بخشی از مقاله

چکیده

صلح مفروضه ی اصلی به وجود آمدن رشته ی روابط بین الملل بوده است. از تاسیس کرسی روابط بین الملل قضیه ی صلح و کنترل جنگ یکی از دلایل اصلی بحث و مجادلات نظری و عملی در جهان بوده است.تاکنون تئوری های زیادی در جهت ایجاد صلح و بر قراری امنیت جهانی در عرصه ی مطالعاتی روابط بین الملل به وجود آمده است و در زمینه های عملی نیز سازمان های زیادی برای بسط صلح در عرصه ی جهانی تاسیس شده است. به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم تلاش های زیادی در زمینه ی ایجاد صلح جهانی چه در زمینه ی تئوریک و چه عملی انجام شده است.

از مسایل و اهداف اصلی سازمان های بین المللی در قرن حاضر رسیدن به صلح جهانی وامنیت دسته جمعی بوده است که این امر در اساسنامه سازمان بین المللی مهم قرن ،سازمان ملل متحد متبلور شده است. در این جا این سوال پیش می آید که سازمان های بین المللی چه تاثیری در صلح جهانی و امنیت بین المللی به خصوص بعد از جنگ سرد داشته است به همین علت در این پژوهش سعی می شود تا با استفاده از رویکرد نهاد گرایی به این موضوع پرداخته شود.

.1 مقدمه

این پژوهش سعی داردبه این موضوع بپردازد،که چگونه سازمان های بین المللی پس از پایان جنگ سرد، در تامین صلح جهانی،می توانند تاثیر گزار باشند.فرضیه مطرح شده در این مقاله این است که باوجود حقوق و وظایفی که سازمان های بین المللی در چهارچوب قوانین خود،برای دولت ها وضع کرده اند،نقش تعیین کننده ای در تامین صلح جهانی دارا می باشد.سازمان های بین المللی دو نوع سازمان کاملا متفاوت را دربرمی گیرند؛ اولین نوع مربوط می شود به سازمان های بین المللی دولتی که آن ها را دولت های ملی تشکیل می دهند و اداره می کنند.

دومین نوع مربوط می شود به سازمان های بین المللی غیردولتی که دولت های ملی نقش مستقیمی در تشکیل و اداره ی آن ها ندارد.امروزه تعداد سازمان های بین المللی دولتی را بین 300 تا 400 تخمین زده اند. از عوامل اصلی در ایجاد دگرگونی در روابط بین دولت ها،وحشت از جنگ می باشد که به صورت انگیزه ای برای همکاری بین المللی به منظور رسیدن به صلح جهانی درآمده است.

یکی از دلایل اصلی به وجود آمدن سازمان های بین المللی پس از جنگ جهانی دوم نیز،برقراری صلح و امنیت بوده است. در این راستا اقدامات سازمان های بین المللی برای حل و فصل مناقشات دارای اهمیتی حیاتی است؛ چرا که بیشتر این سازمان ها، به عنوان نهادهای فراملی، توانایی و مشروعیت ایفای نقشی تاثیرگذار و مورد پذیرش همگان را در جامعه جهانی دارا می باشد.می توان صلح را ماهیت اصلی به وجود آمدن این سازمان ها دانست.به همین دلیل هدف اصلی، بررسی میزان کارکرد سازمان های بین المللی در تامین صلح جهانی می باشد این پژوهش سعی داردبه این موضوع بپردازد،که چگونه سازمان های بین المللی پس از پایان جنگ سرد، در تامین صلح جهانی،می توانند تاثیر گزار باشند.فرضیه مطرح شده در این مقاله این است که باوجود حقوق و وظایفی که سازمان های بین المللی در چهارچوب قوانین خود،برای دولت ها وضع کرده اند،نقش تعیین کننده ای در تامین صلح جهانی دارا می باشد

-1,1 صلح جهانی

جامعه جهانی در شرایطی دهه اول قرن بیست و یک را پشت سر می گذارد که هنوز با چالشهای جدی در زمینه دستیابی به صلح و عدالت اقتصادی و امنیت انسانی روبه روست.صلح در معنای جدید خود به معنای هماهنگی در فعالیت های انسان می باشد حالتی که درآن همزیستی مسالمت آمیز و شرافتمندانه وجود دارد و جز ارزشمند ترین و اصولی ترین نیازهای بشری است که در آن زندگی اجتماعی در توازن وجود دارد.امروزه همزیستی مسالمت آمیز یک حق و یک تکلیف است و ترویج فرهنگ جهانی عدم خشونت،صلح و برابری اولویت دارد

صلح در نظام حقوق بین الملل اساسا صلح بین المللی است که به دلیل انعطاف در مفاهیم و اجزای صلح و ارتباط متقابل جوامع ملی با منافع جامعه بین المللی،ممکن است صلح محلی و ملی را نیز در برگیرد.عملکرد و تجربه کاری سازمان ملل متحد در اواخر قرن بیستم به خوبی نشان داده که با محدود شدن تدریجی صلاحیت های صرفا ملی به نفع صلاحیت های بین المللی،برخی موارد خشونت در درون اجتماعات ملی و حتی علیه پاره ای از اقشار جمعیت یک کشور ممکن است تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی شمرده شوند.

در اینجا مطرح می شود که صلح بین المللی نه صرفا ناظر بر صلح در روابط بین دولت ها بلکه متضمن وضعیت بهینه در روابط دولت ها و ملت ها و همچنین در روابط بین انسان ها نیز هست.امروزه اولویت جامعه بین المللی و حقوق حاکم بر آن،صلح فراگیر بین المللی و نه تنها منطقه ای بلکه جهانی است،صلحی که همه بازیگران بین المللی و ملت ها و تمدن های جامعه بشری را تحت پوشش قرار دهد.باید بشریت و جامعه بشری را شاخص تعیین کننده دامنه ی صلح دانست

-2,1سازمان های بین المللی

پس از جنگ سرد،شکل و ماهیت روابط بین الملل دستخوش تحولات متعددی گردید. مهم ترین رویدادهایی که به پیچیدگی روابط عصر حاضر انجامیده است پراکندگی مراکز قدرت در جهان،ظهور علم و تکنولوژی،ایجاد و تقویت نقش سازمان های بین المللی دولتی و غیر دولتی و موارد دیگر را شامل می شوند.پیدایش تکنولوژی پیچیده ی نظامی به عنوان وسیله ای در خدمت سیاست خارجی دولت ها و نفوذ پذیر شدن مرزهای کشور ها باعث شد که بر نقش سازمان های بین المللی به منظور افزایش همکاری میان دولت ها افزوده شود.

این مساله به این خاطر می باشد که دولت ها در حال حاضر از لحاظ اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،زیست محیطی وحتی سیاسی و نظامی آسیب پذیر گشته اند و نمی توانند خود را از جریان های جهانی برحذر داشته و به تنهایی در صدد حفظ امنیت مرزی خویش برآیند.پس از جنگ سرد»میخائیل گورباچف«نخستین کسی بود که در کتاب خود تحت عنوان »به سوی دنیای بهتر«از جایگزینی همکاری به جای »رویارویی«میان شرق و غرب سخن گفت و نیاز دنیای جدید را به همکاری در تمامی زمینه ها مطرح کرد

سازمان های بین الملل به منظور ایجاد همکاری و تعاون بین دولت ها در زمینه های مختلف از جمله:تبادل اطلاعات،اکتشافات و تجربیات یکدیگر به وجود آمده اند تا دولت ها را در پاسخ به نیازهای اساسی و ارائه خدمات در سطح جهان یاری دهند که این از عهده یک کشور منفرد ساخته نیست.سازمان ملل متحد هسته ی مرکزی این سازمان ها بوده و نقش آن هماهنگ کردن کلیه همکاری های بین المللی است.

پایان جنگ جهانی دوم،تشکیل سازمان ملل متحد را در سایه ی همکاری نهادینه کشورهای قدرتمند به منظور ایجاد صلحی پایدار برای جامعه ی جهانی بشارت داد.این سازمان به عنوان اولین نهاد مدافع صلح در جهان معرفی می شود که اهداف خود را بر چهار اساس استوار کرده است:حفظ صلح و امنیت بین المللی،توسعه ی روابط دوستانه بین ملل بر اساس احترام به اصل برابری حقوق و خودمختاری ملت ها همکاری بین المللی به منظور حل مسائل جهانی در زمینه های اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،بشردوستی و احترام به حقوق بشر و آزادی های اساسی برای همگان تاسیس گردید.

ملاحظه می شود که پیدایش اولین سازمان های بین المللی در جامعه ی جهانی مهم ترین مساله و دغدغه ی خود را صلح و امنیت و آزادی مطرح کرده اند. سازمان ملل متحد در مدت فعالیت خود اغلب به منظور جلوگیری از وضعیت های خطرناک بین المللی که ممکن بوده است به جنگ منتهی شود، دو طرف متخاصم را به استفاده از شیوه های دیپلماتیک مانند شرکت در مذاکرات به جای توسل به اسلحه ترغیب کرده است. بنابر این سازمان ملل متحد، تاکنون نسبتا نقش تعدیل کننده و یا آرام بخش در بسیاری از مناقشات بین المللی ایفا کرده است. این نقش ، بویژه در بحران برلین 1948 - ؛ - 1949 وکوبا - - 1962 از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.

اهمیت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در سال 1967 در دو منطقه خاورمیانه، پس از آنکه مصر تقاضای خروج نیروهای مزبور را از صحرای سینا نمود، بوضوح مشخص شد، زیرا پس از خروج این نیروها بلافاصله جنگ در گرفت. در اندیشه نهادگرایی نئولیبرال، سازمان های بین المللی قادرند همکاری بین دولت های ملی را در موضوعات جهان شمول تقویت نموده و مستقل از اراده قدرت های بزرگ در صحنه بین الملل عمل نمایند

سازمان های بین المللی به دو دسته ی سازمان های بین المللی دولتی و غیردولتی تقسیم می شوند،هر کدام از این سازمان ها در زمینه ی صلح فعالیت های زیادی داشته اند اما امروزه به وضوح شاهد افزایش نقش سازمان های غیردولتی در تامین صلح جهانی می باشیم.این نوع سازمان ها عمدتا دارای انگیزه های بشردوستانه بوده و قادر به ایجاد ثبات و نگه داری صلح جهانی هستند.به منظور حفظ بی طرفی،اغلب این نهاد ها،رویه ای بی طرفانه پیشه کرده و در خارج از مجموعه ی دولتی مبادرت به همکاری و فعالیت می نمایند.

برخی از این تشکیلات عبارتند از:سازمان های بین المللی مذهبی مانند:سازمان های کلیسای کاتولیک و واتیکان،تشکل های اسلامی،مذاهب دیگر در چارچوب فدراسیون های دینی،انجمن بین المللی وکلای دادگستری،فدراسیون جهانیانجمن های طرفدار ملل متحد،اتحادیه بین المجالس،و سازمان بین المللی اتحادیه های کارگری. اما از میان آنها گروه هایی نظیر آکسفام،در زمینه نجات کودکان و جامعه تاکنون در کشورهای اوگاندا،کامبوج،سودان کمک های انسانی مهمی را ارائه کرده اند.

از زمان تاسیس سازمان های بین المللی تاکنون با هرنوع مشکلی که امنیت جهانی را نقض کرده است برخورد کرده اند و در این زمینه راهکارهای مختلفی ارائه کرده اند،یکی از موارد تهدیدآمیز صلح به خصوص در عصر کنونی جامعه ی جهانی،بحث تروریسم است که در این زمینه بیشتر سازمان های بین المللی،به خصوص سازمان ملل قطع نامه های بسیاری در این زمینه صادر کرده اند.در واقع موضوع تروریسم یک تهدید جهانی است.اعمال تروریستی نظیر قتل،گروگانگیری،هواپیمارباییو تخریب اموال و اماکن،حقوق بشر و آزادیهای اساسی را نقض کرده و روابط بینالمللرا تحتتأثیر قرار داده است.

ماهیت جهانی این مسأله،جامعه بینالمللی را وادار به انجاماقداماتی برای مقابله با تروریسم کرده است.گرچه اقدامات مختلفی اعماز یکجانبه، دوجانبه و یا منطقهای برای کنترل تروریسم صورت گرفته،اما در نگاه رویکرد نهادگرایی نولیبرال،اقدامات همهجانبه و مشارکت تمامی دولتها در مبارزه با تروریسم امری اجتنابناپذیر است و مناسبترینمکان برای حل این مشکل جهانی،سازمان ملل متحد است.

با افزایش اعمال تروریستی،دولتها به اهمیت سازمان های جهانی در مقابله با تروریسمپی بردهاند. عمدهترین نتیجه پاسخ حقوقی جامعه بینالمللی،انعقاد کنوانسیونهایی است که درصدد تنظیم یا توسعه صلاحیت کیفری دولتهای عضو نسبتبه اعمال مختلف تروریستی و در نهایت مجازات متهمین به ارتکاب چنین به عنوان مهم ترین دلیل تهدید امنیت و صلح جهانی مطرح شد،و جامعه ی جهانی تنها از طریق فعالیت های جمعی سازمان ها توانست از میزان این تهدیدات بکاهد و به منظور جلوگیری از وقوع حوادث دیگر شبیه به این موضوع،اقداماتی را انجام دهد. در واقع فعالیت های سازمان ملل و سایر سازمان های غیر رسمی مدافع صلح،در آماده کردن افکار جامعه جهانی به منظور مبارزه با تروریسم بسیار تاثیرگزار بوده است.

سازمان های بین المللی در حقیقت بیانگر نوعی فدرالیسم جهانی هستند.در فدرالیسم جهانی ما شاهد تجمعهایی هستیم،که عناصر تشکیل دهندهی آن - دولت ها - ویژگی دولت بودن خودشان را حفظ کرده اند و ضمن حفظ ویژگی خودشان یک نهاد مستقل از خود ایجاد کرده اند.سازمان های بین المللی در واقع،نماد بسیار بارز فدرالیسم جهانی می باشندکه حیات مستقل و شخصیت حقوقی مستقل از عناصر خود را دارند.

به طور خلاصه،سازمان های بین المللی از یک دید شبیه دولت های فدرالی هستند که ما اکنون در جهان شاهد آنها هستیم،از این دیدگاه که سازمان های بین المللی،مجموعه ای از نهاد ها هستند که با یکدیگر جمع می شوند و یک نهاد دیگری به وجود می آورند،شبیه فدرالیسمی است که ما بین دولت ها می شناسیم و هر کدام از درون مستقل هستند اما در بیرون و سیاست خارجی خود،به منظور حفظ وحدت و رسیدن به یک امنیت جمعی در بین خود با یکدیگر همکاری و فعالیت می کنند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید