بخشی از مقاله

دکتر علیمحمد حقشناس در مقالهای با عنوان »رمان و عصر جدید1« عدم اقبال عامهی مردم به مقولهی شعر را تحولی میدانند که در ادبیات فارسی رخ داده و آن، گذار ادبیات فارسی از مرحلهی شعرمحوری به رمانمحوری است. آقای حقشناس علت این اتفاق را گذار جامعهی فارسی زبان از جوامع سنتی به جوامع مدرن، و نزدیکی آنها به جامعههای فرهنگی همگانی و جهانی میدانند.

امروزه عدم توجه مردم، تنها به شعر و شعرای کلاسیک و متقدم ما بر نمیگردد، که این امر حتی شاعران نوسرای صاحبنام و صاحبسبک را شامل میشود. درست در چنین کساد بازار شعری، شاهد اقبال عامهی مردم به رمان و داستان کوتاه هستیم کهاین هر دو قالب را از غرب به وام گرفتهایم.

حال با وجود چنین رکودی که بر بازار شعر حاکم است، تیراژ بسیار دیوان حافظ با تصحیحهای مختلف و اندازههای گوناگون و نرخهای متفاوت، که با توجه به سلیقههای اقشار مختلف مردم چاپ و منتشر میشود و البته استقبال مردم از این دیوانها جای تأمل دارد.

در کشوری که تیراژ کتابهای شعرای مطرح معاصر از 2-3 هزار جلد فراتر نمیرود، چاپ و انتشار سالانه نزدیک به یک ملیون و پانصد هزار نسخه از دیوان یک شاعر، حیرت انگیز است.

البته دکتر حقشناس در این میان، حافظ را یک استثنا میدانند و علت گرایش مردم را به او، در این مرحلهی گذار ادبیات از مرحلهی شعرمحوری به رمانمحوری، ناشی از موضوع دیگری میدانند که متأسفانه به آن اشاره نکردهاند.

اقبال شگفتانگیز به شعر حافظ در چنین مرحلهی گذاری به علل گوناگونی ارتباط دارد که این مقاله سعی دارد با مبنا قرار دادن مدعای آقای دکتر حقشناس، به بررسی شعر حافظ و دستیابی به یکی از علتهای گرایش مردم به دیوان حافظ بپردازد. به نظر میرسد که سبب توجه عموم مردم به اشعار حافظ در ساختار داستانی اشعار او نهفته است.

در میان اشعار حافظ جز معدود غزلهایی که حافظ در آنها اشارهای به معاصرینش کرده و ازاین راه میتوان به تاریخ تقریبی آن اشعار پی برد، سایر غزلهای خواجه تاریخ سرایش ندارد ﻭ همانگونه که میدانیم اشعارش نه براساس تاریخ سرایش که بر پایهی قوافی و ردیف تدوین شده است، بنا براین برای هیچ پژوهندهای امکانپذیر نیست تا بتواند سیر تحول روحی، روانی ﻭهنری خواجه را از این طریق معلوم کند، بههمین جهت برای پی بردن به سیراندیشهها، باورها، علایق و زمینههای فرهنگی- اجتماعی و سیاسی او راهی جز این نمیماند که به دیوانش بهعنوان یک متن واحد نگریسته شود و از چنین منظری بسیاری از ابهامها و پیچیدگیهای یک بیت یا غزل بهوسیلهی بیت یا ابیات دیگر برطرف میشود.

در ادب فارسی دیوان غزلیات هیچ شاعر دیگری ساخت و سازی اینگونه پیوسته ندارد. حافظ از همان ابتدای شاعریاش یک نظام اندیشگانی منسجم دارد و برای بیان این اندیشه که به هر حال ریشه در گذشتهی فرهنگی او دارد و بسیاری از موادش را از آنجا به وام گرفته است، اشخاص، مکانها و ابزار مناسب انتقالاین اندیشه را میآفریند. عناصری چون: موضوع، اشخاص، فضا، مکانها، نمادها و ... همه در اشعار شاعران پیش از حافظ، کاربرد داشته و به بلوغ خود رسیدهاند و خوانندهی همعصر حافظ با آنها آشناست. کاری که حافظ میکند این است که همچون داستاننویسی ماهر از همان ابتدا، شخصیتها و عناصر متن خویش را با طرح ﻭ شناخت کافی برمیگزیند و سپس با توجه به فضا و قابلیتهای هر غزل، به این اشخاص اصلی ﻭ حاشیهای، اجازهی رفت و آمد به شعر را میدهد.

ابعاد روحی و شخصیتیاین قهرمانان، چه حقیقی و چه مجازی، به مرور شکل میگیرد و در هر غزلی که میخوانیم با چهره یا چهرههایی تازه روبهرو میشویم و از سوی دیگر، با ابعاد تازهای از شخصیت قهرمانانی که پیش از این به ما شناسانده شدهاند، آشنا میشویم و سرانجام و در پایان دیوان است که میتوانیم از شخصیتهای مختلف شعر او یک شناخت جامع و کامل بهدست آوریم. در این میان حتی شخصیتهای فرعی هم تا حد امکان به خواننده شناسانده میشوند و بسیار معدودند شخصیتهای به اصطلاح سریالسازهای امروزی، میهمان، که تنها در یک غزل حضور پیدا کنند و دیگر از آنها در روند شعری حافظ نشانی نمیبینیم.

شیوههای توصیف داستانواره و استفاده از عناصر داستان و نمایشنامه بهعنوان ابزاری زیباشناسانه برای تأثیرگذاری بیشتر و خلق فضایی متفاوت، با توصیهها و تأکیدهای مکرر نیما و به کارگیریاین توصیه در آثاری که خود بهوجود آورد، به عرصهی شعر فارسی پا نهاد. اما حافظ قرنها قبل از طرح این اندیشه، با خلق شخصیتها و تیپهای متفاوت به دیوان غزلهایش شکلی داستانواره بخشید.

نظام داستانوارهای دیوان حافظ، برمبنای شخصیتپردازی و تیپسازی قهرمانان شکل گرفته است که این روش نیز یکی از اسلوبهای داستاننویسی نوین است.

داستانوارهی حافظ، روایتی برساخته بهشیوهی سنتی و کلاسیک نیست که داستان بر اساس توالی منطقی زمانی و خطی پیش برود، بلکه آنرا باید از دیدگاه داستاننویسی مدرن که بر پایهی جابهجایی زمانها و رویدادها شکل میگیرد، نگاه کرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید