بخشی از مقاله

چکیده

به باور بسیاری از صاحب نظران در دنیای رقابتی امروز، سازمانهایی می توانند به فعالیت خود ادامه دهند که به نحو بهتری از منابع خود بهره برداری نموده و بهره وری خود را افزایش دهند. یکی از منابع مهم سازمانی نیروی انسانی میباشد. به منظور بهره گیری هر چه بهتر از این عامل میبایست آموزشهای لازم را تدوین نمود تا بتواند هماهنگی و همدلی لازم را در میان کارکنان ایجاد کرده و اهداف آنها را با اهداف سازمان همسو نماید. پژوهش حاضر تلاش کرده است تا با شناسایی عوامل توانمند ساز و موثر بر مدیریت عملکرد و اولویت بندی آنان به این نیل دست پیدا کند.

در همین راستا پس از اخذ نظرات 32 تن از اساتید دانشگاهی و خبرگان واحدهای سازمانی مرتبط با موضوع مدیریت عملکرد در بانک مسکن، ابتدا از طریق روش دلفی شاخص های مدیریت عملکرد شناسایی و در ادامه جمع وزنی امتیاز خبرگان برای هر شاخص با اسنفاده از وزن مقیاس لیکرت محاسبه و بر اساس امتیاز حاصله شاخص ها به صورت نزولی مرتب شدند. پس از حل مدل به روش دیمتل فازی مشخص گردید که دو پارامتر ایجاد ارتباطات مناسب بین سرپرستان و کارکنان و توانمند سازی کارکنان بیشترین تاثیر را در توانمند سازی مدیریت عملکرد داشته است.

1.    مقدمه

مدیریت عملکرد عاملی بالقوه در اجرای موفقیت آمیز فعالیت های آینده برای رسیدن به اهداف سازمانی و فردی است [11] که مهمترین ارکان آن عبارتند از هدفگذاری، ارزیابی عملکرد، توسعه کارکنان و پاداش

بر این اساس مدیریت عملکرد مترادف ارزیابی عملکرد نیست بلکه فرایندی است جامع که در برگیرنده تعیین اهداف سازمانی، تیمی و فردی، فرایند اثربخش ارزیابی، همراستا سازی راهبردهای پاداش، ارائه بازخوردهای سودمند و حمایت از کارکنان به منظور آموزش و توسعه مهارت های مورد نیاز برای موفقیت سازمان است. از این نظر مدیریت عملکرد یک فرایند مستمر است که باید با راهبرد سازمان و راهبرد منابع انسانی همسو باشد

عملکرد مناسب و اثربخش کارکنان یکی از کلیدهای موفقیت سازمانهاست. عملکرد خوب به معنی بهرهوری،کیفیت، سودآوری و مشتری مداری است. به همین دلیل است که سازمانهای موفق جهان تلاش زیادی میکنند تا عوامل مؤثر بر عملکرد و رفتار کارکنان را شناسایی و مدیریت کنند و به این توفیق دست پیدا نمایند که با فراهم کردن این عوامل، بر عملکرد کارکنانشان بیفزایند. بدیهی است با چنین نگرشی، مدیریت عملکرد به عنوان ابزاری برای بهبود عملکرد و ارتقاء رفتار کارکنان، از اهمیت بسیاری در فرآیند مدیریت سازمانها برخوردار میگردد.

عوامل و معیارهای زیادی وجود دارند که می توانند بر روی مدیریت عملکرد تاثیرگذار باشند. اما تا کنون کمتر به این موضوع و بیشتر به شناسایی و رتبه بندی شاخص های ارزیابی عملکرد پرداخته شده است. همتی نژاد و همکاران - 1388 - در پژوهش خود با استفاده از تکنیک AHP به رتبه بندی این معیارها پرداخته و بیان می کند که تعداد افراد مهمترین معیار می باشد.

همچنین ضرغام بروجنی و میرفخرالدینی - 1391 - در پژوهش خود با استفاده از روش TOPSIS معیار بازگشت سرمایه را به عنوان مهمترین معیار معرفی می کند.[3] از این رو با توجه به ضعف در شناسایی و رتبه بندی معیارهای مدیریت عملکرد، شناسایی و درک میزان اهمیت این معیارها برای هر سازمانی از جمله بانک ها بسیار مهم خواهد بود. بدین منظور پژوهش حاضر با استفاده از تکنیک دیمتل فازی که روشی کارا در رتبه بندی عوامل است به دنبال رتبه بندی این معیارها و شناخت میزان اهمیت آنها در بانک مسکن بوده است.

در ادامه پس از بیان شرح مختصری از ادبیات پژوهش، روش شناسی پژوهش ارائه شده و به دنبال آن با حل مساله مورد نظر نتایج ارائه خواهد شد.

2.    ادبیات پژوهش

مدیریت عملکرد ترجمه عبارت Performance Management میباشد و شامل فعالیت هایی است که رسیدن به اهداف به صورت مؤثر و مداوم و با شیوه ای کارآمد را فراهم می کند که می تواند بر عملکرد یک سازمان، ساختمان، کارمندان و یا حتی روند تولید یک محصول یا خدمت رسانی متمرکز شود. همچنین مدیریت عملکرد به عنوان فرایند نظم دهی به منابع، سیستم و کارمندان سازمان ها برای اهداف و اولویت های استراتژیک هم شناخته می شود

اوبری دانیلز مدیریت عملکرد را به عنوان عبارتی جامع در اواخر دهه 1970 مطرح کرد، تا فناوری کارکرد و نتایج را توصیف کند.[6] تعریف رسمی مدیریت عملکرد به گفته دانیلز "یک سیستم مدیریتی داده گرای علمی است که از سه عنصر اصلی اندازه گیری، بازخورد و تقویت مثبت تشکیل شده است."

مدیریت عملکرد روشی است استراتژیک و یکپارچه که با برنامهریزی و هدفگذاری برای سازمان و کارکنان آغاز شده و پس از ارزیابی آنان از طریق کنترل شاخصهای عملکرد، پیشنهاداتی را برای بهبود فرآیندها و بهبود عملکرد کارکنان فراهم میآورد. تداوم این چرخه، موفقیتی پایدار برای سازمان به دنبال خواهد داشت.

3.    چارچوب نظری پژوهش

با توجه به معیارهای شناسایی شده مدل مفهومی پژوهش در شکل - 1 - قابل مشاهده است.

شکل -1مدل مفهومی پژوهش

4.    روش شناسی پژوهش

پژوهش حاضر از نظر هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. نحوه جمع آوری اطلاعات، پژوهش حاضر را در زمره پژوهش های توصیفی-پیمایشی قرار می دهد. جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر از طریق فیش برداری، مطالعات کتابخانه ای و استفاده از پرسشنامه صورت گرفته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید