بخشی از مقاله
خلاصه
در این مطالعه روایی و پایایی پرسشنامه مدیریت دانش در بین کارکنان شرکت گاز استان اردبیل مورد سنجش قرار گرفت. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شرکت گاز استان اردبیل به تعداد 581 نفر بود. روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. روایی پرسشنامه مدیریت دانش بر اساس روش تحلیل ساختارهای عاملی تاییدی و با استفاده از نرم افزار LISREL انجام گرفت. نتایج تحلیل عاملی تاییدی، ضرایب روایی بالا برای هر یک از شاخص های سازههای مدیریت دانش را نشان دادند. به منظور بررسی پایایی پرسشنامه نیز از آزمون آلفای کرونباخ در نرم افزار 20 SPSS استفاده شد مقادیر بدست آمده از محاسبه ضریب آلفا بیشتر از 0/7 مقدار می باشد. بنابراین روایی و پایایی پرسشنامه مدیریت دانش مورد تایید قرار گرفت.
کلمات کلیدی: مدیریت دانش، روایی، پایایی، شرکت گاز استان اردبیل
مقدمه
مدیریت دانش فرآیندی است که طی آن سازمان به ایجاد ارزش از داراییهای فکری و دانش محور میپردازد. اغلب، ایجاد ارزش مستلزم به اشتراکگذاری دانش بین کارکنان، بخشهای سازمانی و یا حتی سایر سازمانهاست. نوناکا و تاکوچی در کتاب معروف خود به نام »شرکتهای دانشآفرین«1، میگویند: »ما معتقدیم که شرکتهای ژاپنی به علت مهارت و تخصص در »دانشآفرینی سازمانی«2 به موفقیت نایل آمدهاند.
منظور از دانشآفرینی سازمانی، ظرفیت شرکت به عنوان یک مجموعه کل در خلق دانش نوین، نشر آن در همه بخشهای سازمان و تجسم آن در محصولات، خدمات و سیستمها است. ریشههای موفقیت نیز در همین نکته قرار دارد. سازمان نه تنها دانش را مورد پردازش قرار می دهد؛ بلکه آن را خلق میکند. به تبع تبدیل دانش به منبع استراتژیک برای رقابت و بقای سازمانها و جوامع، نیاز به توسعه و اشراف بر روشهای خلق، اشتراک و بکارگیری آن حیاتی میشود. تقاضا برای دانش به نوبه خود به تقاضا برای افزایش ذخیره دانش و توزیع آن منجر میشود.
مدیریت دانش، مجموعهای از فرایندها برای فهم و بکارگیری منبع استراتژیک دانش در سازمان است. مدیریت دانش، رویکردی ساختار یافته است که رویه هایی را برای شناسایی، ارزیابی و سازماندهی، ذخیره و بکارگیری دانش به منظور تأمین نیازها و اهداف سازمان برقرار میسازد.دانشآفرینی، مهمترین منبع برتری رقابتی5 شرکتها در سطح بینالمللی بوده است. نوناکا و تاکوچی همچنین میافزایند: »ما به اساسیترین و جامعترین بخش سازمان یعنی دانش انسانی میپردازیم.
دانش انسانی را به دو نوع اساسی طبقهبندی میکنیم؛ نوع اول، »دانش صریح«6 است که میتوان آن را با زبان رسمی از قبیل جملات دستوری، عبارات ریاضی، علائم، راهنماییها و غیره بیان کرد. این نوع دانش به راحتی و به طور رسمی در میان افراد قابل انتقال است. دانش صریح همواره رایج ترین شکل دانش در سنت فلسفی غرب بوده است. مهمترین نوع دانش »دانش ضمنی«7 است که با زبان رسمی قابل بیان نیست. این نوع دانش جنبه فردی داشته و ریشه های آن در تجارب فرد نهفته است و شامل عوامل ناملموسی از قبیل عقیده شخصی، خصیصههای فردی و سیستم مبتنی بر ارزش میباشد. دانش ضمنی به مثابه یکی از بخشهای حساس رفتار جمعی افراد، همواره مورد اغماض قرار گرفته است.
در عین حال، دانش ضمنی منبع مهمی در امر رقابت، برای شرکتهای ژاپنی به شمار میرود.« دانش صریح و ضمنی به عنوان چارچوب اساسی سازنده در روابط مکمل، مطرح است. کارکرد متقابل بین این دو دانش، کلیدی در خلق دانش در سازمان ارزیابی میشود.
دانشآفرینی سازمانی یک فرایند مارپیچی است که در آن، کارکرد مذکور، به طور متناوب روی میدهد. این نظریه ثابت کرده است که چگونه یک فرد از طریق دانش، کارکرد متقابلی را با سازمان برقرار میکند. خلق دانش در سه سطح تحقق مییابد: فردی، گروهی و سازمانی. بنابراین نظریه خلق دانش سازمانی از دو بخش اساسی تشکیل شده است: کارکرد متقابل دانش و سطوح مختلف خلق دانش دو نوع از اشکال کارکرد متقابل - بین دانش ضمنی و دانش صریح بین فرد و سازمان - چهار فرایند اصلی در تبدیل دانش را محقق میسازند که همه آنها به طور یکجا خلق دانش را میسر میسازند.
از ضمنی به صریح، برون سازی؛ از صریح به صریح، ترکیب؛ از صریح به ضمنی، درون سازی؛ و از ضمنی به ضمنی، جامعهپذیری مفهومدانش صرفاً به معنای انتقال آگاهی و اطلاعات نیست، بلکه منظور از دانش، خلاقیت، آفرینندگی و پویندگی است. بر این اساس یک سازمان دانشی ایدهساز بوده و بکارگیرنده ایدههای نو است و از این طریق به مزیت رقابتی دست پیدا میکند. داونپورت و پورساک مدیریت دانش را رویکردی ساختاریافته میدانند که رویه هایی برای شناسایی، ارزیابی، سازماندهی، ذخیرهسازی و بکارگیری دانش به منظور تأمین نیازها و اهداف سازمان را در خود جای میدهند.
در تعریفی دیگر مدیریت دانش شامل ترکیب اطلاعات داخلی و خارجی و تبدیل آنها به دانش فعال از طریق سکوی تکنولوژی است. مرکز بهرهوری کیفیت آمریکا که یک سازمان آموزشی غیرانتفاعی و تحقیقی است، مدیریت دانش را به این صورت تعریف کرده است: استراتژیها و فرایندهای شناسایی، تسخیر، کسب قدرت نفوذ در دانش برای افزایش قدرت رقابتی. مطابق با یافتههایی که گروه گارتنر در سال 1998 به دست آورده است شروع بکارگیری سیستمهای مدیریت دانش و توسعه آن، توسط شرکتهای بزرگ بوده است.
یک سوم از 1000 شرکت منتخب مجله فورچون در برنامههایشان در سال 1999 مدیریت دانش وجود داشته است. استفاده از مدیریت دانش برای حل مسائل مهم سازمانی مانند به روز بودن و بقای شرکت در مواجهه با تغییرات متناوب محیطی روبه افزایش است که خود شامل فرایندهای سازمانی است که ترکیبات سینرژیک از دادهها را جذب میکند و توانایی پردازش داده را با تکنولوژی اطلاعات و خلق و ابداع دانش جدید دارد. البته در دنیایی که همه چیز برای سازمان نامشخص و مبهم است، - بخصوص از جهت اقتصادی - فقط دانش است که یک مزیت رقابتی محسوب میشود و سازمانهایی موفقاند که به صورت مستمر دانش جدید خلق کرده و آن را به صورت گسترده در سازمان منتشر کنند و به سرعت تجسم واقعی آن را در محصولات و خدمات جدید نشان دهند.
به نظر میرسد بسیاری از مباحث مدیریت دانش شباهت زیادی با مبانی مدیریت اطلاعات دارد: جمعآوری مدارک، ذخیره آنها، تهیه دفاتر و اسناد مکانیزمهای گردش و ارتباطات و غیره. با این حال مدیریت دانش چندین ویژگی اختصاصی دارد که آن را از شیوههای سنتی برخورد با دادهها و اطلاعات متمایز میکند. همانطور که داونپورت و پورساک میگویند: دانش در فرایند مدیریت دانش از طریق ذهنهایی که آن را به کار میگیرند، به وجود میآید.
دانش کارکنان شامل شایستگیها، مهارتها، استعداد، افکار، خلاقیت، تعهدات، انگیزه ها و نوآوریهای آنهاست. دانش در ارتباط با این مسئله است که افراد چقدر کارشان را خوب انجام میدهند، چگونه با مشتری ارتباط برقرار میکنند و طرق مختلف را برای انجام کار با بالاترین کیفیت به کار میبرند. البته در این شکی نیست که فرایند مدیریت دانش متأثر از جنبش کیفیت جامع و استراتژیهایی است که برای بهبود اقتصاد به کار برده میشود.
تلاشهای اخیری که در سازمانها برای کوچکسازی صورت گرفته، همراه با تلاش برای حفظ دانش کارکنان بوده است. سازمانهای دانشمحوری مانند شرکتهای مشاوره، حسابداری و آژانسهای تبلیغاتی به این نتیجه رسید هاند که با بازنشسته شدن یا ترک خدمت کارکنان بخش زیادی از دانش سازمانی خود را از دست میدهند. چالش بزرگ این بود که چگونه ابتکارات حرفهای، تجربیات و دانش را از شخصی بگیریم و به دیگری منتقل کنیم. گرچه تقسیممغز و فکر آدمی گاهی کاملاً غیرمنطقی به نظر میرسد، اما این کار از طریق سیستم دانشی امکانپذیر است. بنابراین با توجه به نقش و اهمیت استقرار سیستم مدیریت دانش و اجرای آن در سازمانهای پیشرو میتوان گفت این فرایند مستلزم مهارتها و نقش های گوناگونی است.
در شرایط پیچیده امروزی با وجود تخصصها و مهارتهای متفاوت مطمئناً نمی توان انتظار داشت مدیران همه این مهارتها را داشته باشند و یکه و تنها انقلاب و تغییری در سازمان ایجاد کنند. در ارتباط با اجرای این فرایند یکی از مشکلات و موانع عمده، حجم عظیم اطلاعات متنوع و پراکنده و غیر قابل دسترس است. هر چند تقریباً همه سازمانهای پیشرو تکنولوژی اطلاعات را برای نظم، ذخیره و رمزگذاری اطلاعات و یا دانش مورد نظر خود به کار میبرند و گاهی اوقات برای دسترسی اعضاء در بیشتر موارد دانش سازمان را در مخازن و کتابخانههای آن قرار میدهند و با استفاده از بانکهای اطلاعاتی به عنوان ابزاری برای دسترسی سریع به اطلاعات به توسعه دانش و مدیریت دانش میپردازند.
با این حال امکان رمزگذاری دانش مکتوب و پیچیده که صاحبانش آن را به مرور زمان کسب کردهاند، در قالب اسناد و یا صفحات رایانهای وجود ندارد. به همین علت است که فرایند مدیریت دانش سازمانی علاوه بر موارد فوق، استفاده از ابزارهایی چون نقشهکشی و مدلسازی دانش سازمان به شناسایی فرد صاحب دانش و هدایت جوینده دانش به سوی وی و تشویق آنان به مبادله دانش را در بر میگیرد. در همین راستا سازمان نیازمند متخصصانی است که فرایند تشخیص نیازهای اطلاعاتی، گردآوری، طبقهبندی و دسترسی سریع به دانش سازمانی را برای کارکنان انجام دهند و به عبارت دیگر دانش سازمانی را جمعآوری و مدیریت کنند.
موارد ذکر شده در بالا نشاندهنده اهمیت مدیریت دانش در سازمانها می باشد که در این تحقیق بر آنیم تا به این سوال پاسخ دهیم که آیا پرسشنامه مدیریت دانش دارای روایی و پایایی لازم در شرکت گاز استان اردبیل می باشد؟
روش تحقیق
در پژوهش حاضر به رواسازی و اعتباریابی پرسشنامه مدیریت دانش پرداخته شده است. با توجه به اینکه طرح تحقیق حاضر توصیفی و از نوع زمینه یابی است و در تحقیقات زمینه یابی نیز مناسب ترین ابزار اندازه گیری، پرسشنامه است.