بخشی از مقاله
چکیده
در مورد اهمیت سبک زندگی دینی باید گفت: بدون سبک زندگی دینی نمیتوان به اهداف دین دست یافتوانسانبهرشد واقعی و به هدف خلقتش نمیرسد. بدون سبک زندگی دینی،جامعه نمیتواند مسائل دینیرا بهطور کامل هضمکردهوبهحقایق مورد نیاز خود برسد. بدون سبک زندگی دینی، تزکیه مورد نظر دین، محقق نخواهد شد. عدل و عدالت در جامعه حکم فرما نخواهد شد. رسیدن انسان ها به نور و روشنایی حقیقی امکان ندارد.
انسانها به حیات انسانی و واقعی نمیتوانند برسند و زندگی جامعه، حیات حیوانی خواهد بود نه انسانی .علاوه بر این ها، آشفتگی و التقاط فرهنگی، یکی از مسائلی است که داشتن سبک زندگی دینی را مهم و ضروري میکند. همچنین داشتن سبک زندگی دینی، لازمه ایمان و اعتقادات ماست و سبک زندگی دینی، یکی از بهترین دعوت کنندهها به دین است .ضمنا باید به آسیب مهم بحث سبک زندگی توجه داشت و آن، معرفی این سبک توسطافرادغیرمتخصص است. بعد از شناخت صحیح و حسابشده سبک زندگی دینی باید آن را آموزش، ترویج و تبلیغ کرد تا در جامعه به مرور، جا بیفتد و تبدیل به فرهنگ عمومی شود.
مقدمه
سبک زندگی به عنوان مجموعه در هم تنیده اي از الگوهاي رفتاري فردي و اجتماعی، برآمده از نظام معنایی متمایزي است که یک فرهنگ در یک جامعه انسانی ایجاد می کند؛ و از آن جایی که هیچ کدام از جوامع بشري را نمی توان عاري از فرهنگ تصور کرد.بنابراین، می توان گفت تمام اجتماعات انسانی، از ابتداي تاریخ تا کنون داراي سبک زندگی خاصخود بوده وازالگوهايرفتاري متناسب با شاخص هاي فرهنگی خود برخوردار بوده اند.
بر اساس چنین رویکردي، بحث از سبک زندگی و الگوهاي نظام مند رفتاري، بحث تازه اي نخواهد بود؛ پس چرا اکنون سبک زندگی تا این حد اهمیت یافته و توجه بسیاري را به خود جلب کرده است؟ واقعیت آن است که اقتضائات زندگی در جوامع مدرن و متکی بر فرهنگ و تمدن غربی، به تدریج الگوهاي خاصی را براي زندگی و رفتار ارائه کرده است . به زعم دانشمندان علوم اجتماعی در یک قرن گذشته، شرایط جدید کار، تولید، انباشتگی کالاهاي مصرفی و همچنین فراهم آمدن زمان فراغت بیشتر براي بخش زیادي از اقشار جامعه، نشانه اي از تحول عمیق اجتماعی و فرهنگی بوده و این شرایط نوین، الگوهاي رفتاري تازه اي را می طلبد که می توان آن ها را در قالب عنوان کلی سبک زندگی مورد بررسی قرار داد.
حاصل این رویکرد نیز خواسته یا ناخواسته، تلاشی گسترده براي معرفی، ترویج و تثبیت سبک خاصی از زندگی خواهد بود که خاستگاه آن، فرهنگ سکولار غربی و عقبه معرفتی آن است . روشن است که پذیرش منفعلانه این گونه از الگوهاي رفتاري، براي جوامع مسلمان که خود در پرتو آموزه هاي اسلامی، توانایی تعریف و ترسیم سبک زندگی دینی و تبیین الگوهاي متناسب با آن را دارند، شایسته نبوده و باید به اقتضاي فرهنگ دینی خود، به سبک زندگی اسلامی روي آورند. به ویژه آن که در چند دهه اخیر، ناکارآمدي تمدن سکولار غربی در پاسخ گویی به نیازهاي چندبعدي انسان آشکار گردیده و رصد تحولات جاري در جهان نیز نشانه هاي افول و فرود این تمدن را نمایان ساخته است.
تجربه تاریخی بشر نیز نشان داده که وقتی یک تمدن به پایان راه خود می رسد، زمینه مناسبی براي شکوفایی تمدن هاي دیگر فراهم می شود و جامعه بشري که معمولاً در برابر تغییر و تحول ژرف اجتماعی مقاوم است، در چنین وضعیتی با رضایت خاطر از دگرگونی و جایگزینی استقبال می کند. در پرتو چنین فرصتی می توان با تکیه بر غنا و تعالی آموزه هاي اصیل اسلامی، این جایگزین را که همچون گنجینه اي پربها و برگرفته از میراث آسمانی اسلام نزد ما مسلمانان نهفته است، هم خود بهتر بشناسیم و هم به جهانیان معرفی کنیم .
بازخوانی آموزه هاي اسلام و ژرف اندیشی در آن، ظرفیت بالاي این آموزه ها را براي فرهنگ سازي و ارائه الگوهاي رفتاري مناسب نشان می دهد؛ زیرا انتزاعی ترین لایه هاي اعتقادي و معرفتی تا عینی ترین سطوح رفتاري که امروزه با عنوان سبک زندگی از آن یاد می شود، در چارچوب نظام معنایی اسلام جاي گرفته و در مسیر تکامل و سعادت انسان مورد استفاده قرار می گیرد. در این راستا، قرآن که مهم ترین منبع آموزه هاي اسلامی به شمار می رود، سرشار از الگوهایی است که شیوه زیست مؤمنانه و مورد نظر اسلام را معرفی می کند؛ و در پرتو آیات آن، سیره پیامبر گرامی اسلام - نیز - به عنوان اسوه و نمونه عالی زندگی به تمام مسلمانان معرفی شده است.