بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر در پی شناسائی مهمترین موانع گسترش سیستمهای آموزش الکترونیک در بانک مسکن است؟ بنابراین این پژوهش با موضوع شناسائی و رتبه بندی عوامل موثر بر گسترش آموزش الکترونیک - مورد مطالعه: بانک مسکن - و با هدف آرمانی بهبود یادگیری و آموزش در این بانک، صورت پذیرفته است. در این تحقیق جامعه آماری را مدیران بانکی و کارشناسان حوزه منابع انسانی و فن آوری اطلاعات در بانک مسکن تشکیل می دهند. تعداد 14 نفر از خبرگان منابع انسانی و فن آوری اطلاعات بانک مسکن در شهر قزوین به طور تصادفی انتخاب شدند.
از آنجا که لازمه هر تحقیق وجود مبنای تئوریک برای توجیه رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته است، عوامل احتمالی موثر بر گسترش آموزش الکترونیک از تحقیقات پیشین استخراج شده اند، و این عوامل شامل دو عوامل فردی و عوامل سازمانی می باشد. برای رتبه بندی و اولویت بندی موانع گسترش آموزش الکترونیک از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی - - AHP استفاده می کنیم.
در امتیاز دهی و اولویت بندی شاخصهای موانع سازمانی ، حمایت مدیریت ارشد، وآمادگی نیروی انسانی، در اولویت بندی شاخص های موانع فردی ، نگرش کارکنان و مدیریت به آموزش الکترونیک و میزان مهارت کارکنان در فن آوری اطلاعات بیشترین امتیاز را به خود اختصای دادند. در مجموع از بین 7 عامل مورد بررس ی حمایت مدیریت ارشد، آمادگی نیروی انسانی، نگرش کارکنان و استراتژی های منابع انسانی بیشترین اولویت را دریافته کرده اند.
مقدمه
امروزه استفاده از رایانه، زندگی بشر را در تمامی وجوه دگرگون ساخته است. مطالعات انجام شده در ارتباط با برنامه های توسعه ی اغلب کشورها، نشان دهنده ی محوری بودن نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در اینگونه برنامه هاست..فناوری اطلاعات و ارتباطات را می توان به عنوان ابزاری نیرومند و قوی برای ارتقای کیفیت و کارآیی اهداف به ویژه آموزش مورد استفاده قرار داد، به گونه ای که شیوه های سنتی آموزش را دستخوش تغییر قرار دهد و دیگر نیازی به حضور فیزیکی در کلاس های درس نباشد.
این پژوهش سعی دارد تا با معرفی آموزش های مجازی و الکترونیک، به بررسی وضعیت آموزش مجازی در بانک مسکن پرداخته و با بیان این مسئله که دیگر در هزاره ی سوم، آموزش مجازی تنها یک امر جایگزین به شمار نمی رود، بلکه یک ضرورت است، توجه و عنایت هر چه بیشتر طراحان و برنامه ریزان آموزشی را به خود معطوف دارد و گامی هر چند کوچک در جهت پایه ریزی زیرساخت های لازم، به منظور مهیا سازی بستر فرهنگی برای حرکت به سمت مجازی شدن را در بانک مسکن بردارد.
از طرفی به دلیل ویژگی های خاص فعالیت های بانکی، از جمله سروکار داشتن مداوم کارکنان با ارباب رجوع، کمبود زمان برای آموزش چه به صورت سنتی و یا به شکل الکترونیک، اهمیت آموزش کارکنان در سیستم بانکی و دیدگاه های متفاوت مدیران و کارکنان نسبت به لزوم آموزش ضمن خدمت، موانع متفاوتی را نسبت به بخش های دیگر - ازجمله دوره های مجازی در دانشگاه ها و .... - بر سر راه گسترش آموزش الکترونیک در بانک ها مشهود میسازد ، که خود لزوم تحقیقی مجزا پیرامون موانع آموزش الکترونیک در بانک ها به ویژه بانک مسکن را تبیین می نماید.
بنابراین اهدافی که در این پژوهش دنبال می کنیم شامل هدف اصلی، شناسایی و رتبه بندی موانع گسترش آموزش الکترونیک در بانک مسکن و اهداف کاربردی شامل تعیین اولویت و رتبه بندی عوامل سطح فردی و عوامل سطح سازمانی در توسعه آموزش الکترونیک و ارائه مدلی به منظور تعیین روابط بین موانع فردی و سازمانی با گسترش آموزش الکترونیک در بانک مسکن می باشد.
آموزش الکترونیک به مجموعه فعالیت های آموزشی گفته می شود که بر روی بسترهای فناوری اطلاعات و با استفاده از ابزارهای الکترونیکی اعم از صوتی، تصویری، رایانه ای، شبکه ای و مجازی و ... صورت می گیرد. به عبارتی کلیه ی برنامه هایی را که از طریق شبکه های رایانه ها به ویژه اینترنت و شبکه منجر به یادگیری می شود، یادگیری الکترونیکی می نامند.
تحقیقات نشان داده است که آموزش الکترونیکی نسبت به آموزش سنتی از مزایایی همانند کاهش هزینه آموزش، سهولت حضور در کلاسهای مجازی، تنوع دروس، زمان انتخاب آن، کاهش هزینه رفت وآمد ، انعطاف پذیری زیاد بازدهی بالاتر برخوردار است. در این تحقیق نیز امیدواریم با شناسائی موانع گسترش سیستم آموزش الکترونیکی در بانک مسکن و ارائه راهکارهایی به منظور برطرف نمودن آن زمینه لازم برای برخورداری از مزایای فوق را فراهم کنیم.
با توجه به رقابت موجود میان بانکها و دست یافتن به مزیتهای رقابتی ، دسترسی و تسلط بر تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات و بهره گیری از آموزش الکترونیک در امر استراتژیک و مهم آموزش در این بانک می تواند این مسائل را - هزینه زیاد، کمبود زمان، نیاز به طی مسافت و غیره - برطرف سازد .گسترش بیش از پیش آموزشی الکترونیکی در سراسر دنیا ، خود نشان از کارآمدی این سیستم های آموزشی دارد. بنابراین شناخت موانع گسترش چنین سیستم هایی در بانک مسکن از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و می تواند نیاز سازمان ها از جمله این بانک را به آموزش کارکنان ، با کارامدی زیاد، برطرف نماید.
بیان مساله
توانمند سازی کارکنان، رشد و توسعه فردی، و به طور کلی تطابق سازمان با محیط پیرامون خود آموزش و تربیت مداوم کارکنان را می طلبد.[1] بانک مسکن نیز به دلیل ماهیت پویای رقابتی در صنعت بانکداری و نیز افزایش سطح انتظارات مشتریان و تکالیف در حال تغییر دولتی نیاز مضاعفی به آموزش مهارت های فنی، ارتباطی و ادراکی جدید به نیروهای خود داشته و از این قاعده مستثنی نیست. شکی نیست که هر سیستمی که به منظور آموزش نیروهای انسانی در این بانک طراحی شود، می بایست حجم زیاد وظایف و مسئولیت نیروهای این بانک و کمبود زمان لازم برای طی دوره های آموزشی را در نظر بگیرد.
اما اگرچه آموزش الکترونیکی فنآوری مورد بحث روز میباشد، اما شرکتهایی که قصد پیادهسازی این فنآوری را دارند با دشواریهای فراوانی مواجه هستند. عدم حمایت مدیریت ارشد سازمان در مراحل خرید و اجرای مداوم، محتوای آموزشی خسته کننده و ضعیف، فنآوری که کاربرد آن سخت بوده و یا در برخی موارد غیرمطمئن می باشد،فرهنگی که پذیرای آموزش الکترونیکی نباشد و یا هیچ اطلاعی از آن نداشته باشد،مهارتهای فردی و و عینیت نیافتن آموزش الکترونیکی همراه با نتایج قابل اندازه گیری از جمله این مشکلات است[1]، که گریبانگیر سازمان های کشور، از جمله بانک مسکن می باشد.
بنابراین در این تحقیق سعی داریم تا به شناسائی موانع گسترش سیستم آموزش الکترونیک در بانک مسکن - بعنوان یکی از گزینه های واقع بینانه به منظور آموزش نیروها - پرداخته تا بتوانیم از سیستم های مذکور به منظور توانمندسازی نیروهای انسانی، افزایش انگیزش و بهبود عملکرد کارکنان و متعاقبا عملکرد سازمان، استفاده نمائیم. همچنین اهمیت موانع مذکور با کمک روش های مناسب تعیین خواهد شد. روش AHP که دارای کارکردی مناسب در شناسائی و رتبه بندی عوامل موثر بر پدیده هاست، در این تحقیق استفاده می شود. بنابراین با توجه به چارچوب نظری تحقیق حاضر در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که آیا موانع سازمانی و موانع فردی بر گسترش آموزش الکترونیک در بانک مسکن تاثیر گذارند و کدام یک تاثیر ممانعتی بیشتری دارند؟
پیشینه تحقیق
در زمینه تاثیر عوامل سطح صنعت، بر تجارت الکترونیک نیز مطالعات بسیاری صورت گرفته است. لی - - 1997 بر اساس مدل نیروهای رقابتی پورتر به بررسی این موضوع پرداخته است.[2] از سوی دیگر عواملی درونی مانند نگرش ها، عادت ها و ادراکات افراد، تمایل افراد به استفاده از آموزش الکترونیکی و را مورد تأثیر قرار می دهند.[3]
تعداد بسیار زیادی از تحقیقات پیرامون یادگیری - آموزش الکترونیک - بر رابطه بین محتوای آموزشی و ساختار آن، استراتژی های تدریس، توانایی یادگیری یادگیرندگان، و خودکنترلی و رفتار دانشجویان تمرکز داشته اند
بسیاری از مطالعات پیشین از نشان دادن نقش منابع ادراکی - درک شده - در پذیرش یادگیری آنلاین غافل بوده اند. تحقیقات نشان می دهد که منابع درک شده نقش مهمی را در موفقیت پذیرش سیستم های اطلاعاتی ایفا می نماید7]،.[6محققانی که به مطالعه منابع درک شده پرداخته اند معمولا بر وضعیت عاطفی فردی تمرکز کرده اند و از پیشنهاد دادن راهکارهای عملی برای مدیریت بهتر فرآیند آموزش الکترونیکی قصور ورزیده اند.
یکی از تاثیر گذار ترین تئوری هایی که در زمینه پذیرش فناوری ارائه شده است، تئوری دیویس می باشد.[9] مدل پذیرش فناوری دیویس، یکی از روش هایی است که برای بررسی عوامل موثر بر تمایل رفتاری - نیات رفتاری - افراد در زمینه پذیرش و استفاده از یک فناوری جدید، مکررا بکاربرده شده است.این مدل ارتباط بین عوامل سهولت کاربری درک شده، ادراک از کاربردی بودن، نگرش نسبت به استفاده، نیات رفتاری و استفاده واقعی - رفتار واقعی - را تشریح می نماید.
درک مشتری از کاربردی بودن و سهولت کاربری، دو عامل تعیین کننده و مهم برای استفاده واقعی از سیستم و قصد - نیت - استفاده می باشند. در واقع این تئوری در پی این است که توضیح دهد چگونه کاربران به این نتیجه می رسند که از یک فناوری جدید استفاده نمایند یا خیر؟ این مدل بدلیل ناتوانی در فراهم نمودن اطلاعات کافی در زمینه عقاید و باورهای مشتری پیرامون فناوری های جدید، مورد نقد قرار گرفته است.[
همچنین همانطوری که گفته شد مطالعات مبتنی بر مدل های پذیرش فن آوری مکررا در مورد استفاده از تکنولوژی استفاده شده اند. مدل پذیرش فن آوری از [11] TRAنشئت گرفته است که خود چارچوبی برای پیش بینی و توضیح تنوع رفتارهای انسانی است.TRA ارتباط علی بین توالی باورها، نگرش ها، نیات و رفتارها را توضیح می دهد.
صفر زاده و فروتن - 1388 - به بررسی عوامل رفتاری مؤثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی توسط مشتریان سیستم بانکی پرداختند که در مدل پیشنهادی آن مزیت نسبی، سازگاری، پیچیدگی، قابلیت آزمایش و تصویر درک شده متغیرهای تأثیر گزار بر نگرش هستند و دوستان، خانواده و همکاران عوامل مؤثر بر هنجار ذهنی و خود اثربخشی و شرایط تسهیلاتی عوامل مؤثر بر کنترلهای رفتاری درک شده هستند و سپس نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترلهای رفتاری درک شده بر قصد استفاده از خدمات بانکداری اینترنتی و درنهایت بر استفاده از خدمات بانکداری اینترنتی تأثیر میگزارند.
چارچوب نظری
به طور کلی واژه آموزش الکترونیکی یک اصطلاح عمومی است که برای توصیف هر نوع آموزش متکی بر ارتباطات الکترونیکی برخط شامل جدیدترین فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی باشد، به کار می رود. گستره و حوزه عمل چنین آموزشی به طور نامشخصی بسیار وسیع است. تعاریف جهانی در رابطه با آموزش الکترونیکی ممکن است تا حدودی گیج کننده باشند. موضوع آموزش الکترونیکی نه تنها برای تهیه کنندگان دروس، عرضه کنندگان فناوری و کاربران نهایی - به عبارتی یادگیرندگان - کاملاً جدید است، بلکه این نوع آموزش ها هنوز از بستر و موقعیت بازاری مناسب نیز برخوردار نیستند
موانع فردی عبارتند از عواملی که مانع از پذیرش فن آوری توسط افراد می گردند.[10] موانع فردی در این تحقیق عبارتند از میزان آمادگی افراد - نیروها - از نظر مهارت های لازم برای استفاده از ابزارهای آموزش الکترونیک، نگرش آنها به مقوله آموزش، نگرش آنها نسبت به آموزش الکترونیکی، عادات یادگیری، باورها و غیره.
عوامل سازمانی عبارتند از اهداف و استراتژی ها، فرهنگ، ساختار، تکنولوژی و اندازه سازمان.[14] عوامل سازمانی شامل حمایت مدیریت ارشد، آمادگی نیروی انسانی، استراتژی ها، آمادگی ساختاری، و آمادگی تکنولوژیک سازمان می باشند.
سوالات سوال اصلی
موانع گسترش آموزش الکترونیک و الویت هریک از موانع در بانک مسکن کدام است ؟
سوالات فرعی
مهمترین موانع گسترش آموزش الکترونیک در بانک مسکن کدامند ؟
اهمیت و رتبه هر یک از این عوامل به چه صورت می باشد ؟