بخشی از مقاله
شناخت فضای شهری مطلوب، به عنوان بستری جهت احیا و اجرای نمایشهای آیینی و سنتی ایرانی؛ نمونه مورد پژوهش: شهر قزوین
چکیده
فضای شهری مطلوب، جایگاهی است برای تعاملات اجتماعی شهروندان و شکلگیری خاطرات جمعی در ذهن آنها؛ به عبارتی جایی است که مردم یکدیگر را میبینند، میشنوند، در فضایی مشترک سهیم هستند و گاه به انجام فعالیتی همگانی مشـغولند. چنین فضاهایی روح حیات اجتماعی را در شهرها میدمند و شهرها را به صحنه نمایش زندگی جمعی بـدل مـیکننـد. بررسـی فضاهای شهری موفق در سرتاسر جهان، نشان میدهد که گردهماییهـای جمعـی از جملـه جشـنهـای آیینـی، عـزاداریهـا، کارناوالها، نمایشگاههای روباز، بازارچههای فصلی، نمایشهای خیابانی و مانند آن، یکی از مهمترین دلایـل تجمـع در فضـاها ی شهری هستند. مردم به سبب تماشا و یا شرکت در چنین رویدادهای، دور هم جمع میشوند و این تجمع، نوعی خاطره جمعـی در ذهن افراد ایجاد میکند. از طرفی، تاریخ ایران نیز نشـان از حضـور غنـی ایـن دسـت از مراسـمهـا و نمـایشهـا دارد کـه از گذشته های دور در فرهنگ و تاریخ ایران، به واسطه آیین ها و اساطیر غنی وجود داشتهاند و هماره نقـش مـؤثری را در سـرگرم ساختن و آموزش به مردم بازی میکردهاند؛ که در شهرهای امروزی به فراموشی سپرده شدهاند. این مقاله که برگرفتـه از پایـان نامه کارشناسی ارشد نویسنده اول میباشد، به ضرورت تجهیز فضاهای شـهری بـرای اجـرای نمـایشهـا، آیـینهـای جمعـی و گردهماییهای مختلف اشاره داشته و جهت نیل به این هدف، ابتدا با استفاده از روش کتابخانه ای به کسب اطلاعات تاریخی در مورد آیین ها، نمایش های سنتی ایرانی و ویژگـی محـل اجـرای آن هـا، مـیپـردازد. در ادامـه از روش دلفـی و بـر اسـاس نظـر متخصصین، معیارهای حاصل را اولویت بندی کرده و در ادامه با روشAHP، سایت دارای قابلیت طراحی به عنوان فضایی برای گردهماییهای شهری را، در شهر قزوین (نمونه مورد پژوهش) شناسایی مـیکنـد. بـه ایـن ترتیـب بـه عنـوان نتیجـه »زمـین تفریحی- ورزشی شقایق« انتخاب گردیده و راهکارهای طراحی جهت تجهیز آن ارائه میشود.
کلمات کلیدی: فضای شهری، رویداد جمعی، خاطره جمعی، نمایشهای آیینی و سنتی، شهر قزوین.
-1 مقدمه
آنچه که امروز از مشاهده شیوه زندگی مردم برداشت میشود، علاقه آنها به حضور در فضاهای شهری و گذران اوقات فراغت در بیرون از فضاهای خصوصی و همراه با سایرین است. این امر موجب میشود تا ایجاد فضاهای شهری سرزنده برای مردم، جزو مهمترین وظایف طراحان و برنامهریزان شهری قرار گیرد. فضاهای شهری زیبا، متنوع و پر از احتمال وقوع رویدادهای جمعی، میتواند موجب تشویق شهروندان به حضور در فضاهای عمومی، ارتقای میزان تعاملات اجتماعی افراد، افزایش خاطرههای
1
جمعی و به دنبال آن تقویت حیات اجتماعی شهروندان شود. اما راه خلق فضاهای شهری سرزنده و پر از احتمال وقوع رویدادهای جمعی کدام است؟
یکی از راههای سرزنده سازی و ارتقای کیفیت فضاهای شهری، که اخراًی به طور گسترده در کشورهای جهان اتفاق میافتد، برگزاری مراسمها و آیینهایی است که گذشته از زنده نگه داشتن فرهنگهای بومی و مردمی، موجب گردهم آمدن مردم در فضاهای جمعی، انجام فعالیتهای مشترک، ایجاد خاطرههای جمعی در بین مردم، افزایش حس تعلق به فرهنگ و کشور خود، سرزنده شدن فضاهای شهری، تبلیغ فرهنگ بومی خود به دنیا و جذب توریست خواهد شد. مراسمهایی اعم از جشنهای سالیانه، سوگواریهای ملی، فستیوالهای هنری، نمایشهای خیابانی و غیره.
فضاهای شهری گذشته ایران نیز از دیرباز در دورههای تاریخی متفاوت، میزبان این گونه مراسمهای آیینی بودهاند. برای مثال جشنهای نوروز و مهرگان که هرساله در ایام خاصی از سال، مردم کوچه و بازار را به رقص و شادی وا میداشته و یا عزاداری برای قهرمانان ملی و مذهبی مانند سیاوش شاهنامه و یا امام حسین(ع) که مراسمی رسمی بوده و همه از حاکمان حکومتی تا مردم عادی در آن شرکت میکردهاند و یا نمایشهای آیینی و سنتی از قبیل نقالی و پردهخوانی، شاهنامهخوانی و نمایشهای عروسکی و شادیآور و همچنین تعزیه که علاوه بر پرداختن به جنبه فرهنگ ایرانی- مذهبی کشور، سرگرمیهای بسیاری را در فضاهای جمعی گذشته برای مردم ایجاد میکرده است. وجود این تاریخچه ارزشمند از حضور مراسمها و نمایشهای آیینی و سنتی در لابه لای فرهنگ عامه مردم ایران، نشان از علاقه مردم به اجرای این گونه گردهماییها و جشنها و نمایشها در زندگی روزمرهیشان دارد و تعبیه فضاهایی جهت تجمع مردم برای جشنها و اجرای نمایشها در شهرهایمان میتواند در افزایش کیفیت فضاهای شهری مؤثر واقع شود. اما رشد شهرها و از بین رفتن تکیهها، میدانها و فضاهای عمومی گذشته، نمایش های آیینی و سنتی را به فراموشی سپرده است. این پژوهش سعی دارد تا اثبات کند که یکی از راههای خلق فضاهای شهری پر از رویداد در ایران که به سبب حضور اتفاقهای جمعی، هر روزه مردم را به خود بخواند، باز زنده سازی مراسمها و نمایشهای آیینی و سنتی و همچنین گردهماییهای جمعی امروزی در فضاهای شهری با هدف مخاطب قرار دادن کلیه شهروندان، میباشد. فضاهای حاوی این عملکرد مکانی همگانی و به یاد ماندنی خواهند شد.
-2 روش تحقیق
در مسیر جمعآوری اطلاعات تاریخی، از روش کتابخانهای و جهت دستیابی به اطلاعات در زمینه شهر قزوین، از روش مشاهدات میدانی، مطالعه گزارشات سازمانی و بانکهای اطلاعاتی و تجزیه و تحلیل دادهها بهره خواهیم گرفت. همچنین برای استخراج معیارها و اولویت بندی آنها از روش دلفی (نظرخواهی از هنرمندان نمایش و کارشناسان معماری و شهرسازی) و جهت مکانیابی سایت طراحی در شهر قزوین از روش AHP استفاده میشود.
-3 مبانی نظری
-1-3 فضای شهری مطلوب
فضای شهری آن بخشی از شهرهاست که نه خانه ما محسوب میشود و نه محل کار و تحصیل ما. به طور کلی تمام فضاهایی از شهر که هنگام رفتن به سرکار و یا برگشتن از آن، طی میکنیم یا برای خرید کردن و تفریح به آنها سر میزنیم، جزو فضاهای شهری هستند؛ خیابانها، میدانها، پارکها، معابر پیاده، مجتمعهای تجاری، فضاهای باز. با این تعریف خیل وسیعی از مساحت شهر را میتوان به این نام خواند ولی عاملی که فضاهای شهری را از سایر فضاهای عمومی جدا کرده و متمایز میسازد، ویژگی محتوایی آنهاست. فضایی که فعالیتهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی همواره در آن جریان داشته و بیشترین کنشها و ارتباطات میان شهروندان در آن روی میدهد (توسلی، .(7 :1386
2
ما با حضور در فضاهای جمعی دیگران را میبینیم، گاهی با آنها حرف میزنیم و از این که با دیگران در استفاده از این فضا سهیم هستیم رضایتمندیم. این ویژگی، یعنی برقراری تعاملات اجتماعی پیوندی میان استفاده کنندگان فضا برقرار میکند که شاید در هیچ یک از فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی دیگر نباشد. این ویژگی محتوایی، فضاهای شهری را به عرصه نمایش و "تبلور ماهیت زندگی جمعی" (پاکزاد، (81 :1389 و حیات مدنی بدل میسازد. "حیات مدنی نیز چیزی جدای از مردم، مشارکت آنان، روابط انسانی-اجتماعی آنها و تعامل و تقابل اجتماعی نیست"(پارسی، .(45 :1381 "فضاهایی که سبب رونق حیات اجتماعی و مدنی شهر شده و به تبع آن اساسیترین نیاز انسان، یعنی نیاز به زندگی اجتماعی و واکنش متقابل را مرتفع خواهند نمود"(حبیبی، " .(23 :1379 بنابراین شرط اساسی برای اینکه یک فضای عمومی، فضای شهری تلقی شود، این است که در آن تعامل و تقابل اجتماعی صورت گیرد"(پاکزاد، .(81 :1389 دکتر حبیبی در مقالهای فضای شهری را تبلور کالبدی حیات شهری میخواند، به این معنی که چنین فضاهایی امکان کالبد یافتن اندیشهها، بروز رفتارهای اجتماعی و شکلگیری مشارکت شهروندی را تسهیل مینمایند و به مکانهای کار، تفریح، تبادل اطلاعات، تظاهرات اجتماعی -فرهنگی و سیاسی - اقتصادی جامعه تبدیل میشوند، مکان بروز مخالفتها و موافقتها و نمایشهای شهری، مکان برگزاری جشنها و سوگواریهای ملی و مذهبی و دیگر حادثهها و اتفاقات شهری(حبیبی، .(1379 گویی فضاهای شهری آیینه تمام نمای شیوه رایج زیست جامعه در زمان معاصر هر شهری میباشند.
براساس نگاهی که بسیاری از پژوهشگران حوزه شهرسازی دارند، محتوا است که یک فضای شهری را متشخص و ویژه میسازد. یعنی آن چیزی که در فضای کالبدی جریان دارد، آن بخش غیرقابل مشاهده، آن روح فضا و آن داستانی که هر روز توسط مردم شهر روی این صحنه نمایش، جان میگیرد و زنده میشود. با این رویکرد آنچه که فضاهای شهری را از سایر فضاها در شهر جدا میکند، فعالیت جاری در فضاست و نه ویژگیهای ظاهری و فیزیکی آن. پس آن گروه از فضاهای شهری که ضمن به کار بستن مواردی چون آراستگی، انعطاف کالبدی، نظم، نفوذپذیری، رعایت ابعاد و اندازه و غیره، آن بخش دیگر یعنی فراهم کردن فضایی برای تعاملات اجتماعی، ارتباطات چهره به چهره، نقش بستن خاطرات جمعی، درگیر کردن مردم در تجربهای مشترک و تقویت روح جمعی را میسر ساختهاند، موفقترینها هستند.
برشمردن این ویژگیها شاید ساده باشد، اما اینکه چگونه میتوان فضاهای عادی عمومی شهر را به فضایی موفق و ویژه در ذهن شهروندان تبدیل کرد، در عمل چگونه است؟ چگونه فضای شهری بسازیم تا به انباشت خاطرههای جمعی کمک کند؟ پاسخ را دکتر محسن حبیبی اینگونه بیان میکند که ایجاد زمینه »احتمال وقوع واقعه« در فضاهای شهری باعث میشود تا آن فضا و آن واقعه در ذهن جمعی مردم نقش ببندد و این موضوع آن فضا را ویژه ساخته و هویت بخش میکند (حبیبی، .(10 :1390 یکی از راههای طراحی فضایی با احتمال وقوع واقعه و رویداد، ایجاد فضایی جهت برگزاری مراسمهای جمعی است؛ مراسمهایی که به دلایل گوناگون آیینی، فرهنگی، جشن، عزاداری، گردهمایی و غیره، مردم شهر را به دور هم جمع میکند و شرایطی را فراهم می کند تا مردم به دور از هرگونه تبعیضهای اجتماعی و فاصلههای طبقاتی، گرد هم آیند و زمانی را با یکدیگر صرف شرکت در فعالیتی مشترک کنند. این فعالیت مشترک میتواند تماشای اجرای موسیقی و نمایش، بازدید از نمایشگاهی فصلی، اجرای آیینی قومی، شادی برای جشنی سالیانه و یا سوگواری برای عزایی عمومی باشد. "در این صورت شهر همچون صحنه عظیم نمایش گسترده است، همان نمایشی که توسط ساکنین شهر به اجرا در میآید"(امین زاده، :1386 .(6 تعداد بیشماری از فضاهای شهری معروف در دنیا نیز وجود دارند که عامل محبوبیت آنها در میان مردم، نه زیبایی و آراستگی آنها، بلکه خاطره انگیزی آنهاست. رویداد و یا حادثهای که در آن اتفاق میافتد و فضا را برای استفاده کنندگانش ویژه و متشخص میسازد. "این خاطرات جمعی از طریق افزودن معنی به فضا، به ارتقای هویت مکانی میانجامند و این هویت مکانی، بازشناسی هویت شخصی را به دنبال دارد"(آزاد و پرتوی، .(1 :1391 خاطرات جمعی منجر به ایجاد هویت مشترک برای افراد متفاوت می شود و همین امر آنها را به یکدیگر پیوند میدهد. تقویت هویت ملی با تجدید خاطرههای جمعی میسر میگردد، خاطرههایی که با آنها قصه شهر نوشته میشود. اگر بخواهیم فضاهای شهری را به فضاهای خاطره انگیز تبدیل
3
کنیم، باید بکوشیم تا وجود فضاهای شهری را که فرصت حضور مردم و رویدادها را بسترسازی میکنند، افزایش دهیم. "از این رو مراسم و جشنها و آیینهای موسمی، کارناوالها و فستیوالها به عنوان وسیلهای با اهمیت جهت تداوم و انتقال خاطرات جمعی محسوب میشوند"(ذکاوت، .(26 :1391
همه ساله مراسمهای نمایشی گوناگونی در سراسر دنیا برگزار میشود و تمامی کشورها برای دستیابی به اهداف فرهنگی-اجتماعی خود در سطح ملی و بین المللی با استفاده از آداب و رسوم و فرهنگ ملیشان جشنوارههای گوناگونی برگزار میکنند. از قبیل: کارناوالهای نمایشی، جشنهای مربوط به روزهای خاص، نمایشهای خیابانی، گردهمایی های سالیانه، موسیقی محلی و نیز ورزشهای محلی خاص. این گونه نمایش های فصلی و سالیانه علاوه بر ایجاد سرگرمی و سرزنده سازی فضاهای شهری و آموزش عمومی و تقویت هویت ملی، موجب جذب توریست در ایامی از سال میشوند.
به طور کل این نوع مراسمهای شهری را به سه نوع اصلی میتوان تقسیم بندی کرد: نوع اول مراسمهایی هستند که برگرفته از یک رسم ملی یا مذهبیاند: مثل جشن آغاز سال نو در کنار برج ایفل در پاریس یا فستیوال گاوبازی و جشنواره گوجه فرنگی در اسپانیا. این نوع مراسمهای خیابانی برخاسته از رسوم مذهبی و ملیاند و طبعتاًی آداب خاص خود را دارند و مربوط به همان کشور و منطقه خاص میشوند. نوع دوم مراسمهای عمومی و جشنوارههایی هستند که پیشینه ملی و مذهبی ندارند و اغلب در قالب طرحهایی از سوی نهادها و گروهای غیر دولتی مطرح شده و با کمک مالی و پشتیبانی نهادهای شهری و دولتی برگزار میشوند. جشنهایی مثل جشنوارههای مختلف غذا، گل و گیاه و فیلم و موسیقی که هرساله در کشورهای مختلف دنیا برگزار میشوند (خستو، (108-107 :1388 نوع سوم آنهایی هستند که نه بر پایه طرح و برنامهریزی خاص، بلکه بر اساس اتفاقات صورت میپذیرند، مثل جشنهای پیروزی تیمهای فوتبال و یا اعتراضهای سیاسی.
-2-3 آیینهای ایرانی
"آیین یک امر ذهنی و باور اعتقادی است. ویژگی آیین جمعی بودن آن است و اگر استمرار نداشته باشد؛ آیین نیست، مُد است"(اکرامیفر، .(1390 به عبارت دیگر آیین، باورهای یک جامعه است. شیوه زیست و نگاه آنها به دنیاست. ملتهای مختلف با دریافتهای متفاوت از جهان، مجموعهای از آیینها را گرد هم میآورند و با پاسداشت آنها طی قرون متمادی، شیوه تفکر و زیست خود را به نسلهای بعد منتقل میکنند. آیینهای جمعیمعمولاً شامل مجموعه به هم پیوستهای از مراسم است که از دل باورها و فرهنگهای بومی ملتی برمیآید و "برگزارکنندگان آن با نمایش و حرکات تنظیم شده، همراه با استفاده از شمایل و علامتهای خاص، گاهی هم همراه با موسیقی و کلام، شبیه سازی در فضای مشخص به اجرا میگذارند. این آیینها ممکن است فصلی و مقارن با دورههای باروری گیاهان و یا سالیانه باشند و یا رویدادی تاریخی را بازسازی کنند"(امینزاده، .(6 :1386 آیینها و اساطیر بخش مهمی از هویت هر ملتی هستند، اگر بخشی از هویت هند با روایتهایی چون »مهابهاراتا و رامایانا« شناخته میشود و فرهنگ چینی در نمایشی چون »اپرای پکن« نمود مییابد، مراسمها و نمایشهای آیینی ایرانی همچون جشن مهرگان و نوروز و نمایش روحوضی، شبیه خوانی و بسیاری از آیینهای نمایشی دیگر بخشی از هویت و فرهنگ ایرانی در طول تاریخ هستند که به عنوان بخشی از میراث معنوی-فرهنگی بایستی مورد توجه قرار گیرند و به همان میزان که حفظ اثر یا بنایی باستانی برای یک کشور و شناخت تاریخ آن اهمیت دارد، این آیینها نیز میتواند ما را در شناخت تاریخ و فرهنگ کهن ایرانی یاری دهد و حفظ و ارتقای آنها ضروریست.
آیین در هر دورهای بر اساس نیازهای جامعه شکل میگیرد. اگر در گذشته و متناسب با نیاز انسان شکارگر، دامدار و یا کشاورز، شاهد آیینهایی در ارتباط با باروری، بارانخواهی و آیینهای تجدید حیات بودیم، امروزه آیینها شکل عوض کرده و در قالب رویدادی ورزشی (مسابقه فوتبال)، رویدادی سیاسی (راهپیمایی، انتخابات)، رویدادی اجتماعی (حرکتهای زیستمحیطی) و رویدادی هنری (برگزاری جشنوارههای تئاتری و سینمایی) نمود مییابند.
4
ایجاد اتحاد بین اعضای جامعه با جمع کردن آنها درکنار هم و ترویج شاد زیستی و ایجاد صلح و صفا از مهمترین کارکردهای آیینها و مراسمها است. در منظر اقوام گوناگون، این جشنها فرصتی برای فرار از مشکلات دنیا حتی برای زمانی کوتاه محسوب میشدند و مردم با شرکت در آنها فرصتی برای تجدید قوای روحی پیدا میکردند و برای مبارزه با سختیهای زندگی روزمره انرژی میگرفتند. آیینهای ملی و بومی، شناسنامه اصالت، اعتبار و قدمت اقوام گوناگون محسوب میشوند و با پژوهش در آنها میتوان بخشهایی از تاریخ نانوشته اقوام را مطالعه کرد. افزایش عزت نفس قومی و انتقال میراثهای معنوی اقوام به نسلهای جدید که در نهایت به افزایش خودباوری اجتماعی منجر میشود، کارکردهای مهم روانی و اجتماعی آیینهای بومی و سنتی است. پاسداشت آیینهای قومی و سنتی یک جامعه، اجرای آنها به طور مستمر در طی ماهها و سالها و شرکت در اینگونه مراسمهای دسته جمعی نوعی احساس هویت در افراد ایجاد کرده و موجب میشود تا بین افراد مختلف پیوند اجتماعی شکل بگیرد. مردم از هر طبقه اجتماعی و هر سطح تحصیل و درآمدی با حضور در چنین مراسمهایی، با سایرین در فعالیتی مشترک سهیم میشوند و خود را عضوی از این خیل عظیم میشمرند، مرزهای اجتماعی در حین انجام آنها شکسته میشود و افراد جامعه برای ساعاتی همه چیز را فراموش کرده و در حرکتی که مربوط به همه اعضای جامعه میشود، شرکت میکنند. یکچنین فعالیتهای دسته جمعی، روح جمعی و همگانی جامعه را تقویت کرده و رویداد جاری در فضا را به یک خاطره جمعی در ذهن شرکت کنندگان تبدیل میکند. جدای از موضوع آیین و مراسم که ممکن است یک آیین سنتی و یا یک گردهمایی معمولی باشد، شرکت در فعالیتی جمعی و مربوط به همه، موجب پیوند اجتماعی بین افراد جامعه شده و احساس تعلق به گروه را تقویت میکند. اما نپرداختن به مراسمهای آیینی و گردهمایی های عمومی، موجب فاصله گرفتن افراد جامعه از هم و نابودی تدریجی آیینها میشود. این موضوع به سرمایههای اجتماعی کشور آسیب میزند و با نابود کردن بخشهایی از هویت فرهنگی، آنان را با برخی چالشهای فرهنگی مواجه میکند.
-3-3 نمایشهای ایرانی
شناخت نمایشهای آیینی و سنتی ایرانی، ما را در شناخت هرچه بهتر کارکرد فضاهای شهری گذشته یاری میرساند و واقعهپذیری مداوم این فضاها را به ما یادآور میشود. فضاهای شهری گذشته شهرهای ایران، از قبیل میدانهای شهری، قهوه-خانهها، مراکز محلهها و تکیهها، هر روزه میزبان نمایشهای مردمی بوده که موضوعات آنها از دل قصهها و اسطورهها و آیینهای همین مردم بیرون میآمده و مردم را در فضاهای عمومی به دور هم جمع میکرده است. ویژگی مکانی چنین فضاهای شهری نه کالبد خاص آن فضا، بلکه اتفاقی بوده که در آن فضا به وقوع میپیوسته است. واقعهای نمایشی که علاوه بر اشاره به موضوعات فرهنگی و آیینی، هویتی جمعی به مردم نظارهگر میبخشد. این نمایشها به دو دسته مذهبی و غیر مذهبی تقسیم میشوند:
مذهبی: تعزیه؛ "سابقه اجرای تعزیه در ایران به قرن چهارم هجری و دوران حکومت آل بویه باز میگردد. تعزیه در آن زمان چیزی فراتر از یک مراسم ساده عزاداری نبود که در عصر صفوی به شکل نمایشی درآمد. از همین رو از عمر تعزیه حدود چهار قرن میگذرد" (نورمحمدی، .(7 :1391 ایرانیها همیشه علاقه و احترامی زیادی نسبت به پیامبر و امامان شیعه داشتهاند، این علاقه در زمان صفویان که شیعه مذهب رسمی کشور اعلام شد به اوج خود رسید. به همین دلیل در پایتخت صفویها یعنی اصفهان کار دستهگردانی به منتهای عظمت خود رسید (بیضایی، .(13-15 :1379 کمی بعد در ابتدای دوره قاجاریه تعزیه به دلیل حمایت شاهان و نیز طبقه جدید مرفه بازرگان و سیاسی ادامهدارتر شد. "شکوه و عظمت تعزیه در زمان ناصرالدین شاه قاجار در اوج خود قرار داشت که بر اساس مدارک موجود معلوم است که در دهه اول ماههای محرم در عهد او، تقرباًیسی صد مجلس شبیه خوانی برپا میشد" (همان : .(122 در این زمان تعزیه را هم در میدانها و گورستانها اجرا میکردند و هم در تماشاخانههای موقت که نام »تکیه« یا »حسینیه« داشت. تکیه عبارت بود از چادر یا خیمهای بزرگ که بر تیرکهای چوبی استوار و به آسانی آسانی برپا میشد. کمی بعد تکیههای ثابت هم ساخته شد که ساختمان اینها ارتباط واضحی با
5
ساختمانهای سنتی زورخانهها داشت؛ با غرفههایی برای تماشاچیان به دور محوطه و سکویی (به جای گود) در وسط آن که جای نمایش بود. تکیههای محلی نیز در هر محله وجود داشت که در آنها تعزیههای عامیانه میخواندند. تکایای محلی طوری در مراکز محلهها و مسیر گذرهای اصلی قرار میگرفتند که حرکت اصلی پیاده را به داخل خود کشانده و از خود عبور داده، بدون آنکه مانعی در سر راه به وجود آورند و همانند مفصلهایی شبکه معابر را پیوند می دادند. وجود این ارتباط ملموس با زندگی شهری به طور صرف به این خاطر صورت میگرفت که محتوای مطرح شده در تکایا خود جزئی از بافت ذهنی افراد عبور کننده از آن فضا بوده است، ضمن اینکه این تکایا با استقرار در مرکز محلات، اطراف مسیرها و گذرهای اصلی باعث ارتباط مراکز محلات گردیده و مکانی برای برقرای روابط اجتماعی-فرهنگی میان مردم به وجود میآورد" (ذوقی حسینی، :1392 » .(87کنت گوبینو« که سالهای 1234 تا 1240 را در ایران بوده است، عظمت تکیههای آن دوره را ستوده و میگوید که"تکیههای کوچک هریک تا سیصد تماشاگر و تکیههای بزرگ تا حدود سه هزار نفر جا داشتهاند. از جمله این تکیهها »تکیهی دولت« بود در سال 1248 به دستور ناصرالدین شاه در زاویه جنوب غربی کاخ گلستان با گنجایش حدود بیست هزار نفر ساخته شد که به گفته بسیاری عظیمترین نمایشخانهی همه اعصار تاریخ ایران بوده است. ساختمان مدور تکیه دولت در چهار طبقه و با مساحتی تقریبی دو هزار هشتصد و بیست ذرع مربع مجللترین نمایشاخانههای تعزیه بوده است"(بیضایی، .(123 :1379 "در تکیه دولت در تمامی ایام سال شبیه خوانی و نمایشهای بومی، روحوضی و پرده خوانی اجرا میشده و محدود به عزاداریها نبوده است "(ذوقی حسینی، .(6 :1392
در میان سنن نمایشی جهان، در تعزیه ارتباط بی نظیری میان تماشاگر و بازیگر برقرار است. تماشاگران هم در بطن این نمایش قرار دارند و هم در بیرون آن. آنها هم در صحرای کربلا هستند و به صورتی نمادین نقش لشگریانی را بازی میکنند که امام حسین و یارانش را در محاصره گرفتهاند و هم در دنیای واقعی خود برای این واقعه سوگواری میکنند. اجرای تعزیه در چنین فضایی لبریز از هیجان عاطفی میباشد . در دوره رضاشاه به نظر اولیای وقت رسید که شور و خشونتی که دامنگیر اغلب دستههای عزاداری است، ممکن است در نظر خارجیان به وحشیگری تعبیر شود. بنابراین در 1299 شمسی همه گونه تظاهرات مذهبی از جمله نمایش تعزیه ممنوع شد. این آغار یک دوران رکود و رجعت به قهقرا بود. پس از کناره گیری رضا شاه در سال 1320، تعزیه که تقرباًی شکوه سابق خود را از دست داده بود، به قصد تجدید حیات به شهرها روی آورد، ولی دیگر رسم و پسند روزگار عوض شده بود و مردمی که بین دو تمدن و فرهنگ سرگردان مانده بودند، آن را آن طور که باید نپذیرفتند. این طور بود که سرانجام "تماس با سایر کشورها و تبادل فرهنگ، هنر و اندیشه، ترجمه و توجه به نمایش های خارجی، عدم درک راز و رمز تعزیهها و در نهایت غفلت از این که تعزیه نمایشی ملی و مذهبی است، همه و همه سبب گردید که تعزیه به یکباره موقعیت خاص قبلی خود را در ایران از دست داد" (همان: .(27 در سال 1327 نمایشخانه تکیه دولت که فرسوده شده بود توسط ناظران ساختمان فرو ریخته شد و فاصله مردم با تعزیه به سبب ظهور سرگرمیهای پرزرق و برق نظیر سینما و تلوزیون و رادیو و دگرگونی شرایط زندگی،دائماً یبشتر و تعزیه سال به سال فقیرانه تر شد.
دسته غیرمذهبی نمایشها؛ -1 نمایشهای عروسکی و یا همان خیمه شب بازی؛ در ایران قدیم خیمه شب بازی شکلی از نمایش بود که صحنه، صندوقی بود که یک طرف آن به طرف تماشاچیان باز بود و سه طرف دیگرش اتاقی را نشان میداد. صندوق در خیمه بود و نمایشگردان پشت صندوق مخفی میشد و عروسکها را با نخ تکان میداد. عروسکها چوبی بودند و اندکی کمتر از یک وجب بلندی داشتند و گاه تعدادشان در بازی به هشتاد میرسید. دو نوازنده در جلوی خیمه مینشستند. یکی کمانچه مینواخت و یکی ضرب، با آواز داستان را میگفتند و گاه با عرسکها گفت و گو میکردند (بیضایی، (103 :1379 نمایشگران این گونه عروسک گردانیها بیشتر دوره گرد بودند و رواج آنها شاید از آن جهت بود که این بازیها، دارای وسایل و ابزار سبُک و قابل حمل بوده است و قابلیت جمع شدن در یک صندوق را نیز داشتهاند.(همان: (95، نمایشخانهی شناخته و رسمی این گونه نمایش قهوهخانهها بوده است . در تهران از سال 1320 تا نزدیک به 15سال »کافه شهرداری« در بیشتر برنامههای شبانه تابستانی خود یک برنامه خیمه شب بازی داشت (همان: 98 و (109
6
-2 نمایشهای شادی آور؛ نمایشهای خندهدار محصول تلخترین دوران اجتماعی ایران است و نوعی لجبازی با ناهنجاریهای جامعه و استبداد حاکمان به شمار میآید و در بسیاری از موارد محتوایی انتقادی داشته است. "در اواسط عهد صفویه دستههای مطرب مجلسی در شهرهای بزرگ هر یک با چندین پادو و صندوقهایی حاوی لباس و زینت و ابزار که بر قاطرها سوار میکردند، در برابر دعوتها، به خانههای اعیان و اشراف میرفتند و برنامههایی داشتند که از سر شب تا اول صبح طول میکشیدو شامل رقص و گاهاً نمایشهای مضحکی به شکل آواز اجرا میشد" (ذوقی حسینی، .(28 :1392 ریشه تئاتر معاصر ایران را باید در این نمایشهای خندهدار و شادیآور دوران صفویه جستجو کرد. این نمایشها داستانهای کوتاه و خنده داری بود که عموماً با کتک کاری و فرار و تعقیب تمام میشد و نامشان »مضحکه« بود. »تقلید« که به زودی از ادامه مضحکه بین مطربهای دورهگرد پیدا شد، داستانهای بلندتریداشت و معمولاً در آن بازیگران به تقلید لهجه و خصوصیات اهالی شهرها و دهها میپرداختند و در آن یکدیگر را مسخره میکردند و دست آخر نیز با دعوا و کتککاری پایان مییافت. "موسیقی، رقص و آواز در این نمایشها نقش مهمی داشتند. در این نمایش نیز مانند همه نمایشهای آیینی و سنتی شرقی، موسیقی نمایش را همراهی میکند و جزو جدانشدنی آن است" (آقاعباسی، (53 :1389 در اواخر دوره صفویه و سپس دوره زندیه بود که دستههای مطرب و تقلیدچی در بعضیشهرها خصوصاً اصفهان و شیراز
ماندگار شدند. در بعضی قهوهخانهها و باغها پاتوقی داشتند و گاهی نمایشی میدادند، گاهی هم به خانه مردمی از طبقه متوسط و پایین دعوت میشدند، برای گرم کردن جشنهای عروسی و نام گذاری نوزاد و ختنه سوران و غیره نمایش اجرا میکردند. یکی از دلایل علاقه مردم به این بازیها این بود که گاه انتقادهای تندی نسبت به اشراف در آنها میدیدند؛ "در مجلسهای اشراف محل بازی یک تکه قالی در گوشه تالار وسیع خانه بوده است. در قهوه خانهها صحنه، یک دو تخت
چوبی بود که در گوشهای از باغچه یا در صحن وسیع و سربسته قهوه خانه برپا میشد، اما در خانههای مردم عامی صحنه عبارت بود از تختهای چوبی که بازیگران روی حوض وسط حیاط می بستند و مفروش میکردند. این نمایش های در خانه، بزودی عنوان تازهای به این گونه تقلید بخشید که اصطلاح مشهور »تخت حوضی« یا » روحوضی« را به خود گرفت" (بیضایی، .(168 :1379 بازی در خانهها رشتهای از داستانهایی بود که قصههای مربوط به محیط خانه داشته باشد، شامل مسخره کردن آداب و رسوم فامیلی، ظاهرسازیها و محبتهای توخالی و دروغین آن. بعدها با ورود ایرانی های درس خوانده در اروپا که تئاتر غربی را وارد کشور کردند و همچنین از بین رفتن تدریجی قهوه خانه ها به عنوان محل اصلی نمایشهای شادی آور، این دسته از نمایشها به فراموشی سپرده شد.
-3 نقالی؛ نقالی عبارتست از نقل یک واقعه یا قصه به شعر یا به نثر با حرکات و حالات و بیان مناسب در برابر جمع. منظور از نقالی سرگرم کردن و برانگیختن هیجانها و عواطف شنوندگان و بینندگان است و اسباب آن، داستان گیرا و مهیج، شیوایی بیان نقال، تسلط روحی او بر جمع، حرکات و حالات القا کننده و نمایشی است. به طوری که بیننده نقال را هر لحظه به جای یکی از قهرمانان داستان ببیند و خود را غوطهور در واقعهای داستانی بیابد. موضوع روایت آنها شرح قهرمانیها و تیزهوشیهای پهوانانی بود که در جنگها حماسه میآفریدند و با شر و بدی مبارزه میکردند، مانند داستانهای رستم، حسین کرد شبستری، سمک عیار، اسکندرنامه و امیر ارسلان و غیره.
بعدها به تدریج موضوعات مذهبی نیز وارد آن شد و نقالان شیعه در مدح جنگاوری حضرت علی(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) و نقالان سُنی در مدح بوبکر و عمر داستانها میگفتند و نقالی وسیله تبلیغات مذهبی نیز قرار گرفت. در سفرنامه ها از حضور نقالی در قهوه خانههای دوره صفوی خبر داده شده است که طبقات مختلف مردم برای گذرانیدن وقت و دیدار دوستان و سرگرم ساختن خود به بازیهای مختلف یا مناظرات شاعرانه و شنیدن اشعار شاهنامه و حکایات و قصص و تماشای رقصهای گوناگون به آن جا میرفتند (بیضایی، .( 70-72 :1379 در دوره صفویه به تدریج انواع دیگری از نقالیهای رسمی مذهبی دیگر رونق گرفت. »پرده خوانی« و »شاهنامه خوانی« در مورد پرده خوانی و شمایل گردانی؛ پرده پارچه ایست که بر آن یک یا چند مجلس از زندگی و حوادث و مصائب خاندان پیغمبر را با رنگهای تیره نقش میکردند. در تصویرهای پردها معمولاً به واسطه
7
مانعهای مذهبی صورت معصومین نشان داده نشده است و تنها هالهای از نور آنها را مشخص میکند. معمولاًیک »پرده دار « پرده را در گوشهای یا میدانی میآویخت و حوادث نقش شده را با صدای گیرا و آهنگدار و با آب و تاب و لحن سوگ آور نقل میکرد و در برابر پولی میستاند. در عصر قاجاریه نقالان بیشتر در شهرهایی که پاتوقهای همه گیر چون قهوه خانهها داشتند، خصوصاً در تهران و اصفهان متمرکز شدند و نقالی در این دوران بسیار رشد کرد اما از دهه دوم و سوم قرن اخیر به واسطه نفوذ تمدن غرب و ظهور سرگرمیهای تازه و از رواج افتادن قهوه خانهها، به تدریج شکوه خود را از دست داد.
مطالعه تاریخی بر روی نمایشهای آیینی و سنتی و به کار بردن محتوای آیینی و نمایشی آنها در فضاهای شهری امروز، میتواند راه گشای طراحی و ساخت فضاهایی پر از اتفاق باشد. آن چه که اهمیت دارد نه تقلید صرف از داستان و یا شیوه اجرای این گونه نمایشهاست، آنچه که این پژوهش در پی آن است، یافتن شیوهای اجرایی نوین و مدرن برای نمایشهای آیینی و سنتی نیست، بلکه ذکر لزوم اجرای نمایشهای غیررسمی و عامیانه بنا بر فرهنگ مردم، در فضاهای شهری امروز است. این پژوهش شرط لازم برای احیای مراسمها و نمایشهای آیینی و سنتی را، وجود فضای شهری مناسب جهت اجرای دائمی آنها در سطح شهر میداند. در نتیجه؛ آگاهی مختصری از تاریخچه آنها، شناخت عناصر مفهومی و کالبدی محل اجرا آنها و تلفیق این عناصر با فضاهای جذاب شهری امروزی، از اهداف اصلی این پژوهش میباشد.
-4-3 جمع بندی
سرانجام همهی آیینها و نمایشهای سنتی ایرانی، همان داستان همیشگی برخورد با مدرنیته، به هیچ گرفتن فرهنگ خودی و بالا بردن فرهنگ غربی بوده است. در این خلال بسیاری از آیینها فراموش شده و تعداد اندکی از آنها با تغییرات فراوان در محتوا و شیوه اجرا، به امروز منتقل شدهاند.اما واقعاً بهترین راه برای حفظ، دوام و قوام آن همه زیباییها، صداقتها، طراوتها، جوش و خروشهای مذهبی و آیینی و اسطورهای و هنری که هم بار گران پیام اجتماعی را با خود به همراه دارد و هم از طریق قصهها، رنگها، آوازها و نواها شور و شوق میآفریند، چیست؟ آیا تقلید شکلی از نمایشهای گذشته و اجرای دوباره آنها در جامعه امروز کارساز است؟
باید ضرورتهای زمان گذشته را شناخت و از تقلید کورکورانه پرهیز داشت و با برخوردی عقلانی آن را برای استفاده در امروز احیا کرد. بازگشت به گذشته و حفظ و تکرار رفتارها و رسمهای فرهنگی پیشینیان در این دوره و زمانه، نه تنها حرکتی بخردانه و و بازگشتی مترقیانه نیست، بلکه احیای رفتارهای قبل که با مقتضیات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و هنری زمان سازگار و همخوان نمیتواند باشد. از این رو اصرار به تکرار آن دسته از رفتارها و آیینهای سنتی، ناهمگن با انگارههای اجتماعی ذوق هنری در جامعه امروز کوششی بیهوده خواهد بود. بنابراین آیینها و نمایشهای سنتی در صورتی میتوانند از حالت موزهای و ایستای کنونی خود درآید و در جامعه متحول امروز پویا و پایدار بماند و جاذبه نمایشی- سرگرمی خود را نگهدارند، که قابلیتهای فرهنگی- دینی و نمایشی- هنری خود را با الگوهای فرهنگی امروز تغییر داده و با ویژگیهای اجتماعی جامعهی نو همساز گردند.
در این قسمت از مطالعه محتوایی و کالبدی مراسمها و نمایشهای آیینی گذشته به مجموعهای از ویژگیها و معیارها دست یافتهایم که میتواند برای طراحی مورد استفاده قرار گیرد. ضمن رعایت این ویژگیهای کالبدی، چنین فضای شهری باید مدرن و امروزی باشد، دارای جذابیتهای یک فضای شهری سرزنده و زیبا بوده و فعالیتهای متنوعی را پیش روی مردم قرار دهد. در جدول شماره (1) معیارهای کالبدی و محتوایی آیینها و نمایشهای ایرانی با یکدیگر مقایسه شده است.