بخشی از مقاله

چکیده

دردهههای اخیر مهاجرت روستاییان به شهرها افزایش یافته است، از عوامل اصلی مهاجرت افزایش بیکاری در نواحی روستایی است؛ بنابراین یکی از مهمترین راهکارهای پایداری جمعیت روستایی ایجاد اشتغال درنواحی روستایی است . درعصر ظهور اقتصادهای دانشبنیان، فرآیند تغییر و تحول مستمر و پرشتاب از عمدهترین جریانهای حاکم بر حیات بشری و از مهمترین مشخصات بارز آن بشمار میرود.

فرآیند کارآفرینی و خلاقیت که اساس و بسترساز تغییر و تحول و دگرگونی است، نقش بسیار بنیادین و تعیین کنندهای در این زمینه ایفا میکند. با توجه به این که در زمانهای مختلف استراتژیها و راهبردهای متفاوتی برای توسعهی روستایی در جهان مطرح بوده، درسالهای اخیر نیز، کارآفرینی بهعنوان یک استراتژی، به راهبردی جدید در تو سعهی رو ستایی تبدیل شده است.

با توجه به ویژگیهای کارآفرینان و اهمیت و نقش کارآفرینی در شناسایی فرصتهای جدید شغلی و ایجاد اشتغال، افزایش ثروت، رشد تولید و خدمات میتواند بهعنوان راهبرد جدیدی برای کاهش بیکاری، افزایش درآمد، کاهش فقر و جلوگیری از مهاجرتهای روستایی در واقع بهعنوان یک راهبرد و استراتژی جدید درتوسعهی روستایی مطرح شود. پس میتوان گفت که توسعهی روستا در مقایسه با گذشته، پیوند گستردهتری با مفهوم کارآفرینی یافته است. این مقاله با استفاده از »روش تحلیل -محتوا« راهبردهای مختلف توسعهی روستایی و همچنین جایگاه استراتژی کارآفرینی در برنامهریزیهای توسعهی روستایی مورد بررسی و ارزیابی قرار داده و بهدنبال پاسخ منطقی به این سوال است: آیا کارآفرینی میتواند بهعنوان یک استراتژی و راهبرد برای توسعهی پایدار روستایی مطرح شود؟

-1 مقدمه

یکی از اهداف کلان توسعه در اغلب کشورها و ازجمله کشور ما - ایران - ، کاهش بیکاری و توسعهی فعالیتهای شغلی است. با نگاهی به روند رشد و توسعهی جهانی درمییابیم که با افزایش و گسترش فناوریهای پیشرفته، نقش و جایگاه کارآفرینان بهطور فزایندهای بیشتر میشود. به نظر مایکل تودارو »ضرورت تقدم و توجه به توسعهی روستایی نسبت به توسعهی شهری بهاینعلت نیست که اکثریت جمعیت جهان سوم در مناطق روستایی قرار دارند، بلکه بهاینعلت است که راهحل نهایی مسئلهی بیکاری شهری متراکم جمعیت، بهبود محیط روستایی است.« نواحی روستایی به دلیل شرایط خاص اکولوژیکی و اقتصادی -اجتماعی، با مسائل مشکلات متعدد و متنوعی مواجهاند که فقر و محرومیت از مهمترین آنها محسوب میشود.

با توجه به نقشهای متعددی که روستاها در فرآیند توسعهی ملی عهده دارند، رشد و توسعهی این نواحی از اهمیت و ضرورت بالایی برخوردار است . این امر سبب گردیده تا سیاستگذاران و برنامه ریزان در پی یافتن راهکارهای مناسبی برای برونرفت از این مشکلات و دستیابی به توسعهی روستایی باشند

بدون تردید روستاها در عصر حاضر با تحولات و تهدیدات گستردهای روبهرو هستند، ازاینرو تضمین و تداوم حیات و بقا روستاها نیازمند یافتن راهحلها و روشهای جدید مقابله با مشکلات میباشند که به نوآوری، ابداع و خلق محصولات فرآیندها و روشهای جدید بستگی زیادی دارد.

برای نیل به این هدف، مدیران باید به نقشههایی رویآورند که متناسب با شرایط متحول محیطی باشداخیراً. استراتژیهای توسعهی روستایی تجدیدنظر شده توسط بسیاری از مؤسسات ملی و بینالمللی مجدداً بر کاهش فقر از طریق رشد اقتصادی تأکید میکنند. توسعهی اقتصادی در مناطق روستایی نیازمند استراتژیهایی است که بتواند توسعهی کارآفرینی، مؤسسات اجرایی تأثیرگذار و تواناسازی سیاستهای محیطی را تشویق کنند. ازآنجاکه اقتصاد روستای بهطور قابلتوجهی با فعالیتهای کشاورزی مرتبط است،تقریباً همهی فعالیتهای اقتصادی در نواحی روستایی، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با کشاورزی، جنگلداری و سایر منابع طبیعی در ارتباط است.

-2 اهمیت و ضرورت تحقیق

امروزه در اکثر کشورهای توجه خاصی به کارآفرینی و کارآفرینان میشود و تقویت کارآفرینی و ایجاد بستر مناسب برای توسعهی آن از ابزارهای پیشرفت اقتصادی کشورها وب ویژه کشورهای درحالتوسعه به شمار میآید، زیرا فعالیت کارآفرینی با اثربخشی بالا به توسعهی اقتصادی - ازجمله ایجاد اشتغال، نوآوری در فعالیتها، رقابتپذیری و ... - منجر میشود. - verheuletal,2001 - کارآفرینی روستایی، فرصتهای جدیدی را برای کارآفرینان ایجاد میکند که میتواند درآمدشان را بهبود بخشند، دارایی و سرمایه خود را افزایش دهند و استاندارد زندگی در جوامع روستایی را درنتیجهی تشکیلات اقتصادی جدید در کسبوکارهای کوچک و متوسط رشد دهند

-3 موانع کارآفرینی

کارآفرینی فرآیندی است که در آن ایدههای بدیع و مناسب بهمنظور بهرهبرداری از فرصتها و منابع موجود در جهت اشتغال شناسایی و پیادهسازی میشود. سابقهی مفهوم کارآفرینی به 274 سال پیش برمیگردد و اولین بار، اقتصاددان ایرلندی به نام ریچارد کانتیلون آن را مطرح ساخت. در ایران همانند سایر کشورها به کارآفرینی بهعنوان موتور توسعهی ملی نگاه میشود. لیکن در راه گسترش فرهنگ کارآفرینی موانع متعددی پیش روی ما قرار دارد. ازجملهی این موانع میتوان به ناشناخته بودن فرهنگ کارآفرینی، معیارهای جنسیتی، عدم آمادگی دانشگاه و مراکز آموزش عالی در بهکارگیری نیروهای خلاق و مشکلات کارآفرینی سازمانی اشاره نمود.

علیرغم وجود این موانع، کشور ما از پتانسیل مناسبی برای نوآوری برخوردار است و آیندهی کارآفرینی در ایران امیدبخش به نظر میرسد؛ بنابراین آموزش و توجه کافی به کارآفرینان، ترویج کارآفرینی، ابتکار و استقلال فردی، ایجاد سازمانهای مجازی و تقویت حوزهی IT حمایت از مالکیت فکری و انجام فعالیتهای گروهی در کنار حمایتهای دولت و منابع مالی برای گسترش کارآفرینی ضروری است.

علاوه بر موارد ذکرشده 3 عامل زیر از موانع و چالشهای توسعهی کارآفرینی در ایران میباشند:

-1عوامل ضد انگیزشی -2موانع قانونی -3محیط کسبوکار.

راهکارهایی برای اصلاح و رفع موانع توسعهی کارآفرینی در کشور:

-1اصلاح و بازنگری جدی قوانین و مقررات بانکی مانند کاهش الزامات و مراحل قانونی برای ارائهی تسهیلات بانکی با نرخ بهره بانکی مناسب به شرکتهای جدید و نوپا.

-2 اصلاح و بازنگری قانون تجارت، مقررات صادرات و واردات با رویکرد کارآفرینی

-3 کاهش بوروکراسی اداری نامناسب در سازمانها و مؤسسات عمومی و دولتی مانند شهرداریها، ادارات صنایع و
معادن استانها، گمرکات، اداره محیطزیست، ثبت شرکتها و...؛ که متولی صدور مجوزهای قانونی لازم برای کارآفرینان و صاحبان کسبوکارهای کوچک و متوسط هستند.

-4آموزش کارآفرینی و آموزش کارآفرینانه در مقاطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و دانشگاهها -5توسعهی خوشهها و شهرکهای صنعتی با رویکرد کارآفرینی -6تأمین سرمایه در گردش واحدهای تولیدی بهعنوان بزرگترین مشکل کارآفرینان.

-4 مبانی نظری

تعریف کارآفرینی: واژهی کارآفرینی در حدود سال 1475 از واژهی فرانسوی ENTREPRENDER به معنای undertake - متعهد شدن - مسؤولیتپذیری گرفتهشده و اولین بار توسط استوارت میل در سال 1848 وارد دایرهی لغات انگلیسی شده است. بر اساس تعریف واژهنامهی دانشگاهی وبستر، کارآفرین کسی است که متعهد میشود مناظرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و پذیرش نمایند. کارآفرینی، فرآیندی است که منجر به ایجاد رضایتمندی ویل تقاضای جدید میگردد. کارآفرینی عبارتاند از: فرآیند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصربهفردی از منابع بهمنظور بهرهگیری از فرصتها.

پارستون - 1989 - فرآیند کارآفرینی را - بهعنوان رفتار مدیریتی که بهطور دایٍم از فرصتها برای دستیابی به نتایج مافوق ظرفیتهای افراد بهرهبرداری میکند - تعریف میکند.

بهطورکلی کارآفرینی به 3 دسته تقسیم میشود:

-1در قالب افراد مستقل و غیر وابسته به سازمان - کارآفرینی شخصی - کارآفرینی مستقل - -2در قالب کارکنان سازمان - کارآفرینان سازمانی Bکارآفرینی درونسازمانی -

-3 در قالب سازمان - سازمان کارآفرین - کارآفرینی سازمانی - کارآفرینان از عوامل ضروری تغییر دریک اقتصاد مبتنی بر بازارند، آنها امکان استفاده مؤثر و فزاینده از منابع را فراهم میآورند و دادوستد بین بخشهای مختلف با امکانات و اولویتهای متفاوت را تسهیل میسازند.

-1-4 کارآفرینی روستایی

کارآفرینی روستایی اساساً تفاوتی با کارآفرینی در شهر ندارد جز اینکه باید آن را در فضای روستا تصور نمود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید