بخشی از مقاله

فضاهای شهری خاطره انگیز و تاثیر آن برهویت مندی شهروندان نمونه موردی محور لاله زار تهران

چکیده

هویت و خاطره، همواره موضوعاتی جذاب و قابل تامل در حوزه طراحی شهری بوده است؛ به نظر می رسد که انسان امروزی درارتباط با فضاهای شهری (همگانی) ، حس تعلق خاطر خویش را از دست داده است؛ این مساله به کیفیت فضاهای شهری در دوران معاصر وعدم وجودمعنا درکالبد شهر برمی گردد.در معماری معنایی، جایگاهی ویژه برای خاطره جمعی که ریشه درفرهنگ و هویت هر جامعه دارد، در نظر گرفته می شود؛ وجود فضاهایی برای دیدار و اجتماع مردم ، همبستگی اجتماعی ، حفظ فرهنگ و انتقال آن به نسلهای آینده ،جزء لاینفک هر فضای با هویت می باشد ، ضرورت پرداختن به آنها در نظریه پردازی ها و طراحی ها امری اجتناب ناپذیر است.

هدف ازاین پژوهش، رسیدن به عوامل تاثیرگذار در خاطره انگیز کردن فضای شهر می باشد.بدین منظور نقش کالبد و عملکردهای همگرا در ایجاد واقعه (حادثه شهری) که پیدایش خاطره جمعی را بدنبال دارد مورد بررسی قرارمی گیرد

.در این راستا با توجه به نتایج حاصل از مطالعات پژوهشی، نمونه موردی (خیابان لاله زار ) مورد کنکاش قرار گرفته است و به عوامل تاثیرگذار بر میزان حس تعلق و تشخص فضاهای شهری در محدوده ی خیابان لاله زار از طریق برداشت میدانی و بررسی نکات قابل توجه پرداخته شده است. در این پژوهش می توان ملاحظه نمود که محور لاله زار با پتانسیل های زیادی که در زمینه فضاها، عملکردها، فعالیت های جمعی و ... دارد در راستای خلق خاطره جمعی میتواند به عنوان فضایی خاطره انگیز خود را مطرح کند و در دوران معاصر باید با توجه به معضلات به وجود امده بسیاری از فضاهای مهم و کلیدی را احیا و باز زنده سازی نمود و هویت این محور را حفظ کرد.


واژه های کلیدی

فضای شهری ،حس تعلق و تشخص،خاطره ، هویت

 

-1مقدمه

فضای شهری را می توان بستری دانست که اعمال و فعالیت های انسانی در آن شکل می گیرد هر فضای شهری بوسیله عناصر شهری احاطه شده و در چنین فضایی روابط و فعالیت های اجتماعی متبلور گشته و شکل و معنا می یابد. بدین ترتیب فضای شهری در حیطه ای کالبدی به عنوان صحنه ای جهت گفتگو و مکالمه معنی دار، جهت دار و آگاهانه بین انسان با فضا، انسان باانسان و انسان با محیط، امکان متمرکز شدن کنش های اجتماعی متعامل رافراهم می کند.

فضاهایی که انسان قبلا آنها را به گونه ای تجربه کرده و با آنها آشنایی دارد فضاهای خاطره انگیز می باشندوامکان برقراری ارتباط ساده تر با تعداد فضاهای آشنا در محیط زندگی یا فضای شهری ارتباطی مستقیم دارد.


احساس امنیت و امکان آسانتر برقراری افزایش تعداد فضاهای
آسایش بیشتردر ارتباط با فضای
آشنا
فضای شهری شهری


به عبارت دیگر می توان گفت آنچه باعث حس گم گشتگی ، بی ریشه بودن و از دست دادن بخشی ازخاطرات ذهن انسان و از بین رفتن و کمتر شدن میزان تشخص فضاها می شود تغییر وتبدیل یا از میان رفتن فضاهای آشنا، در محیط های شهری می باشد. تداوم سکونت در یک شهر ،انباشت خاطره را بدنبال دارد به همین دلیل ساکنان شهرهای جدید تعلق خاطر کمتری به مکان زندگی خود دارند وازاینرو مفهوم خاطره در فضاهای شهری با حس تعلق وهویت همراه و مترادف است. از آنجا که خاطره با یاد آوری و به خاطر آوردن همراه است می توان گفت: موقتی بودن و تغییرات در فضای شهری منجرو عدم وجود فضاهای خاطره انگیز در شهر منجر به ایجاد شهر بی خاطره یا بی هویت می شود (شهر ژنریک، 1379ص(85-61

با توجه به اینکه هویت به معنای احساس تعلق و اینهمانی با محیط در نظر گرفته شده و معیارهایی چون احساس امنیت خاطره انگیزی،حس تعلق و وابستگی به منظور ارزیابی هویت تدوین شده وبه کار رفته اند ، دراین پژوهش ارزیابی موارد ذکرشده از طریق مصاحبه بامردم وتحقیقات میدانی در محل مورد مطالعه( خیابان لاله زار) انجام گرفته است. هدف نهایی این مقاله دست یافتن به معیارهایی جهت خاطره انگیز کردن فضاهای شهری از طریق هویت کالبدی و عملکردهای همگرا می باشد در پژوهش حاضر، ابتدا معیارهای اولیه سنجش خاطرات جمعی بر اساس مطالعات، تحقیقات قبلی و نظریه ها، تدوین می شوند سپس هویت کالبدی و میزان تشخص و حس تعلق بعنوان دومعیاراصلی در خاطره انگیزی فضا موردکنکاش قرار میگیرد. با عنایت به ویژگی های کالبدی این مکان به عنوان نمونه موردی مناسبی جهت بررسی عوامل تاثیر گذار در خاطره انگیز کردن فضای شهری در اذهان عمومی، مدنظر قرارگرفته است. در بخش مطالعه موردی (خیابان لاله زار) با برداشت های تصویری از محیط ، نوع تاثیر این دو معیار بررسی شده است.

سوالات تحقیق

با توجه به مقدمه این تحقیق پرسش های اصلی به قرار زیر می باشند :

1 -کدام ویژگی خیابان لاله زار به حفظ خاطرات جمعی و خاطره انگیزی آن کمک می کند ؟

-2 چگونه خاطره انگیز بودن و تداعی مفاهیم آشنا در محیط های شهری میتواند بر کیفیت زندگی و میزان هویت مندی افراد جامعه تاثیر بگذارد؟

-1 فضای شهری و خاطره جمعی

یک فضای شهری را می توان بر مبنای رویکردهای مختلف محیطی، جغرافیایی،معماری و... مطالعه و بررسی کرد. فضای شهری، عرصه ی ایفای نقش بازیگرانی است که هریک به عنوان کنشگرانی ازجامعه ی خود محسوب می شوند.نقش های مثبت و گاهی منفی، نقش های پررنگ وگاهی کمرنگ، نقش های عام و گاهی خاص. فضای شهری به

مفهوم صحنه ای است که فعالیت های عمومی زندگی شهری در آن ها به وقوع می پیوندند.خیابان ها،میادین وپارک های یک شهر فعالیت های انسانی را شکل می دهند.این فضاهای پویا در مقابل فضاهای ثابت و بی تحرک محل کارو سکونت اجزای اصلی وحیاتی یک شهر راتشکیل داده. شبکه های حرکت، مراکز ارتباطی، وفضاهای عمومی بازی وتفریح را در شهر تأمین می کنند.(لینچ، 313، (1377فضای شهری بستر مشترکی است که مردم فعالیت های کارکردی ومراسمی را که پیوند دهنده ی اعضای جامعه است،در آن انجام می دهند و صحنه ای است که بر روی آن نمایش زندگی جمعی، در معرض دید قرار می گیرد.فضای شهری فضایی است که در آن با غریبه ها سهیم هستیم، مردمی که در اقوام، دوستان یا همکار ما نیستند. فضایی است برای سیاست، مذهب، دادوستد و ورزش. فضایی برای همزیستی مسالمت آمیز و برخوردهای غیرشخصی درواقع می توان فضاهای شهری را معادل عرصه های عمومی نیز توصیف نمود.(صالحی، 1387،(89

خاطره ماهیتی اجتماعی دارد؛ به همین منظور با فضاهای عمومی شهر در ارتباط بوده و شکل گیری خاطرات در قلمرو و سکونتگاه جمعی، یعنی شهر و محلات آن امکان پذیر است؛ در نتیجه اگر خاطرات جمعی ماهیت اجتماعی داشته، بستر شکل گیری آنها ( شهر) نیز باید محل تعامل اجتماعی باشد. در اینصورت، سابقه سکونت در شهر خود عاملی است در جهت تقویت خاطرات جمعی. شهر را می توان مکان خاطره های جمعی مردمانش دانست؛ فضاهای مختلف شهری با زنده نگاه داشتن خاطرات، باعث زنده نگاه داشتن حوادث تاریخ می شوند؛ ودر نتیجه وجه مهمی از خاطره جمعی یک ملت، قوم و یا فرهنگ سرزمینی راشکل می دهند گذشت زمان کالبد شهر را واجدهویت می سازدوشهروندان به واسطه فضاهای شهری مملو از خاطره های جمعی با گذشته فرهنگی خودارتباط یافته وکسب هویت اجتماعی می نمایند.


دوام وپایداری بافت قدیم شهر، چه به لحاظ کالبدی وفعالیتی و چه از نظر معنایی و خاطره ای به احساس تعلق خاطری که مردم از مکان دارند وابسته است به بیانی دیگر بین فرد و محیط زندگی اش ارتباط واحساس تعلق خاطر به وجود نخواهد آمد مگر آنکه قادر به شناخت عمیق و تشخیص آن باشد و توان درک وتمایز آن، نسبت به محیط های دیگر را داشته باشد .

مکان خود به معنای جایی برای جاری شدن رویدادها وقایع بهمنظور زندگی کردن است؛ و همچنآنکه ارتباط نزدیکی با هستی و حیات دارد، هستیبخش نیز هست. (حبیبی، 40،(1387 شولتس بر این باور است که اقداماتی که رخ میدهد کموبیش به چارچوبهای فضایی تعریفشده برای رخ دادن نیاز دارد (به نقل از پرتوی، 90،(1387 رلف نیز در تعریف دیگری از مکان، آن را زمینه یا پسزمینه برای چیزها یا رویدادهایی میداند که نیت مندانه بهوسیله فرد تعریف و شناسایی میشوند (پاکزاد، (1389 الکساندر در کتاب » راه بیزمان ساختن« ارتباط میان مکان و رویداد را اینگونه معنا میکند: هیچ الگوی رویدادی را نمیتوانم بدون جایی که در آن رخ میدهد، تصور کنم. (الکساندر، 56،(1381 مکانها را تکیهگاه مناسبی برای احساسها، ارزشها و خاطرات شخصی میداند. بنابراین ارتباط نزدیکی میان مکان و رویدادها وجود دارد؛ مکان زمینه وقوع و تجربه رویدادهاست. هالبواکس نیز معتقد است: هیچ خاطره مجزا از چارچوبی فضایی که بهعنوان مرجع حفظ و بومیکردن خاطرات مرتبط با رویدادها تلقی میشود، وجود ندارد.

از دیدگاههالبواکس، خاطره نیازمند چارچوبی برای شکلگیری و یادآوری است .او جامعه را چارچوب خاطره معرفی میکند. او در توضیح جامعه با تکیهبر نظر آگوست کنت از مفهوم عام فراتر رفته و معتقد است که محیط فیزیکی پیرامون ما دربردارنده نشانههای ما و دیگران است .مبلمان منزلمان و چیدمان آن، تزئینات اتاق، خانواده و دوستانمان را به خاطرمان میآورد که ما اغلب در این چارچوب ملاقاتشان میکنیم؛ بنابراین اشیا بخشی از جامعه هستند. درواقع فرمهای اشیای گوناگون پیرامونمان نوعی دلالت را در بردارد .آنها جامعهای خاموش و بیحرکت در اطراف ما ایجاد کردهاند ( Halbwachs, 1950: 1-2). هالبواکس در کتاب "توپوگرافی اسطورهای در سرزمین مقدس" معتقد است که خاطره همیشه در فضا تجلی مییابد؛ بنابراین درصورتیکه خاطرات در فضایی اجتماعی قرار نگیرند، از یاد خواهند رفت. درنتیجه عمل به خاطر آوردن بایستی دارای مبنای فضایی باشد.( (Boyer,1994:26

در یک بیان کلی، مکان بهعنوان چارچوبی فضایی نهتنها زمینه وقوع رویداد و خاطره را فراهم میکند، بلکه به حفظ خاطرات جمعی میانجامد. وقوع رویداد در یک فضا، به شکلگیری تصاویر فضایی ذهنی برای اعضای گروه میانجامد .از دیگر سو این رویداد به فضا معنا بخشیده و آن را به مکان تبدیل میکند .حال برای اینکه این مکان تثبیتشده و به حیات خویش ادامه دهد، نیازمند رجوع مجدد گروه است.گروه نیز در صورتی به مکان مراجعه خواهد کرد که مکان تداعیکننده خاطرات جمعیاش باشد .رجوع مجدد گروه، زمینهساز وقوع رویدادهایی تازه میگردد که معنای مکان را غنیتر خواهد نمود؛ بنابراین


چرخهای شکل میگیرند که در آن گروه، مکان و خاطره جمعی برای تداوم و بقا به یکدیگر نیازمندند .آنچه بایستی در رابطه میان مکان و خاطره جمعی مدنظر قرار گیرد آن است که مکان وقوع خاطره بایستی انعطافپذیر بوده و خود را با تغییرات ناشی از زمان و رویدادهای تازه تطابق دهد .تنها در این صورت است که مکان به مکانی خاطرهای برای تمامی نسلها و گروهها تبدیل خواهد شد.

نمودار -1نحوه شکلگیری و تداوم خاطره جمعی

-2 هویت

ساروخانی در دایره المعارف علوم اجتماعی ذیل واژه هویت چنین آورده است: کوشش فرد به منظور تحقق یکتایی خویشتن است؛ در شرایطی که در حال شکل دادن به رفتار خویش است . بدینسان به نظر گافمن، فرد بین من در شرایط موجود ومن واقعی قراردارد (ساروخانی، به نقل از گافمن، 1370،.(423 افروغ ( ( 1380 هویت را مفهومی پارادوکسیکال تعریف می کند. او معتقد است همین مساله باعث می شود که ما می توانیم تعریفی جامع ومانع از هویت به دست دهیم. او در زمینه پارادوکس هایی که در مفهوم هویت وجود دارد به سه پارادوکس اشاره می کند که به ترتیب زیر است:

هویت به طور همزمان حامل عنصری ایستا و عنصری پویاست.از یک سو، بیانگر استمرار وتداوم تاریخی است واز سوی دیگر، به دلیل فرایندی بودن آن دایم در معرض باز تولید و باز تعریف است. وجود هویت های مضاعف ، همچون ، هویت قومی، هویت دینی، هویت زبانی، هویت ملی ، هویت جنسیتی و هویت مربوط به گروههای شغلی که یک فرد همزمان با خودبه دنبال دارد، در دل این مفهوم. چون هویت بار دار احساس و ارزش است ، با رفتار عقلانی تباین پیدا می کند . رفتار عقلانی نیز مستلزم بر آورد سودوهزینه است، اما هویت درواقع باردار حفظ سنت است ( افروغ، ( 14-15:1380

بهزاد فر( ( 1386 معتقد است برای شناخت هویت یک شهر باید مولفه های سازنده شخصیت آن شهر را شناخت. او مولفه های سازنده هویت شهر را به دو بعد عینی یا کالبدی وذهنی یا روحی تقسیم می کند. این دو بعد می تواند از طریق سه محیط طبیعی ، مصنوعی وانسانی از همدیگر تفکیک گردد . او اجز ا متغیر های چون کوه، دشت، رود، تپه و.

. . را بر می شمرد و اجزا ومولفه های مصنوع را نیز از متغیر هایی چون تک بناها، بلوک شهری، محله، راه، خیابان، میدان و نظیر آن می داند. اجز ا ومولفه های انسانی رانیز شامل متغیرهای، زبان، دین، آداب و رسوم ، اعتقادات محلی و
... ذکر می کند( بهزاد فر، .(4-55:1386پیران ( 1384 )، ابعاد هویت شهری را این گونه بر می شمرد: تاریخیت، مکانیت، جمعی بودن ، تعلق به دورهای خاص از تاریخ، متن روابط اجتماعی ، عام وخاص بودن، احساس تعلق فردی، خانوادگی، گروهی، قبیله ای، مکانی(شهری، روستایی ملی، محلی) وابسته به رویدادهای فرهنگی، اجتماعی اقتصادی وسیاسی و دگرگونی های جامعه حقوقی و وظایف شهروندی ( پیران، (7:1384پاکزاد، بخشی از شخصیت وجودی هر انسان که هویت فردی او را می سازد، مکانی می داند که خود را با آن می شناسد وبه دیگران می شناساند . او معتقد است انسان هنگامی که درباره خود فکر می کند، خود را متصل به مکانی می داند که در آن زیست می کند وآن مکان را بخشی ازخود می شمارد، میان فرد وزندگی اش رابطه ای عمیق وجود دارد که پاکزاد از این رابطه با به خود همانی با فضا تعبیر می کند.( (پاکزاد، (104 :1375

قاسمی شرایط هویتمندی یک محله را به این ترتیب بر می شمرد تعلق مکانی ساکنان محله به محیط زندگی شان خاطرهای که در ذهن ساکنان از محله بر جای مانده است؛ خاطرات جمعی که در حافظه جمعی ساکنان از محله بر جای مانده است . او نسل بی خاطره را نسلی بی ریشه می داند؛ حس تعلق خاطر افراد به محله خودشان.

افروغ نیز سیمای فیزیکی فعالیت ومعنا را مواد خام هویت مکانی بیان می کند که دیالکتیک میان این سه روابط ساختاری این هویت را می سازد. به اعتقاد او انسان با معنایی که به دو مولفه دیگر هویت مکان ؛ یعنی کالبد وجسم فیزیکی وفعالیت هایی که در این کالبد رخ می دهد، می بخشد، هویت مکانی ویژه ای را برای هر مکان تعریف می کند (افروغ ، .(52-53 1377

پیران نیز، منبع هویت مکان را در ذهن فردی و جمعی معرفی می کند واز آن این چنین نتیجه می گیرد که هویت مکا ن و فضا در همین فرهنگ تولیدو تحدید می شود (زادرفیعی، (11:48 نوربرگ شولتز نیز دامنه وسیعتری برای این همانی با فضا (احساس هویتمندی مکان) قایل است. وی این همانی را متناظر با الفت یافتن با یک محیط خاص می داند. (Abel,2000:142)

پاکزاد بحث حس مکان وایجاد این همانی با فضا را شامل دو بخش به ظاهر متضاد ، ولی درحقیقت مکمل همدیگر تقسیم می کند. استقلال و تشخیص فضا از انسان؛ - آشنا بودن فضا برای شخص. به اعتقاد او فرایند این همانی یا احراز هویت در مکان فرایندی قیاسی بی ن عینیتی موجود با اطلاعات و وداده هایی از آن در ذهن(ذهنیت قبلی) است هر فضا با آنکه یک موجود خارجی مستقل است، ولی در فرایند ادراک تبدیل به پدیده ای ذهنی می شود. ما در فرایند این همانی ، از این تصویر ادراکی و ذهنیت خود بهره گرفته، عینیت را با آن می سنجیم. لذ ا تشخیص هویت نوعی ارزش گذاری یا تعیین کیفیت است که ارتباط کامل با اندوخته های ذهنی فرد، از تجربیات مستقیم گرفته تا فرهنگ وسنت او دارد.( (پاکزاد، .(149: 1385

-3تاریخچه لاله زار

لالهزار که در گذشته زمینی سبز و محل رویش لاله بوده است، امروزه، به دو منطقه لالهزارجنوبی و لالهزارنو (شمالی) تقسیم میشود. ازضلع جنوبی به میدان امام خمینی، از ضلع شمالی به خیابان انقلاب اسلامی، از غرب به خیابان فردوسی و از شرق به خیابان سعدی متصل میشود. انشعابات آن ،کوچه و خیابانهای مهمی مثل: باربد، مهران، برلن، جمهوری اسلامی، منوچهری و تقوی است. لالهزار اولین خیابانی بود که در آن تئاتر و سینما و هتل به وجود آمد،در ضمن معروف است که اولین مغازه را یکی از یهودیان سرمایه دار به نام ملا لاله زار در این خیابان ساخت. با آغاز نهضت مشروطیت، لاله زار به عنوان محل سکونت افراد مرفه و روشن فکر درآمد و از مهمترین مراکز تجمع و مبارزه علیه استبداد شد، به طوری که در هر گوشه از این خیابان عدهای مشغول چاپ روزنامه بودند،که با روی کار آمدن رضا شاه، دستههای مختلف فرهنگی و سیاسی روبهروی یک دیگر قرار گرفتند. از سال1299 تا 1320، با خراب کردن دیوارهای شهر و پر کردن خندق و ایجاد خیابان شاه رضا (انقلاب اسلامی فعلی) ، محور مرکزی شهر به سمت شمال کشیده شد، چنان که تأثیرات معماری اروپایی به خوبی مشاهده میشود. در این سالها این خیابان هم مرکز تجاری ، هم مرکز تفریحات شبانه، و نیز محل شکلگیری سالن گراند هتل و سینماهای خورشید، مایاک و ایران و هنرستان هنر پیشگی و هم چنین اولین گل فروشی تهران بود. فروشگاه لوازم برقی ساسانیان به عنوان اولین مغازه الکتریکی، کهقبلاً در خیابان ناصرخسرو بود، به لاله زار نقل مکانکرد. پارچه فروشی گیو که بهترین پارچههای آن زمان را عرضه میکرد و دفتر مجله صبا ، روزنامه باختر و روزنامه کیهان همگی در این خیابان پا گرفتند. چهار سفارتخانه مهم؛ یعنی سفارت عثمانی، بریتانیا، آلمان و روسیه، در این منطقه مستقر بودهاند. به علاوه، نیاز به تبدیل ارز نیز باعث استقرار صرافیها در اطراف سفارت خانهها شد. به دلیل ارتباط پیشه صرافی با خرید و فروش مصنوعات و زیورآلات طلا، و هم از آن جهت که به طور معمول مراجعان سفارتخانهها را افراد متمول و متمکن تشکیل میدادند، بخشی از صرافیها پیشه زرگری را نیز انتخاب کردند و راسته صرافها در خیابان اسلامبول مستقر شدند. به دلیل کمبود فضای فعالیت برای این صنف در خیابان اسلامبول، بعدها زرگریها

به خیابان لاله زار کشیده شدند. پدیدههای نوین غرب به راحتی در این محل رشد کرد و با سفر اروپاییان به تهران و نیاز به سکونت موقت به سبک اروپایی، هتلها شکل گرفتند که اولین آنها گراند هتل بود. کافهها نیز نیاز به تفریحات به سبک اروپایی را برطرف میکردند. تمامی این عوامل باعث شد که لاله زار به صورت ویترین اروپا عمل کند و فضایی به وجود آورد که مردم مجذوب اروپا دسته دسته به آن رو آورند.

از تفریحات مهم اروپاییان در ایران میتوان از نمایش و اپرا نام برد و این اماکن چون مربوط به فرهنگ و هنر اروپاییان بود، باید در کنار محل استقرار آنان؛ یعنی، هتلها جای میگرفت. بنابراین لاله زار بستری برای ایجاد تئاترها، سالنهای اپرا و سینماها بود، چنان که بعدها در محل ساختمان روزنامه کیهان ،مدرسه هنرپیشگی به وجودآمد. بهترین شیرینی فروشیها (نوشین)؛ پارچه فروشیها، عکاسیها (مادام لیلیان)؛ خیاط خانههای فرنگی دوز و چاپخانهها در این منطقه شکل گرفت. این

دوران ،دوره پهلوی اول،اوج خودنمایی و رونق این خیابان بوده استافول لالهزار در دوره پهلوی دوم اتفاق افتاد. هر چه جمعیت شهر در این دوره بیشترمی شد طبقه مرفه به سمت شمال شهر هدایت شد، به دنبال آنها واحدهای تجاری لوکس هم به آن مناطق راهی شدند، به طوری که به دلیل حضور افراد کم درآمد در این منطقه، بیشتر مغازههای عمده فروشی یا خیاطیها تبدیل به تولیدی و سری دوزی شدندهمزمان با گسترش فعالیت الکتریکیها و محدودیت فضایی در خیابان فردوسی و وجود کاشی فروشیها، لاله زار و مغازههای لوکس تخلیه و بستر بی دفاعی در قابل هجوم الکتریکیها شد. به تدریج ساختمانهای کنار خیابان سر و سامانی گرفتند، اما کارگاههای تولیدی و انبارها خود عاملی برای فرسودگی منطقه شدند، زیرا این مکانها نیاز به رسیدگی ظاهری نداشت. به واسطه گسترش جمعیت، سینماها و تئاترهای لالهزار ترفندهایی پیداکردند برای جلب مشتریان جدید، که اغلب شهرستانیها و سربازان بودند. بنابراین تئاتر و سینماهای لاله زار دچار تنزل کیفی شدند و با نمایش برنامههای کمیک و مبتذل و در نتیجه ارزان قیمت، مشتریان جدیدی برای خود پیدا کردند.

لالهزار دیگر محل اجرای نمایشهای عارف و عشقی نبود، بلکه کمدینهای درجه دو و سه با استفاده از لهجههای شهرستانی سعی در خنداندن مردم میکردند و کافهها کهقبلاًمحل تجمع روشنفکران بود، تبدیل به مکانهایی برای افراد لاابالی شد. مسجد بزرگ لالهزار که تأسیس آن در سال1402ه. ق ، پایان یافته است، مسجد کوچک مرحوم محمد علی خان امینالسلطنه که درسال 1347 ، ساخته شده است، با کاشی کاری مختصری که دارد، اثر خاک نگار مقدم است. شایان ذکر است که تمام کاشی کاری و موزائیک کاریهای موجود در این خیابان به نام خاک نگار مقدم ثبت شده است. کوچههای مهران و

برلن از جمله مراکز خرید قدیمی هستند. از مهمترین و پا برجاترین سینماهای این خیابان که خود را با شرایط اقتصادی و اجتماعی فعلی وفق داده، میتوان به سینما کریستال اشاره کرد. بین خیابان جمهوری اسلامی و خیابان منوچهری، خانه مشیرالدوله پیرنیا قرار داردکه متعلق به حسن پیرنیا بوده است. از خصوصیات این بنا گچ بریهایی به نام فرنگی کاری و کاشیکاری همراه کاشیهای منقوش به تصاویر اساطیری و تاریخی است. بنیاد فرهنگی البرز (ساختمان شماره سه) ،که وابسته به سازمان حج و زیارت و اوقاف است و در 27 اسفند 1342 ، تشکیل شده است ،از دیگر بناهای خیابان است. سینماهایی که ازسال 1309 به بعد هم چنان فعال بودند، عبارتند از: گراند سینما، سینما فاروس، سینما ایران (که درسال 1306 ، در محل سابق کافه اوگانف، محل فعلی سینما البرز، بود)

-4بررسی کالبدی خیابان لاله زار

در مقام یک ناظر خارجی زمانی که سخن از محلات یک شهر به میان می آید.شاید اولین طرح واره ای که در ذهن جان می گیرد مربوط به کالبد آنها باشد. زیرا کالبد به سهولت خود را به نمایش میگذارد و درک آن مستلزم سابقه چندانی نیست.از طرف دیگر به واسطه مستقیم بودن پیام های ارسالی آن برای ذهن مقایسه اش با نمونه های مشابه – کالبد محلات سایر شهرها-نیز آسان تر است.بنابراین بی راه نیست اگر در ابتدای امر به موارد کالبدی که محلات یک شهر را شاخص می کند اشاره شود.

مهمترین عاملی که در کالبد یک محله موثر است،چگونگی ارتباط میان توده ها و فضاهای آن است.از این رو،یکی از دلایل شبیه شدن بافت های امروزی به یکدیگر و از دست رفتن تشخصشان،همسانی نظام پر و خالی حاکم بر آنهاست. همسان بودن نظام پر و خالی در محله نسبت به محلات اطراف باعث از بین رفتن تشخص محله شده است.

تصویر 9-8- 7 محورها و جداره سازی های خیابان لاله زار منبع نویسنده 1393


نصویر 10 -شیرینی فروشی که از زمان قدیم تاکنون به کار خود ادامه می دهد.

منبع نویسنده 1393

در صورتی که حداقل به واسطه نوع رابطه ای که دانه های هرکدام ازین بافت ها با طبیعت دارند انتظار می رود پرها و خالی ها در هر یک با منطق خاص خود جای گیرند.

در گذشته تناسبات خود معبر در محلات شهرهای مختلف با هم متفاوت بود و به تبع آن محصوریت معابر هر شهر وسیله ای بود برای متمایز ساختن کالبد محلات آن،از محلات سایر شهرها.درخیابان لاله زار معابر قدیمی تر و معابر بن بست محصورتر هستند که در این معابر ساختمانها هم قدیمی تر هستند و در مواردی که ساخت و ساز جدید دارد گذرها پهن تر هستند که افزایش عبور وسائل نقلیه نسبت به گذشته و نیازهای امروزه جامعه بر حسب تغییر فرهنگ و تغییر در توقعات خود افراد جامعه میتواند بعضی از علل این تفاوت در محصوریت معابر باشد .همسان بودن محصوریت ×معابر از شاخص بودن معابر یک محله می کاهد.

با رسته شدن این خیابان برای افرادی که تصمیم به خرید لوستر دارند این کاربری برای مغازه های این خیابان بعد از انقلاب از جمله شاخصه های این خیابان برای مردم شهر به حساب می آید.این تشخص را برای این خیابان می توان در مقیاس شهر دانست.اینکه در گذشته این خیابان دارای کاربری های متفاوتی از جمله صنف پارچه و لباس و دارای سینما و کاباره بوده است برای افرادی که از گذشته در این محله زندگی می کرده اند خللی از هویت محله ایجاد میکند زیرا آنها خاطراتی از در این خیابانها دارند که امروزه دیگر یادآوری نمی شود و نوعی یکبارگی در ذهن افراد مسن تر محله که از قدیم آنجا زندگی میکرده اند ایجاد می کند.اما برای افرادی که به صورت جدیدتر با این محل در ارتباط هستند این بافت یادآوری می شود و تغییر در آن برای آن ها سردرگمی ایجاد می ×کند.

بسیاری از مغازه ها از قدیم وجود داشته است و به دلیل نوع کاربری خود با افراد محل به صورت روزمره در ارتباط است و برای افراد قدیمی محل نوعی تشخص ایجاد میکند.به عنوان مثال اگر فردی که در گذشته در این محل زندگی میکرده بعد از سالها به آنجا برگردد دیدن این مغازه برای او خاطره انگیز است و کمک به ایجاد ×حس تعلق در او میکند.

در مقیاس کوچکتر و پرسپکتیو انسانی که بیشترین برخورد ما با محله را شامل میشود توجه ما با دانه های تشکیل دهنده ی محله و یا فضاهای موجود در آن هستند.

وضعیت کالبدی و ظاهری دانه ها همانگونه که می تواند گویای تعلق محله به شهر باشد قادر است محله را از سایرمحلات موجود در شهر قابل تشخیص نماید.در بافت خیابان لاله زار اکثر دانه ها از مصالح سیمان و عمر نسبتا طولانی با مغازه های پایین خود و تابلوهایی که اغلب از قدیم مانده و به صورت متعدد روی نمای بدنه هستند و حفره هایی که در سطح نما عقب نشسته و بالکن های بیرون زده تا حدودی بافت را شاخص می کند که البته در مواردی نادرست است و باید در چهارچوب حفظ هویت خود عیوب آنها برطرف بشه که نیازمند مطالعه دقیق می باشد.

تصویر -12-11 مسلما این دانه را به محلات نوساز شهر نمی توان نسبت داد منبع نویسنده 1393

تصویر -13 این کافه در انتهای بن بستی با نام پیرنیا در چه جای دیگری می تواند باشد؟ منبع نویسنده 1393

وجود سینما
کافی شاپ خانه
هنرمندانی مانند
صادق هدایت در لاله زار به تقویت ابعاد هویتی این خیابان کمک بسیاری نموده است. بسیاری از افراد قدیمی محل

با این فضاها
خاطراتی داشته
اند و باززنده
سازی و ادامه

خلق خاطره در این فضا ها می تواند به تقویت خلق خاطره جمعی کمک کند. بسیاری از این ساختمان ها اینک تعطیل است و به ساختمان روبروی آن منتقل شده که علاوه بر ایجاد یکبارگی در تصویر ذهنی افراد محل رونق چندانی ندارد و این در

صورتی است که با بسته شدن فضاهای عمومی این محل نسبت به قبل از انقلاب پاتوق ها و فضاهای مکث شهری محل کاهش چشمگیری یافته است.

ایجاد کافی شاپ در انتهای بن بست و تراس خانه ی پیرنیا در انتهای بن بست پیرنیا که از داخل آن دید به خانه ی پیرنیا وجود دارد که می تواند پاتوقی برای اهل محل باشد.و نام پیرنیا و مطلبی در مورد او که در این کافه گذاشته شده و عموم می توانند بخوانند و دید به خانه ی او یاد و دورانی را زنده می کند.و در آینده گذر از این کوچه و نام پیرنیا برای افرادی که به آنجا آمده اند خاطره انگیز خواهد بود

.تابلو های تولیدی های لباس روی بدنه ساختمان که از زمان قدیم مانده اند نشان دهنده ی روزگاری است که این راسته در اسن زمینه فعالیت می کرده اند.برای افراد محل این موضوع یادآور روزگار گذشته است که شاخصه این خیابان با کاربری آن است به طوری که امروزه عموم مردم از لاله زار مغازه های لباس فروشی و پارچه فروشی گذشته را می دانند.

خانه صادق هدایت که نویسنده معروف زمان خود بود روزگاری در آن زندگی میکرد شاخصه محله است که زمانی از آن برای مواردی استفاده می شد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید