بخشی از مقاله
چکیده
سبک زندگی وابسته به خیلی از عوامل فرهنگی و اجتماعی است، سبک زندگی می تواند از خیلی مؤلفه ها تقویت یا تضعیف گردد. از آنجایی که این مسئله خود به تنهایی داراي عینیت یا هویت مستقلی نمی باشد، اما باید بیان داشت که قانون مداري ماهیتی اثرگذار دارد، می توان به راحتی گفت که عدل و گسترش عدل در جامعه خواسته اي اجتماعی است و عموم مردم با رجوع به ذات خویش خواستار وجود عدل در مسیر زندگی خود هستند، تحقق عدل بدون وجود قوانین مساوي براي همه امري غیر ممکن است.
در نتیجه وقتی بحث از واقعسبک زندگی میشود، در آنچه مورد پردازش و بررسی قرار میگیرد سبک »زیستن« و »زندگی« است که با این حساب، مقتضی است، یکی از چالش هاي مورد بحث در مبحث سبک زندگی اسلامی، قانون گرایی است. قانون از جمله پیچیده ترین مقوله هایی است که بشر در طول زیست خود بر روي کره خاکی با آن مواجه بوده است در واقع درذیلِ عنوان قانون است که نظم معنا پیدا کرده وانسان با دیگر همنوعان خویش ارتباط و تعامل برقرار می کند. علت بروز بیماري خطرناك قانون گریزي در برخی افراد و بعضی بخش ها چیست؟
مقدمه
وقتی بحث از سبک زندگی می شود، در واقع آنچه مورد پردازش و بررسی قرار میگیرد سبک »زیستن« و »زندگی« است که با این حساب، مقتضی است؛ قبل از بررسی »سبک زندگی«، خود مفهوم »زیستن« و »زندگی« به طور دقیق مشخص شود تا آنگاه و در گام بعدي در خصوص وضعیت زندگی و سبک آن و… بحث و بررسیهاي لازم صورت گیرد. لذا هر محققی در حوزه ي سبک زندگی، قبل از ورود به بحث، بایستی با مفهوم »زندگی« و »زیستن« آشنایی کافی و لازم را داشته باشد و بداند که بر اساس فرهنگ خودش، زندگی و زیستن چه مفهومی و چه نمادهایی دارد؟
در فرهنگ او نمادها، علائم و مصادیق زندگی سعادتمند و زندگی شقاوتمند چیست؟ناگفته پیداست که در این زمینه، تضاد جدي بین فرهنگ غرب و فرهنگ خودي وجود دارد و تعریفی که فرهنگ اسلامیایرانی از زندگی و خوب و بد بودن آن بر اساس آخرتگرایی و نقش مزرعه بودن زندگی دنیوي براي زندگی اخروي، که هدف اصلی و زندگی واقعی است، برایمان دارد، درست در نقطه ي مقابل فرهنگ غربی است که بر مبناي مکتب اومانیسم و لذت گرایی و هدف غایی بودن زندگی دنیوي استوار است.
این دو جهانبینی دقیقاً در نقطهي مقابل هم قرار دارند و بیگمان این اختلاف دیدگاه در بررسی وضعیت سبک »زندگی« و خوب و بد بودن آن و برنامهریزي براي اصلاح آن تأثیر تام و تمام خواهد گذارد؛ چه بسا بر اساس دیدگاه اسلامی در بررسی سبک »زندگی«، توجه به برخی رفتارها و مصارف مورد توجه باشد یا حتی در اولویت باشد که در دیدگاه غربی توجه به آنهااصلاً بیمورد باشد و آنها رااصولاً داخل در سبک زندگی نداند که به تبع این وضعیت، برنامهریزي در خصوص اصلاح وضعیت سبک زندگی نیزکاملاً متفاوت خواهد بود.
مقام معظم رهبري، در این خصوص، می فرمایند: »رفتار اجتماعی و سبک زندگی، تابع تفسیر ما از زندگی است؛ هدف زندگی چیست؟ هر هدفی که ما براى زندگی معین کنیم، براى خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعی، متناسب با خود، یک سبک زندگی به ما پیشنهاد میشود.« یکی دیگر از محققان در این خصوص می گوید: »آیا میشود سبک زندگی را بدون تعریف اصل زندگی تعریف کرد؟ خیر، باید هدف مشخص باشد هدف از زندگی چیست و بعد میتوانیم آن سبک زندگی را با توجه به هدف آن ارزیابی کنیم، ولی بعضی فکر میکنند این حرفها ساده و پیش پا افتاده است.«
به عبارت دیگر، هر کسی، با واقعیت یا خیالی به زندگی خود معنی می بخشد؛ براي یک دانشجوي هیئتی، زندگی کسی که هیئت نمیرود بی معناست. دیگري نیز با موسیقی به زندگی خود معنا میبخشد… صورت زندگی کنونی ما تنها شکل ممکن و بهترین شکل موجود براي زندگی نیست. برخی از بخشهایی که امروز آن را جزء ضروریات میدانند در گذشته اي نه چندان دوراصلاً وجود نداشته است و نیز جاي برخی بخشها در زندگی امروزي خالی است که بودنش زندگی را بسیار بهتر میکند؛ ولی باید دانست که بودن و نبودن یک بخش در زندگی به عالمی بر میگردد که شخص براي خود ساخته است.
قانون گرایی زیر شاخه اي از سبک زندگی
یکی از زیرشاخه هاي مطرح در سبک زندگی اسلامی، میحث قانون گرایی است. قانون از جمله پیچیده ترین مقوله هایی است که بشر در طول زیست خود بر روي کره خاکی با آن مواجه بوده است. در واقع درذیلِ عنوانقانون است که نظم معنا پیدا کرده و انسان با دیگر همنوعان خویش ارتباط و تعاملبرقرار می کند. علت بروز بیماري خطرناك قانونگریزي در برخی افراد و بعضی بخش ها چیست؟این سوال مهم و اساسی است که رهبر معظم انقلاب در سفر به استان خراسان شمالی مطرح کردند.سوالی که اندیشدن به آن و یافتن پاسخ موجه براي آنمی تواند بسیاري از مشکلات اجتماعی- سیاسی کشور را حل کند. بی تردید استحکام وانسجام هر جامعه اي، توجه به قانون و رعایت آن است و قانون پذیري و قانون گرایی درجامعه به منزله پذیرش منطق قانون است.
با وجود این، برخی از انسانها روي از قانون بر می گردانند و قانون شکنی می کنند. اما قانون چیست که گریز از آن می تواند نظم جوامع را درهم شکند؟در دانشنامه "ویکیپدیا" در تعریف قانون آمده است: قانونمسیري است که توسط حکومت یا جامعه براي رشد انسان و جامعه تعیین می شود. قانون،معرب کلمه یونانی canon است که به فرانسهloiو به انگلیسی law ترجمهمیشود. قانون از جمله پیچیده ترین مقو له هایی است که بشر در طول زیست خود برروي کره خاکی با آن مواجه بوده است. در واقع در ذیل عنوان قانون است که نظم معناپیدا کرده وانسان با دیگر همنوعان خویش ارتباط و تعامل برقرار می کند. قانون بهعنوان نمونه اي از قراردادهاي اجتماعی، حوز ه هاي مختلفی را در زندگی از قبیل اقتصاد، سیاست، حقوق، خانواده، کسب و کار و... در برمی گیرد.
رشد، پیشرفت، توسعه،رفاه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادي و سیاسی در یک کشور اتفاقی و تصادفی نیست و ناگهانیایجاد نمی شود. توسعه و رشد هر کشور و جامعهاي در گرو برقراري نظم و امنیت درجامعه است و نظم و امنیت ناشی از رفتارهاي منضبط و قاعده مند مردم بر اساس قواعد،هنجارها، ارزشها، عرف و الگوهاي مورد قبول و رایج در جامعه می باشد.جامعه شناسان قانون را مجموعهاي از قواعد الزام آور و کلی می نامند که به منظور ایجادنظم و استقرار امنیت و عدالت و تنظیم مناسبات اجتماعی وضع شده است و ضمانت اجراي آنرا نهاد و دستگاه سیاسی یک کشور تحت عنوان دولت به عهده گرفته است. یکی از ویژگیهاو خصوصیت قوانین، محدود کننده و تنظیم کنندهگی آنها است که منجربه نظم اجتماعی میشود.