بخشی از مقاله

چکیده

نظام آموزش عالی از بزرگترین و گستردهترین نظامهای درون جامعه است که سرنوشت جامعه را در بلندمدت تعیین می-کند. دانشآموختگان دانشگاها به عنوان خروجی نظام آموزش عالی بایستی با نیاز جامعه هماهنگ باشند تا از این طریق از دانش و تخصص خود در جهت پیشبرد اهداف جامعه استفاده کنند. نظام آموزش عالی کشاورزی صلاحیتمحور بر مبنای هماهنگی نیروی آموزش دیده با نیاز بازار کار شکل گرفته است. توجه به صلاحیتهای مورد نیاز فراگیران یکی از ارکان نظام آموزش عالی کشاورزی صلاحیتمحور است که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این پژوهش پاسخگویی به این سوال است که براساس تحقیقات انجام شده، صلاحیتهای لازم برای فراگیران کشاورزی در نظام آموزش عالی کشاورزی صلاحیتمحور کدامند؟

این تحقیق از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی است و در آن از روش تحلیل محتوایی و بررسی اسنادی بهره گرفته شده است. جامعه مورد مطالعه، پژوهشهای انجام شده در این زمینه است که 10 پژوهش به صورت نمونه هدفمند و در دسترس برای مطالعه انتخاب شده است. ابزار جمعآوری اطلاعات و دادههای مورد نیاز پژوهش، چک لیست و فرمهای محقق ساخته بوده و برای تفسیر و تحلیل دادهها از روش تحلیل - توصیفی استفاده شده است. براساس یافتههای تحقیق صلاحیتهای محوری در 6 دسته شامل صلاحیت دانشی، تحلیلی، تجربی، اقتصادی، مدیریتی و ارتباطی طبقهبندی شدند. از آنجا که صلاحیتهای ارتباطی با بیشترین فراوانی از جمله مهمترین صلاحیتهای مورد نیاز فراگیران در مطالعات مختلف بود لذا پیشنهاد میشود که در نظام آموزش عالی کشاورزی این نوع صلاحیتها بیشتر مورد توجه قرار گیرد. 

مقدمه

بخش کشاورزی بهعنوان یکی از بخشهای مهم در فرآیند تولید، همواره جایگاه ویژهای در اقتصاد جهانی داشته است. در سالهای اخیر با توجه به تغییر و تحولات بازارهای نفتی در جهان و به تبع آن در کشور ایران، اهمیت توجه به فعالیتهای اقتصادی غیر نفتی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. تاثیر و اهمیت کشاورزی و نقش آن در وضعیت اقتصادی کشور ما بر کسی پوشیده نیست و نیاز بخشهای مختلف اقتصادی کشور به کشاورزی، واقعیتی است که اگر مورد بیتوجهی قرار گیرد لطمه بزرگی بر روند رشد و توسعه کشور خواهد زد. پویایی بخش کشاورزی و تحقق توسعه پایدار، در گرو آن است که تولید و بهرهبرداری از منابع همراه با سایر نهادها نظیر تکنولوژی، منابع انسانی و منابع مالی بهطور هماهنگ باشد.

بهرهمندی از منابع انسانی در بخش کشاورزی، مستلزم آموزش کارآمد و متناسب با نیاز بخش کشاورزی است به گونهای که نیروهای آموزش دیده توانمندیهای لازم جهت ایفای نقش در بخش کشاورزی را کسب کنند. براساس برآوردهای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با توجه به استانداردهای مطلوب آموزشی، هزینه تربیت یک دانشجوی کشاورزی، 1/8 برابر یک دانشجوی پزشکی، 2/5 برابر یک دانشجوی فنی مهندسی و علوم پایه و 2/7 برابر یک دانشجوی رشته بازرگانی و علوم انسانی و اجتماعی است.

ظرفیت پذیرش دانشجو برای رشته کشاورزی نیز همانند سایر رشتهها افزایش داشته و هم قدرمطلق و هم قدر نسبی دانشجویان دختر در مقایسه با پسران افزایش نا متعادلی را نشان میدهد و از آنجا که معمولا دختران بر حسب تقاضای اقتصادی به رشته کشاورزی وارد نمیشوند و نیز با توجه به این نکته که رشته کشاورزی از جمله گرانترین رشتههای دانشگاهی است این تغییر نسبتها به معنای هزینههایی است که بر بودجه آموزشی تحمیل میشود بدون آنکه بازده مناسبی برای بخش داشته باشد. به عبارت دیگر، از لحاظ اقتصادی، جامعه در حال صرف هزینههای فراوان برای کسانی است که توان و امکان جذب به ویژه در بخش خصوصی را ندارند.

براساس تحقیقات انجام شده، سازمان نظام مهندسی مهمترین علت بالا بودن نرخ بیکاری در فارغ التحصیلان کشاورزی را نارسایی در آموزشهای کاربردی و تجربی در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی اعلام نموده است. یکی از عمدهترین دلایل معضل بیکاری دانش-آموختگان کشاورزی را میتوان عدم سازگاری بین تواناییهای کسبشده آنها در دانشگاهها و مهارتهای موردنیاز واحدهای تولیدی و مراکز کاری دانست - شهبازی و علی بیگی، . - 1385 برخی از پژوهشگران بر این باورند که دانشآموختگان دانشگاهها بهویژه دانشکده-های کشاورزی برای حل چالشهای پیش روی آماده نیستند و باید خودشان را برای کار در جهان پیچیده آماده کنند . - Bok, 2006 -

اغلب انتقادهای وارد به آموزش عالی کشاورزی، ناشی از نداشتن مهارتهای مطلوب و آمادگی پایین دانشآموختگان دانشکدههای کشاورزی×برای×ورود×به× بازار کار×است؟ کشور امریکا نیز در دهه 1960 عدم هماهنگی بین نظام آموزشی و نیاز بازار کار را تجربه نموده است. آموزش صلاحیت محور اولین بار در این کشور و برای مرتفع نمودن چنین مسئلهای طراحی گردید. ×در آموزش صلاحیت محور اعتقاد بر آن است که جوامع به سرعت در حال تغییراند و کارمندان در این جوامع بایستی قادر به کار کردن در محیطهای بسیار پیچیده، اطلاعات متناقض، همکاریهای غیر رسمی و فرآیندهای پویا و تلفیقی باشند. وسترا - 2001 - 1 معتقد است که مفهوم صلاحیت به شدت با عملکرد موفقیتآمیز در چنین شرایطی در ارتباط است. آموزش صلاحیت محور به فراگیران کمک میکند تا با استفاده از تجارب یادگیری معتبر و خودمحور، توانمندیهای کارکنان شایسته را کسب کنند.

در خصوص رشته کشاورزی مطالعات مختلفی درزمینه مشکلات موجود انجام×شده است؛ شهبازی و علی بیگی در سال 1385 به واکاوی شایستگیهای دانشآموختگان کشاورزی برای ورود به بازار کار در کشاورزی پرداختند. نتایج مطالعه آنان نشان داد که شایستگیهای موردنیاز دانشآموختگان کشاورزی عبارتاند از شایستگیهای×ارتباطی،×اخلاقی،×تخصصی،×حل×مسئله،×اخلاق×حرفهای× در×کشاورزی،×اداری×و×عمومی که بهمنظور پرورش شایستگیهای ضروری برای دانشآموختگان کشاورزی، بازنگری مشارکتی در برنامه درسی رشتههای کشاورزی و تأکید بر یادگیری تجربی در بین دانشجویان، همراه با تحول در روشها و فنون رایج تدریس را پیشنهاد دادند. در تحقیق دیگری زمانی و لاری - 1383 - عمدهترین دلایل اینکه بهرغم کمبودهای اساسی و نیاز فزاینده به متخصصین کشاورزی، چرا دانش آموختگانموجود تماماً جذب بخش کشاورزی نشدهاند؟ به شرح زیر ذکر کردهاند:

-1 زیادی تعداد دانشآموختگان کشاورزی،

-2 عدمحمایت دولت،

- 3 نداشتن سرمایه کافی،

4 -نداشتن توانایی کارهای عملی،

-5 وجود افراد مسن در ادارات،

-6عدم هماهنگی ادارات،

-7 تبعیض جنسیتی،

-8 عدم اعتمادبهنفس،

-9 عدم شناخت رشته تحصیلی،

-10 کمبود فعالیتهای اقتصادی.

زمانی و عزیزی - 1385 - نیز برخی از مهمترین موانع بهکارگیری دانشآموختگان کشاورزی را شامل مواردی همچون فقدان مهارتهای عملی، عدم تناسب برنامهها و دروس دانشگاهی با نیاز بازار کار، سیاست تعدیل ساختاری و نیروی انسانی دولت، نادیده انگاشتن بخش خصوصی و خوداشتغالی و افزایش شدید تعداد دانشجویان رشتههای کشاورزی دانستهاند. به عقیده رهایی - 1384 - عدم رونق اقتصاد کشاورزی کشور، گسترش بیرویه رشتههای کشاورزی و عرضه فراوان تحصیلکردگان، اشباع بخش دولتی و سیاست کاهش نیرو و عدم توان جذب در بخش خصوصی باعث شده است تا در دهه کنونی با بحران شدید بیکاری دانشآموختگان کشاورزی مواجه باشیم.

 درزمینه راهکارهای حل مشکلات موجود در آموزش عالی کشاورزی نیز پژوهشهایی انجامگرفته است؛ هاردر - 2006 - 1 و تریوایسان2 - 2004 - ، استفاده از روشهای یادگیری فعال و عملی و مشارکت دانشجویان در یادگیری و آموزش را از عمدهترین راهحلهای موجود برای حل مسائل بیکاری، تأمین نیازمندیهای بخش خصوصی و خوداشتغالی در بخش کشاورزی میدانند. زمانی و عزیزی - 1385 - در خصوص تغییرات اصلاحی در نظام آموزش کشاورزی پیشنهادهایی ارائه نموده است که برخی از آنها عبارت از: افزایش واحدهای دروس عملی، ارتباط بیشتر دانشگاهها با دستگاههای اجرایی و کشاورزان، ایجاد روحیه خوداشتغالی و کارآفرینی در دانشجویان، توسعه و تأکید بر کارآموزیها در دوره تحصیل و آماده نمودن دانشجویان برای مشاغل خوداشتغالی و آزاد. هوگولد و همکاران - 2005 - 3 معتقدند که استفاده از رهیافت آموزش صلاحیت مدار4 ازجمله راههای انتقال آموختهها به محیطهای کاری است.

این روش علاوه بر تأکید بر کاربرد یادگیری به ارتباط بین کار و آموزش نیز تأکید دارد. در این رهیافت هدف کسب صلاحیتهای کاربردی بجای صرف وقت از نشستن در کلاسهای درس است. نظام آموزشی بر اساس این دیدگاه برای دانشجویان فرصتها و تجربیات میدانی و عملی را طوری آماده میکند که بتواند آموختههای خود را در عمل و بهطور واقعی بهکارگیرند.Kimb , 2004 - از راهکارهای دیگری که در خصوص بهبود وضعیت اشتغال دانشآموختگان به کار گرفته میشود، آموزشهای کارمدار5 است. در این آموزشها تأکید بر ارتباط بین آموزش و کار از برنامهها و موضوعات درسی است. در ایران چنین آموزشهایی در حاشیه قرارگرفته و در سطح خیلی محدود در برخی مقاطع تحصیلی اجرا میشود.

 بنابراین نیاز است تا با انجام مطالعات مختلف جنبههای کاربردی این رهیافت در نظام آموزش عالی کشاورزی کشور شناساییشده و بهطور مطلوب به کار گرفته شود - موحدی، . - 2009 البته در نظام آموزش کشاورزی ایران، در مقطع کارشناسی آموزشهایی تحت عنوان کارآموزی به دانشجویان ارائه میگردد. زرافشانی و همکاران - 1388 - در مطالعهای به تحلیل نقاط ضعف و قوت دورههای کارآموزی دانشجویان گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه رازی پرداختند. نتایج این مطالعه نشان داد که بهطورکلی انتقادات فراوانی بر دوره کارآموزی در رشته ترویج و آموزش کشاورزی وارد است، ازجمله آنکه ازنظر دانشجویان، مرکز، نهاد یا ادارهای وجود ندارد که بهطور اختصاصی به کارآموزی دانشجویان بپردازد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید