بخشی از مقاله
چکیده
جهان امروز در ارائه سبک زندگی به چنان بلوغی دست یافته است که موجب شده تمدنهای گذشته به طور کامل به دست فراموشی سپرده شوند. رشد و شکوفایی عقلی به بهبود زندگی بشر کمکهای شایانی نموده است. اما این تغییرات نتوانسته است آلام و دردهای روحی بشر را تسکین دهد که عامل آن عدم شناخت کامل ابعاد وجودی انسان و نیازهای اوست که در تمدن جدید مورد غفلت واقع شده است.
برای ایجاد هر تحولی در زندگی می بایست ،موانع و آسیبهای موجود بر سر راه حرکت خود را به درستی بررسی نمود. اما تا زمانی که ابعاد مختلف فکری و نقاط قوت و ضعف موجود در آن به درستی شناخته نشود ؛ نمی توان نقشه مشخصی برای مقابله با آن ترسیم کرد. همچنین پیشبرد مبانی تمدن اسلامی نیازمند معرفی معضلات و نواقص تمدن غربی و ارائه راهکارهای جامع و مبتنی بر اصول اسلامی برای رفع این مشکلات است.
مقدمه
پیدایش تمدنی جدید ، نیازمند شاخصه هایی است که به عنوان نیروی محرکه این ماشین تازه راه افتاده که هنوز به خوبی آب بندی نشده است؛عمل نماید. این ویژگیها ، بایدها و نبایدها و به طور کلی نقشه راه این نهضت جهانی را تبیین می نماید. اگر در حین پیشبرد این حرکت این اصول که به عنوان الزامات جنبش ،تلقی می گردد رعایت نشود و یا مفاهیم مربوط به آنها به درستی درک نشود ؛ به شکست اهداف و برنامه های مورد نظر خواهد انجامید. بنابراین لازم است که کسانی که قدرت تجزیه و تحلیل این شاخصها را دارند، با بررسی های هوشمندانه، این قواعد را برای رهبران و رهروان این انقلاب ، ساده سازی نمایند؛ تا حداقل از بابت شناخت مفاهیم خللی به وجود نیاید. در ادامه هم این وظیفه خود انقلابیون است که در جهت استقرار این قوانین گام بردارند.
انسان زمانی می تواند درباره موضوعی به درستی اظهار نظر نماید که تمامی جوانب آن را مورد بررسی قرار داده باشد. ما نمی توانیم کسی را مدح یا ذم نماییم بدون آنکه بدانیم دقیقا او کیست و تابع چه ایدئولوژی است. متاسفانه در جامعه ما زمانی که درباره غرب صحبت به میان می آید ؛ صرفا با به کار بردن الفاظی چون ظالم ،غارتگر و بی هویت فورا خط بطلانی برآن می کشند اما وقتی سوال می شود که استدلال و منطق شما چیست؛ از پاسخ آن عاجز هستند.ما هم قصد تائید غرب و تمدن غربی نداریم اما سخنمان این است که اول باید بررسی نمود که این نظام قدرت گرفته در جهان امروز ، محصول چه تحولاتی است؟،نقاط مثبت و منفی آن کجاست؟ وچه اهدافی را دنبال می کند؟
اساسا هنر یک مسلمان آن است که بتواند با شنیدن سخنان طرف مقابل ، با شناسایی خلاءهای فکری او، بر اساس اصولی که مورد پذیرش آن شخص یا گروه است ، او را به چالش بکشد.به عنوان مثال یکی از شاخصه های غربی که خیلی هم به آن مباهات می کنند ، رشد علوم مختلف است. ما هم این پیشرفت را نفی نمی کنیم چنانکه اسلام هم با آن مشکلی ندارد . اما سوال ما این است چگونه است که خروجی این شکوفایی علمی ، کشتار انسانها می شود؟
این قبیل موارد نیازمند دانش بالا در حوزه غرب شناسی است تا بتوان بر پایه اصول متقن به مبارزه پرداخت وگرنه بر اساس احساسات و بدون داشتن دلیل منطقی ، جذب آراء جهانی به سمت خود و گسترش و نفوذ تمدن اسلامی غیر ممکن خواهد بود. در عصر حاضر، شکل زندگی بشر و مبانی فکری او به چنان بلوغی رسیده است که تمدن جدید را به طور کامل از تمدنهای ما قبل آن متمایز نموده است.