بخشی از مقاله

چکیده

 ارتقاء روابط شهروندی از مهم ترین جلوهای فضاهای شهری موفق می باشد. پژوهش حاضر به بررسی عوامل کالبدی تأثیر گذار بر توسعه روابط شهروندی در بین استفاده کننده گان از فضای پارک کودک می پردازد. مواد و روش ها : پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع تحلیل محتوا و پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مراجعه کنندگان به پارک کودک شهر ایلام در بهار سال 1394 می باشد و حجم نمونه با سطح اطمینان 95 درصد و احتمال خطای 5 درصد برابر 119 نفر تعیین گردید. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه محقق ساخته تعاملات اجتماعی مشتمل بر 19 سئوال است.

روایی محتوایی پرسشنامه پس از مشورت با چند تن از صاحب نظران روش تحقیق از جمله اساتید محترم تایید گردید و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ .865 محاسبه گردید و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون های KMO و بارتلت در محیط نرم افزار spss22 استفاده شد.

یافته های پژوهش: در این پژوهش با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و در چارچوب یک تحقیق تحلیل محتوا و پیمایشی به بررسی عوامل کالبدی موثر بر تعاملات اجتماعی در پارک کودک شهر ایلام پرداخته شد و نتایج تحلیل عاملی 4 عامل موثر بر توسعه تعاملات اجتماعی را شناسایی کرد که روی هم رفته 61,381 درصد از کل واریانس را تبیین می کند.

بحث و نتیجه گیری : نتایج تحلیل عاملی نشان داد که عامل های شناسایی شده عبارتند از : تنوع و سازگاری با 20,261 درصد تبیین واریانس، امنیت و آسایش با 19,973 درصد تبیین واریانس، دید بصری با 14,394 درصد تبیین واریانس، دسترسی به خدمات با 6,753 درصد تبیین واریانس.

مقدمه

شهر به عنوان یکی از دستاوردهای مهم جامعه بشری، سکونتگاهی گسترده را شامل میشود و معمولا تجمعی از مردم و فرهنگهای متفاوت را تداعی میکند[1] و همچنین کانون و بستر رشد و تکامل انسان است و فضایی را در بر میگیرد که سکونتگاههای انسانی و زیستی را در خود جای داده است»شهر از دیدگاه سازمان ملل متحد کالبدی است برای فعالیتهای اجتماعی سازمان یافته که سه اصل مهم کالبد فعالیت های اجتماعی و سازمان یافتگی و روابط بین این سه را با هم بیان میکند « فضا شالوده شکل گیری مکان است که سه عامل رفتار سازمانی، مفاهیم و شاخص های فیزیکی و روابط بین آنها، در هویت بخشی و مقبولیت اجتماعی آن نقش دارد

به طور کلی یک شهر دارای دو نوع فضا میباشد: فضاهای ساخته شده - فضاهای شهری - و فضاهای باز، فضاهای شهری فضاهای بزرگ سه بعدی هستند که چنانچه قبلا هم ذکر شد، به وسیله احجام، سیمای ابنیه اطراف، فرش و کف با شکلی رسمی قابل تعریف هستند. فضاهای باز همچون محیطی طبیعی، در درون و اطراف شهرها جای گرفته اند. مدت مدیدی است که مباحث توسعه پایدار، یکی از محورهای مجامع علمی مرتبط است .گردهمایی جهانی در ریودوژانیرو در سال 1994 موجب ایجاد نقطه عطفی درتاریخ تفکر و نگرش به توسعه شد؛ که نشات گرفته از بد عمل کردن و بدآموزی های آن، توسط نسل هایی بود که در اندیشه دستیابی به توسعه سریع و منافع اقتصادی سرشار آن بودند، اما به چیزهایی که از دست می دادند، توجه می کردند.

امروزه کسی نیست که نداند شهرهای به سرعت رشد یافته چگونه اصل زندگی شهری و حیات محله ها را به فراموشی سپرده اند و تنها به اهداف کوتاه مدت و توسعه سریع، پاسخگو بوده اند. مفاهیمی چون توسعه پایدار شهری، شهرگرایی نو، انسان محوری توسعه، جامعه مدنی،گفتگوی تمدن ها، شهر سالم و شهر سبز، همه و همه بیان متفاوت از یک مقصود یعنی بهتر زیست انسان در فضای مناسب است که نیازی واقعی و حیاتی در دنیای رو به رشد شهرنشینی است.

عرصه های عمومی، مهمترین بخش شهرها و محیط های شهری به شمار می آیند. در چنین عرصه هایی بیشترین تماس و تعامل بین انسان ها رخ می دهد. این عرصه ها تمامی بافت شهری را که مردم بدان دسترسی فیزیکی و بصری دارند شامل می شود. یکی از مهمترین این عرصه ها، پارک ها و فضاهای سبز شهری اند که نقش فعالی در سلامتی شهر و شهروندان ایفا می کنند .[2] تعامل اجتماعی به معنای ایجاد رابطه بین دو نفر یا بیشتر است که منجر به واکنشی میان آنها شود و این نوع واکنش برای هر دو طرف شناخته شده است. بنابراین روابط بدون معنا در زمره این تعریف قرار نمی گیرند. البته تعاریف دیگری نیز برای تعاملات اجتماعی وجود دارد به عنوان نمونه ،تعامل اجتماعی و برقراری ارتباط، می تواند یک موضوع فیزیکی ، یک نگاه، یک مکالمه و ارتباط بین افراد باشدکه خود مستلزم تعریف رویدادها و و فعالیت های متناسب و در نتیجه نقش پذیری مردم در فضا و عضویت آنها در گروه ها و شبکه های اجتماعی است.[3] اما آنچه ما در جوامع امروزی شاهد آن هستیم کاهش سطح ارتباط افراد با یکدیگر است. چناچه با افزایش اندازه، وسعت شهرها، سرعت، تراکم و غیره، مدنیت، شهروندی و روابط اجتماعی به عنوان اصول اولیه شهری، تضعیف شد.

میزان موفقیت فضاهای شهری، میزان استفاده از آن فضا و حضور انسان در آن متناسب است. در واقع معماری و شهرسازی باید به جای افتراق و جدایی در پی افزایش تعاملات اجتماعی و همبستگی انسان ها باشند. اما آن چه امروز اغلب در فضاهای شهری با آن روبه رو هستیم کاهش روابط و مشارکت اجتماعی ساکنان در این فضاهاست. در این تحقیق باتوجه به پایین بودن سطح تعاملات اجتماعی در این فضاها به عنوان مسئله اصلی تحقیق سعی شده به دنبال راه حل مناسب برای این مسئله از طریق شناسایی مؤلفه های مختلف با استفاده از روش های آماری - کمی - و مطالعات میدانی باشیم

اجتماع پذیری و حیات جمعی

حیات جمعی فرصتی جهت رها شدن از تنش های روزمره، گذراندن اوقات فراغت، تعاملات اجتماعی و گردهمایی افراد و گروه های مختلف و بستری برای حضور، آزادی بیان و ابراز آنها در فضاست. حیات جمعی در فضاهای باز عمومی در گرو ترویج تعاملات اجتماعی[5] جذب افراد و گروه های مختلف [6]، امنیت اجتماعی و در نتیجه ترغیب به افزایش تحمل گروه های مختلف در فضا، جامعه پذیر بیشتر[7] و ایجاد فضایی فعال و سرزنده است.

به طور کلی درباره خلق یک فضای عمومی موفق که بتواند پذیرای افراد و گروه های مختلف باشد، دیدگاه های مختلفی وجود دارد از جمله می توان به دیدگاه های جین جیکوبز، یان گل، آلن جاکوبس، کوپر مارکوس، دونالد اپیلیارد و دیدگاه های [8] البته در مجموع، دیدگاه های فوق در یک نظر اجمالی عواملی چون اختلاط کاربری، سرزندگی، زیبایی بصری و نگهداری و مراقبت از فضا را به طور خاص، و عوامل دیگری چون :راحتی کالبدی، امکان نشستن و توقف کردن، دسترسی مناسب و امنیت، تناسب و خوانایی، تنوع و همگانی بودن فضا را از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر حضورپذیری و تعاملات اجتماعی دانسته اند.

اجتماع پذیری محیط کالبدی

ادبیات حاکم بر مطالعات انسان و محیط نشان می دهد مطالعه فضای کالبدی مستلزم ملاحظه ی فعالیت ها در آن است. بارکر برماهیت جمعی- رفتاری فضاهای فعالیت تاکید داشته است و تعاملات جمعی در فضاهای فعالیت را به مثابه قابلیتی برای فضا مورد تاکید قرار داده است.

گرچه بیشتر تحقیقات انجام شده در رابطه بااجتماع پذیریِ محیط های جمعی مورد نظر بوده است، اما چگونگی برقراری تعاملات جمعی در همه ی عرصه های محیط انسان ساخت اعم از فضاهای خصوصی، نیمه عمومی و عمومی مورد تاکید قرار گرفته اند. به ویژه برقراری روابط جمعی در سطحکاربرانِ یک محیط خصوصی همچون مسکن نیز به دلیل تاثیر بر کیفیت زندگی مورد تاکید قرار دارد. در واقع اهمیت اجتماع پذیری فضا به حدی است که بسیاری از نظریه پردازان بر تاثیر این کیفیت بر دلبستگی به مکان زندگی تاکید ورزیده اند. برطبق این نظرات دلبستگی به مکان نه تنها به توسط وجوه فیزیکی در یک مکان تقویت می شود بلکه کیفیت تعاملات اجتماعی در مکان نیز بر دلبستگی به مکان مؤثر می باشند

حال به منظور مطالعه ی تعاملات جمعی در فضا مفاهیمی همچون اجتماع پذیری را مورد مطالعه قرار داده است. وی عقیده دارد مطالعه ی هر فضای فعالیت بسته به بستر هنجاری و رویدادهای جاری رفتاری در فضا برخوردی خاص را می طلبد. در مطالعه وی محیط به دو دسته محیط های اجتماع پذیر و محیط های اجتماع گریز دسته بندی شده اند. محیط های اجتماع پذیر موجب تشویق و ترغیب تعاملات جمعی می گردند و محیط های اجتماع پذیر تعاملات جمعی را کم می نمایند در این راستا بسیاری از پژوهش های اخیر رابطه مشخصه های فضای کالبدی و تعاملات جمعی را محور خود قرار داده اند. محور این پژوهش ها بر این است که در هر محیط، فضای کالبدی به مثابه سامانه ای فضایی عمل می نماید و مشخصه های این سامانه ی فضایی بر تعاملات جمعی کاربران موثراست. در این مطالعات رابطه ی میان سازماندهی اجتماعی و ساختار محیط مورد مطالعه قرار می گیرد.

براین اساس مولسکی و لنگ .[11] بیان داشته اند. که مکان فیزیکی در حالتی ایده آل به سه صورت از رفتارها و رویدادهای رفتاری در فضا پشتیبانی می نماید. نخست اینکه مکان فیزیکی عناصر فیزیکی و مشخصه های لازم برای تداوم و پایایی آسایش افراد در محیط را فراهم می آورد. به عنوان مثال نور، ویژگی مهمی در محیط فیزیکی است که مکان فیزیکی چگونگی آن را مشخص می نماید. دوم اینکه محیط فیزیکی فراهم کننده ی امکانات و سازماندهی فضایی است که نظام ها و الگوهای ویژه ی فعالیت در فضا را قوام می بخشد و دیگر فعالیت ها را کمرنگ می نماید.

به عبارت دیگر محیط فیزیکی شکل گیری روابط جمعی را تسهیل نموده، سطح مطلوبی از خلوت را در فضای فعالیت فراهم می آورد. متغیرهای عملیاتی در این سطح شامل ابعاد، هندسه فضا و روابط و ارتباطات فضایی در فضاهای فعالیت می باشد. در نهایت محیط انسان ساخت مولد و تضمین کننده ی احساسات، تجارب و ادراکات نمادین و زیبایی شناسانه است که به مثابه کیفیاتی در محیط، ادراکات کاربران را تحت تاثیر قرار می دهند .این سه سطح همواره به صورتی تعاملی و متغیر رابطه ی بین تعاملات اجتماعی و نظام های رفتاری در فضا را کنترل می نماید.

نسر به ویژگی هایی در محیط اشاره دارد که بر تاثیر احساسی - جمعی کاربران در محیط زندگیشان دلالت دارد. علاوه بر این ابعاد احساسی و موقتی تجارب کاربران در محیط به مثابه اجزای لاینفک تعاملات افراد و محیط زندگی شناخته شده است. این امر بر ضرورت اهمیت به مطالعات فضای زندگی کاربران و پیوستگی و جدایی ناپذیری ادراک آنها از محیط با فضای زندگیشان دلالت دارد

بنابراین اشتیاق به فعالیت های جمعی در فضای زندگی در سطوح مختلف خانواده و جمع با سازمان فضای کالبدی رابطه دارد، چنانکه مطالعه ی محیط ها نشان دهنده ی تشکیل کانون های فعالیت در نقاط خاص فضای فیزیکی و ارزش گذاری و تفاوت گذاری در برخی نقاط یک فضا است که به ویژگی های فضا وابسته است. بنابراین در این تحقیق منظور از اجتماع پذیری فضا، این است که فضای کالبدی براساس مشخصه های فضایی خود موجب تشکیل کانون های فعالیت و اشتیاق به فعالیت در قسمت هایی خاص از فضا می گردد. بنابراین با فرض این تحقیق که هرگاه محیط کالبدی امکان ادراک طبیعت را فراهم آورد قابلیت اجتماع پذیری فضاهای فعالیت و اشتیاق به فعالیت های جمعی متاثر از امکان ادراک طبیعت افزایش می یابد، چارچوب مطالعه بر مبنای مطالعه سامانه ی جمعی - فضایی محیط پی ریزی می گردد.

پیشینه تحقیق

قنبران و جعفری در تحقیق خود با عنوان بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در میان ساکنین محله مسکونی - نمونه موردی محله درکه- تهران - به این نتیجه رسیدند که ساختار اجتماعیBسیاسی شهر، ساختار کالبدی فضایی و حالات روحی B روانی استفاده کنندگان از فضا در ارتقاء تعاملات اجتماعی در میان ساکنین درکه تأثیرگذار می باشند.

ترابی به این نتیجه رسید که تأثیر ویژگی های کالبدی فضای باز عمومی در افزایش تعاملات و رفتار اجتماعی، سه عامل جذابیت و زیبایی، امنیت و آرامش، دسترسی و سلسله مراتب را بر افزایش تعاملات اجتماعی تأثیرگذار دانسته اند.

بهزادفر و طهماسبی در بررسی خود با عنوان شناسایی و ارزیابی مؤلفه های تأثیرگذاربر تعاملات اجتماعی، تحکیم و توسعه روابط شهروندی در خیابان های شهری - نمونه موردی مطالعه سنندج - به این نتیجه رسیدند که مؤلفه های فردی تأثیرمستقیم بر تعاملات اجتماعی دارند ضمن این که نقش مؤلفه های کالبدی و محیط فیزیکی به عنوان بستر شکل گیری روابط ساده و پیچیده اجتماعی را نمی توان نادیده گرفت.

قلمبر دزفولی و نقی زاده در بررسی خود با عنوان طراحی فضای شهری به منظور ارتقاء تعاملات اجتماعی - مطالعه موردی:بلوار بین محله ای - به این نتیجه رسیدند که با استفاده از شیوه تحلیل براساس شاخص های تأثیرگذار راهنمای طراحی شهری یک بلوار محلی به منظور جذب ساکنان محله جهت ارتقاء تعاملات اجتماعی پیشنهاد دادند.

سیلند در مطالعه ای با عنوان »دوست یابی در پارک های شهری زوریخ: نقش فضای سبز عمومی شهری در راستای همبستگی اجتماعی جوانان فرهنگ های مختلف«، به بررسی نقش کارکردهای فضای سبز در شهر زوریخ پرداخته است. این مطالعات بیان می کند
 
تفاوت های فرهنگی ساکنین یک چالش اساسی برای مؤسسات سیاسی و آموزشی در سوئیس به شمار می رود. نتایج این بررسی نشان داد که پارک های شهری برای جوانان و کودکان صرف نظر از ویژگی های فرهنگی آنها، عملکرد مهمی در خصوص ارتباط سازی آنها با یکدیگر و ایجاد و تقویت دوستی داشته است

نمونه مورد مطالعه شهر ایلام در غرب ایران واقع شده که دارای ویژگی های اجتماعی و فرهنگی خاصی است و الگوهای رفتاری متمایزی را در روابط اجتماعی خود دارد که قسمت عمده ای از آنها ریشه در سنت ها و باورهای آنها دارد و به تیغ چنین هنجارهای اجتماعی، فضاهای شهری آنها نیز از ویژگی های متمایزی برخوردار خواهد بود. در شهر ایلام اگرچه روابط واکنش های اجتماعی در دوره کنونی کم کم از چارچوب های سنتی خود فاصله گرفته و نوع جدیدی از روابط متناسب تحولات جهانی در حال شکل گیری است اما همچنان تأکید بر سنت ها و آداب و رسوم گذشته از سوی به عنوان یک ارزش به حساب می آید. این پژوهش در پارک کودک شهر ایلام صورت گرفته و به بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در پارک کودک شهر ایلام پرداخته است.

روش تحقیق

این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها نوعی تحلیل محتواست که با بررسی اسناد و پژوهش های انجام گرفته عوامل تأثیرگذار بر توسعه تعاملات اجتماعی شناسایی می گردد و از طرفی توصیفی پیمایشی است که با طراحی، تنظیم و تحلیل پرسشنامه انجام می گردد. ابزار گرد آوری دا ده، پرسشنامه محقق ساخته می باشند. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه استفاده کنندگان از پارک کودک شهر ایلام است. حجم نمونه با سطح اطمینان 95 درصد، احتمال خطای 5 درصد برابر 119 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری به روش تصادفی ساده و در دسترس صورت گرفته است. در پژوهش حاضر به منظور بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی از پرسشنامه با 19 گویه در قالب طیف پنج درجه ای لیکرت - کاملا مخالفم، مخالفم، نظری ندارم، موافقم، کاملا موافقم - به گویه ها پاسخ داده می شود.

براساس تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عامل اکتشافی در محیط نرم افزار spss نسخه 22 استفاده شده است. روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوایی می باشد که پرسشنامه مورد نظر توسط چند نفر از اساتید روش تحقیق و اساتید محترم تأیید گردید. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ برابر .865 درصد تأیید گردید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید