بخشی از مقاله
نقش کیفیت جداره های شهری در آسایش روانی شهروندان
چکیده
منظر یک فضای شهری به دو دسته عناصر کالبدی و ادراکی تقسیم می شود. منظر کالبدی از سه موضوع جداره، بام و زمین تشکیل شده است و جنبه های ادراکی آن حضور مردم و نحوه فعالیت و عملکرد آنها در فضای شهری می باشد. از بین عناصر کالبدی، جداره های شهری مهمترین نقش را در تعریف منظر شهر بر عهده دارند. از آنجا که جداره های شهری نمود بیرونی و ظاهری قابل رؤیت ساختمان ها هستند، کیفیت تک تک نماها و تأثیری که در جمع بر فرد می گذارند، بسیار مهم خواهد بود. نگاهی گذرا به سیمای شهرهای امروزی، این سوال را مطرح می کند که "چگونه می توان به سطحی از جداره های شهری دست یافت که تأثیرات مثبتی را بر روحیات شهروندان بگذارد؟"، بستری که در آن هم معمار و طراح سطح توانایی و خلاقیت خود را به کار گیرد و هم تأثیر جمعی نماها در کنار یکدیگر، کیفیت فضاهای شهری را به عنوان یک کل مخدوش نسازد و این کل بتواند بهترین بازتاب و عکس العمل را بر شهروندان بگذارد . جنبه های زیبایی شناختی ، ایجاد کیفیت بصری و توجه به واکنش جامعه نسبت به فضاها و یا جداره های شهری از مواردی است که در این مطالعه مورد بررسی قرار می گیرد. در این راستا، به تبیین نکات لازم برای بررسی موضوعات مرتبط باجداره های ساختمانی و عوامل تأثیر گذار بر ایجاد آسایش روانی در شهروندان می پردازیم.
-1 مقدمه
امروزه آلودگی های صوتی و بصری و آشفتگی های ساختاری جزء جدایی ناپذیر شهرهای بزرگ مدرنیته شده است. این مسئله چنان با تعریف ساختار زندگی شهری عجین شده که گویی نابسامانی ها از ملزومات زندگی شهرنشینی مدرن هستند. نماهای زشت و ساختمان های بدقواره، عدم هماهنگی بافت، رنگ و جنس مصالح جداره ها با یکدیگر، شکل و فرم نامناسب آنها از جمله مسائل نگران کننده در مبحث معماری، منظر و شهرسازی است که تاکید بر توجه و اصلاح آن امری مهم به شمار می آید.
تحقیقات نشان می دهد که مناظر شهری آشفته به دلایل متعددی از جمله افزایش استرس، کاهش توجه و تمرکز در ادراک، اختلال در میزان کارایی، پرخاشگری و در بلند مدت منجر به بیماری های مزمن می گردند. هدف از این مقاله دستیابی به مبانی و اصولی است که بتواند زمینه ی ارتقای کیفی جداره های شهری را به عنوان یکی از مهمترین موضوع های سیما و منظر شهری فراهم کند. به عبارت دیگر هدف، معرفی و شناخت مسائلی است که بتواند جداره های شهری را به عنوان جزئی از یک کل هماهنگ در ایجاد فضای شهری مطلوب و جذاب مطرح کند، تا بتواند بهترین تاثیرات روانی را بر شهروندان بگذارد. افرادی که بیشترین ارتباط را با جداره های شهری دارند و بیشترین تاثیر را از آنها می گیرند.
-2 تعریف جداره
جداره ها سطوح عمودی تعریف کننده یک معبرند. جداره یا بدنه فضا بخش اصلی کالبدی یک فضا را تشکیل می دهد، در حقیقت این عنصر کیفیت یک فضای وابسته را مشخص می کند و به آن مفهوم محیطی می بخشد. جداره همواره یک سطح بسته یا وجهی از یک بنا نیست جداره ممکن است:
- یک سطح عمودی بدون بازشو باشد.
- یک سطح عمودی با تعدادی بازشو باشد.
- و یا تنها یک سری عناصر عمودی( ستون یا درخت)، یعنی سطح شفاف با امکان ارتباط بصری (چه ارتباط فضائی امکان پذیر باشد، چه نباشد) باشد (طباطبائی،.(1:1390
همانطور که می دانیم جداره های شهری جرئی از سیمای شهر محسوب می شوند. خود سیمای شهری از سه موضوع جداره، بام و زمین تشکیل شده است و این دقیقا مواردی است که متاسفانه در شهرهای مدرن توجه چندانی به آنها نمی شود (ثبوتی،.(3:1390 در این میان نقش جداره های شهری به دلیل بیشتر بودن ارتباط ادراکی آن با افراد اهمیت بیشتری می یابد.
-3 اجزاء جداره
جداره خارجی یا بعبارتی نما، به معنی منظره خارجی ساختمان و آنچه از فضای شهری دیده می شود گفته می شود. جداره در معرض دید و در برابر چشم است، آنچه از سوی بیرون دیده می شود و منظره خارجی بنا و عمارت است. این جداره که به چشم ما می رسد در حقیقت نوعی شکل می باشد که در زمینه محیط پیرامون خود قرار گرفته است (طباطبائی، :1390صص1و.(2 حال این شکلی که در معرض دید ما قرار دارد از اجزا و قسمت هایی تشکیل شده است که به طور کلی می توان آنها را به سه دسته زیر تقسیم کرد:
-1-3 لبه ها
برای مشخص شدن شکلی در زمینه تشخیص وجه تفاوت و یا مرزی بین نقش و زمینه ضروری است. ما هنگامی می توانیم شکلی را در زمینه ای تشخیص دهیم که بتوانیم لبه ای را برای آن تشخیص دهیم، (لبه ها) عناصری خطی هستند که مرزهای بین دو سطح را مشخص می کنند.
باید توجه داشته باشیم که در تشخیص نمای یک جداره در زمینه محیط نیز لبه ها نقش بسار مهمی دارند. که این لبه ها به دو خط غیر قابل انکار تفکیک می شوند.
-1 لبه های برخورد با آسمان (خط بام)
-2 لبه های برخورد جداره با زمین (خط زمین)(طباطبائی، (2:1390 در یک جداره خطوط بام (لبه های برخورد بنا با آسمان) می تواند به شکل های مختلف صاف، ناصاف، ادغامی و ... باشد، اما
برای ایجاد جداره هایی با تاثیرات مثبت و زیبایی بصری مناسب توصیه می شود که خطوط بام بخصوص در مناطق مسکونی متعادل باشد و جهت ایجاد تنوع می تواند یک طبقه بالاتر یا پایین تر از خط پایه باشد.
شکل– 1 خط بام متعادل برای جداره مسکونی (یک طبقه بالاتر یا پایین تر از خط پایه بام (منبع: طباطبائی،(6:1390
در رابطه با خط زمین هم باید مسائل مختلف از جمله جنس زمین، امنیت حرکتی عابرین پیاده و عقب نشستگی ها و پیش آمده گی های ساختمان در طراحی جداره مد نظر قرار گیرد.
-2-3 زمینه
هر جداره در محیطی قرار دارد و بخشی از یک فضا را اشغال می کند. پس به عبارتی می توان گفت نمایی که از جداره به چشم ما می رسد نوعی شکل می باشد که در زمینه محیط پیرامون خود واقع گشته است. از طرفی هر جداره از اجزائی تشکیل شده است و کل جداره زمینه ای است برای آن اجراء (طباطبائی .(9:1390 به عنوان مثال اجزای جداره چون خطوط غالب نما، روزنه ها، رنگ و بافت مصالح تزئینات و... می توانند بصورتی بکار گرفته شوند که در انسان درک و احساس متفاوتی را ایجاد کنند، احساسی چون حس محرمیت، حس ارتباط درون و بیرون بنا، حس هماهنگی و همسازی کل جداره، تعادل اجزاء آن، وحدت کلی بدنه و...
برای مثال با استفاده از خطوط افقی در بدنه ی ساختمان های مرتفع حس کشیدگی و ارتفاع زیاد آن را کاهش داد، خطوط بدنه می توانند در شهروندان القای سکون و آرامش کنند، کشیدگی و طول جداره ها را کمتر یا بیشتر نمایش دهند و ایجاد حس تحرک و پویایی بنمایندو یا در یک جداره با افزایش سطوح شیشه خور می توان حس ارتباط درون و بیرون را در شهروندان تشدید کرد.
شکل– 2 انسان نوعی محرمیت و بسته بودن فضاهای داخلی بنا را حس می کند (منبع: طباطبائی،(10:1390
شکل– 3 احساسی مابین دو احساس حاصل از شکل نمای جداره اول و سوم را برای انسان تداعی می کند (منبع: طباطبائی،(11:1390
شکل– 4 اوج رابطه بین درون و بیرون بنا و عدم پوشیدگی و محرمیت برای فضاهای خالی را برداشت می کنیم (منبع: طباطبائی،(11:1390
-3-3 ارتفاع و حجم توده در جداره
محدودیت های ارتفاعی در بعضی شرایط ممکن است مشکلاتی بوجود آورد. هنگامی که ساختمان های متعددی بر اساس حداکثر ارتفاع مجاز ساخته شوند، همگونی ارتفاع حاصله می تواند در بعضی زمینه ها و محیط ها از نظر بصری نامطلوب باشد. هنگامی که این همگونی ارتفاع مطلوب و مورد نظر نباشد می توان با احتراز از مناطق وسیعی که دارای ارتفاع مجاز همگونی می باشند به ایجاد مناطق ارتفاعی کوچک و متنوعی پرداخت و بدین ترتیب مستقیما و به سادگی این همگونی ارتفاع را کاهش داد و یا به کلی حذف نمود.
ارتفاعی که حجم زیاد بنا در آن به صورت مسئله در می آید ارتباط مستقیم با ارتفاع غالب ساختمان های مجاور دارد. کنترل توده و حجم بنا ابزاری برای محدود کردن مشکلات طراحی در محدوده راه حل های موجود می باشد.(طباطبائی، :1390صص 21و .(23
برای مثال در تصویر زیر برای ساختمان A افزایش ارتفاع مجاز نمی باشد، زیرا این امر مانع از شکل گیری خطوط افق شکسته و پله مانند است که حالت زیبایی بصری ایجاد می کند. و در مورد ساختمان B اینگونه است که می تواند از کل 10 درصد افزایش ارتفاع ممکنه استفاده کند، زیرا این امر موجب می گردد که ساختمان به عنوان پله میانی بین دو ساختمان مجاور عمل نماید و این موضوع نیز عاملی برای تاثیرات روانی و بصری مثبت بر شهروندان و مشاهده کنندگان می گردد.
-4 عناصر طراحی جداره از بعد ادراک محیطی
برخی از عناصر در جداره ها وجود دارند که مانند اجزتی آن (لبه ها و زمینه) قابل رویت نیستند بلکه این عناصر از بعد ادراکی دریافت می شوند و تاثیر می گذارند. برخی از مشخصه های معماری که مستقیما به فشار روانی شهرنشینان مربوط می گردد عبارت اند از : مرزبندی فضا، مقیاس ساختمان ها، وضوح نشانه گان و طبیعی یا مصنوعی بودن محیط( لینچ . کوین، تئوری شکل خوب شهر: .(1376 تحقیقات "کامنیف و پروشانسکای" حاکی از آن است که ساختمان های مرتفع و با مقیاس انبوه در مقایسه با ساختمان های کم ارتفاع و ویلایی، مراکز بالقوه فشارزاست و مهمترین مشکلاتی که مقیاس انبوه و مرتفع در ساختمان سازی ایجاد می کنند عبارتند از: مشکلات فرزندپروری برای والدین، عدم تشخیص آشنایان از غریبه ها، انزوای اجتماعی، تنهایی و از خود بیگانگی، حریم اندک، کاهش رفتار دوستانه و یاری رسانی، ملاقات کم همسایگان برای بچه ها، مقیاس انبوه، تنش و تعارض میان اعضای خانواده و... مشکلات مذکور به علت سرکوب مهارت های محیطی، فهم محیطی و امنیت محیطی ایجاد می شوند (تشکری، :1391صص5و.(6 عناصر مختلفی چون تداوم، تناسب، مقیاس های انسانی، سادگی و پیچیدگی، تقارن، تشابه، ریتم، تعادل، نظم و... وجود دارند که تاثیرات حاصل از آنها در صورت رعایت و عدم رعایت بر شهروندان به وضوح قابل رویت است.
برای مثال در مورد نسبت و تناسب میتوان گفت که وجود برخی نسبت ها می تواند موجب زیباتر جلوه کردن جداره ها شود. در نسبت تناسب اندازه و عدد دخالت دارد و پیشینه این دریافت، که زیبایی با نسبت و تناسب اندازه ها ارتباط دارد به عهد باستان بر می گردد.
یکی از نسبت هایی که در معماری رنسانس به عنوان نسبت خوشایند پذیرفته شد مستطیل 2 1/2 است که نسبت اضلاع آن a/b=1/2 1/2 ویژگی های این مستطیل این است که قابل تقسیم به مستطیل های مشابه و با همین نسبت و تناسب است. نسبت دیگری که برای ارتباط قسمت های نما بکار رفته مشهور به نسبت طلائی است. بحث نسبت های رمز آمیز ریاضی که به