بخشی از مقاله

چکیده:

شهر زمانی می تواند در جهت پایداری قرار گیرد که بتواند راهکار های مشخص ، برای تامین مطلوب نیازهای خدمات یساکنان ارائه دهد، لیکن به علت نگرشی بخشی، ضعف ساختاری مدیریت شهری و فقدان مشارکتهای مردمی، سازمان خدمات رسانی نتوانستند به صورت کارا به توزیع فضایی عادلانه خدمات بپردازند. در الگوهای جدید برنامه ریزی و مدیریت شهری جهانی ، به مقوله جایگاه سازی و حاکمیت سازی مشارکت اجتماعی و شهروندی در قالب رویکرد حکم روایی با هدف نیل به توسعه پایدار تاکید اساسی شده است.

پژوهش حاضر با موضوع شناسایی عوامل تاثیر گذار در پایداری شهری با بهره گیری از مشارکت مردم به دنبال جواب یه این سوال مهم بود که چه عوامل آشکار و نهانی باعث شکست یا کم قوتی مشارکت های مردمی در کیفیت توسعه شهرها شده و نمی توانند به مطلوبیت های پایداری دست یابند؟

این تحقیق با روش توصیفی - تحلیلی و با روش گرد آوری کتابخانه ای و منابع اینترنتی صورت پذیرفته و یافته ها بیانگر این واقعیت می باشد که ساختار برنامه ریزی های شهری کشور - حاکمیت از بالا - ، ناکارآمدی مدیریت شهری ، عدم آموزش و آگاهی دقیق افراد از پیامدها و عواقب مشکلات موجود ، وجود فقر و مشکلات اقتصادی - اجتماعی خانوارها ، نا امنی روانی و امنیتی شهری و نهایتا شعاری سازی ذات مشارکت در سیاستگذاری توسعه شهری، می توانند عوامل کاهش دهنده ی انگیزه ی مشارکت و همکاری مردم در اجرایی نمودن مبحث توسعه پایدار در شهرها باشند زیرا مشارکت قلب توسعه پایدار را تشکیل می دهد.

-1مقدمه

پیش بینی هر پدیده ای مستلزم آگاهی از مبانی فکری و نظری دانشی است که بررسی درباره ی آن پدیده را عهده دار می باشد. امروزه شاهد تحولات عظیمی در حوزه های مختلف علوم اجتماعی، مدیریت، علوم اداری، سیاسی، اقتصادی و غیره هستیم و هیچ شاخه ای از دانش بشری از این تحولات شگرف مستثنی نبوده است و بسیاری نیز کم و بیش در ارتباط با یکدیگر حادث شده اند که از آن جمله می توان به بحث مشارکت های مردمی در مدیریت شهری اشاره کرد.

ضرورت شناخت از مقوله مشارکت بدان جهت دارای اهمیت است که اولاً یکی از مبانی اساسی و اصولی دموکراسی در دنیای امروز است و ثانیاً شهرداری ها، زمینه ساز فرهنگ مشارکت برای رسیدن به آرمان های جامعه دموکراتیک بر اساس - ادبیات امروز - می باشند. بدون شک هر چقدر زیرساخت های مشارکت از ابعاد گوناگون بیشتر مورد کالبدشکافی قرار گیرد، پیش بینی شرایط، در راستای ارزش های مترتب بر مؤلفه ی مشارکت دقیق تر هویدا می شود. شهر یک مجموعه است، مجموعه ای که عناصر و عوامل متعددی را در خود جای داده است. آدم های شهری به سه شیوه در حال زندگی هستند. - 1 به صورت فردی - 2 به صورت خانوادگی - 3 به صورت گروهی. از سویی مکان های شهری نیز به سه دسته تقسیم می شوند - 1 مکان های عمومی سیاسی - 2 فعالیت های فرهنگی - 3 فعالیت های اقتصادی

به بیان ساده تر در واقع آنچه که اشاره شد، مدلی از یک شهر است که آدم ها به شکل فردی، خانودگی و گروهی در مکان های عمومی، خصوصی یا دولتی به فعالیت های سیاسی، فرهنگی یا اقتصادی مشغول هستند. به تنظیم روابط و تبیین مناسبات و مهارت هایی که این سه جزء برای زندگی احتیاج دارند رفتارهای شهری می گویند. به عبارت دیگر آدم ها با خود و اماکن و فعالیت ها، روابطی را به وجود می آورند و مهارت هایی را شکل می دهند - همان - .

بدون شک ایفای نقش شهروندان از طریق اظهارنظر، ارائه پیشنهاد، تصمیم گیری و قبول مسئولیت در زمینه های کاری مربوطه نیازمند شرایط خاصی است که مهم ترین آنها آمادگی شهروندان برای اینکار می باشد؛ زیرا درگیر شدن و مشارکت در تصمیم گیری با افرادی که در سطوح بسیار پایین آمادگی هستند به »اتحاد نادانان« تشبیه شده است 

از طرفی مشارکت یک فرآیند است که در آن باید افراد بصورت داوطلبانه در امور مربوط به شهرها و شهرداری ها دخالت نمایند به شرطی که توان و انگیزه مناسب برای دخالت مؤثر را داشته باشند. همچنین مشارکت به موردی خاص اطلاق نمیشود بلکه مشارکت به مفهوم »شرکت فعالانه« انسان ها در تمامی ابعاد زندگی می باشد 

مشارکت چهار سطح دارد و از آن چهار مفهوم را می توان استنباط کرد. پایین ترین سطح مشارکت در تأمین نیروی کار و بالاترین سطح مشارکت، مشارکت در تصمیم گیری است. اما به طور کلی سطوح مشارکت مردم در طرح ها عبارتند از:

- 1مشارکت در برنامه ریزی و تصمیم گیری؛

- 2 مشارکت در اجرای طرح ها؛

- 3مشارکت در بهره برداری؛

- 4 مشارکت در ارزشیابی،

اما در این میان آسیب هایی نیز در نظام مدیریت مشارکت جو، وارد می باشد که عبارتند از:

- 1پیش فرض های نادرست در مورد مشارکت مردم؛

- 2عدم مشارکت افراد با سازمان ها؛

- 3 موانع و راه بندی فرهنگی مشارکت؛

- 4 موانع و راه بندهای سازمانی مشارکت مردم

می توان گفت در حال حاضر نظام مدیریت شهری با یک چالش و خلل در زمینه استفاده از مشارکت مردمی در مدیریت شهری رودررو است. امروزه موضوع مشارکت جزیی از هدف های اعلام شده بسیاری از مدیریت های شهری است .این مهم درسطوح مختلف سیاست های کلان، میانی و خرد جامعه ایران و بخصوص مدیریت شهری محرز است .در زندگی دوران معاصر، مسایل شهری چنان فضایی برای خود باز کرده است که در گذشته هرگزچنین نبوده است . همه جا چه در جهان پیشرفته و چه در جهان درحال توسعه صحبت از اشباع شهرها از جمعیت است 

اندیشه مشارکت شهروندان در اداره امور شهر قدمتی دیرینه و به اندازه تأسیس شهر دارد . هر جامعه ای با توجه به تاریخ، سنت، هنجارها و روحیات خویش می تواند پذیرای سطح معقولی از حضور شهروندان در تصمیم گیری ها و اهداف جامعه باشد .در جوامع غربی و بعضا در شرق این سنت و تفکر مشارکت از اوان کودکی به فرد آموخته می شود و به اصطلاح شهروند شدن و فرهنگ شهری در فرد نهادینه می شود ولی در جامعه ای که مردم تصوردرستی از موقعیت خویش به عنوان یک شهروند ندارند مسائل و مشکلات زیاد قابل تصور است .از این رو مهمترین رویکرد در مدیریت شهری جلب مشارکت کامل مردم برای اداره امور شهراست به گونه ای که هر فرد گذشته از نقشی که در حیطه فعالیتهای شغلی و خانوادگی خود برای اجتماع انجام می دهد به عنوان یک شهروند دراداره امور شهری که در آن زندگی می کند، نقشخود را باز شناخته و نسبت به وظایفی که پذیرش این نقش برای او ایجاد می کند خود را مقید ومسئول بداند

-2 مفهوم توسعه:
 
توسعه در عرف به فرآیندی گفته می شود که طی آن جوامع از شرایط اولیه و عقب ماندگی، با عبور ازمراحل تکاملی و کم و بیش یکسان و دگرکونی های کمی و کیفی به جوامع توسعه یافته تبدیل شوند وهمانگونه که ولفانگ زاکس عنوان کرده است توسعه روندی نصور شده است که طی ان مردم از توسعه نیافتگی به سوی سرنوشت جهانی و محتوم رفاه افتصادی رهنمون می شوند

توسعه در مفهوم کلی به معنی بهبودی شرایط زندگی، تامین نیازها و زمینه سازی برای نیل به آرمان ها، به کهنسالی تمدن بشری است اما، مطالعه توسعه در مفهوم خاص به عبارت دیگر، مطالعه منظم مسائل و جریانات به ویژه در عرصه اقتصادی، تاریخچه ای بسیار کوتاهتر دارد

مفهوم توسعه به دلیل کیفی بودن، به راحتی قابل سنجش و اندازه گیری نیست. توسعه را به سادگی نمی توان با شاخص های کمّی نظیر درآمد سرانه، ازدیاد پس انداز و سرمایه گذاری و انتقال تکنولوژی پیشرفته از جوامع صنعتی مدرن به کشورهای عقب مانده جهان سوم اندازه گیری کرد؛ چرا که علاوه بر بهبود وضع اقتصادی و ترقی سطح تکنولوژی و ازدیاد ثروت ملی، باید تغییرات اساسی کیفی در ساخت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز پدید آید

البته تاکنون تعاریف زیادی از جانب اندیشمندان و نظریه پردازان در مورد توسعه ارائه شده است. عصاره و چکیده همه آنها را می توان در قالب عبارتی موجز و فشرده تنظیم کرد و آن را بعنوان تعریف نسبتاً جامع توسعه عرضه داشت . در آن صورت باید بگوئیم: توسعه، فرآیند ارتقاء و اعتلای مادی- معنوی جامعه در راستای اهداف و مقاصد مطلوب است که زمینه های مناسب برای تعالی همه جانبه را فراهم می سازد. در اینعریفت چند نکته مهمّ نهفته است

-    توسعه یک فرایند مستمر و همیشگی است. بنابراین جامعه ای که به مرحله نهایی توسعه رسیده باشد، وجود خارجی ندارد.

-    توسعه یک جریان چند بعدی است و باید تمامی ابعاد انسان - بعد اقتصادی، بعد سیاسی، بعد روانی و ... - را دربرگیرد.

-    توسعه ابعادی است در جهت بهبود زندگی مادی و معنوی انسان، پس انسان می تواند محور توسعه باشد

تحوّل مفهوم توسعه در خلال پنج دهه اخیر، مفهوم توسعه شهری را نیز متحوّل کرده است. پس از جنگ جهانی دوّم، مفهوم کلّی توسعه از چارچوب یک سویه رشد اقتصادی آغاز شده و با بسط و تعمیق یافتگی در حال حاضر به چارچوب توسعه پایدار رسیده است که مبتنی بر کلّ نگری و جامع نگری می باشد

در نظریات جدید توسعه برخلاف گذشته که سرمایه های مادی و فیزیکی را موتور محرکه توسعه می دانستند، این افراد هستند که بعنوان سرمایه های انسانی، محور اصلی توسعه را تشکیل داده و موجبات رشد و توسعه پایدار جوامع را فراهم می سازند 

توسعه پایدار، توسعه ای است که ارضای پایدار نیازهای انسانی و بهبود کیفیت زندگی انسان را هدف قرار می دهد. توسعه پایدار به حداقل رساندن مصرف منابع تجدیدناشدنی را در رأس اهداف خود قرار می دهد و در این راستا استفاده پایدار از منابع تجدیدشونده، جذب ظرفیت های محلّی و پاسخ گویی به نیازهای بشر را منظور نظر قرار می دهد

توسعه پایدار شهری یعنی شرایطی که شهرنشینان امروز و شهروندان فردا بتوانند در آن در کمال آرامش و امنیت زندگی کنند و ضمن تندرستی، از عمر دراز و در عین حال سازنده بهره مند گردند

امروزه پنج مؤلفه اصلی برای توسعه پایدار همراه با مشارکت مردمی ذکر می کنند که عبارتند از:

-1 پی ریزی ساختار قانون،

-2 ایجاد فضای سیاست گذاری با ثبات از جمله ثبات اقتصادی کلان،

-3 سرمایه گذاری در خدمات سیاسی، اجتماعی و زیرساخت ها،

-4 پشتیبانی و حمایت از گروه های آسیب پذیر،

-5 حفاظت از محیط زیست

-3 پایداری شهری

با در نظر گرفتن موقعیت شهرها در بستر جهانی، تعیین اجزاء تشکیل دهنده یک شهر پایدار کار ساده ای به نظر نمی رسد . برای اینکه یک منطقه شهری بتواند مطلقاً متکی به خود باشد باید خد را با حصاری از سایر نقاط جدا کرده و کلیه نیازهای مواد غذایی، سوخت و مواد دیگر خودرا تولید کند. چنین مدل خودکفایی کلاً غیرعملی بوده و قطعاً ساکنان یک شهر نیز آن را مطلوب نمی دانند. بنابراین مفیدتر این خواهد بود که گفته شود شهر به طرف پایداری حرکت می کند. مثلاً شهری پایدار است که درصدد حرکت به سوی کارآیی بیشتر در استفاده از منابع، کیفیت زیست محیطی، عدالت اجتماعی و سرزندگی بوده و در عین حال تلاش کند از وابستگی به مصرف منابع تجدیدناپذیر، تولید مواد زائد خطرناک و نابرابری بکاهد

در شهر پایدار، بیشترین توجه معطوف به استفاده مؤثر از زمین هایی است که تحت پوشش توسعه شهری درآمده است. ایجاد شهرهای پایدار همچنین متضمن ایجاد تغییرات عمده در نحوه اداره و مدیریت شهرها و چگونگی اتخاذ سیاست های سرمایه گذاری و تصمیم گیری برای آینده شهر خواهد بود. پایداری در شهر برای اینکه از اعتبار و ارزش لازم برخوردار باشد، باید جنبه های اجتماعی را نیز دربرگیرد. بنابراین به موازات توجه به مسائل زیست محیطی، شهر پایدار باید به مسائل اجتماعی و انسانی نیز توجه داشته باشد که منظور، ایجاد و حمایت از محیط های انسانی فعال، فضاهای زنده و شهرهایی است که کیفیت بالایی برای زندگی شهروندانش فراهم کند. شهر پایدار، شهری است که ورای راه حل های محدود و متعارف، مسائل اجتماعی و زیست محیطی را مورد توجه قرار داده، آنها را با یک دید وسیع و جامع بنگرد. شهر پایدار، آلودگی، ازدحام و شلوغی، بی هویتی، بیگانگی، بی روحی و دوری از طبیعت را از شهر می گیرد و محیط های قابل پیاده روی، فعال، پرتحرک و اجتماعی تحویل می دهد

آنچه در پایداری شهری مهم می نماید، تداوم زندگی عادی شهروندان توأم با بالندگی و رفاه اجتماعی است که در عین برخورداری از حداکثر رفاه به بالندگی محیط شهری آسیب نرساند

1-3 شهر پایدار

در کتاب »چگونه شهری پایدار بسازیم« اثر ژیراده مفهوم شهر پایدار به شرح ذیل آورده شده است:

یک شهر عادل: جایی که عدالت، غذا، مسکن، آموزش، بهداشت و امید به شکل یکنواخت تقسیم شده است.

-    یک شهر زیبا: جایی که هنر، معماری و مناظر تصور را به تجرم واداشته و روح را متحول می سازد.

-    یک شهر خلاق: جایی که روشن بینی و تجربه گرایی تمام استعدادهای نهفته شهروندان را بکارگرفته و پاسخ گوی تغییرات زمانه می باشد.

-    یک شهر زیست محیطی: جایی که اثرات مخرب بر طبیعت را به حداقل رسانیده و مناظر و ساختمان ها به حد تعادل رسیده اند. ساختمان ها و زیرساخت ها امن بوده و از نظر مصرف انرژی به حد بهینه رسیده اند.

یک شهر برای دسترسی آسان: جایی که اطلاعات بصورت تماس رو دررو یا از طریق سیستم های اطلاعاتی به سهولت مبادله می شود. -یک شهر متراکم و چند مرکزی: جایی که از فضاهای باز و سبز بیرون شهر حفاظت می نماید. جوامع شهری را در محلات متمرکز کرده و همجواری را به حداکثر می رساند.

-    یک شهر متنوع: جایی که انواع فعالیت ها باعث خلق تحرک، آرزوها و الهامات و زندگی پرتحرک و زنده شود

به طور کلی یک شهر پایدار به طریقی سازمان داده شده است که تمامی شهروندان آن ضمن رفع احتیاجات خود و بهبود بخشیدن به شرایط زیست خویش، هیچ آسیبی به طبیعت وارد نیاورده، شرایط زیستی سایر انسان ها را چه در زمان حال و چه در زمان آینده به خطر نیندازد

2-3 برنامه ریزی شهری و منطقه ای مبتنی بر توسعه پایدار

با پذیرش مفهوم و حیطه گسترده برنامه ریزی شهری و منطقه ای مسلم است که علوم متعددی باید بصورت هماهنگ و متداخل به کار گرفته شوند. خاستگاه دو گانه برنامه ریزی که از یک سو با تفوق دیدگاه های کالبدی در سطح فرامحلی - منطقه شهری - آغاز شد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید