بخشی از مقاله
نگاهي نو به حياط و ايوان ،باز آفريني حضور طبيعت در مسکن
چکيده :
مصاديق فضاهاي باز و نيمه باز ،از گذشته در مسکن نقشي پر رنگ داشته و بسياري از فعاليت هاي فردي و اجتماعي در آن روي مي داده است . در مناطق مرکزي ايران از نقشي دوچندان برخوردار و به عنوان محيطي قابل کنترل و تامين کننده طبيعت مطرح بوده است . با تغيير شرايط اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي شکل و نقش حياط تغييرو تنزل يافت .اين نوشته بر آن است که با در نظر گرفتن مسائل نوين ،از جمله تراکم و مسائل اقتصادي راهکارهايي جهت تجديد حيات حياط و ايوان ، به عنوان بستر حضور طبيعت ،از طريق معماري انعطاف پذير و رعايت حريم ها ارائه دهد.
١- مقدمه :
خانه تنها يک سازه و بنا نيست بلکه مکاني ست که در آن فرد زيست مي نمايد ، تجربه مي کند و نسبت به خود و جهان پيرامونش شناخت مي يابد ، حضور طبيعت در خانه به عنوان يک پديده زيستي ريشه ديرين دارد . گياهان در بهسازي شرايط زيست نقشي عمده از طريق پاکسازي و کنترل آلودگي هوا ، کنترل آلودگي صوتي،کنترل انعکاس نور ،تعديل دما ،سرعت باد،رطوبت هوا و .. نقش ايفا مي نمايند .
نکته قابل توجه نقش گل و گياه در سلامتي روحي و رواني افراد است ، جنت هاويلد جونز استاد روانشناسي دانشگاه روگرز نيوجرسي مي گويد :
" ..... فرد با تماشا کردن ، لمس کردن و بوييدن رنگ ، طراوت و عطر آن ميتواند حالت نامتعادل روحي خود را تغيير داده و به حال طبيعي باز گرداند . در واقع گل و گياه عاملي جهت تعديل رفتار در طول شبانه روز بوده و با هر بار نگاه کردن به آن اتصال عصبي مثبتي در مغز ايجاد مي کند .
نگاه کردن و لمس کردن گل و گياه به سرعت روحيه شخص را تغيير داده و او را شاد و هيجان زده مي کند . اولين نشانه آن ايجاد لبخند و تغيير در خطوط چهره در جهت شادي مي باشد .افرادي که در محيط منزل يا کارشان گل و گياه وجود دارد ، بيش از ديگران آرام ، شاد ، مهربان و با گذشت هستند و اين حس را به ديگران منتقل مي کنند ."
امروزه با توجه به وجود آمدن کلانشهرها و دوري از طبيعت ، خانه نقش بيشتري را در تامين نياز حضور طبيعت ، به خصوص در بافت هاي متراکم و نزد طبقات اجتماعي آسيب پذير جامعه بر عهده دارد.اما متاسفانه آنچه در حال وقوع است در مسيري بر خلاف اين نياز مي باشد .
٢- نحوه حضور فضاي باز و نيمه باز در معماري گذشته :
باغ و حياط مکمل فلات گرم و کم آب ايران محسوب ميشوند ،با اين تفاوت که باغ گسترده هر چند از لحاظ نمادپروري پر مايه باشد جنبه تجملي سنگيني دارد که احداثش در فضاي شهري از عهده اکثر مردم بر نمي آيد ، اينجاست که حياط به موازات طرح باغ مطرح مي شود.
از جانبي ديگر حياط و باغ نقش خود را در عصر اسلامي نيز به عنوان نمادي از بهشت حفظ ميکنند، در واقع پيوند زندگي ايراني با طبيعت بسيار عميق است ،و اجراي طرح حياط ميتواند وسيله ساز تماسي اساسي با طبيعت باشد که لازمه زندگي ايراني ست
٢-١- الگوي درون گرا:
از ديدگاه مولف کتاب "حيات در حياط " نيز حياط نمادي از زندگي و حيات و مرکزيت و نمادي از وحدت وجود است و پايه و اساس و بازتاب کيفيتي ست که در بطن آن "وحدت " نهفته است .که اين ديدگاه نيز در راستاي ديدگاه اردلان است .
ساختار کالبدي خانه هاي درون گرا در وهلۀ اول متکي بر شکل گيري فضاهاي ساخته شده در پيرامون حياط يا فضاي باز مرکزي بوده است . فضاي ساخته شده در چهار يا سه جهت و در مواردي در دو طرف و به صورت معدود، در خانه هاي کوچک در يک سمت حياط قرار داشت ، هر چند که اصول طراحي در همه آنها کمابيش يکسان يا مشابه بوده است . سازماندهي فضاها در خانه هاي درون گرا نسبت به حياط شکل ميگرفته است ابعاد و جهت حياط ، حوض و باغچه ، عوامل آفتاب گير و سايه گستر، اندام هاي تهويه گر، گزينش و کاربرد مصالح مناسب و ساير تدابير تمام فضاها را در تمام فصول قابل استفاده ميکند مگر شرق در تابستان .
در اين نوع طراحي که فضاي باز محور مي باشد ، در فصل هاي مختلف ميان قسمت هاي متفاوت ساختمان کوچ دروني ،از زمستان نشين به تابستان نشين روي مي دهد وبالعکس . در اين نوع معماري حياط به کمک عناصري مانند مهتابي ،وفضاهايي مانند ايوان به محلي براي فعاليتهاي گوناگون اقتصادي ، اجتماعي خانواده تبديل مي گردد.
در اين نوع معماري به اين دليل که فضاها کاربرد ثابت شده اي ندارند و با توجه به ساعت روز و نوع استفاده از فضا کارکرد آن تغيير مي نمايد و نوع تفکيک فضاها توسط درهاي داخلي به انعطاف پذيري فضا کمک مي نمايد و در واقع با مساحت کمتري نياز خانواده تامين مي گردد .
در بسياري از مناطق مرکزي کشور به دليل آنکه تراکم بالا نبوده ، تعديل شرايط زيست از طريق جابجايي بين فضاهاي حول حياط رخ مي دهد .
٢-٢- الگوي برون گرا:
در گونه شناسي برون گرا ،که در مناطق سردسير يا با تراکم بالا ديده مي شود، گرچه حياط ديگر نقش مرکزي خود را ايفا نمي نمايد ،اما هم چنان به عنوان مکاني فعاليت هاي جمعي وگاه ميان چند خانوار مطرح است .
در اين گونه معماري فضاهاي نيمه باز از نقش بيشتري برخوردار مي باشند ،و گاه اين قابليت را دارا مي باشند که با فضاهاي داخلي خانه ترکيب شوند و در بسياري از موارد در هنگام ترکيب به علت نوع استفاده و کف هاي هم سطح به عنوان فضايي واحد محسوب مي گردند .از مصاديق اين فضاها مي توان به شناسيل در معماري بوشهر و ايوان در معماري کوهستاني اشاره نمود.
٣-تغييرات روي داده در شرايط :
در سده اخير در کشور تغييرات گسترده اي ، با رواج شهرنشيني و نيز تغيير الگوهاي زيست از يک سو ، تغيير الگوهاي شهرسازي بوجود آمده است ، که برخي از مهمتريت آنها عبارتند از :
٣-١- تراکم :
با رشد جمعيت و مهاجرت به شهرها و محدوديت در ساخت و ساز در مناطق از نظر امکانات زير ساختي باعث افزايش ارزش زمين شد همين عوامل به افزايش تراکم نيز انجاميد اصولا در گذشته نيز در مناطقي که عرضه زمين نسبت به تقاضاي آن کم بود تراکم بالا مي رفت .مانند مناطقي مانند بندر بوشهر اما با رشد جمعيت و عوامل ياد شده که منجر به تمرکز جمعيت گشت اين مساله بيشتر به چشم مي آيد .و در ضمن مساله تراکم فروشي در بعضي شهرها به اين مساله جنبه بحران داده است ، زيرا منجر به عدم تناسب ظرفيت زير ساختها با نيازها و افت کيفيت زندگي شده است .
٣-٢- تغييرات ساختار همسايگان :
ناهمگوني فرهنگي اقشار اجتماعي ساکن در محيط هاي مسکوني از مسائلي ست که در بسياري از شهرها وجود دارد ، در صورتي که درجوامع سنتي و محيط هاي محدود کمتر وجود داشته است ، اين تفاوت در ساختار اجتماعي محيط هاي مسکوني بر نحوه ي استفاده از فضاهاي باز در هر مقياسي به شدت تاثير مي گذارد ، در جوامع سنتي افراد واحدهاي مسکوني مجاور يکديگر و همسايگي ها غالبا از پيوندهاي خويشاوندي نزديکي برخوردار بوده و از نظر فرهنگي داراي بستري مشابه بوده اند ، اما در جوامع کنوني اين مساله به ميزان زيادي از بين رفته و اين امر موجب چالش هايي در نحوه استفاده از فضاي باز مشاع شده است ، زيرا بستري که در پيش از اين به صورت ناخودآگاه وجود داشته است امروزه بايد از سوي طراح ايجاد گردد .
٣-٣- ارتفاع دانه ها :
يکي از مهمترين معضلاتي که امروزه استفاده از فضاي باز مسکوني و بالاخص محدوده هاي خصوصي و نيمه خصوصي آن را دچار مشکل مي کند ، ناهماهنگي ارتفاع دانه هاي داراي ارتباط بصري با يکديگر است ، که اين مطلب منجر به اشراف قطعات مسکوني به يکديگر و عدم امکان استفاده مناسب از آنها به دليل سلب امنيت و آرامش مورد نياز براي استفاده از آن فضا مي شود .
٣-٤- حضور اتومبيل در بافت :
مساله اتومبيل محوري در فضاهاي باز مسکوني حتي تا خصوصيترين اين فضاها از جمله مسائلي که نقش انسان و حضور وي را در فضاهاي باز مسکوني کمرنگ کرده است ، اين مساله به طور خاص درتفکري که منجر به طراحي بافت مسکوني شطرنجي شده است ديده مي شود . به طوري که در بسياري از موارد مقدار زيادي از فضاي باز خصوصي و نيمه خصوصي به واحدهاي مسکوني به جايگاه اتومبيل ها اختصاص داده ميشود ، اين مطلب علاوه بر آلودگي هايي ( اعم از صوتي ، بصري و زيست محيطي ) ، امنيت حضور افراد در فضاهاي باز و آرامش آنها را به شدت کاهش مي دهد ، بالاخص در مورد اقشار خاص مانند کودکان و سالمندان ، اين معضل تشديد ميشود چرا که يکي از مهمترين نقاط که پتانسيل حضور افراد را دارد نزديک ورودي منازل است که در سيستم ساخت و ساز کنوني به اتومبيل اختصاص داده شده است .
٣-٥- بي توجهي به محرميت و سلسله مراتب :
" در فضاي رياضي تفاوتي ميان فضاي عمومي و خصوصي نيست . اما در يک فضاي احساسي اين اختلاف اهميت بسياري دارد . بشر به
عنوان " جانوري گله اي" از يک سو محتاج به سايرين است تماس با ساير هم نوعان اساس هر گونه زندگي اجتماعي است .از سوي ديگر هر فرد نياز به محدوده شخصي خود براي آرامش و تفکر و رفع خستگي دارد ، فضاي عمومي و فضاي خصوصي در رابطه تنگاتنگ با يکديگرند . در عين اينکه هر يک از آنها اصليت و اهميت خود را حفظ مي کند ."
رعايت سلسله مراتب در طراحي به بالا رفتن امنيت فضاها و قابليت کنترل بيشتر و حضور بيشتر افراد در آنها منجر مي گردد . اقشار خاصي نظير کودکان ، سالمندان و زنان بيشترين استفاده کنندگان از فضاي باز و نيمه باز مسکوني مي باشند ، رعايت اين موضوع به افزايش امنيت فيزيکي ،شناسايي فضايي توسط سالمندان و امنيت رواني منجر مي گردد.
اين مساله از لحاظ مالکيت ها نيز حائز اهميت است ، بدين معنا که تفکيک مالکيت ها مسووليت پذيري جهت نگهداري و رسيدگي به فضاهاي سبز را افزايش مي دهد .در حقيقت يکي از مهمترين عوامل کاهش استفاده از فضاهاي باز ،در معرض ديد بودن فرد در اين دسته از فضا، توسط رهگذران ناشناس بالاخص در مکان هاي پر رفت و آمد مي باشد .
٤- راهکارهاي کاربران :
با توجه به ناکارآمدي فضاهاي باز و نيمه باز در معماري مسکوني شهري در بسياري موارد و بي توجهي طراح به واقعيت جامعه ،کاربران در
شهرهاي بزرگ در موارد بسياري اقدام به تغيير شکل فضاهاي باز مسکوني ، جهت تحقق نيازهاي خود نموده اند . برخي از اين موارد عبارتند از: