بخشی از مقاله

سازماندهي وارائه الگوهاي استقرار و پياده سازي GIS در سازمانهاي دولتي مثال موردي: سازمان جهاد کشاورزي خراسان رضوي

چکيده :
جمع آوري ، ذخي ه ، بازيابي، تحليل و پشتيباني از فرايندهاي تصميم گيري در حوزه مسائل محيطي به کمک فناوريهاي GIS و سنجش از دور تسهيل ميگردد. اهميت اين ابزار الخصوص در وزارتخانه هايي مانند جهاد کشاورزي که بخش زيادي از عناصر و مواد اصلي در مديريت اجرايي و توسعه بخش کشاورزي ماهيت مکاني دارند، دو چندان بنظر ميرسد. سازمانهاي جهاد کشاورزي در استانها به منظور اجراي سياستها و ماموريتهاي محوله ، نيازمند وجود اطلاعات دقيق ، قابل دسترس و بهنگام از وضعيت اراضي به همراه تجزيه و تحليلهاي مرتبط مي باشند. معذالک همواره اين سوال مطرح بوده که شکل و شيوه استقرار اين فناوريها در يک تشکلات گروهي و يا سازماني چگونه بايد باشد. و بدون شک يکي از دلايل عدم موفقيت سازمانهاي دولتي که در اين زمينه به پيشرفت قابل توجهي نائل نشده اند، نداشتن الگوي صحيح استقرار و پياده سازي و يا رعايت نکردن ضرورتهاي لازم در مراحل استقرار GIS سازماني است . اين تحقيق با هدف بررسي مشکل ياد شده و ارائه الگوي مناسب براي بناي يک GIS سازماني موفق صورت گرفته است .
واژه هاي کليدي : GIS سازماني ،Enterprise GIS

١- مقدمه
از حيث نوع بهره برداري، فناوري سيستم هاي اطلاعات مکاني (GIS) را در سه شکل کلي مي توان دسته بندي کرد که عبارتند از فردي (Personal GIS) ، گروهي (Workgroup GIS) و سازماني (Enterprise GIS) [١]. شکل فردي ، خود ميتواند دسته بنديهاي مختلفي مثل ، کاربر مشاهده گر، کاربر تحليلگر و يا کاربر توسعه دهنده نرم افزار و يا سخت افزارهاي GIS داشته باشد. اين شکل از فعاليت در حوزه فناوريهاي GIS و سنجش از دور (RS) در کشور ما سابقه اي نسبتا طولاني داشته و از رشد نسبي خوبي برخوردار بوده است . در حالت دوم که عموما در تشکيلات کوچک خصوصي و يا بخشي از يک سازمان ديده مي شود ، تعدادي از کارشناسان به طراحي سيستم و کارگروهي اقدام مينمايند. حالت سوم که مرحله اي تکامل يافته تر از مرحله قبلي است ، دربر گيرنده مجموعه کلي سازمان و پوشش دهنده نيازهاي جمعي آن است . البته حالتهاي تکامل يافته تري هم قابل تصور است و آن زماني است که طراحي کلي بر مبناي نياز ملي در سطع يک وزارتخانه انجام گرفته باشد و يا فراتر از آن سيستم امکان برقراري ارتباطات بين المللي در حوزه داده هاي مکاني را فراهم آورده باشد که (Hydrologic Information System)HIS [٢] نمونه اي از آن محسوب ميشود. نمونه هايي از طراحي مطابق مدل دوم در بسياري از شرکتهاي مهندسين مشاور ديده ميشود. اما حالت سوم در کشور ما از بلوغ نسبي کمتري برخوردار است و در بسياري از سازمانها ضرورت جامع نگري در بهرمندي از سامانه هاي اطلاعات مکاني مد نظر قرار نميگيرد. اين در حالي است که در GIS سازماني اهميت بحثهاي مديريتي مرتبط با فناوري GIS کمتر از بحثهاي فني آن نميباشد. لذا در اين تحقيق با توجه به خلا موجود در اين زمينه و اهميت بهرمندي از سامانه هاي اطلاعات مکاني در پشتيباني از فرايندهاي تصميم گيري و نقش آن در الگوي ايراني - اسلامي پيشرفت ، شيوه هاي مناسب و مفيد براي استقرار سامانه هاي اطلاعات مکاني در سازمانهاي دولتي و بطور خاص در سازمان جهاد کشاورزي خراسان رضوي مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد. منابع و مراجع خارجي و داخلي و تجربيات نزديک به يک دهه نگارنده در فراگيري ، تدريس و کاربرد GIS و RS پشتوانه اين تحقيق است .
٢- ضرورت و اهميت
سازمانهاي جهاد کشاورزي وظيفه مديريت اجرايي و توسعه بخش کشاورزي در استانها را بر عهده دارند . اين سازمانها به منظور اجراي سياستها و ماموريتهاي محوله ، نيازمند وجود اطلاعات دقيق و بهنگام از وضعيت کشاورزي شامل کاربري و مالکيت اراضي ، وضعيت خاک و اقليم ، و منابع آبي در سطح استان و در يک پايگاه داده جامع مکان مرجع به همراه تجزيه و تحليلهاي مرتبط مي باشند. در اين رابطه ، عدم وجود اطلاعات مکاني دقيق و بهنگام از بهره برداران ، اراضي و مجتمع هاي توليدي ، حجم زيادي از اطلاعات توصيفي موجود و مورد نياز، مکانيزمها و محيطهاي متعدد در اخذ، ذخيره سازي، بازيابي، بهنگام سازي، پردازش و تبادل اطلاعات موجود، عدم وجود استاندارد و دستورالعملهاي جامع در اين خصوص و وجود بخش زيادي از اطلاعات به صورت آنالوگ ، برنامه ريزي و مديريت بهينه داده هاي بخش کشاورزي را با مشکل مواجه ساخته است . طي سالهاي اخير فناوري هاي مديريت اطلاعات مکاني امکان مقابله با چنين چالشهايي را فراهم آورده و اثر بخشي آن در شمار زيادي از سازمانهاي دولتي و غير دولتي در داخل و خارج از کشور تجربه شده است .
با توجه به موارد فوق الذکر، برنامه ريزي سيستماتيک و جامع در جهت مديريت ، ساماندهي و نظارت بر فعاليت هاي توليد ي در بخش کشاورزي از اهميت زياديي برخوردار است .سيستمهاي اطلاعات مکاني که علم وفن آوري اخذ و مديريت بهينه اطلاعات مکان مرجع جهت حمايت از تصميم گيري هستند وفناوري سنجش از دورکه مهمترين منبع تامين داده هاي زمين مرجع در بخش کشاورزي بحساب مي آيند از کارآمد ترين علوم وفن آوريهاي اطلاعات محسوب مي گردند .اين سيستمها مجموعه اي سازمان يافته ازسخت افزار، نرم افزار، داده هاي مکان مرجع ، الگوريتمها و متخصصين هستند که کار اخذ، ذخيره سازي ، بازيابي، بهنگام رساني، پردازش ، تلفيق و تبادل اطلاعات مکان مرجع را انجام مي دهند. در بخش کشاورزي بنا بر ماهيت و وظيفه مندي ، گستردگي مکاني عوارض بر روي سطح زمين و ارتباط باساير عوارض وشرايط جغرافيايي و اقليمي، استفاده و بکارگيري GIS مي تواند در ارائه آمار مستند و مديريت و برنامه ريزي ، بهره برداري، سرويس دهي و توسعه بخش کشاورزي، نقش موثري را ايفا نمايد .
ضمن اينکه GIS قادر است به عنوان يک بانک اطلاعاتي مطمئن و کارآمد، اطلاعات ذخيره شده و بهنگام را بازيابي و نتايج بدست آمده از پردازش آنها رادر زمينه هاي مختلف برنامه ريزي، طراحي و توسعه در اختيار مديران و ساير کاربران قرار دهد.
٣- استراتژي ورويکرد در بکارگيري GIS
با توجه به کمرنگ شدن نقش مداخله گري تشکيلات دولتي واز آنجايي که داده هاي زمين مرجع مبناي بسياري از تصميم گيريها در سازمانهاي جهاد کشاورزي مي باشند، نقش اطلاعات بيشتر مطرح مي گردد و جهاد کشاورزي به عنوان يک نهاد سياست گذار و برنامه ريز، وظيفه سرمايه گذاري در توليد و ساماندهي داده ها و تزريق تکنولوژيهاي اطلاعاتي را بايد بطور جدي مد نظر قرار دهد. براي دستيابي به سطح مطلوب از فناوريهاي اطلاعات توجه و حمايت جدي وزارت از تلاشهاي استاني و ساماندهي چارت سازماني و نيروي انساني مورد نياز است . در حالت ايده ال پايگاه داده سازماني بايد زيرمجموعه پايگاه داده وزارت باشد و حرکت کلي بايد به اين سمت و سو هدايت گردد. چرا که پايگاه داده در سطح استاني به منزله قطعه اي از يک پازل محسوب مي گردد و چنانچه طرح اوليه اي وجود نداشته باشد، اين قطعات در کنار هم قرار نخواهند گرفت . در نتيجه تجزيه و تحليل داده ها را در مقياس ملي و منطقه اي با مشکل مواجه خواهد کرد. البته همچنان در سطح استاني کاربرد خود را خواهد داشت .
نکته بعدي در بکارگيري فناوري GIS وRS در سازمان اين است که تشکيل پايگاه داده و استقرار آن در يک مجموعه خاص به منزله توقف توليد داده و مطالعات محيطي در بخشهاي ديگر سازمان نيست . اين تشکيلات بايد قادر باشد به کليه فعاليتهاي سازماني در حوزه تهيه و توليد داده هاي مکاني سامان داده و آنها را از فيلترهاي استاندارد و الزامات مصوب خود عبور داده و در شکل گيري لايه هاي اطلاعاتي مورد نياز سازمان ايفاي نقش نموده و پس از تکميل و تصويب ، مديريت نگهداري و بهره برداري و به هنگام سازي آن را از طريق پايگاه داده بر عهده بگيرد . لذا فعاليتهاي بخشي در قسمتهاي مختلف سازمان بايد تقويت و ساماندهي گردد. سياست کلي ديگردر مورد بکارگيري اين فناوري ، لزوم تکيه بر بخش خصوصي و واگذاري پروژه ها به مشاوران ذيصلاح ميباشد. که در اين حالت نيز به منظور نظارت ، راهبري و بهره برداري، تشکيلات متولي فناوري اطلاعات مکاني در سازمان نيازمند سامانه اطلاعات مکاني جامع و برخوردار از کارشناسان خبره ميباشد. يک GIS سازماني بايد از زير ساختهاي مناسب و سازماندهي قوي برخوردار بوده و برپايه استانداردهاي مشخص و وظايف تعريف شده نسبت به توليد و فرآوري داده و کاناليزه کردن ارتباطات و خدمات اقدام نمايد. استراتژي و رويکرد کلي در بهره برداري از فناوري GIS در سازمان بايد مطابق دورنمايي ارائه
شده در شکل ١ ترسيم گردد [٣].

شکل ١. دورنماي کلي استقرار و پياده سازي GIS سازماني
در اين تحقيق پرداختن به کليه نمايه هاي موجود در شکل ١ و بحث و بررسي در مورد همه آنها مد نظر نبوده و تنها به مقوله سازماندهي و ساختار سازماني و تعريف شرح وظايف بسنده شده است .


٤- ساختار GIS سازماني
تشکيلات سازماني بسته به نوع ساختار و نحوه استقرار GIS سازماني در سه مدل کلي قابل تدوين است [٣].
اشکال مورد نظر عباتند از:
١- ساختار متمرکز ٢-ساختار غير متمرکز ٣-ساختار ترکيبي
٤-١- ساختار متمرکز
شماي کلي اين ساختار مطابق شکل شماره ٢ است . در اين مدل کليه خدمات GIS در حوزه مسئوليت واحد مرکزي قرار ميگيرد. مسوليت برنامه ريزي، تهيه و جمع آوري داده ، تجزيه و تحليل و کليه مباحث مربوط به نرم افزار و سخت افزار و نياز هاي برنامه نويسي توسط اين واحد انجام ميشود و ساير تشکيلات (معاونتها، مديريتها و ادارات ) لينک شده به عنوان کاربر نهايي (End user) تلقي شده و تنها اجازه رويت داده ها وامکان جستجو و تجزيه و تحليل داده ها را دارند. در اين مدل تمامي پرسنل GIS در واحد GIS مستقر مي شوند. در اين مدل هريک از بخشهاي سازمان يک رابط در واحد GIS دارند و که وظيفه هماهنگي در بهر برداري و توسعه GIS سازماني مطابق با
نيازهاي بخش مربوطه را بعهده دارد.

شکل شمار٢ : ساختار متمرکز در GIS سازماني
٤-٢- ساختار غير متمرکز
در اين نوع از استقرار GIS مسئوليتها بين اجراي مختلف سازمان تقسيم مي شود و هريک عهده دار مسوليت خاصي مي شوند. در اين رويه مسوليت نگهداري سيستم و داده ها بين واحد GIS و ساير کاربران ( معاونتها ، مديريتها، ادارات ) تقسيم ميگردد. در اين حالت تمرکز واحد GIS بر تهيه سخت افزار و نرم افزار و تبادل داده بين بخشها از طريق server و همچنين ارتقاء سطح آموزشي کاربران و بسط کاربردهاي GIS مي باشد. در اين مدل به روز رساني پايگاه داده و نگهداري سيستم بر عهده يکي از اجزاي سازمان گذاشته مي شود. شماي کلي اين ساختار مطابق شکل ٣است .

شکل شماره ٣: ساختار غير متمرکز در GIS سازماني
٤-٣- ساختار ترکيبي
اين ساختار از ويژه گيهاي دو روش مذکور بهره برده ودر بسياري از سازمانهايي که نيروي متخصص کافي در کليه بخشها دارند، قابليت اجرايي دارد. در اين مدل به بخشهايي از سازمان که توانايي بيشتري در شکل گيري GIS سازماني داشته و نياز بيشتري به سرويسهاي GIS دارند، مسئوليت بيشتري داده ميشود و به بخشهاي از سازمان که از پتانسيل کمتري برخوردار بوده يا نياز کمتري دارند، رابطين معرفي شده در تعامل با واحد مرکزي قرار گرفته و در شکل گيري GIS سازماني مطابق با نياز واحد مربوط مشارکت مي نمايند. شماي کلي اين ساختار مطابق شکل ٤ است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید