بخشی از مقاله

چکیده:

امروزه تحلیل عناصر داستان به دلیل جایگاه ادبیات داستانی در زمان معاصر از اهمیت ویژهای برخوردار است. عناصر داستان در کنار هم، صحنههای مختلف داستان را شکل میدهند. یکی از مهمترین و پیچیدهترین عناصر داستان، شخصیت است.

مقاله پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی شخصیت پردازی در رمان عرسالزین، اثر طیب صالح، نویسنده معاصر سودانی پرداختهاست. طیب صالح در این رمان، ماجرای زندگی و ازدواج جوانی به نام زین را روایت میکند. شخصیتهای این رم ان که در روستای کوچکی در سودان به تصویر کشیده شدهاند، نماینده اقشار مختلف اجتماعی آن هستند.

این پژوهش نشان میدهد شخصیتهای رمان بیشتر به صورت توصیف مستقیم و از زاویه دید راوی دانای کل، پردازش شدهاند؛ همچنین از گفتگو، کنش و ایجاد ارتباط بین عملکرد اشخاص داستان با اسم های خاص، به شیوه غیر مستقیم نیز استفاده شدهاست.

مقدمه:

بشر از دیر باز برآن بودهاست که حوادث زندگی خود را برای دیگران نقل کند و در بیان آن از قوه تخیل و مهارت زبانی برای جلب نظر دیگران بهره جوید. حکایات و قصههای کهن نیز برآمده از همین ویژگی ذاتی انسان است. »انسان در زندگی روزمره-اش دوست دارد برای دیگران سخنی را حکایت کند یا حکایات آنها را بشنود

این قصه پردازیها، راهی طولانی به اندازه تاریخ بشر طیکردهاست تا به شکل امروزی در قالب داستان و رمان، در حیطه ادبیات داستانی تجلی پیدا کند و امروزه به طور عام ادبیات داستانی » به هر روایتی که خصلت ساختگی و ابداعی آن، بر جنبه تاریخ و واقعیتش غلبه کند، اطلاق میشود؛ اما در عرف نقد امروز، به آثار روایتی منثور، ادبیات داستانی گفته میشود که شامل قصه، رمانس، رمان، داستان کوتاه، و آثار وابسته به آنست.

داستان و داستانپردازی به معنای امروزی خود در ادبیات عربی، از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با چاپ اولین مقالات در مجله »الضیاء البیروتیه« ، به قلم سلیم الخوری که به موضوع تأثیر روایت و داستان در تهذیب اخلاق و تقدیم حقایق در قالب قصصی پرداخته، آغاز شد و به صورت جدی با روایت »زینب« اثر محمدحسین هیکل ادامهیافت

علاوه بر حسین هیکل، قصهپردازان و نویسندگان دیگری چون طه حسین، العقاد، توفیقحکیم و محمودتیمور نیز در این راه گام نهادند. یکی از انواع ادبیات داستانی عربی، داستان اجتماعی است که از مسائل جامعه، مانند بیسوادی، فقر، نادانی، دوستی و مشکلات ازدواج سخن میگوید. - الساعدی، حاتم، . - 1999 این مضامین در برخی از داستانهای طیب صالح نمودی چشمگیر دارند .

طیب صالح، نویسنده نامآشنای معاصر ادبیات عربی، در سال 1929 در روستای کرمکول در شمال سودان متولد شد. تحصیلاتش را در دانشگاههای خارطوم و لندن به اتمام رساند. اولین رمان بلندش " موسم الهجره الی الشمال" است که به عنوان یکی از صد رمان برجسته جهان انتخاب شد. وی در سال 2009 در سن هشتاد سالگی در لندن درگذشت و آثار ارزشمندی چون: "دومه ودحامد" ،" مریود" ، "ضوالبیت - بندرشاه - " ، " نخله علی جدول"، " وطنی السودان" ،"عرس الزین" و ... از خود به یادگار گذاشت.

"عرس الزین"، داستانی اجتماعی است که سلسله حوادثی را در یکی از روستاهای سودان به تصویر میکشد. این داستان که توسط خالد صدیق کارگردان کویتی اقتباس سینمایی شد، در جشنواره "کن" مورد تقدیر قرار گرفت. - سایت مردم سالاری - . و یکی از آثار موفق طیب صالح است که توجه ناقدان و پژوهشگران را جلب نموده است. »سعد زغلول از اولین منتقدانی بود که ادبیات طیب صالح را مورد بررسی کرد. کتاب وی شامل تحلیل و بررسی هنری از مجموعه داستان عرس الزین - 1967 - طیب صالح نیز بود... نکتهای که در بررسی زغلول سلام، از این مجموعه داستان جلب توجه میکند، باریکبینی وی در این است که عرس الزین نه رمان و نه داستان کوتاه، بلکه به اعتقاد وی، داستان است.

شخصیت، یکی از عناصر مهم داستان است. »یکی از معیارهای سنجش رمانهای خوب، شخصیتهای معقول و پذیرفتنی آنهاست.« - میرصادقی،. - 1376 شخصیت در داستان، و نحوه پرداختن به آن، از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که شخصیتها میتوانند مورد تقلید مخاطب قرارگیرند و تأثیر زیادی در جامعه بگذارند. »شخصیتها بار اصلی داستان را بر دوش میکشند. با کنشها، دیالوگها و تکگوییهای آنها است که هم خودشان ساخته میشوند و هم روایت پیش میرود.

این پژوهش با توجه به اهمیت داستان عرسالزین در ادبیات عربی و شهرت جهانی طیب صالح به عنوان نویسندهای موفق، برآنست تا با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی و بر مبنای شیوه کتابخانهای، با بررسی عنصر شخصیت و شخصیتپردازی در این داستان ، به سؤالات زیر پاسخ دهد:

-1 شیوه شخصیت پردازی در داستان عرس الزین چگونه است؟

- 2 میزان توفیق طیب صالح در پرداخت هنری شخصیتهای داستان، تا چه اندازه بودهاست؟

پیشینه تحقیق:

در بررسی آثار و زندگی طیب صالح، پژوهشهایی انجام شدهاست که به برخی از آنها خلاصه وار اشاره میگردد:
-    مدقن - 2005 - ، در مقاله خود با عنوان »دلاله المکان فی روایه موسم الهجره إلی الشمال للطیب صالح« در رابطه با جایگاه و اهمیت مکان در شکلگیری روایت و رخدادهایی که برای شخصیتهای داستان در ظرف زمان اتفاق افتاده، سخن گفتهاست. در این پژوهش اهمیت مکان نزد طیب صالح نشان داده میشود و آن را به مکان داخلی که همان "وطن" است و مکان خارجی" غریب" تقسیم میکند.

-    مولوی - 1389 - ، در پایاننامه خود، تحت عنوان: »بررسی شرح حال و آثار طیب صالح با تکیه بر عناصر داستانی در رمان موسم الهجره إلی الشمال « به زندگی و آثار طیب صالح پرداخته و برخی عناصر داستانی این رمان را تحلیل و بررسی نمودهاست.

-    ناظمیان - 1390 - ، در مقالهای با عنوان »غربمداری یا شرقگریزی در رمانهای عربی - بررسی آثار یحیی حقی، سهیل ادریس، علاء الأسوانی، طیب صالح « رویارویی باورها و سنتهای شرقی با آزادیها و فنآوریهای غرب را در موسم الهجره إلی الشمال طیب صالح مورد بررسی قرار داده و نتیجه میگیرد که قهرمان داستان، سعادت و نیکبختی را در بازگشت به اصالت شرقی می-بیند و برآن است تا با درآمیختن باورهای شرقی و فنآوری غرب، طرحی نو دراندازد.

در زمینه بررسی عنصر شخصیت و شخصیتپردازی نیز پژوهشهای بسیاری در داستانهای فارسی و عربی انجام شدهاست، ازجمله: مقاله »داستان و شخصیتپردازی در داستان«، - 1381 - ، اثر دکتر حمید عبداللهیان و »شخصیتپردازی زن در ادبیات داستانی نجیب کیلانی«، - 1390 - ، از صلاحالدین عبدی؛ مقاله »شخصیتپردازی در رمان همسایهها«، - 1389 - ، نوشته دکتر محمدعلی آتشسودا و امید حریریجهرمی؛ رساله دکترا با عنوان »بنیه الشخصیه فی أعمال مونس الرزاز الروائیه دراسه فی ضوء المناهج الحدیثه«، - 2007 - ، نوشته شرحبیل ابراهیم احمدالمحاسنه.

چنانکه ملاحظه میشود، پژوهشهای متعددی از زوایای مختلف در آثار طیب صالح، زندگی و افکار او، وتحقیقاتی با موضوع شخصیتپردازی، انجام شدهاست اما پژوهشی با موضوع بررسی عنصر شخصیت در داستان عرسالزین مشاهده نگردیدهاست. لذا انجام این پژوهش با توجه به جدید بودن موضوع آن، ضروری به نظر میرسد.

خلاصه داستان:

این داستان مربوط به زندگی و ازدواج جوانی به نام »زین« در یکی از قبایل سودان است. »زین« ظاهری عقب مانده و مضحک داشت. در کودکی، دچار تب سختی شد و همه دندانهایش فروریخت و تنها یک دندان در فک بالا و یکی در فک پایین باقیماند. چهرهای مستطیل شکل داشت. استخوانهای صورتش برآمده وپیشانیاش گشاده بود. چشمان ریز و بینی پهنی داشت و در سر و صورتش مویی نبود. »زین« علاقه زیادی به مجالس عروسی داشت، اما چون بزرگتر شد احساس دیگری داشت: آیا میشود روزی من هم عروسی کنم؟ از فرط سادگی به بزرگان قبیله میگفت آیا دخترت را به من میدهی؟ و آنها برای آن که دلش نشکند به او میگفتند: آری! اهل روستا علیرغم بلاهت و حرکات کودکانه »زین« ، او را دوست داشتند چون صادق و بیغلوغش و در عین حال خوشذوق و تیزبین بود. در چهارده سالگی نخستین عشق را آزمود و عاشق »عزه« دختر بسیار زیبای کدخدا شد اما بعد از مدتی »عزه« ازدواج کرد. مادر »زین« معتقد بود فرزندش یکی از اولیای خداست.

شاید دلیل این اعتقاد همراهی و دوستی »زین« با شیخ »حنین« بود که مردی صالح و وارسته بود و روزگار را به عبادت خدا میگذرانید. برخی می-گفتند او از اولیاءاالله و صاحب کرامات است و طیالارض میکند. یک روز اهالی با پیکر خونین »زین« با سر شکافته شده روبرو شدند. آنها زین را به شهر بردند و در بیمارستان مداوا شد. مدتها از این ماجرا میگذشت. یک روز نزدیک غروب بود و هوا رو به تاریکی میرفت. همه در برابر دکان سعید جمع شده و به سخنان شیرین »زین« گوش میدادند که ناگاه »زین« ساکت شد و به سوی شبحی که در تاریکی میآمد حملهور شد. قربانی »زین« کسی نبود جز »سیف الدین.« او همان کسی بود که با تبر سر »زین« را شکافتهبود. همه وحشتزده و حیران بودند که ناگاه صدای گرم شیخ »حنین« در تاریکی همه را آرام کرد و غائله را پایان داد. »زین« از روی پیکر نیمه جان »سیف الدین« برخاست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید