بخشی از مقاله
چکیده
خط مشی می تواند به عنوان مکانیزم سیاسی، مدیریتی، مالی و اداری در نظر گرفته شود که برای رسیدن به اهداف صریح و روشن ترتیب داده شده اند. خط مشی عمومی راهنما و هدایتگر فعالیتهای دولت به سمت و سوی هدف موردنظر است. قانون مدیریت خدمات کشوری نیز به عنوان یک خط مشی عمومی و به عنوان قانون مادر، نظام اداری کشوری را جهت نیل به اهداف هدایت میکند. این قانون با وجود اینکه حدود هشت سال است به تصویب رسیده است هنوز به طور کامل اجرایی نشده است. به همین جهت؛ پژوهش حاضر موانعی را که در اجرای قانون وجود دارد، بررسی و اولویتبندی نموده و سپس پیشنهاداتی ارائه مینماید.
پژوهش حاضر پژوهشی کیفی است و استراتژی حاکم بر آن روش مطالعه موردی است. برای جمعآوری اطلاعات، از مصاحبه و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تجزیه و تحلیل تم استفاده شده است و موانع به دست آمده شامل 7 تم اصلی است که عبارتند از: .1موانع محیطی .2موانع مدیریتی .3 موانع قانونی .4 موانع انسانی .5 موانع سیستمی .6 موانع مربوط به گروههای هدف .7 موانع ارتباطی.
.1 مقدمه
قانون مدیریت خدمات کشوری در سال 1386 با هدف حل مسائل و مشکلات نظام اداری، تصویب شده است؛ اما با گذشت چند سال از اجرای این قانون مشکلات زیادی طبق گفته کارشناسان امر در اجرای آن وجود دارد. پیگیری مصوبات و جلسات کارشناسان سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و ابلاغ سیاست های کلی نظام اداری و سیاست های تحول در نظام اداری توسط مقام معظم رهبری که برخی از مواد قانون مدیریت خدمات کشوری را شامل می شود؛ نشان از عدم اجرای این قانون دارد.
خط مشی فرایندی است که دولت با آن ایده های خود را به برنامه ها و فعالیت های اجرایی برای دستیابی به نتایج و ایجاد تغییرات مطلوب در دنیای واقعی عملی می کند
اداره امور هر کشور براساس خط مشی های اساسی و عمومی آن کشور صورت می گیرد. خط مشی ها برای اجرا نیازمند مشروعیت قانونی هستند و به این لحاظ خط مشی هایی را که به تصویب پارلمان می رسد، قانون می نامند. پس از آن یکی از مراحل اصلی و مهم دیگر در فرآیند خط مشی گذاری، مرحله اجرای خط مشی است. در اجرای خط مشی یا قانون، موانع و عوامل متعددی وجود دارند که بدون درنظرگرفتن آن ها تحقق قانون میسر نمی شود.
در واقع بعد از اینکه خط مشی به تصویب می رسد باید به مرحله اجرا برسد؛ اما به نظر می رسد در کشور ما به موانعی که ممکن است در اجرای خط مشی وجود داشته باشد توجه زیادی نمی شود. قانون مدیریت خدمات کشوری نیز یک خط مشی عمومی است که مسیر و جهت حرکت را نشان میدهد. نهاد و نظام خدمات کشوریکه معمولاً تبیین اش در قانون مدیریت خدمات کشوری شکل میگیرد
امروزه اهمیت زاید الوصفی دارد و اولین دلیل اهمیت اش این است که نظام و نهاد خدمات کشوری بستر و یا عامل اصلی ایجاد نظام تدبیر و کشورداری خوب است. اگر امروز قرار است که ما یکی از جلوههای کشورداری و نظام تدبیر خوب را که دولتهای شبکهایاند تجربه کنیم،حتماً باید به احکام، ضرورتها و مقبولیتاش در قانون مدیریت خدمات کشوری توجه کنیم. بدون یک نظام خدمات کشوری خوب نمیتوان به یک نظام حکمرانی خوب رسید. دلیل دوم، نقش بسیار مهمی است که نهاد قانون در تولید و تأمین کالاها و خدمات عمومی دارد. چیزی که نه دولت میتواند نسبت به آن بیتوجه و بیتفاوت باشد و نه جامعه نسبت به کمیت و کیفیت آن بیتفاوت و بیتوجه است. به هرحال همه این کالاها و خدمات عمومی باید در همین مجاری سازمانی که موضوع قانون و نهاد مدیریت خدمات کشوری است تولید و به جامعه ارائه شود؛ چه خود این سازمانها خدمات و کالاها را تولید کنند و چه در مقام کنترل کننده و نظارت سایر سازمانهایی که تولید کننده این خدمات و کالاها هستند، قرار بگیرند. دلیل سوم آن، نقش بسیار مهمی است که این نظام- علیرغم اینکه ظاهرش نشان نمیدهد- در توسعه و بهبود سیاستهای اقتصادی جامعه دارد.
با توجه به اهمیت بسیار زیاد قانون مدیریت خدمات کشوری در نظام اداری ایران و با توجه به نظر کارشناسان و متخصصان امر مبنی بر اجرا نشدن برخی از مواد قانون مدیریت خدمات کشوری؛ اهمیت موضوع برای پژوهشگر محرز شد؛ لذا تحقیق حاضر به این موضوع مهم پرداخته و درنظر دارد به این سوال پاسخ دهد که "موانع اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری کدام اند ؟"
-2مرور ادبیات
.1-2 اجرای خط مشی عمومی
خط مشی عمومی را به عنوان یک انتخاب تعریف می کنیم که دولت در پاسخ به یک مسأله سیاسی یا یک مشکل عمومی ایجاد می کند. " این انتخاب مبنی بر ارزش ها و هنجارها است. خط مشی ها در پل زدن فاصله بین این ارزش ها و هنجارها و یک وضعیت، هدف گذاری شده اند. واژه خط مشی عمومی در این زمینه همیشه مورد استفاده قرار می گیرد و به تصمیمات و اقدامات دولت و نیاتی که این تصمیمات و اقدامات را تعیین می کنند اشاره دارد. خط مشی تصمیمات و اقدامات را به سوی آن تصمیمات و اقداماتی هدایت می کند که به احتمال زیاد به یک نتیجه مطلوب می رسند - .
فرایند اصلی خطمشی گذاری متشکل از چهار مرحله: شروع، شکل گیری، اجرا و ارزیابی است. این فرایند با تنظیم یک برنامه و بر اساس یک موضوع یا تصمیمات قبلی شروع می شود و به وسیله توزیع خط مشی مورد اجرا به یک اجرا به پایان می رسد. فرایند شامل شناسایی مشکل، تدوین یک راه حل، شناسایی گزینه های مختلف، انتخاب از آن گزینه ها بر اساس تاثیر شان و هدف گیری شان به سمت قانون است. فرایند خط مشی گذاری عمومی به عنوان فرایند تدوین خط مشی و اجرای خط مشی تعریف می کنیم
اجرای خط مشی طبق گفته گرستون - 2004 - 2 تبدیل آگاهانه برنامه های خط مشی به واقعیت است. اجرا به عمل کردن و یا انجام یک وظیفه مربوط می شود. این تعریف مشابه تعریفی است که توسط پرسمن و ویلداوسکی3 - 1973 - ارائه شده که اجرای خط مشی با فرایندها و تعامل بین تنظیم اهداف و اقدامات به سوی دستاورد هایشان مربوط است. عنصر تشکیل دهنده اکثر تعاریف ذکر شده ی اجرا شکافی است که بین اهداف خط مشی و نتایج وجود دارد.
بنابراین مطالعات اجرا، تاکید بر درک موفقیت یا عدم موفقیت خط مشی های عمومی توسط تشریح عواملی است که بر آن تاثیر می گذارد. این مفهوم اجرا، در چشم انداز وسیع تر، به جلب توجه سیاستگذاران و مجریان مطالعه فرایند کمک می کند که بر نتیجه خط مشی عمومی تاثیر می گذارد. قبل از دهه 1960، درک رایج اجرا این بود که حکم سیاسی روشن بود و بوروکرات ها خط مشی های عمومی را اجرا می کردند. پرسمن و ویلداوسکی اشاره کردند که اجرا مشکل اساسی در دستیابی به مقاصد سیاسی است. در مطالعه مشابه درثیک - 1972 - 4 اهمیت اجرا را با آوردن اینکه چگونه مخالفان در سطح محلی بر موفقیت خط مشی تاثیر می گذارند تاکید کرده است