بخشی از مقاله
چکیده
مفهوم سیالیت پدیده ای پیچیده است که درباره آن، از منظر رویکردهای مختلف، تعاریف بسیاری ارائه شده است. تفکر معماری همواره به دنبال حرکت از ماده به روح بوده است و این تفکر تاثیر بسیار زیادی بر سیر تحول فضا در معماری داشته است. فضاهای معماری با درک ما از فضا شکل می گیرد، فضا می تواند از ایستایی و سکون محض به پویایی و شناوری خالص تبدیل شود. فضاهای داخلی از طریق فضاهای واسط با بیرون در ارتباطند، حضور فضای واسط یکی از جلوه های سیالیت و تداوم فضایی در معماری است. به همین منظور مقایسه دوبنای حاضر و تاثیر سیالیت فضایی در زمینه پیوستگی فضا و سلسله مراتب یکی از دغدغه های تحقیق حاضر است.
پرسش اصلی بر چگونگی نقش سیالیت در فضای مسکونی و تاثیر آن بر فرم خانه بروجردی ها و ویلا ساوا که یکی از فاکتور های تاثیر گذار بر عناصر ساختمان است تاکید می کند. در این پژوهش ابتدا به تعریف و مفهوم سیالیت، و بعد به سیالیت در بنا سپس به گونه های سیالیت فضایی در بنای خانه بروجردی ها و ویلا ساوا و در پایان وجوه مشترک و تفاوت های کالبدی، و پاسخ به مفهوم سیالیت در دو معماری نام برده پرداخته شده است. این پژوهش به روش مشاهدات عینی، اسناد تصویری- توصیفی نمونه های موردی و مطالعات کتابخانه ای با تکیه بر مفاهیم نظری می باشد. می توان نتیجه گرفت در بنای خانه بروجردی ها به علت درونگرایی و بنای ویلا ساوا به دلیل برونگرایی سیالیت و شفافیت فضایی به صورت متفاوتی قابل درک است ، اما هر کدام به شیوه ای در این زمینه موفق عمل کرده اند.
-1 مقدمه
در هر زمان فضا حکم مایه اصلی معماری را دارد که چگونگی ترکیب و ساماندهی آن به عهده معمار است. معماری در ژرف ترین معنای خود، تقسیم و ایجاد فضا در زمان و تسهیل اراده انسانی به آن است. بنابراین معمار با زبان و بیان معماری به سازماندهی فضا می پردازد. فضایی را سامان می بخشد که با انسان در تماس و با او محاوره دارد و در واقع نظم و نثری است که به بیانی زنده است و انسان را به تفکر و تعمق وا می دارد.
[1] در بین انواع هنرها شاید معماری است که بیش از همه ماهیت نرم و سیالش در پس ظاهر حجیم و اغلب استوارش پنهان مانده است. بر خلاف باور رایج، بعد فیزیکی تنها یکی از ابعاد بناست، اما از آنجا که در معرض دید است بیشتر به آن توجه می شود. در معماری، بنا و سیالیت را در نقش جسم و روح می توان دید که به هم وابسته اند یکی برای حضور مادی و دیگری برای حضور معنوی، این همان اندیشه و بینشی است که معماری را جاودان کرده است، چنان دو عامل با هم یکی شده اند که نمی توان مرزی برای آن قائل شد. [2]
سیالیت فضا در این تداوم مفهوم می یابد .در این خصوصیت که نه این است و نه آن، به درون بنا می رود و از آن بیرون می آید و در این وضعیت، مرز معین کالبدی ندارد مگر از طریق معنایی که ما بدان ببخشیم و حریمی که در آن ایجاد کنیم و با این شیوه آن را قطع نماییم، بدین ترتیب است که اصل انقطاع معنا می یابد و سکون فهمیده می شود. از نگاهی دیگر تحرک و سیالیت فضایی به معنای ابهام و آشکار نبودن مرزهای فضایی است. این فضاها حاصل پدیده است که پدیده دیگری در درون خود دارد و حرکت به سوی آن، حرکت به سوی بخش دیگر فضاست با کلیتی گسترده تر.[3] به گفته: فرانک لویدرایت ارتباط فضا بین داخل و خارج با گشودگیهای مداوم و عناصر برنامه ریزی شده، افقی بودن چشمگیر و ارتباط کامل با زمین را به وجود می آورد.
سیالیت فضا بدون تردید هسته های معماری است که گفت و گوی دائمی را میان فضای داخلی و خارجی در تمام گوشه ها و کنارهای خانه جاری می سازد.[4] به تعبیر بهتر، از گذشته تا حال طراحان در تجربه معماری مستقیما از این عناصر - گشودگی های مداوم، تحرک، پویایی...... - استفاده نموده و آن را در طراحی اعمال می نمایند. به همین منظور در مقاله حاضر برای مشخص نمودن ویژگی های بارز سیالیت در معماری سنتی ایران و معماری مدرن غرب به بررسی تطبیقی این ویژگی ها در دونمونه موردی شاخص از این دو معماری می پردازیم، نخست معماری بنای ویلا ساوا در پوآسی در نزدیکی پاریس که نمونه بارزی از آموخته های لوکوربوزیه در محضر معماران مدرن است.
در معماری هماهنگی موضوع و طرح پروژه به هیچ عنوان ساده نیست و غالبا از دل پروسه های متعدد معماری خارج می شود به طوریکه این پروسه بر موجودیت آن مقدم است.یکی از ایده های مداوم لوکوربوزیه در ویلا ساوا استفاده از پنجره های نواری افقی ribbon windows - - می باشد. پنجره ها از یک طرف نما به طرف دیگر حرکت می کنند ، علاوه بر آن مقاطع آن بیانگر این مساله است که هر جزئی از آن در فضا نفوذ می کند. لوکوربوزیه با استفاده از مفاهیم بصری و فضایی در طرح بنا و برقراری ارتباط میان عناصر خارجی و داخلی سیالیت فضا را به شکل مستقیم و منحصر به فردی به تصویر کشیده است.[5] دوم معماری بنای خانه بروجردی ها در کاشان که در زمره بناهای سنتی ایران قرار می گیرد.
متعلق به دوره قاجار و طرح آن توسط استاد علی مریم ارائه شده است، وی این خانه را با الهام ازشیوه معماری اصیل ایرانی ساخته است. این بنا از نظر خصوصیاتمحلّی - محرمیت، اصول اقلیمی و... - ، عناصر معماری و سلسله مراتب فضایی ازاهمیّت فوق العاده ای برخوردار است. در طراحی استاد علی مریم به دلیل استفاده از اصل تعادل - تقارن و پیوستگی آن با نما، ارتباط مخاطب با بنا به گونه ای مرکزگرا صورت می پذیرد.[6] به طورخلاصه اگر تمام معماری را گشایش، شفافیت و سبکی فضاها بدانیم، معماری این دوره به عنوان مرحله تکامل معماری قدیم ایران مطرح می شود.[7] در طراحی هر دو بنا به این دو مورد توجه ویژه ای می شود: -1 سیالیت -2 کارکرد نهایی بنا، زیرا هر دو مورد معلول اثر بخشی هر دو بخش هستند.
-2 تعریف و مفهوم سیالیت و شفافیت
مفهوم سیالیت به طور مشخص در ادبیات نظری مربوط به وضعیت تجدد در دنیای معاصر پررنگ بوده است، مقصود از سیالیت، کم رنگ شدن مرزها و قطعیت ها، بی معنا شدن فرادستی ها و فرودستی های فرهنگی پیشین، قابلیت جابه جایی مداوم مفاهیم و نشانه ها و تبدیل شدن فرایند هویت یابی به یک حرکت مداوم و بی پایان است. پاره ای اوقات تاکید معطوف به گذار و شارش سوژه - انسان - در احجام و فضاهای معماری می شود،گاه خود سطح و احجام، از منظر بصری، صوری سیال و روانی به خود می گیرند و سیالیت به استعاره و دستاویزی برای خلق فرم های بدیع بدل می شود.
[8] نقطه مقابل مفهوم فضای بسته و تمام شده، مفهوم شفافیت و تداوم قرار دارد، در چنین فضایی مسیر حرکت انسان و یا نگاه او در تداومی پیوسته صورت می گیرد به طوری که گشایش های فضایی در خطوط افقی و عمودی موج شفافیت در لابه لای دیوارها و ستون ها ظاهر می شودکه دورنما و منظر نهایی در افقی لایتناهی و مستهیل مجددا جاه و جلوه تازه به خود می گیرد.[9] استراتژی سطوح فضایی سیال و احجام نرم و روان در متودهای طراحی برآمده از سایت نیز پیشینه دارند .در این رهیافت ها، ساختمان به جای این که یک توده منقطع و گسسته از بافت شهری موجود باشد، سطوح توپوگرافی سیال و روانی است که از زمینه - سایت - برمی آید و تمایز میان فرم و زمینه ساختمان را در هم می پوشاند و با هم در می آمیزد.[8]
سیالیت ایجاد کردن نزدیکترین رابطه و کوتاه ترین ارتباط انسان میان عوامل تشکیل دهنده ی فضاست و این کوتاهی مسیر با تصادفی کردن سیرکولاسیون در مکان و زمان شکل می گیرد. این سیالیت حرکت در فضا به وسیله چشم، نه به واسطه رابطه فیزیکی است .[10] زیگفریدگیدئون حرکت بصری و سیالیت فضا را معماری مسیرها نام گذاری کرده است. در مجموع سیر تحول فضای معماری همواره به سمت آزادی فضا، گشایش و شفافیت بوده است. که درفضای معماری سنتی ایران و معماری مدرن غرب به شکل متفاوتی قابل مشاهده می باشد.
-3 سیالیت در فضا
سیالیت در بنا رابطه ای تنگاتنگ با فضا و زمان دارد. زوی در کتاب چگونه به معماری بنگریم ، معماری را به مثابه فضای داخلی دانست که تنها با حرکت درآن تعریف میشود. در معماری کلیسا می توان معماری مسیرها را دید و با سیالیت فضا به بیننده اثر، این امتیاز داده میشود تا با ایستادن در هر کجا آن، آزادانه به هر زاویه که می خواهد بنگرد.[11] ارسطو فضا را با ظرف قیاس می کند و آن را جایی خالی می داند که بایستی پیرامون آن بسته باشد تا بتواند وجود داشته باشد و در نتیجه برای آن نهایتی وجود دارد در حقیقت برای ارسطو فضا محتوای یک ظرف بود .
فضا بسطی سه بعدی از جهان اطراف ماست، فضا همواره وجود ما را احاطه کرده است، ما نه تنها در این فضا حرکت می کنیم، بلکه ویژگی های فضا را نیز با حواس پنجگانه خود ادراک می کنیم .فضا هم ماهیتی به مانند چوب یا سنگ دارد، و با اینکه به طور طبیعی بی شک است، فرم ظاهری، ابعاد، مقیاس و کیفیت نمود آن، بستگی به میزان درک ما از مرزهایش دارد . مرزهایی که توسط عوام تشکیل دهنده ی فرم تعریف می شوند.
[12] استرلین نیز همانند اردلان که فضا و ویژ گی های گوناگون آن را در معماری از ارکان بنیادی طراحی قرار داده بود، به بحث حرکت و سیالیت در معماری با عنوان پیوستگی فضایی اشاره می نماید، همچنین وی اشاره می کند در نوع طراحی بنای مسکونی،گذر از فضای بسته به فضای بسته ای دیگر پی در پی و همواره تکرار شده است، بی آنکه هرگز این پیوستگی قطع شود، زیرا ساختمان در تاروپودی پیوسته و متراکم ترکیب شده است.[13] با اندکی دقت در معماری، می توان دید که همواره از درون یک فضای خالی به درون یک فضای خالی دیگر می رویم، به عبارت دیگر ساختار فضایی در معماری بر اساس تداوم فضاهای خالی شکل گرفته است.
[14] بنا به عنوان ساختمانی مجزا و منفرد جلوه گر نمی شود، قطعه ای سر گردان نیست که روی سطحی قرار داده شده باشد، بلکه در بافت شهری گنجانده شده است.[13] فراموش نکنیم که این اقدام به تعبیری موج ظهور و بروز اصل مهم دیگری به نام تنوع در معماری شده است که شاید مهمترین نقش آن تقویت بنیان های معنایی فضا باشد. به حرکت درآوردن چشم در فضاها اصل مهمی است در شکل گیری فضاهایی که سیالیت فضایی را یاری میدهند و این امر باعث شفافیت بصری و کالبدی بنا می شود،که این تدبیر منجر به گشایش یافتن و آزاد شدن فضا می شود و باعث تداوم فضایی در بنا می شود و سیلان فضایی رخ می دهد.