بخشی از مقاله

چکيده :
امروزه واژه ي مشارکت يکي ازبخش هاي اساسي درفرهنگ توسعه به شمارميرود. «مشارکت فرايندي اجتماعي،عمومي،يکپارچه ،چندگانه ،چندبعدي وچندفرهنگي است که هدف آن کشاندن همه ي مردم در همه ي مراحل توسعه است . در اين مقاله به بررسي نقش شهروندان (مردم ) در مشارکت نوسازي بافت هاي فرسوده شهري (محله سيروس )پرداخته شده است . نقش مردم دربهسازي واصلاح بافت هاي فرسوده شهري تعيين کننده وتأثيرگذاراست وبه نظرميرسد دربافت هاي فرسوده با توجه به وسعت دامنه وشدت مسائل گريبان گيراين بافت هاکارآمدترين رويکردي که بتواندبراي مواجهه باکاستيهاونارساييهااتخاذ نمود؛رويکردمشارکتي باشد.
هدف اصلي در اين مقاله ارزيابي مشارکت شهروندان (ساکنان وشاغلان )، در بهسازي ونوسازي بافت فرسوده محله سيروس است ؟به اين ترتيب ميتوان بااستفاده ازالگوهاي توانمندسازي ومشارکت جمعي از نيروي همه ي بهره وران درجهت ساماندهي وتجديدساختاربافت هاي مذکوردرراستاي نيل به اهداف توسعه پايداربهره جست .
روش تحقيق در اين مقاله به لحاظ حيث موضوعي، کاربردي بوده واز لحاظ تحليل در چارچوب روش هاي تحقيق توصيفي و تحليلي قرار ميگيرد طبق يافته هاي تحقيق : درآمدهاي ناپايدار و مشکل آفرين محله ( فروش تراکم ، تغيير کاربري و...) بايد با منابع پايدار( عوارض کسب ، عوارض نوسازي و...) جايگزين شود، اتخاذ تدابير تشويقي و ارائه تسهيلات ويژه براي جلب مشارکت بخش خصوصي و تشکل هاي شهروندي در زمينه سرمايه گذاري در سطح محله سبب ميشود؛ کيفيت محيط زندگي ساکنان و پايداري توسعه از طريق مشارکت دادن مردم در فرايند بهسازي و نوسازي از آغاز تا انجام تضمين شود، تشويق مردم به تجميع و ايجاد تسهيلات مالي براي مجموعه سازي، ترغيب بخش عمومي وبخش دولتي به تأمين زيرساخت و ساماندهي فضاهاي عمومي و تأمين خدمات به منظور افزايش کيفيت محيطي محله ضرورت دارد.
کليدواژه ها:مشارکت -بافت فرسوده –بهسازي -محله سيروس .
مقدمه
شهر ظرفي است که شهروندان با روابطشان ، نيازهايشان ، سليقه و... مظروف آن هستند. حقوق شهروندي، حس امنيت و ايمني، حس از خود بودن وبا خود داشتن ، حس با خود بودن ودر عين حال با ديگران زيستن و... همگي فضايي را درشهر ميسازند که ميتوان آن را حيات مدني خواند. در چنين حياتي است که رابطه ي مستقيم بين جسم وجان وبين کالبد و روان شهر برقرار ميگردد(رزمجوئي،١٣٨٢: ٣١). در دهه هاي گذشته بسياري از محله هاي کشور دچارآسيب هاي اجتماعي و فرسودگي محيطي گرديده است . مسأله فرسودگي محيطي محله ها تبديل به پديده ي فراگيرتر از استهلاک بنا، ساخت وساز بيکيفيت وعدم استحکام بنا، فرسودگي زيرساخت ها وفقدان خدمات وفضاي سبز شده است . در مسأله نوسازي بافت هاي فرسوده شهري توجه به نقش مردم براي پيشبرد اهداف بسيار مهم است ومطلق کردن نقش مردم در اوضاع کنوني به همان اندازه زيان آور است که آن ها را ناديده گيرند.
برنامه ريزان وطراحان ومسئولان شهري با تجربه هاي ارزشمندي که در طول ساليان دراز به دست آورده اند، به اين مطلب پي برده اند که بدون حضور مردم ، برنامه ريزي طراحي بافت هاي فرسوده شهري براي مردم کاري غيرواقعي، غيرمفيد ودر بعضي اوقات مولد بحران ها است . بدين ترتيب در جهان معاصر، حل مسائل شهري، جز با شناختن نيازها، خواسته ها و نگرش هاي شهروندان امکان پذير نيست وشناخت مسايل ، جز با پژوهش ميسر نيست وپژوهش هاي اجتماعي ميتوانند مورد استفاده سياست هاي برنامه ريزي اجتماعي، مسکن ، تعليم وتربيت ، بهداشت ، و... قرار گيرد.
آگاهي از نيازها ومسائل مردم وبررسي نگرش آنان در ميزان نقشي که ميتوانند در رفع مشکلات شهري داشته باشند، زمينه ي مساعدي براي برقراري ارتباط منطقي وصحيح بين نهاد خدمت رسان به شهروندان وخود شهروندان فراهم ساخته و اعتماد ميان شهروندان ومديريت شهري برقرار شود. مشارکت شهروندان در طرح هاي نوسازي شهري ميتواند در تأمين منابع اقتصادي، کاهش هزينه خدمات ، افزايش انسجام اجتماعي، کاهش آسيب ها وتنش هاي ناشي از زندگي شهري ورضايت شهروندان مؤثر باشد.
امروزه در نظام هاي برنامه ريزي به ويژه در کشورهاي دموکراتيک مشارکت به عنوان يکي از اصيل ترين و مقبول ترين رويکردها جهت نيل به اهداف برنامه ريزي پايدار پذيرفته شده است ؛چرا که تجربه اجراي تفکرات اقتدارگرايانه اين نکته را به اثبات رسانده که طي کردن موفق مسير فرايند برنامه ريزي بدون دخالت و در نظر گرفتن نقش همه ي بهره وران آن امکان پذير نخواهد بود. به نظر ميرسد در بافت هاي فرسوده با توجه به وسعت دامنه و شدت مسائل گريبان گير اين بافت ها کارآمدترين رويکردي که مي توان براي مواجهه با کاستيها و نارساييها اتخاذ نمود،رويکرد مشارکتي باشد. به اين ترتيب ميتوان با استفاده از الگوهاي توانمندسازي و مشارکت جمعي از نيروي همه بهره وران در جهت ساماندهي و تجديد ساختار بافت هاي مذکور در راستاي نيل به اهداف توسعه ي پايداربهره جست .
محله سيروس از محله هاي قديمي تهران است که به دليل قدمت زياد از جمله بافت هاي فرسوده شهري به شمار ميرود. در اين محله به علت کمبودامکانات ،خدمات و تجهيزات شهري ازيک طرف و نفوذ کاربريهاي تجاري و فرامنطقه اي از طرف ديگر، بخش زيادي از ساکنان قديمي محله را ترک کرده و واحدهاي مسکوني به خصوص در لبه هاي محله تبديل به انبار و کارگاه و در ضمن سکونتگاه کارگران اين واحدها شده است . بخشي از واحدهاي مسکوني درون بافت ،مخروبه و متروکه شده و به صورت مأمن و مسکن معتادان ، فروشندگان وتوزيع کنندگان مواد مخدر و مجرمين و کج روان اجتماعي درآمده و باعث ناامني اجتماعي و در نتيجه دامن زدن به گريزجمعيت شده است . براي زنده و فعال بودن يک محله بايد بين ساکنان آن احساس امنيت ، آسايش و دلبستگي به محيط وجودداشته باشد. درحال حاضر، انگيزه ي بخش عمده ي ساکنان براي سکونت در محل ارزاني مسکن يانزديکي به محل کاراست . هدف کلي از اين مقاله ارزيابي اين مسأله است که شهروندان (ساکنان و شاغلان )، تا چه ميزان در بهسازي ونوسازي بافت فرسوده ي محله سيروس مشارکت داشته اند؟
اهميت وضرورت موضوع
امروزه ضرورت مشارکت شهروندان در بهبود وضعيت کالبدي و اجتماعي شهرها بر کسي پوشيده نيست . تجربه ي کشورهاي مختلف جهان در طرح هاي توسعه شهري نشان ميدهد، اجراي طرح ها در بسياري موارد از توان دولت خارج است . موفقيت طرح ها در گرو مشارکت مردم ونهادهاي محلي است وتنها با جلب اعتماد عمومي، تشويق مردم در مراحل مختلف طرح و استفاده از مشاوره عمومي باعث ميشود که طرح ها در مرحله اول تا حدود زيادي در تدوين اهداف و قابليت هاي اجرايي با موفقيت همگام باشند ودرنهايت بتوانند با تکيه بر داده هاي موثق ، نيازها و پشتوانه مردم ، موفقيت خود را تضمين کنند.با توجه به محيط کالبدي نامناسب محله سيروس و آثار اجتماعي و فرهنگي منفي آن که منجر به آسيب هاي اجتماعي به ويژه قاچاق ، اعتياد، ولگردي در اين محله شده مي توان با رويکردتوسعه ي پايدارو مشارکت دادن خود مردم محله در بهسازي آن از مشکلات محيطي محله کم کرد.
پيشينه ي تحقيق
با اين وجود در کشور ما تاکنون تجربه مشارکتي براي اجراي طرح هاي بهسازي در مقياس بزرگ وحتي مياني وجود نداشته است ، اما تاکنون در زمينه ي برخي مسائل محله اي فعاليت هاي جمعي ومشارکتي مردم محله ها ثمرات مناسبي را به بار آورده که به ذکر چند مورد اشاره ميشود:
١-ستاد شهر سالم در محله ١٣آبان تهران که موقعيت هاي قابل توجهي در جلب مشارکت مردم داشته ميتواند،نمونه خوبي باشد. در ستاد شهر سالم ارگان هاي مختلف در کنار مردم قرار گرفتند و به جلب اعتماد و مشارکت آن ها کمک کردند. از آن جمله وزارت نيرو اقدام به حل مشکل آب هاي سطحي و فاضلاب کرد. در ستاد شهر سالم کليه ي هزينه ها توسط شهرداري تهران تأمين شد. اين تجربه با توجه به همکاري نزديک شهرداري وديگر سازمان هاي دولتي ذيربط موفق ارزيابي شد.
٢-شهرداري منطقه ٧تهران از طريق فراخوان عمومي ساکنان منطقه ، گروهي را که تمايل به همکاري داشتند در گروه هاي کاري مختلف مثل گروه فني، عمراني، فرهنگي، اجتماعي، خدمات شهري، شهرسازي، ترافيک و.. متشکل ساخت . در اين گروه افرادي در سنين مختلف و با تحصيلات وتخصص هاي گوناگون گرد هم جمع شدند و اولين هسته هاي مشارکت گروهي به اين ترتيب شکل گرفت . اين گروه ها از سال ١٣٧٧تاکنون توانسته اند قدم هاي کوچکي بردارند ولي اين سرآغاز خوب اگر باهمکاري شهرداري دولت سازمان هاي ذيربط همراه شود، مسلما ميتواند تحولات اساسي در جهت بهسازي محلات ومنطقه به وجود آورد.
٣-تجربه تربت حيدريه که شهرداري وشوراي شهر با شرکت دادن کانديداهاي شورا در پارلمان شهروتعيين مردم محل براي اداره امور محله به موفقيت هاي زيادي در ارتباط با مردم نائل آمده اند والگويي براي مشارکت را شکل داده اند.
٤-مهندس شيخي،کارشناس دفتر شهرهاي جديد وزارت مسکن وشهرسازي، در جمع بندي خود از مفهوم مشارکت در مقاله ارائه شده به همايش تخصصي بافت هاي شهري( مشهد ،خرداد١٣٧٦) اين مفهوم را معادل شمول ودرگيري تمام عيار مردم در کليه ي مراحل برنامه ريزي، طراحي وساخت به منظور بهبود وضعيت اسکان وبهره گيري از توان نهفته ي مردمي در قالب يک سازمان جمعي توسط راهکارهاي همياري وخود ياري تمام با در نظر گرفتن خواسته ها، تمايلات وعلايق مردم دانسته اند.
٥-دکتر طالب ، استاد ورئيس مؤسسه تحقيقاتي دانشگاه تهران در مقاله ارائه شده به همايش تخصصي بافت هاي شهري، مشارکت را بدين صورت تعريف کرده است : شرکت فعالانه انسان ها در حيات سياسي، اقتصادي، فرهنگي وبه طور کلي در تمام ابعاد حيات .
روش تحقيق
اين تحقيق از نوع کاربردي و روش تحقيق در اين مطالعه توصيفي و تحليلي با تأکيد بر روش جامع نگري است که در انجام آن با توجه به ماهيت مطالب و نوع موضوع مورد مطالعه ، اطلاعات به صورت مطالعات ميداني و استفاده از پرسشـنامه بـاز و بسـته (به روش نمونه گيري تصادفي) و مطالعات کتابخانه اي و استفاده از آمار و اطلاعات مرکز آمـار ايـران گـردآوري گرديـده اسـت ، داده هاي کسب شده پس از جمع بندي مورد تحليل قرار گرفته و در نهايت يک نتيجـه گيـري منطقـي بدسـت آمـده اسـت . در مرحله مطالعات کتابخانه اي انواع پايان نامه هاي مرتبط بابافت هاي فرسوده شهري و مشارکتي دردانشـگاه هـاي تهـران ، طـرح جامع تهران ،طرح تفصيلي منطقه ١٢تهران ،مجموعه مقالات بافت هاي فرسوده ،آمارنامه ها،سال نامه هـاي آمـاري، طـرح هـاي پژوهشي،سايت هاي اينترنتي و.. موردبررسي قرارگرفتند.ودر مرحله مطالعات ميداني،محققان درصدبرآمدندتاباتکيـه بـر طرح انجام شده محله موردمطالعه وانتقادبـه مطالعـات وادبيـات دردسـترس ، اطلاعـات خـام واوليـه ازوضـعيت بهسـازي مشارکتي(ساکنين ومسئولين ) راازبافت فرسوده محله ي سيروس کسب نمايد،تابااستفاده ازنتايج اين مطالعات ميداني فـاز دوم تحقيق يعني تحليل پرسش نامه صورت پذيرد.تعداد نمونه هاي مورد پرسش ٢٠٠عدد بوده است (تعـداد پرسشـنامه هـا از طريق فرمول کوکران محاسبه گرديده است ).نمودار شماره (١) مراحـل و فرآينـد روش تحقيـق در پـژوهش موجـود را نشـان ميدهد.
نمودار شماره (١): مراحل و فرآيند روش تحقيق
مباني نظري
آقاي ازکيا مشارکت را در چهار سطح مجزا و مربوط به هم در نظر گرفته است :
١) آگاهي : مطلع بودن افراد از وظايف ، حدود اختيارات ، کارهاي انجام شده ، برنامه هاي آينده ، مشکلات و امکانات سازمان روستايي و ياافرادي که از طرف نهادهاي دولتي در ده خدمت مي کنند.
٢) تصميم گيري : مؤثر بودن در اتخاذ تصميم هايي که در سازمان هاي مشارکتي ده درباره انجام امور ده گرفته مي شود.
٣) شرکت داشتن (همکاري ):حضور و همکاري در فعاليت هايي که تحت نظارت هر يک از سازمان هاي مربوط و يا مأمورين دولتي در ده انجام مي گيرد.
٤)رضايت : داشتن احساس خوشاينداز حسن انجام کار، پس از ارزيابي نتايج فعاليت هاو کارهاي انجام شده و نيزسهيم بودن در برنامه ها (ازکيا، ١٣٧٠: ٦).شکل شماره (١) سطوح مشارکت را نشان ميدهد.

شکل (١) سطوح مشارکت مأخذ:(مهندسان مشاور DHV از هلند ، ١٣٧١)
بر حسب نوع مشارکتي که افراد در يک الگو دارند و بخشي از فعاليت مشارکتي را انجام مي دهند،الگوهاي زيررا مي توان تفکيک کرد:
١-مشارکت در تصميم گيري و مديريت : (مشارکت فکري ) در اين ميان هر گاه سخن از مشارکت و مديريت است ،افراد در چهار حوزه وارد مي شوند:اول آنکه در تعيين هدف ها مشارکت مي کنند.دوم آنکه در تصميم هاشرکت جويندو از ميان راه هاي مختلف راه هاي بهينه و بهتري را برگزينند.سوم آنکه به رفع دشواري هاهمت گمارند و در اين راه از ميان راه هاي مختلف راه بهينه را برگزينند. چهارم آنکه مشارکت ممکن است به دگرگوني و تغييروسيع در سطح مجموعه ياسازمان بينجامد(علوي تبار، ٢٦:١٣٧٩).
طرفداران مشارکت در مديريت (يامديريت مشارکت جو) معتقدند که اين گونه مشارکت ها چه در سطح سازمان ها و چه در سطح شهرها و روستاها از طريق تأمين سه نيازاساسي انسان يعني استقلال عمل با نظارت بر رفتار خويش ، کامل کردن يا دست يابي به کل ياتمامي يک فعاليت و پيوندهاي ميان اشخاص در جريان فعاليت هاموجبات خشنودي و ارضاي آدميان را فراهم مي آوردو در نهايت نيزتأثيرمثبتي بر کارکرد و بهره وري فعاليت هامي گذارد(عدالت خواه ، ٣٧:١٣٧٥).در نهايت در اين نوع مشارکت افرادمي توانندبا بيان ايده هاو نظريات و شرکت در مديريت و تصميم گيري به نوعي مشارکت فکري دست مي زنند.
٢. مشارکت در تأمين مالي هزينه انجام طرح ها (مشکلات مالي ):در اين نوع از مشارکت افراد بخشي از بار مالي طرح و ياپروژه اجرايي را به دوش مي کشندکه در عمل ميزان مطلوبيت طرح ها براي فرد و توان و قدرت مالي فرد نقش بسزايي را در مشارکت مالي بازي مي کندو افراد کمک هاي مالي خود را به صورت پولي ، جنسي ،و ياواگذاري امکانات خود در فعاليت هاي مشارکت جويانه شرکت مي دهند.
٣.مشارکت در تأمين نيروي انساني (مشارکت يدي ):در اين نوع از مشارکت ،افراد با تأمين نيروي انساني مورد نيازطرح فعاليت مشارکت جويانه خواهند داشت و با قبول تأمين نيروي انساني پروژه از هزينه هاي اجرايي طرح مي کاهندکه در روستاها از اين نوع مشارکت بيشتراز سايرموارد ديگرديده مي شود(محمدي سليماني ، ٢٦:١٣٨٠).
مجموعه عوامل مؤثربرميزان مشارکت ونحوه ي تأثيرگذاري آن هاراميتوان به صورت يک مدل درنظرگرفت که در شکل شماره (٢) نشان داده ميشود.اصولا طرح هاي شهري و به طور خاص طرح هاي ساختاري راهبردها و سياست هايي را براي اقدام تعريف و تعيين مي کنند، اما تحقق يافتن طرح هابه کاربرد روش هاي اجرايي و نحوه ي مشارکت بخش هاي مختلف در فراينداجرا بستگي دارد. در طرح هاي توسعه شهري ، بخش هاي مختلف جامعه نقش هاي گوناگوني را ايفامي کنند، اما اين نقش هاهم از جهت مقياس مداخله و هم نحوه ي مشارکت با يکديگرتفاوت دارند:
١) مقياس کلان بخش دولتي :يکي از تناقض هاي اساسي در طرح هاي توسعه شهري کشور ما فرايندبسيارمتمرکز و دولتي تهيه طرح ها است ، حال آن که بيشترين سهم اجراي اين طرح ها به عهده بخش عمومي ( شهرداري ها)، بخش خصوصي ( سرمايه گذاران بخش ساخت و ساز) و مردم (سازندگان انفرادي ) است . وجود چنين تناقضي ، بزرگ ترين مانع بر سر اجراي طرح هاي توسعه بوده است و لذا بيش از آن که طرح هاترسيم کننده و هدايت گر روند توسعه باشند، اقدامات منفرد و پراکنده را در ساختار فضايي و کالبدي شهرها و محله هاي شهري رقم زده اند. براي دگرگون کردن اين وضعيت نقش بخش دولتي بايد دوباره تعريف شودواين به معناي کاستن از وظايف و مسئوليت هانيست بلکه به منظور تصحيح آن هاست که در سياست هاي کلي زيربيان مي شود: ١-سياست گذاري هاي کلان براي تشويق عمران در محله هاي فرسوده مرکز شهر٢-رفع موانع و عوامل محدودکننده ي فعاليت بخش هاي عمومي و خصوصي ، نهادهاي محلي و بخش عمومي ٣- تدوين قوانين و مقررات حمايتي براي مؤسسات عمراني غيردولتي و غيرانتفاعي محلي و ارائه راهکارهاي تشويقي براي نهادهاي محلي و مردم ( اعتبارات ارزان ).
٢) مقياس مياني ، بخش خصوصي :در نظام اقتصادي بازار، بخش خصوصي به حداکثر رساندن سود گرايش دارد و اگر به حال خود رها شود، فعاليت آن هاچه بسا هزينه هاي بخش عمومي رانيزدر امر توسعه افزايش دهد. فعاليت اين بخش بايداز طريق سياست گذاري هاي صحيح و مشارکت عمومي ، خصوصي هدايت شود. اقداماتي که مي تواندمشوق بخش خصوصي در فعاليت هاي عمراني و بهسازي و نوسازي شود به اين قراراست : ١-تهيه ي طرح هاي راهنما و برنامه هاي روشن توسعه و عمران .
٢-تهيه ي ضوابط و مقررات براي تعيين مشخصات استاندارد بناها و فضاها.٣-ارائه سياست هاي مشوق براي مشارکت در کار بهسازي و ايجادخدمات مورد نيازمحله (مانند تشکيل شرکت هاي عمران عمومي -خصوصي ).٤-آموزش و کنترل کيفيت .
٥-ارائه سياست هاي تشويقي براي تجميع و مشارکت در طرح هاي مقياس بزرگ .
٣) مقياس خرد، نهادهاي محلي :شهرسازي مشارکتي بدون تشکيل نهادهاي محلي و پشتيباني بخش عمومي (شهرداري ) با موفقيت همراه نخواهد شد. ايجاديک هسته ي مشارکت محلي که در فرايندتکامل خود به سازمان محلي عمران و بهسازي تبديل ميشود،بنيان اصلي تأمين مشارکت خواهد بود. براي شکل دادن به اين نهاد لازم است اقدامات زيرصورت گيرد: ١- اختصاص بخشي از بودجه تهيه و اجراي طرح به تشکيل نهاد مشارکت محله .٢-فراهم آوردن اعتبارات ارزان و قابل تمديد زماني براي آن . ٣- ارائه طرح هاو برنامه هاي اجرايي مشخص که با هم نظري جامعه محلي تهيه شده باشد.٤- انعقاد قراردادي بين سازمان عمران و بهسازي ياشهرداري منطقه با اين نهاد مشارکت براي سپردن پاره اي اقدامات اجرايي به آن ، ٥-آموزش روش هاي ساخت بادوام و ارزان قيمت به علاقه مندان .٦-تدارک يارانه مستقيم براي برخي اقدامات بهسازي که به منافع عمومي کمک کنداز جمله تعميرمدارس ، حمام هاو...( طالب ،١٣٧٦: ٤١٣-٤١٥).

محله بخشي از تقسيم بندي کالبدي –فرهنگيشهر با حوزه يا فضاي جغرافيائي مشخص ، جامعه وابستگي ها، علاقه ها، احساسات ،تعلق اجتماعي،روابط همسايگي والگوي مشترک زندگي همراه است که دراستيلاي سلسله مراتب فضايشهرقرار داردومحلات معمولاداراي همگوني از نظرويژگي هاي قومي، نوع مسکن ،ارزش هاي اقتصادي وياارزش هاي فرهنگي –
اجتماعي اين واحدها مي باشد. در صورتي که با دگرگون شدن اين متغيرها، تمايز ميان محلات آشکار مي گردد (هاشم زاده ،٧٢:١٣٧٤). درنهادمشارکت ،ساکنان وشاغلان محل و ديگرافرادعلاقه مندي که نوعي وابستگي بااين محله دارند مي توانندعضويت پيداکنند.اين نهادبايدخصوصيات زيررا در برداشته باشد:١- فراگيرباشدوهمه افرادذي نفع و علاقه امند به بهسازي محله رادر خودجاي دهد.٢-ضدتبعيض باشدوامکان ابرازنظر،عقيده و مشارکت رابراي ساکنان وشاغلان محله فراهم آوردونسبت به زن يامردبودن ،نژاد،قوميت ومذهب اعضاپيش داوري نداشته باشد.٣- تنوع داشته باشدوافراد راازگروه هاي اجتماعي ،درآمدي وقومي گوناگون به خودجذب کند.٤- مديريت دمکراتيک داشته باشدوازطريق انتخاب مردم تشکيل شودوهمواره درتشويق وترغيب مردم به مشارکت بيشتردراموربکوشد.٥- شفاف وپاسخگوباشدوهمه اقدامات ،فعاليت هاوبرنامه هاي خودرا درمعرض داوري مردم قراردهدوبه طورمنظم به مردم گزارش دهد.٦- همکاري را دنبال کند و باشهرداري ، سازمان عمران و بهسازي ، ديگرسازمان هاي ارائه کننده ي خدمات و تأسيسات شهري وديگر بخش ها و نهادهاي اجتماعي ( مانندشوراي محله ) واقتصادي (مانند صندوق هاي قرض الحسنه ) همفکري و همکاري و مشارکت داشته باشد (علوي تبار،١٣٧٨: ١٧).
شکل شماره (٢) مدل عوامل مؤثربرميزان مشارکت ونحوه تأثيرگذاري آن ها محدوده ي مورد مطالعه
محله ي سيروس در تقسيمات شهري تهران محله ١٧در منطقه ١٢است که حدود ٤٠هکتار مساحت دارد وخيابان هاي ١٥ خرداد در شمال ، ري درشرق ، مولوي در جنوب و مصطفي خميني در غرب ،محدوده ي آن را مشخص ميکند(نقشه شماره ١).
در سه گوشه آن تقاطع هاي مهمي چون ميدان قيام ، چهارراه مولوي و چهارراه سيروس قرار گرفته اند، اما با ايجاد پل هوايي بر روي خيابان ري و تعريض اين محور، گوشه چهارم وضعيت نابساماني دارد که با تخريب بناهاي مجاور خيابان شکلي مخروبه و مضر پيدا کرده است . شکل اين بلوک شهري بزرگ مانند ذوزنقه اي نامنظم است که بلندترين ضلع آن در امتداد ١٥ خرداد٧١٠متر طول و کوچک ترين ضلع در ري٥٠٠متر طول دارد و دو ضلع مجاور مولوي و سيروس به ترتيب ٦٥٠و ٧٠٠ متر امتداد يافته اند.
نقشه شماره (١) موقعيت محله ي سيروس در منطقه ١٢وتهران
يافته هاي تحقيق
- تعداد جمعيت و بعد خانوار محله
بر اساس سرشماري سال ١٣٨٥ جمعيت محله ١٤١٢١ نفر مي باشدکه در قالب ٢٥٥٨واحد ملکي در محدوده ي مطالعاتي ساکن هستند. همچنين بعد خانوار در سال ١٣٨٥در محله سيروس 69/3بوده است . در واقع از 78/3درصددر سال ١٣٥٩ به ٤درصد در سال ١٣٦٥ افزايش يافته است که علت اين تغييررا مي توان به شرايط عمومي کشور، بالا رفتن ميزان هاي باروري، تشويق جوانان به ازدواج و فرزندان بيشتر، پايين آمدن سن ازدواج ، ايجاداميدنسبت به آينده در شرايط پس از انقلاب و مجموعه اي از عوامل ديگردانست که کم و بيش در کل کشورموجب اين تغييرگرديده است .اما از سال ١٣٦٥تا ١٣٨٥بعد خانوار مدام در حال کاهش وافزايش بوده است ، تا آنجا که اين نسبت در محله سيروس (69/3نفر)ازنقاط شهري کل کشور (64/4نفر) وشهر تهران (07/4نفر)و منطقه ١٢(٣/٧٨نفر)کمتراست .توزيع جمعيت محله در گروه هاي بزرگ سني با همين توزيع در جمعيت شهري کل کشور متفاوت است . گروه ١٤- ٠سال 7/33درصد جمعيت محل راتشکيل ميدهد که از اين نسبت در نقاط شهري کل کشور ٤درصد کمتر است . بالاتر بودن نسبت جمعيت ٦٥ساله و بيشتر بودن جمعيت ٦٥-١٥سال در اين محله نسبت به نقاط شهري کل کشور ميتواند دليلي بر ماندگارتر بودن افراد سالخورده در محله و سکونت افراد شاغل جدا از خانواده باشد. اما اين امرمسئله اي است که نياز به مطالعه بيشتردارد. ساختار جنسي جمعيت محله مؤيد فزوني شمار مردان به زنان در گروه هاي مختلف سني است . در کل محله نسبت جنسي برابر با ١٢٠است که از مقدار شاخص آن در شهر تهران (١١٧) بيشتراز شاخص منطقه ١٢(١٥٠) خيلي کمتر است . بالا بودن نسبت جنسي به دليل فزوني شمار مردان در سنين فعاليت (٦٤-١٥سال ) به زنان در اين محل است که نسبت جمعيت اين گروه را به 6/123رسانده است ، در حالي که در گروه ١٤-٠و ٦٥سال به بالا اين نسبت حدود117/6است . لازم به ذکر است نسبت جنسي گروه ٦٤-١٥سال درکل کشور برابر با ١٠٤در سال ١٣٨٥است .
- محل تولد سرپرست خانوار
يکي از ويژگيهاي محلات مرکز شهر وجود افراد غيربومي و مهاجر در اين محلات است . هدف از اين مطالعه پي بردن به اين سؤال است که آيا چنين شرايطي در محله مورد مطالعه صدق مي کند! بررسي هاي به عمل آمده ، نشان داد 5/61% از سرپرستان خانوار خارج از روستاهاي اطراف تهران و سايرشهرها و 5/38% بومي خود محل و ياساکن شهر تهران بوده اند (جدول شماره ١). بنابراين چنين شرايطي در محله حاکميت دارد و بافت اجتماعي محله تا حدي ناهمگن است به ويژه حضور بيشترروستاييان از شهرهاي ديگربر شدت عدم وابستگي اجتماعي مي افزايد.
جدول (١) محل تولد سرپرست خانوار
مأخذ:(استخراج از پرسش نامه ،١٣٨٩)
- علت اصلي اين محل براي سکونت
فرايندجابه جايي (مهاجرت )امري پيچيده است که نه تنها حجم و رشد جمعيت يک جامعه را تحت تأثيرقرار مي دهد، بلکه تغييرات قابل ملاحظه اي را در ساخت و توزيع جمعيت ايجاد مي کند؛ مهاجرت همواره يک جزء مهم شهرنشيني، توسعه اقتصادي ، تغييرات اجتماعي و سازمان سياسي بوده است (٣١ :٢٠٠٠ ,Locke, Catherine). مهاجرت با تغييرپايگاه ، شغل و موقعيت مکاني فرد نيزمرتبط است .در نتيجه طبق يافته هابيشترين افرادي که به اين محله از شهر تهران ، از شهرها و روستاهاي ديگرکشور مهاجرت کرده اند ٥٧درصد مي باشدکه نشان از مشکلات اقتصادي ، بيکاري و فقدان درآمد و عواملي از اين قبيل در مبداء مي باشد(جدول شماره ٢).
جدول (٢) مدت مهاجرت از سکونتگاه قبلي
مأخذ:(استخراج از پرسش نامه ،١٣٨٩)
علت اصلي مهاجرت افراد از سکونتگاه قبلي همان طور که در جدول شماره (٣) اشاره ميکنيم ، بيکاري در مبداء را ذکر کرده اند که با 5/38% بيشترين درصد جواب به معيارهاي انتخاب شده در پرسشنامه بوده است . همچنين ٢٥% از افراد هم براي دست يابي به زندگي بهتر (که ناشي از کمبود امکانات اقتصادي واجتماعي در مبداء ميباشد)را عنوان کرده اند.
جدول (٣) علت اصلي اين محل براي سکونت
مأخذ:(استخراج از پرسش نامه ، ١٣٨٩)
-وضعيت سواد محله
5/87درصدمردان و ٨٢درصد زنان ٦ساله و بالاتردرمحله سيروس باسوادند که از ميانگين نقاط شهري کشورکمتراست .
در مجموع ١٣٢٠ نفر معادل 3/15 درصد جمعيت محل بيسوادند اما درمجموع طي دهه ٨٥-١٣٧٥ نسبت باسوادي در جمعيت ٦ساله وبالاتراز 63/75به 7/84درصد رسيده است که بيانگر بهبود وضعيت سوادآموزي و آموزش در محله است .
همچنين براساس برداشت هاي ميداني بررسي ميزان سواد سرپرست خانوار نشان دادکه سطح سواد ٢٨% آن هاحداکثر تا ابتدايي است و5/29% بيسواد هستند وفقط ١٧% سرپرست خانوارها داراي ديپلم و تحصيلات عاليه ميباشند (جدول شماره ٤). که دليل آن را ميتوان در سن بالاي سرپرست خانوارها جستجو کرد؛چرا که تحصيلات عاليه اخيرادر کشور توسعه پيدا کرده است . در کل محدوده ي مورد مطالعه ، از اين نظر وضعيت نامطلوبي دارد. همان طور که ميدانيم سواد ارتباط مستقيمي با نوع شغل و درآمد افراد دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید