بخشی از مقاله
چکیده
پیوندهای بین افراد درمحیط ازعواملی است که در گذشته دور تاکنون رکن اصلی طراحی معماری درفضای گوناگون به ویژه درفضای مسکن ،امکان پذیر می سازد. ارتباطات امروزه ،انسان مدرن را ازهویت خاص مسکن خود تهی و منفعل ازفضای عمومی احساس می کنند . طراحی دانش معماری بستری برای روابط اجتماعی متناسب بانیازها را فراهم آورده است .
این مقاله برای نخستین بار درطراحی مجتمع مسکونی عامل افزایش تعامل اجتماعی رابه عنوان رکن اصلی تّاثیرگذار مورد بررسی قرار داده است . تکیه بر شناخت واز طرفی هنجارها و کنشها در روابط فردی تابع مدیریت جمعی شده وتبدیل این فضاها به مکانهای اجتماع سرزنده است.پژوهش حاضربرپایه داده های کتابخانه ای ازیک سووداده های میدانی ازسوی دیگرنهاده شده است.دراین مقاله به چگونگی تعاملات اجتماعی پرداخته ، انواع آنها مورد بررسی قرارمی گیرد.
سپس عوامل موثر برطراحی با توجه به تک تک این عامل ها مورد تحلیل قرار خواهد گرفت . باتحقیق های انجام شده آشکارشد تعاملات خانواده های پرجمعیت وکم جمعیت درچینش فضایی عناصر ساختار مسکونی وسطوح پروخالی ابعاد آنها به شکل مستقیم تأثیر گذار است. هدف ازاین پروسه باتکیه برشناخت وجمع بندی عوامل مؤثربربالا بردن - چینش فضای جمعی - ، - اجتماع سرزنده - بامقیاس انسانی رابه محیط پیرامون درتدوین معیارهای طراحی مسکن بازگردانیم. نتیجه مطالعه ،پیشنهاد ماتریسی دوبعدی است، که یک وجه آن گونه ها وعوامل ارتباطات ،وجه دیگر آن مقیاس طراحی چینش فضایی می باشد.
چگونه تعداد افراد دریک مجتمع مسکونی می تواند برروی تناسبات ابعادی تأثیر بگذارد؟
چه ارتباط مشخصی بین رفتارهای انسان باسطوح متفاوت تحصیلی وفرهنگی و طراحی معماری وجود دارد؟
این پروسه با مدل کردن روابط اجتماعی انسانها وساختن سطوح واحجام مناسب برای پدید آمدن این روابط تلاش کرد به پاسخدهی خوددارد.
.1 مقدمه
ازجمله تفکرات مدرنیسم دردهه های گذشته ،توسعه مسکن وابر ساختمانها - آپارتمان - ، فضاها به شدت کیفیت کارکردی خودراازدست داده اند. ازطرفی نگاهی گذرابه اصفهان وخیابان فرشادی مؤید ضرورت واهمیت این پروسه است ؛ درک وشناخت ارتباطات انسان مدرن درجامعه براساس شرایط محیط پیرامون باورها آیین وعوامل تأثیرگذار دیگراست.
ازسوی دانش طراحی معماری به شکل مستقیم باانسان به عنوان مهم ترین رکن معماری درارتباط است ،افزودن شناخت چگونگی روابط اجتماعی بین انسانها طراح رادرپدید آوردن فضای معماری لازم متناسب بااین رفتارها کمک خواهدکرد.این طراحی می تواند بسترلازم برای روابط اجتماعی موجود متناسب بانیازهارافراهم آورد.دراین راستا پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به سؤالات ذیل می باشد.
.2 ادبیات موضوع
برای تحلیل نقشی که فضاهای عمومی یا جمعی مجتمع های مسکونی می تواند در افزایش روابط ساکنان ایفا کند، لازم به تبیین رابطه ی محیط- رفتار و نظریات مطرح در این رابطه، می باشد.
.1-2 پیشینه روانشناسی محیط
جامعه شناسی وروان شناسی محیط زیر مجموعه ای از علوم رفتاری است. که با معماری، معماری منظر و طراحی شهر رابطه ی نزدیک دارد .طراحی وروانشناسی دارای نگرشی متفاوت درچگونگی پرداختن به حل مسائل محیطی واجتماع هستند ازنظرروانشناسی مشکل اینجاست که فرآیند طراحی تأکید بیشتری برمسائل زیبایی شناختی فضاهای طراحی شده داشتند ونیازهای واقعی وروزمره استفاده کنندگان را قربانی زیبایی شناسی شخصی می کند وبیش از پیش بامحیط طراحی شده نامانوس شده اند.اختلاف نگرش های بوجود آمده بین این گروه به دلیل طبیعت وماهیت متفاوت حرفه معماری و دانشهای مطرح در پژوهش تعامل انسان ومحیط وارتباط این دانش ها باطراحی بوده است.
.2-2 آغاز روان شناسی محیط - جامع شناسی محیط -
نخستین پایه گذار روانشناسی محیط، ملپاخ - 1902 - 1 نام دارد. روانشناسان محیطی به عنوان شاخه ای از روانشناسی که معماران سهم عمده ای در ارائه وتوسعه آن داشتند به مطالعه رفتارهای انسان دررابطه با سکونتگاهش می پردازد.بنابر نظریه "کریک" روانشناسی محیطی مطالعه روانشناختی رفتار انسان به گونه ای است که به زندگی روزمره او درمحیط کالبدی مرتبط باشد."چیفورد"روانشناسی محیط رابررسی متقابل بین فرد وقرارگاه فیزیکی وی تعریف می کند.به عقیده وی در چنین تأثیر متقابلی فرد محیط رادگرگون می کند و همزمان رفتار وتجارب وی به وسیله محیط دگرگون میشود.
"ماکس وبر " براتصال نسبی حوزه های مختلف زندگی اجتماعی تأکید داشته ومعتقد بود؛ که همه حوزه های گوناگون زندگی اجتماعی - حوزه فکری، سیاسی ،اقتصادی ومذهبی - دارای تحولات درونی ومستقل خاص خویش هستند ومیان آنها - میان ساخت اجتماعی - وساخت اقتصادی رابطه انتخابی وجود دارد.به این معنی که هرساخت ،به نحوه ی تقریبا اتفاقی ویژگی های مناسب از ساخت دیگرراانتخاب می کند.حتی ممکن است میان اندیشه ومنافع ونیز میان حوزه های گوناگون زندگی اجتماعی - حوزه سیاسی ،اقتصادی - تضاد پیش بیاید و نمی توان هیچ حوزه ای زندگی اجتماعی راصرفا بازتاب وپرتوی حوزه ی دیگری در نظرگرفت،بنابراین به نظر "وبر"دولت مدرن نیز خود مانند هر حوزه دیگری ازنظام اجتماعی دارای سیر تحول درونی خاص خویش است.
. 3-2 لزوم اهمیت روانشناسی محیط در معماری
معماری نوعی عمل خلاقانه است؛که مقصود آن شکل دادن به فضای زیست انسان در تمامیتش وگستره ی آن از پاسخگویی به نیازهای انسانی در پیوند با محیط وطبیعت می باشد. ادراک انسان از محیط از محوری ترین مقولات در روانشناسی محیطی است. ادراک محیطی فرآیندی است که از طریق آن انسان داده های لازم را بر اساس نیاز از محیط پیرامون خود بر می گزیند
معماران سازنده ی محیط فیزیکی هستند ومی توان آثارمثبت ومنفی ساخته های خود را براستفاده کنندگان احساس و بررسی کنند واز طرفی دیگر جنبه های کاربردی روانشناسی را بهتر وبیشتر در نظر بگیرند.
باتوجه به ازدیاد جمعیت ، آلودگی محیط زیست ، محدود بودن ودرنهایت پیچیدگی های اجتماعی در دهه های گذشته بدون تردید بوجود آمدن وتوسعه موضوع روانشناسی محیط معماری در جوامع شهری اجتنابپذیر بوده است .رواشناسی محیط - جامع شناسی - در بهبود طراحی وساخت محیط فیزیکی ودرنهایت محیط فردی واجتماعی مطلوب تر اثرگزارد .باتکیه بر اهمیت آموزش روانشناسی محیط به مثابه حلقه گمشده درفرآیند طراحی معماری به معماران می باشد
ازطرفی آنچه به عنوان سیمای یک مجموعه معماری شهری دیده می شود.بازتاب انتقال مفاهیم وارزشهایی است که از آموزش آن آغاز میشود؛ ونهایتا درجامعه به حقیقت می پیوند در واقع معماری در ژرف ترین معنای خود تقسیم وایجاد نظم و هماهنگی در فضا وزمان و تحمیل اراده انسانی به آنها است. از نظر ژاک دریدا - دلوز - فیلسوفی بودکه فلسفه را با زندگی در آمیخت وآن را شادمانه ساخت که دومنظور قابل تأمل است .نخست - در آمیختن علم با زندگی بوسیله مسائلی است که معماری را با زندگی عجین کرده است.
معماری از زمان وفضای شهری زاده می شود ودر رابطه با مردم معنا پیدا می کند.امروزه معماران وطراحان شهری باید توجه ویژه ایی به شناخت روان شناسانه رفتارهای انسان داشته باشند همانطور که چرچیل می گوید »: رفتار انسان با محیط کالبدی ارتباط تنگاتنگی دارد. انسان محیط فیزیکی را می سازد و سپس محیط فیزیکی است که انسان ها را می سازد
مباحث جامعه شناسی وروان شناسی درمعماری درمحافل دانشگاهی غربی منجربه طراحی مباحثی چون علوم رفتاری درطراحی شده است. پژوهشگر دیگردرمورد محیط ورفتار4 موضع رویکرد اختیاری ،امکان گرا، احتمال گرا وجبری رانام می برد؛که دچار نقص وقوت یکدیگر باشند.معماری گذشته ایران خود گواه غنای این معماری از محتویات فرهنگی و رفتاری - الگوهای رفتاری - می باشد.درک وشناخت ارتباطات انسان مدرن درجامعه براساس شرایط محیط پیرامون باورها آیین وعوامل تأثیرگذار دیگراست.
بوطیقای معماری هواخواه »جامعیت« است، جامعیت اصالت فرهنگی محلی،منطقه ای، ملی است.جامعیت در این معنا تصویری از گستره عظیم اندیشه ها وراهبردهای خلاقه است که ذهن طراح برای راه یافتن به بیان شخصی خود در آن شناور می شود. بنابراین جامعیت به تعبیری سفر پرماجرای یک معمار است که می خواهد بداند سرانجام چه موقع ،چه چیز رابه چه علت باید انتخاب کرد.نیروهای محرکه آفرینش در معماری، حداقل برای معمار، تاحد زیادی در طول فرآیند طراحی، دردسترس هستند.باتوجه به انعطاف وتغییر پذیری دائمی زندگی در طول زمان، برخلاف حالت ایستای ظرف معماری، معماران باید باجدیت آثارجانبی تصمیم های خود تأمل وتعمق کنندو » جامعیت « راهدف معنوی زندگی خود قراردهند.
.3 روش تحقیق
تحقیق فرآیند برنامه ریزی شده ونظام مند برای یافتن فهم عمیق مسائل است که در پی یافتن پاسخ به سؤالات مطرح شده انجام می یابد
. 1-3 ابزارهای اندازهگیری و روش نمونهگیری:
دراین پروسه ازطریق ،طراحی پرسشنامه و مطالعات کتابخانه ای است.
. 2-3 جامعه آماری
مؤلفه ها برای انجام پیمایش یاتکنیک پرسشنامه درخیابان فرشادی اصفهان می باشد.نمونه آماری حجم نمونه:مجتمع مسکونی کنارمادی
. 3-3 ابزارهای اندازهگیری و روش نمونهگیری:
پژوهش روبه رو باتوجه به کیفی بودن مسئله تعاملات اجتماعی تلاش دارد متغیرهای کیفی موردنظرراباارائه پرسشنامه وشاخص های مناسب به ساختار کمی تبدیل کرده وچگونگی تأثیر رادرطراحی مجتمع مسکونی برتعاملات اجتماعی ساکنین آشکار سازد.