بخشی از مقاله
چکیده
امروزه به جهت داشتن شهري سالم عوامل مختلفی دست به دست هم باید بدهند، یکی از مواردي که در شهرها بسیار مهم و قابل توجه میباشد فعالیت شهرداريها و بالاخص کارکنان خدمات شهري میباشد که فعالیتهاي اصلی آنها شامل نظافت شهر و زیباسازي شهر میباشد، تعداد کارکنان خدمات شهري در شهرها قابل توجه بوده و توجه به این قشر موجب افزایش کاري آنها و در نتیجه وضعیت بهتر و مناسبتر شهرها میگردد.
کارکنان خدمات شهري شهرداري دامغان تعداد 100 نفر میباشد که در این تحقیق بعنوان جامعه آماري مورد پژوهش قرار گرفته اند و 5 عامل در افزایش کارایی و آنها در نظر گرفته شده است که نتایج تحقیق نشاندهنده معنادار بودن رابطه بین عوامل مورد نظر و افزایش کارایی کارکنان میباشد. در نتیجه عوامل مشارکت، آموزش، حقوق و مزایا، رهبري و انگیزش تأثیر مستقیمی در افزایش کارایی پرسنل خدمات شهري شهرداري دامغان دارد.
.1 مقدمه
مدیریتی، یک مدیریت صحیح محسوب می شود که یک مدیریت موثر می باشد. مدیریت موثر جزء منابع اصلی توسعه ملتها شده است و مهمترین منابع لازم براي توسعه ملتها است. اعمال مدیریت توسط مدیر در موفقیعت یک سازمان نقش بسزایی دارد هر چه سازمان پیچیده تر باشد نقش مدیریت دشوار تر خواهد شد. مدیریت یعنی تصمیم گیري در زمان مناسب با افراد مناسب در جاي که فعالیت در آن جریان دارد.
مولفه هاي جز دستمزد وجود دارند که نیروي کار برتر را حفظ میکند عاملی دیگري جزء بهاي نازل کالا نیز وجود دارند که مشتریان خود را حفظ می نمایند همچنین در توسعه و اقتصاد کشور به جزء ثروت و منابع موجود در آن عوامل وجود دارند که پیشرفت را تضمین می کند. چه بسا کشورهایی که با در دست داشتن معادن، منابع مختلف از جمله کشور هاي با درآمد کم و اقتصاد ضعیف تک محصولی به شمار می روند و کشورهاي که با فقر منابع طبیعی داراي اقتصادي کار آمد و تاثیر گذار می باشند و البته فاکتور اصلی و مهم دیگري به نام مدیریت نیز به کمک می آید.
مدیریت را می توان متشکل از علم و هنر دانست به طور که بخشی از دانش مدیریت را می توان از طریق آموزش فرا گرفت و بخش دیگر را ضمن کار باید آموخت و در واقع بخشی را که با آموزش فرا گرفته می شود علم مدیریت و دیگر بخش را که موجب به کار بستن اندوخته در شرایط گوناگون می شود هنر مدیریت می نمایند.
فرایند مدیریت متشکل از 5 عنصر به نام هاي برنامه ریزي، سازماندهی، هدایت، کنترل، کارگزینی می باشد. که در بخشهاي مختلف جامعه از جمله دولتی، صنعتی، بازرگانی و آموزش فعالیت می کند.
افراد به منظور تامین زندگی مادي و معنوي خود همه فعالیتهاي اقتصادي در اقتصادبازار را انجام می دهند این امر طبیعتا هنگامی که فالیت اقتصادي در جهت الگو و نظم تشکیلاتی باشد نیز صحت دارد خواه آنها خودشان گاه درگیر فعالیت اقتصادي شوند خواه عمدتا ویژگی اقتصادي داشته باشند و خواه تنها فعالیت اقتصادي را نظم دهند، عجیب این که این امر اغلب به حساب نمی آید و نفعی که در به حداکثر رساندن درآمدها در اقتصاد بازار وجود دارد قدرت محرك کلیه فعالیتهاي اقتصادي است زیرا هر فعالیتی که نیازمند کالاها و خدماتی باشد اما به عنوان کالاهاي آزاد در اختیار عاملان نباشد مستلزم این است که جهت کسب و درآمدهاي آتی کنترلی بر روي آنها باشد.
.2 فرضیههاي تحقیق
-1 رابط معنا داري بین مشارکت کارکنان و افزایش عملکرد آنها وجود دارد.
-2 رابطه معنا داري بین به کارگیري آموزش در سازمان و افزایش کارآیی کارکنان وجود د ارد.
-3 رابطه معنا داري بین به کار گیري پرداخت حقوق و مزایا متناسب با عملکرد کارکنان وجود دارد.
-4 رابطه معنا داري بین بکار گیري رهبري و افزایش کارآیی عملکرد کارکنان وجود دارد.
-5 رابطه معنا داري بین انگیزش و افزایش عملکرد کارمندان وجود دارد.
.3ادبیات تحقیق
مدیریت فراگردبه کارگیري موثر و کارآمد منابع مادي و انسانی بر مبناي یک نظام ارزشی پذیرفته شده است که از طریق برنامه ریزي سازماندهی بسبج منابع و امکانات، هدایت و کنترل عملیات براي دستیابی به اهداف تعیین شده صورت می پذیرد. به گفته مگیسنون، موسلی و پیتري مدیریت کار کردن با منابع انسانی، مالی و فیزیکی است جهت دست یابی به اهداف سازمان توسط برنامه ریزي، سازماندهی رهبر و کنترل عملیات.
مدیر کسی است که مسئولیت عملکردیک یا چند نفر در سازمان را به عهده می گیرد. در واقع مدیران و کارکنان منابع مهم و ارزنده ایی هستند که با دیگر منابع سازمان از جمله اطلاعات فن آوري مواد خام و ... دست به تولید کالا و خدمات ودر مفهوم گسترده تر در کارایی اقتصاد نقش مهمی را ایفا می کنند. مدیریت موفق و موثر مدیریتی است که به کسب هدفهاي سازمانی یا چیزي پیش از آن می انجامد و بتواند بهتر از یک مدیر موفق که حداقل نتیجه قابل قبول را کسب می کند ایفاي نقش کند و از 80تا90 درصد توانایی هاي افراد را به کار گیرد. مدیریت موثر مستلزم داشتن تواناییهاي فنی، انسانی، ادراکی، طراحی و توان حل مسئله است و براي او داشتن توانایی هاي ذاتی و اکتسابی معینی ضرورت دارد.
منابع قدرت تولید به دو دسته تقسیم می شود:
-1 قدرتی که از منصب و مقام مدیر ناشی می شود.
-2 و منابعی که از توان شخصی مدیر نشأت می گیرد و اما اگر بخواهیم میزان موفثیت مدیر را بصورت فرمولی بنویسم می شود که - میزان تطابق تواناییها مهارتها، نگرشهاو انگیزه هاي افراد با شغل آنان+ نحوه ارزیابی مقام هاي ما فوق و میزان همکاري کارکنان+ فرصتها و محدودیت هاي پیش بینی شده= میزان موفقیت مدیر -
رهبري: - هر سربازي حق دارد یک فرمانده لایق داشته باشد - از دیدگاه مدیریت استراتژیک رهبري با مدیریت با این تفاوت مطرح شده است که رهبري تصمیم گیري و هدایت استراتژیک است و مدیریت اجرائی موثر تصمیمات استراتژیک حتی اگر یک نفر هر دو وظیفه را برعهده دار باشد ماهیت این دو وظیفه متفاوت است.
در نگاه دیگر رهبري بخشی از وظایف هر مدیر در استفاده موثر ازمنابع انسانی سازمانی می باشد. بنابر این مدیر موظف است در کنار استفاده موثر از سایر منابع سازمان از منابع انسانی به نحو بایسته اي بهره گیرد و در این تعبیر رهبري هنر مدیریت است. رهبري فرایند تاثیر گذاري بر فعالیتهاي یک گروه است که در وضعیت معینی در جهت تحقق هدف کوشش می کند. در واقع رهبري فرد تاثیر گذاري است که با تاثیر گذاري برافراد باعث می شود تا آنها هدف مشترکی را که هدف سازمان هم می باشد دنبال کنند.