بخشی از مقاله
شاخصهاي عملی ارزشیابی آموزش الکترونیکی در آموزش عالی ایران
چکیده
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی سازمانی و برنامهاي آموزش الکترونیکی بهمنظور ارائه شاخصهاي عملی ارزشیابی آموزش الکترونیکی در سطح دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی ایران انجام شده است.
مواد و روشها: روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماري این مطالعه، شامل دانشجویان دانشگاههاي صنعتی امیر کبیر، شیراز، صنعتی اصفهان و دانشکده علوم حدیث شهرري بود که 702 نفر از آنها به شیوه نمونهگیري تصادفی-طبقهاي انتخاب شدند. ابزار گردآوري اطلاعات، پرسشنامهاي مبتنی بر چارچوب ارزشیابی آموزش الکترونیکی طراحی شده توسط محققین بود. براي تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون t استفاده شد.
نتایج: نتایج این پژوهش نشان داد که دانشگاهها در ابعاد »طراحی محیط ارائه«، »جنبههاي آموزشی«، »مدیریت« و »امور سازمانی«، به ترتیب، وضعیت مناسبتري دارند و در ابعاد »ارزشیابی«، »فناوري«، »ملاحظات اخلاقی« و »خدمات پشتیبانی«، نسبت به سایر ابعاد از وضعیت چندان مناسبی برخوردار نیستند.
نتیجهگیري: بهطور کلی نتایج این پژوهش بیانگر برخی نقاط قوت و ضعف نظام آموزش الکترونیکی در کشور است که میتواند اطلاعات ارزشمندي را براي مدیران و مسؤولان نظام آموزش عالی کشور فراهم آورد تا با اتخاذ سیاستهاي اصولی و بهرهگیري از راهبردها و راهکارهاي مناسب در زمینه بهبود و ارتقاء کیفیت برخی جنبههاي نسبتاً مطلوب و رفع موانع و مشکلات آموزش الکترونیکی گامهاي اساسی برداشته شود.
واژگان کلیدي
آموزش از دور، ارزشیابی، شاخص، الگوهاي ارزشیابی، آموزش عالی
مقدمه
تغییرات اجتماعی، اقتصادي و فناورانه دهههاي گذشته، آموزش را براي همه بیش از پیش حیاتی کرده است؛ بنابراین، نظامهاي آموزشی در سطوح مختلف در سطح جهان تلاش میکنند تا با استفاده از فناوري اطلاعات و ارتباطات فرصتهاي آموزشی برابر و مووثري را براي همه فراهم نمایند. آموزش الکترونیکی یکی از مهمترین کاربردهاي فناوري اطلاعات و ارتباطات در جهان امروز به حساب میآید که به سرعت در حال تبدیل شدن به فناوري برجسته و غالب در آموزش از دور است، همچنانکه گزارش مرکز ملی آمارهاي آموزشی در ایالات متحده حدود یک دهه پیش نشان داد آموزش از دور از طریق اینترنت، نه تنها رایجترین فناوري، بلکه داراي سریعترین رشد در این زمینه میباشد و در سالهاي آتی یک شاهراه در حال رشد براي یادگیري از طریق فناوري خواهد بود .[1] این در حالی است که طی چند سال اخیر، آموزش الکترونیکی بهطور گسترده بهعنوان یک ابزار در فرایند یادگیري در بسیاري از دانشگاهها و مراکز آموزشی در سراسر جهان، مورد استفاده قرار گرفته و محیط یادگیري را براي دانشآموزان و معلمان تغییر داده است .[2] لازم به ذکر است که میزان ثبتنام در آموزش برخط نسبت به کل ثبتنامها در آموزش عالی ایالات متحده طی سالهاي 2002 تا 2007 از 9/6 درصد به 21/9 درصد رسیده است .[3]
امروزه بسیاري از دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در ایران نیز توجه خود را به آموزش از دور مبتنی بر اینترنت، معطوف کردهاند و در حال اجرا، تدارك و آمادهسازي دورهها و برنامههاي آموزشی مجازي میباشند. لیکن باید توجه داشت که توسعه و گسترش مؤثر آموزشهاي الکترونیکی مستلزم بررسی مستمر و تجزیه و تحلیل اجزا و نتایج این نوع برنامههاي آموزشی است و فرایندهاي ضروري براي موفقیت هر برنامه، سنجش و ارزشیابی آن برنامه میباشد.
همگام با توسعه یادگیري الکترونیکی در سطح دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، موضوع ارزشیابی و اعتبارسنجی بهویژه از باب بررسی تضمین کیفیت فرآیند یاددهی و یادگیري و توجیه اجراي برنامههاي یادگیري الکترونیکی و لزوم تأمین الزامات و استانداردهاي موردنظر براي طراحی، توسعه و پیادهسازي یادگیري الکترونیکی در آموزش عالی اهمیت یافته است، چرا که سنجش و ارزشیابی، جزء ثابت و جداییناپذیر هر نوع نظام آموزشی و از جمله فعالیتهاي مهم و تأثیرگذار در فرایند آموزش به حساب میآید .[4] براي این منظور طی سالهاي اخیر طراحی سیستم ارزشیابی براي آموزش الکترونیکی توسط بسیاري از افراد حرفهاي شامل طراحان آموزشی، متخصصان فناوري و مشارکتکنندگان در توسعه منابعانسانی آغاز گردیده است .[5 -11] توسعه و پیشرفت در بهکارگیري اصول و فعالیتهاي اساسی ارزشیابی براي محیطهاي یادگیري الکترونیکی، حاصل کار این افراد به شمار میرود. سایر محققان و نویسندگان، از طریق ارائه پیشنهادات و رهنمودهایی براي ارزشیابی آموزش الکترونیکی، کاربردهاي عملی تئوري ارزشیابی را فراهم ساختهاند .[12 -15]
بهطور کلی پژوهشهاي متعددي با موضوع ارزشیابی آموزش الکترونیکی در سطح جهان صورت پذیرفتهاست که هر یک از آنها اهداف خاصی از جمله شناسایی عناصر و مؤلفههاي تشکیلدهنده آموزش الکترونیکی، تعیین اثربخشی آموزش الکترونیکی، بررسی میزان مطلوبیت اجراي برنامههاي آموزش الکترونیکی، شناسایی مسائل و مشکلات اجراي موفقیتآمیز برنامههاي آموزش الکترونیکی، تعیین عوامل اصلی مؤثر در ایجاد محیطهاي مناسب یادگیري الکترونیکی و غیره را دنبال نمودهاند .[16-20]
در ایران نیز طی سالهاي اخیر مطالعات و تحقیقات مختلفی در زمینه ارزشیابی آموزش الکترونیکی انجام گرفته است که با توجه به در حال تکوین بودن نظام آموزش الکترونیکی و دغدغههاي اولیهاي که در این زمینه وجود دارد، اغلب به موضوعاتی از قبیل امکانسنجی و آمادگی براي پیادهسازي آموزش الکترونیکی، بررسی نگرش افراد نسبت به آموزش مجازي، میزان کاربرد و استفاده از آموزش مجازي، تدوین الگوهاي مناسب براي آموزش الکترونیکی و نظایر آن پرداختهاند و کمتر به موضوع ارزشیابی نظام آموزش الکترونیکی و برنامههاي آن توجه گردیده است و در مواردي هم که به این موضوع پرداخته شده، به صورت موردي و یا تکدرس بوده و یا بخشی از نظام یا برنامه آموزش الکترونیکی در دانشگاهی خاص مورد ارزشیابی قرار گرفته است.
از جمله مطالعاتی که به نگرشسنجی افراد نسبت به آموزش مجازي پرداختهاند، میتوان به نمونههاي زیر اشاره نمود: پژوهش سید نقوي تحت عنوان بررسی نگرش استادان و دانشجویان به یادگیري الکترونیکی [21]، مطالعه صالح صدقپور و میرزایی، با موضوع چالشهاي نگرشی اعضاي هیئت علمی در آموزش الکترونیکی [22]، مطالعه یعقوبی و همکاران با هدف بررسی نگرش دانشجویان ترویج و آموزش کشاورزي به یادگیري الکترونیکی [23] و تحقیقی که میرزایی و سپاسی در آن به ساخت و اعتباریابی مقیاسی براي سنجش نگرش اعضاي هیئت علمی دانشگاهها نسبت به آموزش مجازي پرداخته اند .[24] مطالعه حسنزاده نیز در زمینه امکانسنجی آموزش از دور کتابداري و اطلاعرسانی از طریق اینترنت انجام شده است .[25]
طراحی مدل ارزیابی آمادگی الکترونیکی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی ایران در کنار بررسی میزان آمادگی یادگیري الکترونیکی در دانشگاه تربیت مدرس عنوان پژوهشهایی است که به ترتیب توسط حنفیزاده و همکاران، و منتظر و داراب انجام گرفته است 27]،[26 و نیز مطالعهاي که توسط جعفري و سعیدیان، با هدف ارائه مدلی بهمنظور کاربست ابعاد پداگوژیک دانشگاه مجازي در ایران به روش توصیفی-پیمایشی انجام گرفت و مدل پیشنهادي مبتنی بر عناصر پداگوژیک تدوین شد [28]، در ردیف مطالعاتی هستند که به مدلسازي و کاربرد مدلها در زمینه یادگیري الکترونیکی پرداختهاند. در همین زمینه، سراجی و همکاران، تحقیقی با عنوان »طراحی برنامه درسی دانشگاه مجازي« انجام دادهاند که در آن، محور مطالعه و پژوهش، بعد پداگوژیک نظام آموزش الکترونیکی بوده است .[29]
از سوي دیگر، بررسی تحلیلی برنامه آموزشی دوره آزمایشی آموزش مجازي دانشکده علوم حدیث شهرري، ارزشیابی برنامه درسی الکترونیکی رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی بر اساس الگوي «Roderick Sims»، ارزشیابی برنامه آموزش الکترونیکی رشته مهندسی صنایع دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی [30]، ارزشیابی برنامه درسی آموزش مجازي رشته مهندسی کامپیوتر گرایش فناوري اطلاعات در دانشگاه علم و صنعت ایران [31] و موارد مشابه، نمونهاي از مطالعاتی بهشمار میروند که در زمینه ارزشیابی یادگیري الکترونیکی انجام گرفتهاند.
در عین حال ذکر این نکته ضروري است که آموزش الکترونیکی در بسیاري از کشورهاي جهان از جمله ایران، پدیدهاي جدید و نوظهور محسوب می شود و هنوز آنچنان که انتظار میرود به طور عملی و فراگیر به استفاده از این شیوه، نپرداختهاند. کاربرد این نوع یادگیري، همچون هر پدیده نوظهور دیگري، صرفنظر از مزایا و فرصتهایی که فراهم ساخته است، در کشورهاي در حال توسعه با برخی تردیدها و چالشها همراه بوده است. از سوي دیگر، دورنماي آموزش از دور به سرعت در حال تغییر است و نیاز به دانش و اطلاعات مرتبط با این موضوع هرگز به این مهمی نبوده است. بسیاري از مدیران و مسؤولان دانشگاهها و مؤسسات آموزش از دور، به دنبال این هستند که مطمئن شوند تصمیمگیريهاي آنها در زمینه آموزش از دور بهدرستی انجام میشود و نتایج مثبت و مفیدي براي دانشجویان، اساتید، کارکنان و جامعه بزرگتر به همراه خواهد داشت .[31] علاوه بر این، به دلیل عدم وجود یک چارچوب و ابزار جامع براي ارزشیابی آموزش الکترونیکی در کشور ما، بررسیهاي علمی، تعیین و تدوین ملاكهاي نظارت و ارزشیابی، شناخت ویژگیها و استانداردهاي تعیین شده و سیاستگذاريهاي هوشمندانه و واقعگرایانه ضرورتی است که اهمیت پرداختن به مقوله ارزشیابی نظام آموزش الکترونیکی و برنامههاي آن در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی ایران را بیش از پیش آشکار میسازد .[32] بنابراین ضروري است با انجام مطالعهاي جامع، شاخص هاي اصلی و عملی ارزشیابی آموزش الکترونیکی شناسایی و معرفی گردد تا با استفاده از آنها به طراحی و تدوین چارچوب و ابزارهایی مناسب براي ارزشیابی آموزش الکترونیکی در ایران پرداخته شود.
رویکردهاي ارزشیابی آموزش الکترونیکی
اگرچه رشد آموزش الکترونیکی بهواسطه توسعه اینترنت، اینترانت، چند رسانهها و غیره در حال شتاب بوده و توسعه محصولات آموزش الکترونیکی و تدارك فرصتهاي یادگیري الکترونیکی به عنوان یکی از حوزههاي به سرعت در حال گسترش آموزش عالی مطرح بوده، اما دانش و آگاهی ما درباره اثربخشی این رویکردهاي جدید آموزش، به علت کمبود ارزشیابیهاي معتبر علمی محدود میباشد.
با بررسی پیشینه تحقیقات و مطالعات انجام گرفته در کشورهاي مختلف جهان میتوان ارزشیابیهاي انجام شده در زمینه آموزش الکترونیکی را در قالب رویکردهاي زیر دستهبندي نمود 34]، :[17
1. رویکرد موردپژوهی برنامههاي آموزش الکترونیکی خاص: اینگونه ارزشیابیها که بیشتر توصیفی هستند تا تحلیلی و پیشبینیکننده،عمدتاًدر آموزش عالی امریکا و با تأکید بر ارزشیابی از کلاس هاي مجازي در رشتههایی همچون مهندسی، زبان و فناوري اطلاعات صورت گرفته است.
2. رویکرد مقایسهاي آموزش الکترونیکی با شیوههاي آموزش سنتی: این دسته از ارزشیابیها در مقیاسهاي بسیار کوچک و با تمرکز بر سنجش تأثیر جنبههاي ویژهاي از آموزش الکترونیکی انجام شده است. در این ارزشیابیها عموماًاز طرح هاي قرینهسازي استفاده گردیده و یافتههاي آنها از تعمیمپذیري بسیار محدودي برخوردار میباشند، زیرا داراي مبانی تجربی قوي براي سنجش میزان اثربخشی هر یک از دو نوع برنامه آموزشی نیستند.
3. رویکرد ارزشیابی وسایل و ابزارهاي پژوهشی مورد استفاده براي ارزشیابی آموزش الکترونیکی: علیرغم وفور و تنوع ابزارهاي پژوهشی ارزشیابی برنامههاي آموزش الکترونیکی، میتوان آنها را در دو گروه کلی دستهبندي نمود:
الف) ابزارهاي برخط براي سنجش ویژگیهاي نرمافزارهاي میانجی،.
ب) ابزارهاي زمانسنجی و میزان کاربري صفحات قابل دسترسی توسط کاربران.
اگرچه هر دو دسته این ابزارها بسیار ماهرانه و مبتکرانه طراحی شدهاند ولی فاقد رهنمودهایی براي تحلیل و تفسیر دادههایی که گردآوري میکنند، میباشند.
4. رویکرد ارزشیابی بازگشت سرمایه (نسبت هزینه-فایده) آموزش الکترونیکی: علیرغم سرمایهگذاريهاي قابل توجهی که در برنامههاي آموزش الکترونیکی در کلیه سطوح آموزشی در جهان شده است، تعداد ارزشیابیهاي انجام شده با این رویکرد بسیار اندك است. همینتعداد اندك هم عمدتاً توسط واحدهاي آموزش منابع انسانی سازمانهاي صنعتی انجام شده است. یافتههاي کلی این دسته از ارزشابیها حکایت از آن دارد که بازده برنامههاي آموزش الکترونیکی، در حدي است که توجیهکننده سرمایهگذاريهاي انجام شده باشد، اما پاسخ روشنی براي مباحث مهمی نظیر تفاوت بین هزینههاي خالص و ناخالص، نسبت درآمدها به هزینههاي سرمایهاي، روند جابجایی اعتبارات جاري، روند هزینهسنجی برنامهها در حین اجراي آنها ارائه نشده است.
5. رویکرد مدلهاي ترازیابی (بهبود تطبیقی): از بدو راهاندازي برنامههاي یادگیري الکترونیکی، تلاشهاي فراوانی براي معیاریابی جهت اجراي کیفی این برنامهها شده است. این تلاشها با بهکارگیري روش بهبود تطبیقی، منجر به تدوین استانداردها و معیارهاي کیفیت برنامهها و نرمافزارهاي آموزش الکترونیکی در مقایسه با شیوههاي سنتی آموزش و اندازهگیري سطح پیشرفت تحصیلی دانشجویان این دورهها شده است. این استانداردها بدون در نظر گرفتن تأثیر متغیرهاي محیطی و سایر عوامل تأثیرگذار و شرایط محیطی، تدوین شدهاند.
6. رویکرد ارزشیابی محصول: بیشترین ارزشیابیهاي گزارش شده در حوزه آموزش الکترونیکی مربوط به ارزشیابی ویژگیهاي نرم افزارهاي معینی است که توسط تولیدکنندگان همین نرم افزارها انجام شده است. اگرچه ارزشیابی این محصولات خالی از فایده نیست ولی نمیتوان آنها را به عنوان جایگزینی براي ارزشیابیهاي جامع و کامل از برنامههاي آموزش الکترونیکی تلقی نمود.
7. رویکرد ارزشیابی عملکرد: بخش عمدهاي از ارزشیابیهاي آموزش الکترونیکی انجام شده در امریکا و اروپا مبتنی بر سنجش عملکرد تحصیلی دانشجویان، بهعنوان شاخصی از اثربخشی و مطلوبیت برنامههاي آموزش الکترونیکی بوده است.
مهمترین هدف این گونه ارزشیابیها، آزمودن تناسب و تأثیر نرمافزارهاي برخط، بر یادگیري و عملکرد تحصیلی دانشجویان بوده است.
علیرغم ارزشیابیهاي متعدد انجام شده با رویکردهاي مختلف پیرامون آموزش الکترونیکی، بسیاري از محققان و صاحبنظران، به فقدان مطالعات نظاممند ارزشیابی براي ارزشیابی برنامههاي آموزش الکترونیکی، اذعان داشته اند .[19]
ابعاد/مؤلفههاي آموزش الکترونیکی
یکی از مهمترین چالشها در ارزشیابی نظام آموزش الکترونیکی، تعدد عوامل و متغیرهاي مؤثر و دخیل در این زمینه و دستهبنديهاي مختلف و متنوعی است که از زوایاي گوناگون و بنا به موقعیتهاي فرهنگی و بومی متفاوت از این عوامل صورت گرفته است. براي ارزشیابی یک محیط یادگیري الکترونیکی، لازم است عوامل اصلی و کلیدي مؤثر در انجام موفقیتآمیز برنامههاي یادگیري الکترونیکی شامل عناصر و ابعاد زیربنایی آن شناسایی گردد. در این زمینه، عوامل اصلی موفقیت، میتوانند بهعنوان آن فعالیتها و اجزایی در نظر گرفته شوند که باید به منظور اطمینان از انجام موفقیتآمیز برنامهها مورد تأکید قرار گیرند.
در این راستا بسیاري از محققان، دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، با ارائه مدلها و چارچوبهاي نظري و تجربی و یا برخی شاخصها و معیارهاي موردنظر در زمینه آموزش الکترونیکی، ابعاد و مؤلفههاي تشکیلدهنده چارچوب آموزش الکترونیکی را معرفی نمودهاند 16-51]،[35 که برخی از آنها در جدول 1 خلاصه گردیده است.
مقاله حاضر در نظر دارد با استفاده از یکی از ابزارهاي جامع ارزشیابی آموزش الکترونیکی که توسط محققان بر اساس ابعاد و مؤلفههاي استخراج شده از مدلها و چارچوبهاي آموزش الکترونیکی ارائه شده توسط محققان، صاحبنظران و نمونههاي موفق دانشگاههاي مجري این نوع آموزش در جهان (جدول (1 طراحی گردیده است، ابعاد هشتگانه آموزش الکترونیکی را در سطح دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی ایران، از منظر دانشجویان، مورد ارزیابی قرار دهد و شاخصهاي عملی ارزشیابی آموزش الکترونیکی براي آموزش عالی ایران را ارائه نماید. لازم به ذکر است که ابعاد و مؤلفههاي استخراج شده از بین مدلهاي مورد بررسی، داراي بیشترین نقاط اشتراك و توافق با ابعاد مدل Khan، Frydenberg و Chao و همکاران میباشند. ابعاد هشتگانه مذکور عبارتند از:
1. امور سازمانی: بعد سازمانی در آموزش الکترونیکی به سه موضوع عمده میپردازد: امور اداري، امور تحصیلی و امور خدمات فراگیران.
2. مدیریت یادگیري الکترونیکی: این بعد شامل مدیریت ارائه و نگهداري محتواي یادگیري الکترونیکی میگردد.
3. فناوري: در بعد فنی آموزش الکترونیکی سه محور اصلی مطرح است: برنامهریزي زیرساخت، سختافزار و نرمافزار.
4. جنبههاي آموزشی : مسائل علوم تربیتی در آموزش الکترونیکی شامل تجزیه و تحلیل محتوا، مخاطب، هدف، رسانه، طراحی، سازماندهی مواد یادگیري، و انواع مختلف راهبردهاي یاددهی-یادگیري میگردد.
5. طراحی محیط ارائه: پنج موضوع عمده در زمینه طراحی محیط ارائه مطرح میباشد: طراحی صفحه و سایت، طراحی محتوا، هدایت یا ناوبري، قابلیت دسترسی و قابلیت کاربري آسان.
6. خدمات پشتیبانی: بعد خدمات پشتیبانی در آموزش الکترونیکی به چگونگی فراهم ساختن پشتیبانی برخط (Online) و منابع لازم براي ایجاد محیط معنیدار یادگیري الکترونیکی اشاره میکند.
7. ارزشیابی: ارزشیابی در آموزش الکترونیکی داراي دو بعد اساسی است: ارزشیابی فراگیران و ارزشیابی تدریس و محیط یادگیري
8. ملاحظات اخلاقی و حقوقی، تنوع و تفاوت فراگیران، ضوابط و مقررات و مسائل حقوقی از جمله موارد مورد نظر در بحث ملاحظات اخلاقی میباشند.
با توجه به مباحثی که ارائه گردید این سؤال مطرح میشود که شاخصهاي عملی ارزشیابی آموزش الکترونیکی، در آموزش عالی ایران کدامند؟
مواد و روشها
روش اجراي پژوهش از نوع روش توصیفی- پیمایشی است که به توصیف و بررسی وضعیت آموزش الکترونیکی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی ایران پرداخته شده است. جامعه آماري این مطالعه شامل دانشجویان دانشگاههاي صنعتی امیر کبیر، شیراز، صنعتی اصفهان و دانشکده علوم حدیث شهرري بود که 702 نفر از آنها به شیوه نمونهگیري تصادفی-طبقهاي انتخاب شدند. ضمن اینکه انتخاب دانشگاههاي مورد مطالعه در این پژوهش بهصورت نمونهگیري هدفمند و با توجه به پیشینه تجربی و گستردگی دامنه فعالیت این دانشگاهها در ارائه برنامههاي آموزش الکترونیکی در کشور انجام شده است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق، پرسشنامهاي مبتنی بر چارچوب ارزشیابی آموزش الکترونیکی طراحی شده توسط محققین بود. این پرسشنامه داراي 8 بعد یا مؤلفه (شامل امور سازمانی، مدیریت، فناوري، جنبههاي آموزشی، طراحی محیط ارائه، خدمات پشتیبانی، ارزشیابی، و ملاحظات اخلاقی) و 26 زیرمؤلفه یا ملاك میباشد که وضعیت آموزش الکترونیکی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی را بر اساس 226 شاخص روي یک مقیاس هفتدرجهاي (از گزینه 0 به مفهوم "به هیچوجه" تا گزینه 6 به مفهوم کاملاً"وجود دارد ") از نظر دانشجویان میسنجد. بهمنظور بررسی اعتبار و پایایی