بخشی از مقاله

چکیده

یکی از مهم ترین و مشترک ترین فرایند ها در ساختارهای مختلف معرفی شده درمدیریت دانش، تسهیم دانش می باشد. انگیزه افراد برای تسهیم دانش خود در سازمان ها و بهبود تسهیم دانش بین افراد به منظور ایجاد مزیت رقابتی از مهم ترین اولویت های دست اندرکاران مدیرت دانش در جهان می باشد. تسهیم دانش بین اعضاء سازمان منجر به کاهش هزینه ها در تولید دانش و تضمین انتشار بهترین روش های کاری در داخل سازمان شده و سازمان را قادر به حل مسائل و مشکلات خود می نماید.

موضوع تحقیق بررسی موانع تسهیم دانش در شرکت ارتباطات زیر ساخت می باشد. این تحقیق شامل چهار فرضیه اصلی می باشد. موانع تسهیم دانش در چهار سطح،"عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل فناوری اطلاعات و عوامل فرهنگی" می باشند. در این تحقیق موانعی که باعث عدم تسهیم دانش در بین کارکنان می شود مورد مطالعه قرار گرفت. روش انجام تحقیق به صورت پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات به صورت پرسشنامه است.

جامعه آماری این تحقیق مدیران و کارشناسان شرکت ارتباطات زیر ساخت می باشند ؛ اندازه نمونه102 نفر می باشد، با استفاده از جدول تعیین اندازه نمونه"کرجسی و مورگان". تکنیک آماری مورد استفاده در این تحقیق" آزمون دو جمله ای" می باشد. با استفاده از نرم افزارهای موجود در این زمینه - - spss به تجزیه و تحلیل عواملی که بیشترین تأثیر را دارند، پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد از بین موانع تسهیم دانش در این پژوهش - عوامل فردی، سازمانی، فناوری و فرهنگی - ، فرضیه های شماره دو و چهار - عوامل سازمانی و عوامل فرهنگی - ، موانع تسهیم دانش در شرکت ارتباطات زیر ساخت، شناخته شده اند؛ و فرضیه های یک و سه - عوامل فردی و عوامل فناوری - ، جزء موانع تسهیم در شرکت مربوطه؛ به شمار نمی آیند.

به طور کلی، تسهیم دانش زمانی دارای ارزش برای افراد و سازمان می گردد که افرادی که به دانش مفید نیاز دارند آن را دریافت کرده، پذیرفته و همچنین آن را به کار گیرند. قدم اول، شناسایی موانع تسهیم دانش و فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب می باشد و اقدام مناسب در جهت رفع موانع و حرکت به سوی وضع مطلوب است. اگر این موانع از بین برود و یا تأثیر آن کم رنگ شود تسهیم دانش به صورت هر چه بهتر انجام می گیرد.

مقدمه

ما در عصری زندگی میکنیم که حقیقتاً می توان آن را عصر دانش نامید. این روزها دانش بیشترین ارزش را در سازمان ها دارد.[1] موفقیت شرکت ها در قرن 21 با توجه به بازارهایی که هر روز رقابتی تر می شوند منوط به استفاده از دانشی است که سازمان ها در فرایندهای کلیدی خود بدان نیاز دارند در این میان سازمان هایی که درجه بالایی از خلاقیت و عملکرد کاری دارند دانش خود را به صورت اثر بخشی مدیریت می کنند.[2] دانش و اطلاعات، سازماندهی و بازیابی بجای آن ها و در یک کلمه"مدیرت دانش" از ضروریات کارمدیران است. سازمان ها با حجم انبوهی از اطلاعات و دانش روبرو هستند که اداره و بهره برداری صحیح از آن به دغدغه ای بزرگ تبدیل شده است.

مدیریت دانش که فرایند تولید ثروت و ارزش با استفاده از دارایی های فکری و مبتنی بردانش است؛ نیازمند سیستمی است که بتواند این فرایند را پشتیبانی کند. ملت ها در حال رقابت در اقتصاد جدیدی به نام اقتصاد دانش محور، - دانش به عنوان مهمترین منبع و یادگیری اصلی ترین فرایند آن محسوب می شود - ، هستند پس برای کشوری مثل ایران که درسند چشم انداز 20 ساله خود حداقل قصد دارد گوی رقابت در اقتصاد و تجارت را از همسایگان خود برباید، مدیریت مبتنی بر دانش باید استراتژیک ترین ابزار باشد؛ و تسهیم دانش به عنوان فعالیت پیچیده ولی ارزش آفرین، اساس و پایه بسیاری از استراتژی های مدیریت دانش سازمان ها می باشد.

لذا لازم است به همان میزان که این موضوع در موفقیت سازمان برای ایجاد مزیت رقابتی مؤثر است، به شناخت، حذف و یا محدود کردن موانع آن درجهت ایجاد زمینه مناسب تر برای تسهیم دانش اقدام نمود. موضوع مدیرت دانش بحثی نیست که اهمیت خود را از دست دهد بلکه با توجه به سرعت تغییرات محیط ارزش آن روز به روز بیشتر می شود.[3] در حال حاضر سازمان های بسیاری در زمینه توسعه دانش در سطوح مختلف سرمایه گذاری کرده و موفق بوده اند اما سازمان های بسیار زیادی نیز با شکست مواجه شده اند و این نوع سرمایه گذاری را در ذهن مدیران تنها به یک هزینه اضافی تبدیل نموده است.[4]

باورود به عصر اطلاعات و سازمان هایی که تنها دارایی های آن ها از جنس دانش است، دانشمندان با وضع جدیدی روبرو شدند؛ بدین معنا که تولید و درآمدزایی در این شرکت ها تنها به واسطه دانش سازمانی اعم از دانش افراد و مجموعه کلی شرکت صورت میپذیرد. استنفورد رومسر، دانش را تنها منبع بیپایانی نامیده که با استفاده بیشتر، حجم آن بیشتر میشود. صاحبنظران معاصر بیان می کنند که دانش، منبع عمده ی کسب مزیت رقابتی پایدار محسوب می شود و برای دستیابی سازمان ها به چنین مزیتی، فرآیند مدیریت دانش می تواند به عنوان فرصتی استراتژیک، مورد توجه قرار بگیرد. [5] در برخی از سازمان ها تسهیم دانش امری طبیعی است اما در برخی دیگر هنوز این نگرش قدیمی که دانش قدرت است حکم فرمایی می کند.

هرچه تسهیم دانش مفید در سازمان هدفمندتر انجام شود، یادگیری فردی و سازمانی و نوآوری را تسریع نموده و درتوسعه محصولات و ارائه خدمات بهتر متجلی می گردد، و موفقیت بیشتر در بازار هدف و در نهایت نیل به اهداف کلان سازمان را میسر می نماید. بعلاوه فردی که دانش خود را تسهیم می کند، ایده ال این است که باید از هدف دانش تسهیم شده و کاربرد آن، و از نیازها و شکاف های اطلاعاتی فرد گیرنده دانش اطلاع داشته باشد.

این بیان گر این نکته است که همه کارکنان نیاز به تسهیم دانش خود را ندارند، زیرا ممکن است دانش آنان بکار گرفته نشود و یا از آن استفاده مجدد نشود، به عبارتی، تسهیم دانش زمانی مفید خواهد بود که همه کارکنان در کار خود به آن نیاز داشته باشندو یا حداقل بیشتر دانشی را که دریافت می کنند بکارگیرند. به همین دلیل است که در بعضی سازمان ها، امکان دسترسی به مخزن دانش و پایگاه های اطلاعات برای همه کارکنان وجود دارد و در بعضی دیگر دسترسی به قسمت هایی از این مخازن دانش برای افراد خاصی تعریف شده است. تحقیق حاضر به بیان برخی موانع موجود در زمینه به اشتراک گذاری دانش می پردازد و با ایجاد یک دید جامع در خصوص چالش هایی که سازمان ها در رابطه با تسهیم و به اشتراک گذاری دانش پیش رو دارند، به معرفی موانع بالقوه ای می پردازد که در هر سازمانی ممکن است وجود داشته باشد و روند تسهیم دانش را در سازمان دچار مشکل نماید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید