بخشی از مقاله
چکیده
پایداری یکی از مباحث مهم مطرح شده در تمام عرصه ها بویژه عرصه معماری می باشد که در حیطه معماری شامل سه اصل صرفه جویی در مصرف انرژی،طراحی بر اساس چرخه حیات و طراحی انسانی می باشد.اصل سوم که برگرفته از انسان و روش های زندگی اوست به پایداری اجتماعی معروف است. مقاله حاضر به انسان از بعد اجتماعی و به فضای آموزشی از بعد ظرفی برای پاسخگویی به اصل پایداری اجتماعی می نگرد، تا در نتیجه به ان دسته از معیارهای پایداری اجتماعی دست یابد که از طریق شناخت مدارس سنتی ایرانی حاصل می گردد.
بررسی معماری سنتی ایران نشان می دهد که درمدارس سنتی ایران شاخصه های معماری پایدار وجود دارد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی می باشد و از طریق مطالعات کتابخانه ای بدنبال شناخت مولفه های پایداری اجتماعی در این مدارس جهت الگوبرداری در مدارس جدید می باشد.
در این پژوهش پس از بررسی مدارس سنتی برخی عوامل پایداری اجتماعی مانند: انعطاف پذیری فضاها با استفاده از فضای ایوان و حیاط، احساس تعلق به فضا با استفاده از فضای باز و طبیعت، حیاط مرکزی و ایجاد کانون حیات جمعی، عناصر طبیعت در حیاط مدرسه و ایجاد احساس آرامش،پویایی محیط آموزشی از طریق ارتباط با کالبد شهر و یکی بودن محل زندگی و تحصیل محصلین و سازماندهی حلقوی کلاس و فضای مناسب برای مباحثه، معرفی می شوند که می توانیم در طراحی مدارس جدید از این عوامل الگوبرداری کنیم تا بتوانیم هر چه بیشتر به نیازی های دانش آموزان در راستای پایداری اجتماعی پاسخگویی کنیم.
مقدمه
محیط یادگیری یک بستر فرهنگی،اجتماعی و فیزیکی است که یادگیری در آن اتفاق می افتد.درک این که چگونه یک محیط یادگیری موثر عمل می کند،برای طراحی یک محیط معمارانه بسیار ضروری است.محیط یادگیری موثر، محیطی است که در کنار مولفه های دیگر تاثیرگذار در امر آموزش مانند برنامه درسی،آموزگاران و ... ،تاثیر مهمی در امر آموزش کودک داشته باشد.هر چند که محیط فیزیکی مدرسه تنها یکی از مولفه های تاثیرگذار در یادگیری است؛ اما می توان گفت مهم ترین مولفه در یک محیط فعال یادگیری به شمار می رود
پایداری اجتماعی مفهومی است که عموما با ابعاد کیفی همگام است و با مفاهیمی چون زندگی انسانی و احساس رفاه مورد ارزیابی قرار می گیرد.پایداری اجتماعی به معنای حفظ و بهبود بخشی به سرمایه اجتماعی یعنی شکل دهی جوامعی همگن و یکپارچه با منافع متقابل،دارای ارتباط و تعامل میان گروه های مردمی، جامعه ای دارای احساس ترحم،صبوری،قابلیت انعطاف و تابع عشق و وفاداری که گاه با سرمایه اخلاقی نیز همراه می شود.
امروزه با وجود پیشرفت هایی که در کالبد مدارس اتفاق افتاده است به نظر می آید در گذشته مدارس سنتی ایرانی شامل ویژگی هایی بودند که بر کار آمدی آن ها می افزود.تا قبل از سلسه قاجار مدارس بر اساس الگوهای سنتی و با توجه به روش های آموزشی بومی طراحی می گشتند،حال آن که در عصر حاضر،مدارس با الگوبرداری از غرب و بدون توجه به برنامه های مناسب آموزشی و وجود فضاهای مورد نیاز آن شاخته می شوند.
اگر مدارس معاصر ما به سمت توجه بیشتر امر"پرورش"در کنار "آموزش" و "توسعه شخصیتی" در کنار "فراگیری علمی"حرکت می کنند،در این صورت الگوی مدارس سنتی ایران که به کامل ترین وجه در مدرسه سلطان حسین تحقق یافته است،می تواند پاسخ خوبی برای طراحی یک مدرسه ایرانی با امکانات فضایی آموزش و پرورش مدرن به شمار آید.
به نظر می رسد مدارس سنتی ایران در مقایسه با معماری معاصر کاستی های کمتری داشته است و توجه بیشتری به نیاز های انسان داشته و از نظر کالبدی کار آمدتر بوده است.در این پژوهش به بررسی معیارهای پایداری اجتماعی در مدارس سنتی ایران و نحوه پاسخگویی به این شاخصه ها در این مدارس پرداخته شده است تا نحوه بکارگیری این عوامل را در این مدارس جهت الگوبرداری از آن در مدارس جدید شناسایی کنیم. بدین منظور سوالات زیر مطرح میشود:
· شاخصه های پایداری اجتماعی در مدارس سنتی کدامند؟
· میزان تاثیر الگوهای مدارس سنتی در در پاسخگویی به نیازهای درونی دانش آموزان تا چه اندازه است؟
· آیا می توان با الگوبرداری از مدارس سنتی ایران مدرسه ای طراحی کرد که کالبد آن به رشد اجتماعی و درونی دانش آموزان کمک کند؟
اهداف تحقیق
شناسایی مولفه های پایداری در مدارس سنتی.
ارایه الگوهای طراحی برای مدارس با رویکرد پایداری اجتماعی با الگوبرداری از مدارس سنتی ایران.
تعاریف و مبانی نظری
آن چه شخصیت آدمی را شکل می دهد،بی شک متاثر از فضایی می باشد که در آن پرورش یافته است،آن چه می پسندد نشات از آن چیزی می گیرد که در گذشته مشاهده نموده و آن چه می داند همانی است که در کودکی و نوجوانی آموخته است.بنابراین ایجاد محیطی آرام،دوست داشتنی و لذتبخش، موجب جلب توجه و تمایل دانش آموزان برای حضور در مدرسه و ارتقای سلامت روانی آنان می شود می گیرد.
بر اساس نظریه های روانشناختی محیط ،ساختار،شکل،فرم،رنگ و به عبارتی کلیه مختصات فضایی محیط بر نحوه رفتار و یادگیری کاربران،هم چنین تعاملات و ارتباطات اجتماعی ایشان موثر می شود.شرایط فیزیکی-معماری،فرهنگی و اجتماعی و نیز ابعاد نمادی محیط،در روانشناسی محیط مطرح است
پایداری اجتماعی
پایداری اجتماعی فرایند و وضعیتی عموما کیفی است که به دنبال ایجاد زمینه ای مناسب برای زندگی افراد، اجتماعات و جوامع در کنار یکدیگر همراه با احترام،احساس هدفمندی و ارزشمند بودن،احساس تعلق و برابری است.پایداری اجتماعی به دنبال بالفعل سازی توانمندی های افراد و گروه ها برای زندگی در کنار یکدیگر و فراهم سازی زمینه ایجاد احساس مشترک عاطفی و روانی میان ساکنان یک شهر،محله می باشد. پایداری اجتماعی به جای تدوین قوانین و مقررات و آیین نامه ها و ... جهت دست یابی به کیفیت بالای زندگی در محیط شهری،عمدتا به دنبال تغییر در ارزش ها و نگرش ها و باورها و نوع نگاه شهروندان نسبت به مکان زندگی و محیط زیست و اطرافیان است.
در واقع در پایداری اجتماعی محور اصلی، انسان نسل حاضر وآینده می باشد و برآوردن نیازها، افزایش کیفیت زندگی او و استفاده از تمام ظرفیتها و توانش در بهبود وضع خود از اهداف پایداری اجتماعی است. که معیارهایی هم چون دسترسی برابر به منابع - عدالت اجتماعی - توانایی خوب زیستن، سلامت و رفاه اجتماعی،امنیت، بالا بردن سطح آکاهی و آموزش، مشارکت، ارتقاء روابط جمعی و ... را دارا می باشد.
باز خورد آن در معماری ، بوجود آوردن معماری پاسخگو است که همخوان با نیازهای اساسی و عالی انسان، الگوهای رفتاری او و بهبود کیفیتهای فضایی مطابق با آن برای همه اقشار جامعه بویژه افراد کم درآمد و معلولین باشد، معماری که در برگیرنده فرهنگ ،اعتقادات و الگوهای رفتاری است. در این میان حمایت از زندگی اجتماعی و فرهنگی از طریق ارتقاء فضاهای عمومی برای درگیر کردن مردم و شهر، افزایش ارزشهای فرهنگی و ایجاد ساختارهای با هویت در جهت بوجود آوردن حس تعلّق، ساخت محیط زندگی هارمونیک، و فضاهای انعطاف پذیر و ... از راهکارهای عملی طراحی برای دستیابی به پایداری اجتماعی است.
مدرسه
لویی کان مدرسه را چنین تعریف میکند:"تمام مکان هایی که انسان برای تامین خواسته خود در فراگیری،از آن ها استفاده می کند مدرسه نام دارد و این مکان ها،تنها برای یادگیری و آموختن عقاید و نظریات نمی باشند بلکه برای فهم و ادراک دلایل وجود هر چیز و مناسبت های دو جانبه و روابط بین انسان و طبیعت نیز مورد استفاده قرار می گیرند."
به گفته کامل نیا - - 1389 مدارس را می توان مانند یک میدان شهری در نظر گرفت که دانش آموزان در آن مانند سایر شهروندان مشارکت داشته باشند.در واقع در مدارس دامنه وسیعی از فعالیت های مورد نیاز جامعه انجام گیرد که فرصت هایی را برای توسعه و ارتقای یادگیری نه تنها دانش آموزان بلکه اولیا و خانواده ها هم بوجود آید.در مدارس امروزی،نگاهی که ما از مدارس داریم ،چارچوبی است که مدتی مشخص در آن سپری می شود و بعد از آن ارتباطی با مدرسه نخواهیم داشت و نگاه به مدرسه به عنوان یک مرکز اجتماعی و محیطی برای یادگیری همسایگی های خود وجود ندارد و یا در مواردی اندک به صورت مشارکت های مقطعی و یا استفاده از مدرسه
و امکاناتش در موارد خاص است.در هر جامعه ای نیاز مبرم به وجود چنین مدارسی احساس می شود، زیرا علاوه بر این که دانش آموزان برای آشنایی با دنیای بیرون و اجتماعی اطراف خود و بالابردن دستاوردهای خود از مدرسه نیازمند این ارتباط هستند،دیگر اعضای جامعه نیز نیازمند به قرار داشتن در این جریان پیوسته آموزش و یادگیری می باشند
در شهرنشینی معاصر جهانی با آنکه سطح زندگی و میزان مصرف،بالاتر از دیگر نقاط است،اما به واسطه رشد روحیه فردگرایی،فقدان حس تعلق مکانی و هویت مندی،کاهش سطح هم بستگی ها و تعاملات اجتماعی میان شهروندان،فقدان یا کاهش سطح نظارت اجتماعی جامعه به واسطه گم نامی شهروندان،ناپایداری در باورهای مذهبی،ناپایداری های روحی و روانی و جرایم افزایش یافته و بسیاری انحرافات در حوزه های مختلف شیوع و بروز کرده است.تا جایی که می توان گفت امروزه شهر ها تبدیل به مکان های پاره پاره و دستخوش هرج و مرج شده اند که در آن ها توجه به مقوله پایداری اجتماعی و حفظ تعاملات،به رویایی دست نیافتنی تبدیل شده است
پژوهش های انجام یافته در زمینه نظام سنتی آموزش در ایران،گویای این مهم است که در نظام سنتی برخلاف نظام آکادمیک کنونی،شیوه آموزش بر اساس انتخاب استاد توسط شاگرد بوده و شاگرد در زمینه و رشته مورد نظر رهرو و مرید استاد می شده است.هم چنین در آن شیوه تعلیم با تربیت و آموزش با پرورش همراه بوده است.
آن چه از شیوه سنتی آموزش استباط می گردد:این است که بین آموزش و جنبه های دیگر زندگی شاگرد و حتی استاد،تمایز و جدایی نبوده است.به عبارتی آن چه شاگرد به دنبال آموختن آن بوده است:در حقیقت شیوه زندگی و سیر و سلوک معنوی او نیز،در امتداد و راستای همان صورت می گرفته است
مدارس اجتماعی
مدارس اجتماعی فرصت هایی را برای مشارکت اجتماع فراهم می سازد،اما تمام گروه های شرکت کننده در این فرایند بر یک هدف مشترک هدایت می شوند که آن،فراهم آوردن شرایط لازم برای یادگیری و مشارکت بهتر بچه ها و اجتماع اطراف آن هاست.البته با در نظر گرفتن این مطلب که مشارکت تنها به معنی استفاده عام از امکانات مدرسه یا اجتماع نیست بلکه منعکس کننده یک احساس اجتماعی مشترک می شود.
اگر به تصورات شکل گرفته درباره فضای مدرسه و یا تجارب شخصی خود در ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با فضای مدرسه مراجعه کنیم خواهیم دید آنچه در تصور کلی ما وجود دارد،فضایی محدود به عناصر شکل دهنده خود و درون یک چهار دیواری منحصر است،چنانچه نه دانش آموزان تصوری از اجتماع اطراف خود دارند و نه اجتماع اطراف برخوردی با فضای مدرسه دارد.به طوری که تنها نظاره گر دیوارهای مدرسه هستند.از طرفی دیگر وقتی صحبت از آموزش و یادگیری پیش می آید،بسیاری از مردم آن را وابسته به فضای مدرسه می دانند و تصور می کنند تنها در فضای مدرسه است که آموزش و یادگیری اتفاق می افتد.ولی زمانی که از تجارب موفق در یادگیری،از بسیاری مردم سوال شود،به پاسخ هایی در بیرون کلاس های درس،در ارتباط با دنیای واقعی و فرصت هایی که در ارتباط با اجتماع وجود داشته، اشاره می شود
مدرسه با تمام فعالیت های متنوع و خاص خود و در کنار عملکرد آموزشی خود،قابلیت تعامل با محله را در بهره وری از امکانات را دارد. ایده مدارس اجتماعی،به نحوی در معماری سنتی ایران مطرح بوده است.در محله های سنتی،فضای مدرسه،تنها به درس و بحث منحصر نبود،بلکه اهالی هر شهر و محله،در ایام و مناسبت های خاص،از آن استفاده می کردند.برخی مجالس وعظ،سوگواری و مجالس فوت علما یا سرشناسان شهر در مدرسه ها برگزار می گردید.نماز خانه و مسجد هر مدرسه،در وقت نمازهای روزانه،علاوه بر طلاب،در خدمت اهالی محله و شهر نیز قرار می گرفت
در دوره قاجاریه،علاوه بر آن که مجالس عزاداری در ایام محرم در بعضی از مدرسه ها تشکیل می شد،در تعدادی از آن ها،مراسم تعزیه نیز برگزلر می گردید.به همین جهت،بانیان این مدرسه ها،پیش بینی های لازم را برای تامین وسایل و هزینه ها در وقف نامه ذکر می کردند.
مدارس اجتماعی که در برخی موارد به مدارس تمام وقت یا مدارس توسعه دهنده خدمات خوانده می شوند،مراکز آموزشی هستند که آموزش های مرسوم را که در یک مدرسه وجود دارد،با دامنه وسیعی از فعالیت های مورد نیاز جامعه حمایت و فرصت هایی را برای توسعه و ارتقا یادگیری دانش آموزان فراهم می سازد. [16] شاید بتوان نخستین نمونه مدارس اجتماعی را در مدارس سنتی ایران جستجو کرد،مدارسی نظیر مدرسه چهارباغ اصفهان که در مجاورت باغ ها،کاروان سرای مادر شاه و بازار بلند دو طبقه ساخته شده است.این نمونه ها که ساختار کلی مدارس سنتی در ایران را تشکیل میدهد،شاید اولین نمونه از مدارس اجتماعی در دنیا باشد که با هدف افزایش تعاملات مدرسه و اجتماع ساخته شده اند
روش تحقیق
در این مقاله با استفاده از مطالعه کتاب ها و مقالات اطلاعات جمع آوری شده و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی موضوع پرداخته شده است تا بتوانیم در پایان الگوهایی که در مدارس سنتی برای پاسخگویی به پایداری اجتماعی استفاده شده است را معرفی کنیم.
یافته ها:
انعطاف پذیری فضاها با استفاده از فضای ایوان و حیاط
انعطاف پذیری به مفهوم سادگی تغییر پذیری به منظور سازگاری و مناسب بودن برای محیط و تغییرات آن در موقعیت های متفاوت می باشد و طبق تعاریف جدید عبارت است از دسترسی به راهبردهای غلبه ای گوناگون برای فایق آمدن بر یک عامل روانی فشارزا و تمایل به بررسی همه آن ها
نظر به اینکه یکی از اهداف بلند مدت تعلیم و تربیت،دادن امکانات رشد و شکوفائی استعدادها و مسئولیت به کودکان با ضریب هوشی متفاوت است فقط فضاهای باز و انعطاف پذیر و نظامی پویا می تواند،امکانات آموزشی لازم را در اختیار تک تک یادگیرندگان قرار دهد و با دادن مسئولیت و آزادی به کودکان،کوشش می شود که دانش آموزان اعتماد به نفس و جسارت لازم را برای نوآوری و خلاقیت که از مهم ترین شرایط توسعه نامیده می شود، کسب نماید
در مدارس سنتی و به خصوص مدرسه چهار باغ،تکامل اندیشه ی یک فضای نیمه باز،که در فصول مختلف به عنوان محل تدریس مورد استفاده قرار گرفته و در صورت نیاز حیاط نیز بدان ملحق شود به بهترین وجه قابل مشاهده است.استفاده از چنین فضایی برای آموزش از سه ویژگی عمده نظام آموزشی سنتی ناشی می گردید:اول آن که آموزش نه صرفا در مرحله ایراد درس توسط مدرس بلکه در مرحله مباحثه در حلقه های بحث نیز صورت می پذیرفت.
ایوان ها به دلیل ابعاد و ویژگی های فضایی خود عملا برای هر دو عملکرد مذکور مناسب به نظر می رسیدند.دوم آن که مواد آموزشی و محتوای آن ها به گونه ای بود که می توانست برای طلاب سطوح بالاتر و یا مقدماتی نیز مفید واقع گردد.حضور آزادنه شاگردان در برخی جلسات سخنرانی،که لزوما به برنامه درسی آنان اختصاص نداشت،مستلزم فضایی باز همانند ایوان ها بود که شاگردان می توانستند به سهولت به جمع حاضر ملحق و یا از آن جدا شوند.چنین برنامه ای نیازمند فضایی باز و قابل گسترش بود که ایوان ها می توانستند نمونه مناسبی برای آن باشند.سوم آن که محیط مدارس فضایی مطلقا بسته و در انحصار محصلین نبوده و مشارکت عموم مردم،بویژه در مناسبت های خاص مذهبی،در آن کاملا آزاد بود.تحت این شرایط حیاط مدرسه با الحاق به ایوان می توانست پذیرای انبوه مستمعین باشد.