پیچیده امروز ما هستند. شرکت های مختلف با توانایی مختلف مالی و نیروی انسانی سازمانی را تشکیل می دهند که قادر به انجام کارهای بزرگ تر بوده و شرکت ها را قادر به درگیر شدن درپروژه های بسیار بزرگ تر می کند .سازمان ها متناسب با ماموریت ، چشم انداز واستراتژی های خود نسبت به انجام اقدامات و وظایف - پروژه های سازمانی - می پردازندو براساس آن نسبت به تعیین ساختار متناسب و بهره ور اقدام می کنند. در این راستا طبق نظر برخی از دانشمندان علم مدیریت ساختارهایی تعریف و براساس ویژگی های سازمان های مربوطه از آنها استفاده می گردد . از جمله آن ساختارها الگوی پنج بخشی آقای مینتزبرگ در سازمان ها و یا ساختارهای پنجگانه معرفی شده در استاندارد PMBOK می باشد.

واژگان کلیدی: ساختارهای سازمانی،الگوی پنج بخشی مینتزبرگ ، استانداردPMBOK مقدمه

از زمان پیدایش زندگی اجتماعی انسان و شروع تاریخ، مردم همیشه با هم کارمی کنند. افراد ، قبائل ، شهرها و ملتها ، به منظور نیل به اهداف و رسالاتی که به تنهاییقادر به دسترسی به آ نها نیستند، در قالب تشکیل سازما نها به هم می پیوندند وهماهنگ با هم عمل می کنند. فایول، پیشتاز و بنیانگذار تئوری اداری و مکتب فرایندی سازمان و مدیریت وبه عنوان پدر مدیریت نو، اولین بار مدیریت را در قالب پنج وظیفه ی کلاسیک مطرح کرده است بر مبنای تحلیل او از فرایند مدیریت، می توان نتیجه گرفت که ساختارسازمانی ، با انجام وظایف برنامه ریزی ، سازماندهی و هماهنگی شکل می گیرد.

در مقاله حاظر سعی شده است تا ضمن معرفی برخی از ساختارهای سازمانی از نگاه بعضی از دانشمندان و نیز معرفی الگوی پنج بخشی آقای مینتزبرگ و معرفی ساختارهای سارمانی در استاندارد PMBOK ، ارتباط بین ساختارهای مطرح شده نیز معرفی گردد.بیان موضوع ساختار سازمان ، مهمترین نقش را در کارکرد اثربخش سازمان های امروزی ،از کارگاه های تعمیراتی کوچک گرفته تادولت های ملی جوامع مختلف ایفا می کند. با توجه به اهمیت و نقش ساختار بر کارکرد اثربخش سازمان ها ، تعیین این که ساختار سازمان چه باید باشد، امری ضروری می نماید. قبل از بحث ساختار ضروریست تعریفی از سازمان را بدانیم:

از نگاه آقایدَفت:سازمان یک نهاد اجتماعی است که دارای هدف میباشد و سیستمی است که به سبب داشتن یک ساختارآگاهانه، فعالیتهای خاصی را انجام میدهد و دارای مرزهای شناخته شدهاستاز نگاه آقای استیفن رابینز:سازمان پدیدهای اجتماعیآید بهکهشماربطور میآگاهانه هماهنگ شده و دارای حدود و ثغور نسبتاًًًًًًًٌٌ مشخصی بوده و برای تحقق هدف یا اهدافی، براساس یک سلسله مبانی دائمی فعالیت میکند. » پدیده اجتماعی «الّد بر این معناست که سازمان از افراد یا گروه هایی تشکیل شده که از الگوهای تعاملی موزون و هماهنگ و صریحی تبعیت می کند تا سازمان به اهدافش نائل شود.از جمله وظایف مدیران در یک سازمان می توان موارد ذیل را نام برد:

➢ برنامه ریزی

تعریف اهداف ، اتخاذ استراتژیهایی جهت دستیابی به اهداف، توسعه برنامه هایی جهت یکپارچگی و هماهنگی فعالیتها

➢ سازماندهی

تنظیم کارها جهت دستیابی به اهداف سازمانی

➢ رهبری

انجام کار ها به وسیله افراد در دستیابی به اهداف

➢ کنترل

نظارت ، ارزیابی و اصلاح فعالیتها

مینتزبرگ ساختار یک سازمان را مجموعه راه هاییمی داند که طی آن ها فعالیت های سازمان به وظیفه های شناخته شده تقسیم و میان این وظیفه ها هماهنگی ایجاد می شود.رابینز ساختار سازمان، ساز و کارهای هماهنگی رسمی را در سازمان مشخص می کند و تصریح می کند هر کس به چه فردی باید گزارش دهد.از دیدگاه آقای رابینز عناصر ساختار سازمانی شامل : پیچیدگی ، رسمیت و تمرکز می باشد .رابطه بین رسمیت و پیچیدگی از دیدگاه آقای رابینز:تفکیک افقی زیاد وقتی از طریق تقسیم کار صورت گیرد،عموماً به معنای ب ه کارگیری نیروی انسانی غیرمتخصص برای انجام وظایف روزمره تکراری است. تقسیم به منظور تسهیل هماهنگی و کنترل، رسمیت سطح بالا را برحسب می شود.در جاهایی که تفکیک افقی زیاد از طریق به کارگیری متخصصین و کارکنان حرفه ای صورت می گیرد به رسمیت تمایل به کاهش دارد.

رابطه بین تمرکز و پیچیدگی از دیدگاه آقای رابینز:

بین تمرکز و پیچیدگی رابطه معکوس وجود دارد، عدم تمرکز با پیچیدگی سطح بالا مرتبط می شود.

رابطه بین تمرکز و رسمیت از دیدگاه آقای رابینز:

رابطه تمرکز و رسمیت مبهم و نامعلوم است. رسمیت زیاد می تواند با یک ساختار متمرکز یا غیرمتمرکز مرتبط شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید