بخشی از مقاله

چکیده

هدف از نگارش این مقاله، طراحی مسیر خلق و حفظ سازمان یادگیرنده از طریق فرایند مدیریت دانش است. فرآیند مدیریت دانش مشتمل بر خلق دانش، مستندسازی دانش، توزیع و نشر دانش، و نهایتاً کاربرد دانش می باشد. در مقاله حاضر، مفروش است که هر یک از مراحل مدیریت دانش در خلق و حفظ سازمان یادگیرنده نقش مؤثری را ایفا می نمایند. ایده اصلی این مقاله برآن است که مرحله مستندسازی که به معنای ذخیره سازی، ارزش گذاری، کدگذاری و طبقه بندی دانش و تجربه و به عبارت بهتر، تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار است، مرحله بسیار مهمی برای هم افزایی سایر مراحل مدیریت دانش، برای ایجاد و حفظ سازمان یادگیرنده و در نتیجه، برای بهبود و تعالی عملکردی سازمان باشد.

در بحث مدیریت دانش می توانیم بیان کنیم که فعالیت هایی در زمینه ایجاد دانش اعتباربخشی و نمایش و عرضه دانش، اشاعه دانش و فعالیت های بهره گیری از آن تقسیم بندی نمود. سازمان ها به منظور استفاده ار دانش باید به سرعت در فعالیت های مربوط به مدیریت دانش موازنه ایجاد کنند. برخی از سازمان ها بر این باورند که با تمرکز صرف بر افراد فناوری و فنون می توان دانش را مدیریت کرد. تمرکز صرف بر این سه عامل به ادامه قعالیت های رقابتی سازمان ها کمک نمیکند. بلکه تعامل بین این ها است که به شکل مؤثری سازمان را در زمینه مدیریت دانش خود توانمند می سازد. مدیریت دانش سازمانی در جهان دانش مدار امروز رمز کامیابی و پیشگامی است.

مقدمه

مدیریت دانش رویکرد نظام مند خلق دریافت سازماندهی دست یابی و استفاده از دانش و آموخته ها در سازمان است که در سازمان های آموزشی به بهبود تصمیمگیری، انعطاف پذیری بیشتر و کاهش بار کاری افزایش بهره وری ایجاد فرصت های جدید کسب و کار کاهش هزینه و بهبود انگیزه کارکنان کمک می کند. مدیریت دانش یکی از ابزارها برای مقابله با مسائل جاری سازمان و موضوع مهمی است زیرا به مهم ترین سرمایه ارزشمند سازمان یعنی سرمایه فکری مربوط می شود.

اصطلاح مدیریت دانش طی دهه گذشته توجه و اقبال بسیاری در عرصه کسب و کار دریافت کرده است. علت این اقبال و توجه آن است که بسیاری از مدیران سازمان های مختلف مدیریت دانش را بهعنوان فرآیندی قلمداد می کنند که سازمان ها را قادر می سازد از دارایی های دانش برای ایجاد ارزش در سازمان ها استفاده کنند. امروزه مدیریت دانش به عنوان یکی از وظایف و کارکردهای اصلی سازمان محسوب می شود. مدیریت دانش و مدیریت نوآوری در حوزه مدیریتی متمایزی هستند که به نظر می رسد دارای تأثیرات و نتایج مجزایی هستند. با وجود این یکی از دغدغه های عمده و اصلی مدیران ارشد سازمان ها این است که از طریق کاربرد مؤثر دارایی های دانش به ایجاد، تحکیم و توسعه نوآوری بپردازند.

ادبیات نظری تحقیق

این بخش از مقاله به مرور مبانی مدیریت دانش، سازمان یادگیرنده و مستندسازی دانش و تجربه اختصاص دارد. در ادامه هر یک از مفاهیم به اختصار شرح داده می شوند.

مدیریت دانش

در محیط رقابتی امروزین، نیاز سازمانها به داراییهای دانشی نسبت به گذشته، شدت چشمگیری یافته است. غیر قابل تقلید بودن، کمیاب بودن، ارزشمند بودن و غیر قابل جایگزین بودن از ویژگی های این دارایی های دانشب؛ هراه با ظهور رویکردها و مفاهیمی چون مدیریت دانش، سرمایه فکری، دارایی نامشهود، دیدگاه دانشگرا به سازمان، و نیز کثرت تحقیقات دانشگاهیان و دست اندرکاران اجرایی، همگی گویای اهمیت فزاینده منابع دانشی در سازمان ها می باشند.

افلاطون در سال 1953 برای اولین بار، مفهوم دانش را »باور حقیقی اثبات شده« تعریف نمود. در این تعریف، دانش آن چیزی است که افراد، بر اساس تراکم سازمان یافته و معنادار اطلاعات از طریق تجربه، ارتباطات یا استنتاج، بدان اعتقاد داشته و ارج می نهند.

مدیریت دانش را تلاش برای کشف دارایی نهفته در ذهن افراد و تبدیل این گنج پنهان به دارایی سازمان ها می دانند، به طوری که مجموعه وسیعی از افرادی که در تصمیم گیری های شرکت دخیل هستند به این ثروت دسترسی داشته و بتوانند از آن استفاده کنند. گوپتا و مک دانیل معتقدند مدیریت دانش دارای دو وجه اداره دانش و توانایی خلق دانش جدید است.[2] هدف از وجه اول، تدارک اطلاعات مورد نیاز افراد متقاضی در زمان مناسب است. وجه دوم شامل فعالیت های اکتساب، تلفیق، توزیع، کاربرد و خلق دانش برای بهبود عملیات سازمان می باشد.

اهمیت دانش:

گذر به انقلاب دانش: در اقتصاد نوین دانش منبع اصلی توسعه اقتصادی و صنعتی است و سایر عوامل سنتی تولید مانند زمین، نیروی کار و سرمایه در مرتبه بعدی اهمیت قرار دارند. عوامل سنتی تولید از نظر مقیاس و دامنه با محدودیت رو به رو بوده و افزایش نهایی آنها به بازده نزولی سرمایه گذاری منجر می شود. در مقابل قانون اقتصادی دیگر بر بازده دانش حکمفرماست.

سرمایه گذاری بیشتر در دانش یا اطلاعات به بازدهی بالاتری ختم خواهد شد. نگرشی سنتی به نوآوری از تأکید بر دارایی های فیزیکی و ملموس به فرآیندهای جذب و همانندسازی و تسهیم دانش برای ایجاد نوآوری در دانش مبدل شده است. در چنین شرایطی دانش به عامل کلیدی ارتقای عملکرد سازمانی تبدیل شده است. هرچند صاحبنظران رشته نوآوری اهمیت دانش را به رسمیت میشناسد. اما ابهام موجود بین ارزش دانش و اطلاعات سازمانها را ناچار ساخته است که میلیاردها دلار در فناوری اطلاعات سرمایه گذاری کنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید