بخشی از مقاله
چکیده:
در نظام اسلامی ابعاد وجودی انسان به درستی شناخته شده و اهداف درست با توجه به ساختار وجودی اش برای او تعیین گردیده است و راه رسیدن به این اهداف نیز برای او مشخص شده است. بی تردید فرد مسلمانی که می خواهد در فضای شریعت قرار گیرد با محدودیت هایی برای انجام مصارفش روبرو است. در واقع شریعت اسلام با آموزه های خود در قالب کتاب و سنت معصومین - ع - باید رفتار مصرفی فرد مسلمان را تبیین نموده و اهداف و انگیزه های او را نیز مطابق با این آموزه ها، در او نهادینه کند. مقاله حاضر در صدد بازشناسی و نظام مند نشان دادن احکام و ارزش های اسلامی درباره الگوی مصرف می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی بوده و اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای جمع آوری و تحلیل گردیده است.
مقدمه:
از دیدگاه اسلام، مصرف باید در جهت رضایت و خشنودی خداوند باشد نه فقط برای تأمین رضایت فرد. اسلام برای مصرف، حدود و شرایطی تعیین نموده که علاوه بر زندگی دنیوی به جنبه اخروی آن نیز توجه دارد. اسلام روحیه مصرف گرایی را نفی نموده و کافران را که در زندگی هدفی جز لذت ندارند، با لحنی تند نکوهش می کند:» والذین کفروا یتمتعون و یأکلون کما تأکل الانعام و النار مثوی لهم؛ و کسانی که کافر شده اند }در ظاهر{ بهره می برند و همان گونه که چهارپایان می خورند، می خورند }ولی{ جایگاه آنان آتش است.« - محمد،. - 12 از سوی دیگر، بنا بر تعالیم اسلامی، هر فرد مسلمان باید بخشی از مخارج خود را برای کسب رضایت خداوند، صرف دیگران و جامعه کند. چنان که اشاره شد مصرف در اسلام، وجهی فراتر از فرد و انتفاع فردی داشته و به تولید نیز با همین نگاه توجه شده است.
جمهوری اسلامی ایران، یک جامعه اسلامی است که باید روح تعالیم اسلامی در همه رفتارهای افراد جامعه، از جمله مصرف، جاری باشد در حالی که با بررسی وضع مصرف منابع مختلف، مشخص می شود که کشور ما از این نظر، در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. اسلام در استفاده از امکانات و به کارگیری آنها چارچوب مشخصی تعیین نموده که مصرف باید در آن محدوده و با شرایط خاص انجام شود. دو شرط اصلی مصرف در اسلام، حلال و طیب بودن یک چیز است. از سویی اسلام برای مصرف دو حد نیز در نظر گرفته، که در متون دینی » اقتار و اسراف« نامیده شده است. فرد مسلمان باید بین این دو میزان حداقلی و حداکثری مصرف کند و از افراط و تفریط بپرهیزد.
اسلام برای تأمین نیازهای انسان، سه سطح در نظر گرفته است: »سطح ضرورت، سطح کفاف، سطح توسعه« - بهاروندی،. - 1386 در سطح ضرورت چیزهایی که انسان برای بقای حیاتش به آنها نیازمند است تأمین شده است. در سطح کفاف، چیزهایی که انسان برای زندگی در حد متوسط جامعه به آنها نیاز دارد تأمین می شود و در سطح توسعه چیزهایی که انسان برای زندگی مرفه و در عین حال غیرمسرفانه به آنها نیاز دارد، تأمین خواهد شد - میرمعزی،. - 1378 که حد مصرف - اسراف و اقتار - با توجه به سطح زندگی افراد تعیین می گردد.
نوع نگرش به انسان در اقتصاد اسلامی و سرمایه داری:
در نظام اسلامی ابعاد وجودی انسان به درستی شناخته شده و اهداف درست با توجه به ساختار وجودی اش برای او تعیین گردیده است و راه رسیدن به این اهداف نیز برای او مشخص شده است. تنها انسان باید سر تسلیم فرد بیاورد و در راه حق همت گمارد و به عبارتی دستورات و فرامین الهی را به بهترین نحو انجام دهد. حقیقت انسان، همان روح است و بدن انسان ابزاری در اختیار روح است تا آن را به تکامل انسانی برساند. روح انسان دو ویژگی عقلانی و غریزی دارد. هر کس با نیروی عقلانی بر غرایز خود غلبه کند، انسانی سعادت مند است. هر چه فعالیت های بشر از جمله فعالیت های مصرفی او تابع غرایز نفسانی باشد به دلیل اینکه رفتار وی به حیوانیت می گراید، رسوایی اش نیز در بین جوامع انسانی که رو به کمال حرکت می کنند بیشتر است.
بنابراین فعالیت های مصرفی انسان در اسلام به گونه ای بسیار متفاوت از سرمایه داری تعریف می گرددو همچنین در اسلام در خصوص اهمیت عقل مطالب بسیار زیادی بیان شده است. در صورتی که عقل تعریف شده در اسلام به وحی وصل نباشد و از کتاب و سنت استفاده نکند، همان حکایت نظام سرمایه داری را خواهد داشت که عقل را برای کلید فعالیت ها از جمله مصرف کافی می داند و انسان را آزاد می گذارد تا به وسیله این ابزار و با توجه به محدودیت ها بهترین تصمیم را برای کسب حداکثر رضایتمندی اتخاذ نماید. - ادیانی، 1388، ص - 70
انسان اقتصادی در سرمایه داری در فعالیت های خویش از جمله فعالیت های مصرفی تنها این دنیا را ملاک قرار می دهد و به آخرت نمی اندیشد. به خاطر همین امر است که تنها به خود و نیازهای خود می پردازد و دیگران را در نظر نمی گیرد. در این نظام اعتقاد بر این است که انسان باید آزاد باشد و هر کس در سایه این آزادی در جهت ارضای خواسته های معقول و نامعقول خود تلاش کند و تنها از این طریق جامعه سعادت مند می شود. این نظام بسیاری از مسائل از جمله استعدادها و امکانات متفاوت انسان ها را نادیده می انگارد.
در مورد آزادی فردی، هابز می گوید، آزادی در مفهوم درست کلمه به معنی فقدان موانع خارجی است. موانعی که بخشی از قدرت انسان را در انجام آنچه که می خواهد انجام دهد، سلب می کند - تارو، 1376، صص. - 83-84 اقتصاد اسلامی این فرض را، که انسان اقتصادی با کمک عقل درآمد محدود خود را طوری به خرید کالاها و خدمات اختصاص می دهد که حداکثر رضایت را به دست آورد، تنها در سایه حداکثر سازی رضایت پروردگار می پذیرد.بنابراین مفروضات موجود در سرمایه داری کاملاً متفاوت از مفروضات موجود در اقتصاد اسلامی است.
سرمایه داری انسان را به عنوان موجودی که از تمام فعالیت هایی که انجام می دهد یا دچار درد و ناراحتی می گردد و یا از آن ها لذت می برد، معرفی می کنند. بدین ترتیب این دو عامل، محرک انسان در تمام فعالیت های او از جمله رفتار مصرفی اش می باشند. او حداکثر تلاش خود را انجام می دهد تا بیشترین لذت ممکن را از تمام فعالیت های خویش ببرد. بنابراین در تفکر سرمایه داری، تنها مادیات هدف اصلی از رفتارهای اقتصادی و مصرفی می باشند. درد و رنج، لذت و خوشی، در یک فرد مسلمان هم قابل تصور است با این تفاوت که فرد مسلمان در رفتار مصرفی خویش لذت حاصل از مصرف را در دو جهان می سنجد. او لذت های زودگذر دنیا را با لذت های پایدار و بی پایان جهان آخرت، مقایسه می کند و ترکیبی از این دو به گونه ای انتخاب می کند که حداکثر رضایت خداوند حاصل گردد.
مبنای الگوی مصرف در اسلام:
-1 مبنای نیاز برای مصرف صحیح باید نیازها و خواست های واقعی را شناخت و آنها را از نیازهای کاذب و خیالی متمایز کرد. از سویی انسان در طول زندگی خود با مسائل مختلفی روبه رو می شود و به واسطه عوامل مختلف، نیازها، خواسته ها و تمایلاتی در او بوجود می آید. در ایجاد نیازهای کاذب می توان به عواملی چون خودنمایی، تربیت خانوادگی، تقلید و چشم و هم چشمی و تبلیغات اشاره کرد. فردی که دچار سرماخوردگی شده، برای جبران شخصیت خود متوسل به اعمالی می شود تا بر ناکامی هایش سرپوش گذارد.
چنین فردی ممکن است با روی آوردن به ریخت و پاش و تجملات درصدد جلب توجه دیگران برآمده و یا سعی کند کمبودهای خود را از طریق مصرف بی جا جبران کند. - بهاروندی، 1386، ص - 51 همچنین بخش زیادی از شخصیت فرد در خانواده شکل می گیرد و بسیاری از رفتارهای مصرفی فرد و احساس نیازهای او از رفتار والدین متأثر است؛ یعنی والدین در شکل دهی نیازهای فرد، به ویژه در کودکی نقش مهمی ایفا می کنند. از این رو با توجه به این اصل، باید نیازهای واقعی افراد و جامعه را شناخت، تا مطابق با همان نیازها مصرف شکل گیرد و از سوی دیگر عوامل ایجاد نیازهای کاذب را مرتفع کرد.
بسیاری از منابع، از جمله منابع زیرزمینی و تجدیدناپذیر، قابل جبران نیستند. از این رو باید بهترین بهره ممکن را از آن ها برد و تا حد امکان از منابع جایگزین استفاده کرد. برای نمونه، در مصرف انرژی، انرژی های تجدیدپذیر مانند انرژی های خورشیدی، انرژی باد و زمین گرمایی باید در اولویت بالاتری نسبت به انرژی های تجدیدناپذیری مانند انرژی های فسیلی قرار گیرد. از سوی دیگر در اصلاح الگوی مصرف، کارها باید با توجه به اهمیت، گستردگی و همه گیری اولویت بندی شوند؛ مسئله کاهش ضایعات کشاورزی و خمچنین مسئله بهره وری زمان، اولویت بالاتری نسبت به بازیافت یک ماده صنعتی خاص دارد.
منابع و امکانات محدودند و نیازهای انسان نامحدود. با گذشت زمان، جمعیت افزایش یافته و به تبع آن تقاضا برای منابع و مصرف بیشتر می شود، درحالی که منابع ثابت و یا در حال کاهش اند. از سوی دیگر، آنچه اکنون در اختیار انسان ها قرار دارد از گذشتگان برای آن ها به ارث رسیده و نسل های آینده نیز آن را از ایشان به ارث می برند و در آن سهیم اند. پس نباید با توجه به صرف نیازهای فعلی، از امکانات و منابع و سرمایه ها بهره برداری نمود، بلکه باید به حفظ سرمایه ها برای نسل های آینده پرداخت و منابع لازم برای تأمین نیازهای آن ها را مورد توجه قرار داد. - خویی، 102، - 1388
در آموزه های قرآنی همه هستی به نوعی مسخر انسان دانسته شده است. این تسخیر با اهداف تکامل بشریت و دستیابی به کمال شایسته است. تصرفات انسانی نباید بیرون از قوانین و سنت های الهی باشد. هرگونه تصرفی بر خلاف فلسفه آفرینش و سنت الهی به معنای تصرف نامشروع می باشد. بنابراین انسان با همه اختیارات مطلقی که به عنوان خلیفه الهی دارد در محدودیت ها و خطوط قرمزی گرفتار است که می بایست آن ها را رعایت کند. در قرآن یک نوع تقسیم بندی کلی تحت عنوان حرام یا حلال بودن در مورد کالاها و خدمات وجود دارد. فرد مسلمان حق استفاده از کالاها و خدمات حرام را ندارد و در استفاده از کالاها و خدمات حلال نیز با محدودیت هایی روبرو است.