بخشی از مقاله
فرهنگ و نقش آن در توسعه اقتصادي
چکیده
فرهنگ وتوسعه اقتصادي دومقوله اي هستند که به هم مرتبط می باشند.جامعه مجموعه اي از انسان هاست که بطور فطري خواهان کمال هستند وتوسعه بااهداف مشخصی می تواند تفسیر دیگري از تکامل اجتماع ویا لااقل زمینه مناسبی براي رشد و شکوفایی انسان باشد . بنابراین توسعه اقتصادي جامعه اسلامی یکی از الزامات اساسی براي ساختن یک امت الگو و اسلامی است.یقینا در جامعه اي که از لحاظ اقتصادي توسعه یافته است شاخص هاي ومعیاري هاي محقق شده اند که به معیارهاي جامعه آرمانی دینی نزدیکتر بوده وانسانها فرصت بیشتري براي پرداختن به پرورش بعد علمی روحی ومعنوي خود خو.اهند داشت واین چیزي است که هم دستور اسلام است وهم فطرت انسانی به آن دستور می دهد.
آنچه که می توان بیان کرد این است که توسعه اقتصادي بدون توجه به فرهنگ ممکن نیست .در واقع می توان گفت که این انسان است که در توسعه اقتصادي محور است و توسعه اقتصادي نیز انسان خاص خود را می خواهد. خاص بودن این انسان به بعد فرهنگی او مربوط می شود واینجاست که فرهنگ وتوسعه اقتصادي به هم مربوط می شوند.
کلیدواژه: فرهنگ ، توسعه ، اقتصاد ، دین ، انسان
تعریف فرهنگ:
فرهنگ در لغت به معناي عقل ، دانش و بزرگی بکار رفته است.در علوم اجتماعی،این واژه بر معانی و مفاهیم متعددي اطلاق شده است .تاکنون صد ها تعریف از این واژه به عمل آمده و عده اي معتقدند ارائه یک تعریف جامع از این مفهوم غیر ممکن است.
مراد ما از فرهنگ مجموعه چیزهایی است که فرد از جامع خود کسب می کند یعنی باورها،رسوم،عادات که از راه آموزش و پرورش رسمی و غیر رسمی به او رسیده است.فرهنگ شامل هر آن چیزي است که بتواند از نسلی به نسلی فرا رسانیده شود.فرهنگ یک قوم همان میراث اجتماعی آن است.
تعریف توسعه اقتصادي:
توسعه در لغت به معناي گسترش دادن است.در اصطلاح از توسعه و توسعه اقتصادي تعاریف نسبتا متعددي صورت گرفته است که در ذیل به تعدادي از آنها اشاره می شود:توسعه حاوي تغییرات کیفی در خواسته هاي اقتصادي،نوع تولید،انگیزه ها و سازمان تولید است.توسعه اگر چه داراي ابعاد کمی نیز می باشد و در پاره اي از موارد حتی ممکن است مترادف با کلمه رشد تلقی شود،اما در اصل داراي ابعاد کیفی است و در واقع توسعه داراي ابعاد چند گانه می باشد.توسعه را باید جریانی چند بعدي دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی،طرز تلقی عامه مردم و نهاد هاي ملی و نیز تسریع رشد اقتصادي،کاهش نابرابري وریشه کن کردن فقر مطلق است.دکترعلی محمد اقتداري در تعریف توسعه اقتصادي می گوید :توسعه اقتصادي علاوه بر افزایش تولید ملی ،تغییرات فنی و سازمانی،چگونگی عمل تولید را نیز بیان می کند به عبارت دیگر توسعه اقتصادي در مرحله پیشرفته تري از رشد اقتصادي بشمار می رود که معرف دگرگونی هاي پی گیر و همه جانبه در ترکیب و تخصیص منابع در بخش هاي مختلف اقتصاد کشور می باشد.
پرفسور جرالد می یر توسعه اقتصادي را اینگونه تعریف کرده است :توسعه اقتصادي عبارت است از فرآیندي که بموجب آن درآمد واقعی سرانه در یک کشور و در دوران طویل المدت افزایش می یابد. توسعه اقتصادي به جنبه اقتصادي توسعه اطلاق می شود که می تواند ایگونه تعریف شود:توسعه اقتصادي به وضعیتی از اقتصاد اطلاق می شود که امکانات مادي براي رشد و تعالی انسان فراهم آمده باشد.طبیعی است که این وضعیت به معناي دسترسی بیشتر انسان به کالا و خدمات است و دسترسی بیشتر کالا و خدمات براي بکار گیري آنها در جهت رشد و تعالی نوع بشر،مستلزم تولی بیشتر است و تولید بیشتر در گرو استفاده از روش هاي علمی و فنی و استفاده از تکنولوژي است.بنابراین توسعه اقتصادي به معناي ایجاد شرایطی است که انسانها بتوانند بهترین و بیشترین بهره برداري را از زمین،فضا و معادن و همه امکانات خدادادي بکنند البته چنانچه گفته شد این استفاده کور و بی هدف نیست و در جهت تعالی انسان است.
هدف ما از توسعه اقتصادي چیست؟
آنچه در این تحقیق مورد نظر ماست توسعه اقتصادي استولی البته تعریف ما از توسعه میتواند ما را در فهم توسعه اقتصادي کمک کند روشن است بدون داشتن تعریف معینی از توسعه تعریف توسعه اقتصادي ممکن نیست. چرا که
توسعه فقط جنبه اقتصادي ندارد. جنبه هاي مختلفی دارد که جنبه اقتصادي آن به توسعه اقتصادي تعبیر می شود. توسعه خواه ناظر به توسعه جامعه هاي اروپایی پس از رسانس و انقلاب صنعتی باشد و خواه ناظر به کشور هاي جهان سوم، در هر حال یک اصطلاحی است که براي یک تحول جدید بی سابقه وضع شده است، تاکبدي که برخی از صاحب نظران براي عینی قلمداد شدن تعریف توسعه دارند به همین دلیل است. اینان معتقدند که توسعه اصطلاحی نیست که ما به دلخواه از پیش خود بخواهیم آنرا تعریف کنیم.توسعه تحولی است اقتصادي و اجتماعی که در عالم واقع شده و هر تعریفی باید مبتنی برویژگی هاي همان رخداد معین می باشد.فرآیند توسعه چنانچه وافع شده، فرآیندي چند بعدي است که ابعاد ارزشی آن را نمی توان نادیده انگاشت و اگر در تعریف هاي فوق الذکر دقت کنیم به این نتیجه می رسیم که در تمام تعاریف فوق تحول و دگرگونی بسوي وضعیت مطلوب و بالاتر وجود دارد و اینکه گفته شده توسعه فرآیند تغییر جامعه از حالت سنتی به مدرن است، دلیل بر این است که مفهوم توسعه و تعریف آن نیز نسبی است و لذا این تعریف نمی تواند تمام ماهیت توسعه را بیان کند چرا که مفاهیمی چون سنتی و مدرن تعریف نشده اند. یک جامعه کشاورزي بر اساس اقتصاد معیشتی نسبت به جامعه اي که بر اساس اقتصاد شبانی است مدرن محسوب میشود . بعلاوه در این تعریف جهت و هدف کاملا مشخص نشده است.
معیارهاي توسعه اقتصادي:
با توجه به تعریفی که از توسعه ارائه کرد یم آنهایی که امروزه بعنوان دنیاي توسعه یافته به حساب می آیند واقعا از لحاظ اقتصادي توسعه یافته اند و لذا می توان گفت زادگاه مفهوم توسعه اقتصادي در بطن همان فرآیندي است که امروزه بعنوان انقلاب صنعتی شناخته شده می شود و تمامی کشور هایی که این تحول بسیاروسیع وعمیق بشري را بگذرانند از لحاظ اقتصادي توسعه یافته اند و اصولا این جنبه توسعه را می توان اندازه گیري نمود .شاخص هایی که در اندازه گیري توسعه مورد استفاده قرار میگیرد:-1 درآمد سرانه -2 ساختار توزیع درآمد -3 امید به زندگی -4 درصد جمعیت شهري -5 درصد بیکاري -6 مصرف سرانه انرژي -7 ثبت نام در دبستانها،دبیرستانها و دانشگاهها -8 تعداد پزشک و بخشهاي بیمارستانی براي هر هزار نفر جمعیت -9 نرخ رشد تولید ناخالص ملی -10 هزینه تحقیق و توسعه بعنوان درصدي از توسعه ملی -11 حجم بازرگانی بین الملل
ارتباط فرهنگ با توسعه
به هر حال پیشرفت و ترقی حاصل یک نگرش خاص به عالم است و بدون ایجاد این نگرش خاص ،پیشرفت و ترقی ممکن نیست و این نگرش خاص بیانگر لزوم وجود یک فرهنگ مناسب براي توسعه است . محور توسعه،انسان است وانسان،اساسی ترین نقش را در توسعه ایفا می کند و همانطور که میدانیم انسان همواره درگیر انتخاب است و فعالیت اقتصادي نیز در قالب این انتخاب شکل می گیرند.مجموعه فعالیت هاي اقتصادي انسانها ،سیماي اقتصاد کل جامعه را می سازد.در واقع گار جامعه اي به توسعه دست می یابد این توهین را مرهون فعالیت و گسترده اعضاي خویش است که با انجام انتخاب هاي خاص وبدنبال آن فعالیت هاي اقتصادي خویش آنرا غنیمت اس بخشیده اند انتخاب انسانها