بخشی از مقاله

چکیده

هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر ابعاد مدیریت دانش در توانمند سازی کارکنان در اداره بنادر و کشتیرانی شهرستان آبادان می پردازد.پژوهش از نوع پیمایشی بوده و داده های مورد نیاز با استفاده از دوپرسشنامه مدیریت دانش حاوی37سؤالی وتوانمندی کارکنان حاوی 25سؤالی به ترتیب پایایی آنها بروش آلفای کرونباخ ./946 و ./954وبه روش نمونه گیری تصادفی از بین تعداد150نفر از کارکنان جامعه، اندازه نمونه 75 نفری مورد مطالعه و گردآوری شده است.برای آزمون فرضیه ها از آزمون"معادله رگرسیون چند متغیره" استفاده شده است.نتایج نشان از وجود رابطه معنی داری بین مؤلفه های مدیریت دانش و توانمندسازی کارکنان وجود دارد.فرهنگ دانشی، امکانات دانشی، نگهداری دانش، مستند سازی دانش باتوانمندسازی کارکنان رابطه معنی داری وجود دارد.

مقدمه

امروزه مدیریت دانش به عنوان یکی از برنامه های راهبردی در سطح سازمان های برتر و موفق دنیا مورد توجه است واین توجه موجب شده است تا جامعه فرا صنعتی امروز که یک جامعه مبتنی بر اطلاعات است، به تدریج فن آوری های دانش افزار را جایگزین فن آوری های نیرو افزار نماید. از همین رهگذر سیستم های اطلاعات مدیریت به تدریج جای خود را به سیستم مدیریت دانش داده است تا سازمان ها با تبدیل اطلاعات به دانش و × خرد،بتوانندهمگام با تغییرات سریع محیطی به اتخاذ تصمیمات راهبردی توفیق یابند.[ 3]

از آنجایی که سازمانها برای موفقیت در محیط رقابتی به دانش ، تفکر، انرژی و خلاقیت هر یک از کارکنان، از کارگران خط تولید تا مدیران سطوح بالا نیاز دارند، آنها برای دستیابی به این موفقیت از طریق توانمند ساختن کارکنان شان برای کسب ابتکار بدون اتلاف وقت ، برای خدمت به علایق جمعی سازمان بدون مدیریت گسترده و برای علاقمند ×نمودن مالکانٌ به کار تجاری ، فعالیت می نمایند[22] توانمند سازی در حوزه های مدیریّت و روانشناسی بنا به دلایل زیر به موضوعی مهم تبدیل شده است: توانمندسازی کارکنان یکی از عناصر بنیادی اثر بخشی مدیریتی و سازمانی است و هنگامی که توان ، قدرت و کنترل در بین کارکنان تقسیم شوند اثربخشی - افزایش خواهد یافت .[15]

دلیل دیگر این است که بعضی از پژوهش ها گزارش نموده اند که توانمندسازی عامل تسهیل کننده ای در پاسخ به تغییرات محیطی است ، مانند توجه به درخواست های مصرف کنندگان در هر زمان و افزایش خشنودی آن هابُونِ.ٍ و لالر - 1992 - تاکید نمودند که کارکنان توانمند منبع بزرگی از ایده های خدماتی می باشند.مقاومت َدر هنگام انجام وظایف و بهبود راهبردهای کاری منجر گردد .[20] برای گسترش مدیریت دانش و رسیدن به اهداف آن در یک سازمان نیاز به یکسری فرایندهای خواهد بود تا فعالیت ها در هر سازمان دانش محور شود و کارکنان آن سازمان هم به کارکنان دانش محور تبدیل شوند، بدین معنا که استفاده از دانش در انجام امور و فرایندها یکی از مهمترین سرلوحه های هر فرد در سازمان باشد. این پژوهش کوششی برای تعیین رابطه ی مؤلفه های مدیریت دانش در توانمندسازی ×کارکنان در اداره بنادر و کشتیرانی آبادان می پردازد.

بیان مساله

یکی از مهم ترین چالش های مدیران عصر حاضر در سازمان ها، عدم استفاده کافی از منابع فکری، توان ذهنی و ظرفیت های بالقوه منابع انسانی موجود است. در اغلب سازمان ها از توانایی کارکنان استفاده بهینه نمی شود و مدیران قادر نیستند ظرفیت های بالقوه آنان را به کار گیرند. به عبارت دیگر افراد بروز خلاقیت، ابتکار و فعالیت بیشتری را دارند اما در محیط سازمانی به دلایلی از این قابلیت ها به طور مطلوب بهره برداری نمی شود.

بسیاری از سازمان ها مدیریت دانش را برای تصرف دارایی های فکری کارکنان به کار می گیرند، نکته ی اساسی بحث مدیریت دانش این است که مقادیر متعددی دانش درباره ی مراجعان، فرآیندها، محصولات و خدمات در همه ی سطوح سازمان موجود است و اگر این دانش بتواند یک جا تصرف گردد و انتقال یابد، به سازمان ها کمک می کند که موفق تر و مؤثر تر باشند[21] امروزه مدیران به اهمیت دانش پی برده و می دانند حاشیه رقابتی آنها،دیگر تنها وابسته به منابع طبیعی و بهره وری در عملیات نیست. نیاز به خلاقیت اجرای بهتر کارهای تجاری و ضرورت مندی مشتری در محیط های پویا،ضرورت مدیریت ×دانش در عصر حاضر را به نحوی جدی اثبات کرده است.[14]

اندیشمندان مدیریت توانمندسازی کارکنان را به عنوان یک راهبرد اثرگذار بر عملکرد و بهسازی نیروی انسانی مصرف نموده اند. توانمندسازی ظرفیت های بالقوه ای را برای بهره برداری از سرچشمه توانایی انسانی که از آن استفاده کامل نمی شود، در اختیار می گذارد. هرگاه سازمان ها بخواهند در دنیای پیچیده و پویای امروزی ادامه حیات دهند، این نیروی بالقوه را بایستی مهار نمود و مورد استفاده قرار داد. همه این عوامل با یکدیگر باعث شده اند که اهمیت و ضرورت فرآیند توانمندسازی در سازمان ما روزافزون گردد.

کارکنان توانمند به سازمان و خودشان نفع می رسانند، آنها مشاغل و زندگی خود را بیشتر دارای هدف حس می کنند و درگیری آنهامستقیماً به بهسازی مستمر در سیستم ها و فرآیندهای محل کار تبدیل می شود. در سازمان توانمند کارکنان با هیجان و افتخار بهترین افکار و ابداعات خود را پیاده می سازند، علاوه بر این با احساس مسئولیت کار می کنند و منافع سازمان را بر منافع خود ترجیح می دهند.

از این رو موضوع توانمند سازی کارکنان از اهمیت بالایی در سازمان ها برخوردار می باشد.حال سوال اینجا است که چگونه می توان توانمند سازی کارکنان یک سازمان را افزایش داد؟ از جمله راهکارهای افزایش توانمند سازی کارکنان از دیدگاه مدیریت نوین، مدیریت دانش در سازمان ها می باشد در واقع مدیریت دانش پاسخی است به نیاز جدی سازمان ها به بهره برداری از منبع دانش در عصری که دانش مهمترین سرمایه سازمان هاست. امروز در کشورهای پیشرفته دنیا این مسئله پذیرفته شده است که دانش و بکارگیری آن مهمترین عاملی است که می تواند سازمان های رقیب را از یکدیگر متمایز کند و موجب رشد و یا افول شرکت ها در مقایسه با رقبایشان شودُ[]4

اهمیت و ضرورت پژوهش 

در دورانی که آن را عصر دانش نام نهاده اند و سازمان های دانشی و دانشگران، بنیاد های توسعه پایدار جوامع محسوب می شوند،مدیریت دانش از اهمیت بالایی برخوردار شده است.در حال حاضر برای توسعه،منابع اقتصادی، طبیعی ،و نیروی انسانی به تنهایی کار ساز نیست و اگر منبع و عامل اصلی، که همانا دانش است وجود نداشته باشد،توسعه ای تحقق نخواهد یافت.اکنون توانایی به کارگیری دانش توانمندی هایی چون هوشمندی و خلق راه حل جدید برای رفع نیاز های بشری،جایگاهی والا در نظام جهانی پیدا کرده است و دانش آفرینی محور اصلی توسعه پیشرفت در دنیا شده است.مزیت رقابتی سازمان ×ها وجوامع »دانش« است و پیروزی کشور ها بر هم با قدرت دانش رقم می خورد.[1]

دانش سرمایه ای است که به کمک آن سایر سرمایه ها قابل بهره برداری بهینه خواهند شد. دانش سرمایه هوشمندی انسان و وجه ممیزه آدمی از سایر موجودات است. سرمایه دانش با سایر سرمایه های بازاری متفاوت است، زیرا این سرمایه زمانی که ایجاد شد می تواند به وسیله بسیاری مورد استفاده قرار گیرد بدون آن که از قدر آن کاسته شود و می توان به نوعی آن را غیر انحصاری دانست. سرمایه دانش غیر قابل تقسیم است و زمانی که نشر یافت دیگر نمی توان عده ای را از آن محروم و مستثنا ساخت، به عبارتی می توان گفت زمانی دانش ارزش پیدا می کند که نشر یابد و مورد بهره برداری قرار گیرد. خلاصه آن که مدیریت موثر بر سرمایه دانش در سازمان، پایدارترین منبع برای توسعه محسوب می شود.

این بدان معنا که در اقتصاد مبتنی بر تولید انبوه،اندازهگیری عملکرد نسبتا ساده است، بعنوان مثال میتوان خروجی تولید را محاسبه و با عملکرد گذشته و یا با الگوها مقایسه و ارزیابی نمود،اما در اقتصاد مبتنی بر دانش،اندازهگیری عملکرد سختتر است.[2] سازمانهای امروز باید زرنگتر، سریعتر و چابکتر باشند.پیچیدگی جهان قرن بیست و یک،فضای انقلاب را تسریع نموده است و آنهایی که نمیتوانند یاد بگیرند،سازگار شوند و تغییرات را بپذیرند؛به سادگی نابود خواهند شدیادگیری ما را نجات خواهد داد و این امر بواسطه مدیریت بر دانش سازمانی صورت خواهد گرفت. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید