بخشی از مقاله
نگاهی به سیر تحولات نظریههای برنامهریزی شهری
چکیده
هدف از تحقیق حاضر، بررسی سیر تحولات نظریههای برنامهریزی شهری در جهان و ایران از آغاز اولین تفکرات برنامهریزی جامع تا آغاز مدرنیسم و پست مدرنیسم میباشد. روش تحقیق در این پژوهش نیز از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی و توصیفی میباشد. براساس مبانی نظری تحقیق چنین نتیجهگیری میشود که از آغاز برنامهریزی جامع تا برنامهریزی ساختارگرایانه و مشارکتی فاصله زیادی است و به طوریکه اقدامات شهرسازی نمی تواند یکباره و قطعی باشد. بلکه فرآیندی تدریجی و گام به گام است تا بتواند خود را با واقعیات و شرایط متغییر جامعه منطبق سازد
واژههای کلیدی: نظریههای برنامهریزی شهری، برنامهریزی جامع، برنامه ریزی راهبردی، ساختارگرایانه، مشارکتی،
-1 مقدمه
برنامهریزی راهبردی که به عنوان یک پارادایم مطرح شده، هر نوع الگوی ثابت و نامنعطفی را رد میکند و اعتقاد به تلفیق برنامه ها با توجه به بعد مکان و زمان را دارد و امروزه در اکثر کشورهای جهان این نوع پارادایم به خاطر واقعگرایی و انعطاف در طرحها به کار گرفته می شود. نظام برنامهریزی ما نیز بعد از گذشت حدود 46 سال از اولین نشانههای ظهور شهرسازی کارکردگرا در کشور، همچنان برنامهریزی سنتی را به عنوان یک الگو در تهیه، تصویب و اجرای طرحها در دستور کار قرار داده است. در عرصه شهرسازی نیز، با عدم قطعیت و شناخت نسبی روبهرو هستیم که اتخاذ این رویکرد در این عرصه، باعث به کارگیری رویکردها، طرحها و روشهای جدید برای مطالعه و شناخت و ارائه راهکار برای مشکلات پیچیده و ناشناخته شهر میشود. دیگر مثل اصول شهرسازی مدرن و منشور آتن نمی توانیم اهداف و روشهای واحدی را اتخاذ کنیم. درحالی که نسبیتگرایی که یک رویکرد جهانی است، ایجاب می-کند که تکثر نظری و تکثر روش ها را بپذیریم. در این تحقیق منظور از نسبیتگرایی عدم قطعیت در شناخت و استفاده از راهحلهای مختلف برای دستیابی به شناخت می باشد. و رویکرد اصلی نسبیت گرایی برپایه مذاکره و مشارکت در جهت حلوفصل مسائل شهری می باشد. اقدامات شهرسازی نمی تواند یکباره و قطعی باشد. بلکه فرآیندی تدریجی و گام به گام است تا بتواند خود را با واقعیات پیچیده و شرایط متغییر جامعه منطبق سازد (پیرزاده، .(1387 سوال اساسی تحقیق حاکی از آن است که برنامهریزی شهری از گذشته تا کنون دچار چه تحولاتی شده است؟ و سهم ایران در بکارگیری برنامهریزی شهری تا چه میزان است؟
به نظر میرسد برنامهریزی شهری از زمان مطرح شدن برنامهریزی جامع توسط پاتریک گدس در اوایل قرن بیستم تا مطرح شدن برنامه ریزی ساختارگرایانه در اواسط قرن بیستم و به کارگیری برنامهریزی مشارکتی و برنامهریزی دموکراتیک و رویکرد سیستمی در طول قرن اخیر با تحولات زیادی روبه رو شده است. و به نظر می رسد در ایران نیز از زمان تهیه اولین طرح جامع برای شهر لنگرود تا کنون، این کشور نتوانسته است خود را با سید تحولات برنامهریزی شهری در طول قرن اخیر مطابقت دهد. بنابراین هدف عمده از این پژوهش، بررسی تحولات در حول محور تغییر الگوی برنامهریزی جامع به پارادایم راهبردی در نظام برنامهریزی شهری است و برای رسیدن به این هدف، نیاز به وجود تشکیلات ساختاری مناسب در نظام شهرسازی کشور براساس پارادایم راهبردی امریکاملاً ضروری است و محور این تحقیق نیز براساس همین موضوع بنا شده است. روش تحقیق در این پژوهش نیز از لحاظ ماهیتی روشی کاربردی، و به لحاظ گردآوری اطلاعات توصیفی- تحلیلی میباشد.
-2 نگاهی به سیر تحولات نظریههای برنامهریزی شهری
علم برنامهریزی شهری مدرن برای اولینبار در سال 1915 میلادی توسط پاتریک گدس (P.Geddes) که زیست-شناس و جامعهشناس سرشناس اسکاتلندی بود مطرح شد. گدس با استفاده از اصول بومشناسی و زیستشناسی، نظریه تکامل تدیجی شهرها را مطرح نمود که تحت تأثیر شرایط آن زمان با نظریه شهرسازی مدرن کارکردگرا (منشور آتن- (1933 درهم آمیخت. و به عنوان الگوی برنامهریزی جامع یا برنامهریزی عقلانی در سراسر جهان به کار گرفتهشد و بیش از نیمقرن و تا حدود دهه 1960 بر تفکر علمی شهرسازی جهان حاکم شد (پیرزاده، :1387 .(14 در واقع شهرسازی مدرن یکی از دستاوردهای عصر مدرنیسم محسوب میشود که مبنای فلسفی و اجتماعی آن برپایه »هرچیزی که با سنتها و تمدن بازمانده از سدههای میانه میجنگد« است (پاکزاد، .(1 :1389 در واقع مدرنیته مجموعهای است »فرهنگی«، »سیاسی«، »اقتصادی«، » اجتماعی« و »فلسفی« که از حدود سده پانزدهم و به بیان بهتر از زمان پیدایش »نجوم جدید«، »اختراع چاپ« و »کشف آمریکا« و رنسانس به بعد، که تا چند دهه اخیر ادامه یافته است (پاکزاد، نقل قول از احمدی، .(2 :1389 مبنای مدرنیته برپایه خرد انسان، خردگرایی، شکستن و ویرانگری عادتهای اجتماعی و باورهای سنتی است (همان، .(2 :1389 اعتقاد به استاندارد کردن، باور
به سادگی و ناب بودن، پذیرش سبک بینالمللی و جهان شمولی است. خط مشیهای شهرسازانهای که درپی نیاز شدید کشورهای اروپایی به بازسازی (Reconstruction) شهرهای ویران شده در جنک جهانی، گرایشهای نوگرایانه و ضدیت با شهر متعارف در دهه 30 را دنبال می کرد، در سالهای دهه 60 میلادی به شدت توسط نظریهپردازان زیر سؤال رفت و با مخالفت روبهرو شد؛ هرچند توصیههای لوکوربوزیه به اجرا درآمد و خیابان تبدیل به »ماشین تولید ترافیک« شد، اما هم زمان، زندگی شهری و تعامل اجتماعی، بسیار کم رنگ شد؛ افزون بر آن شهرسازی، در حد تفکیک و آماده سازی اراضی از نظر راه و تأسیسات زیربنایی تنزل یافت؛ دورهای که میتوان از آن به عنوان »شهرسازی بدون شهرساز« نام برد (همان، .(32 :1389
در این دوره تأمین دسترسی سواره به هر قطعه زمین، بی توجه به پیامدهای آن، نه تنها سطوح وسیعی از زمین را به زیر آسفالت برد، بلکه به خاطر قیمت بالای زمین در شهر، محلههای جدید حاشیهای را گسترش داد و به دور شدن خانهها از محل کار انجامید (همان، نقل قول از Reinborn، .(32 :1389 تراکم ناچیز محله های جدید، تأمین شبکه حمل و نقل همگانی میان محله ها و شهر موجود را پرهزینه می نمود. این گونه حاشیه نشینی، ساکنان خود را از داشتن امکانات فرهنگی، آموزشی، بهداشتی و درمانی کافی، بی بهره ساخت و بافت های مسکونی یکنواخت و کسل کننده ای را برای شهروندان، به ویژه زنان خانه دار و کودکان به ارمغان آورد ( همان، نقل قول از Bahrdt، .(32 :1389 در آخرین سالهای اجرای شهرسازی نوگرا، حمله به الگوهای »باغ شهر و پارکشهر«، همه-گیر شده و برنامهریزان و متخصصان مختلف، به انتقاد و تشریح نارساییهای آن پرداختند (همان، .(32 :1389 از نیمه دوم قرن بیستم به بعد به تدریج تمام آموزههای بنیادی دوران مدرنیسم به چالش کشیده شد به طوریکه اعتبار آنها به شدت مورد تهدید قرار گرفت (پیرزاده، .(2 :1387 اصولأ دهه 60 میلادی نقطه عطفی در روند برنامه-ریزی غرب محسوب میشود که در نهایت به تغییرات بنیادی در الگوی برنامهریزی و طرحهای جامع سنتی منجر شد. در این سالها، روند جدیدی با ورود جغرافیدانان، استفاده از آمار و پیشبینیهای گوناگون، آنالیز هزینهها، توسعه و تکامل دانش مدیریت و نظریه تصمیم، دانش سیبرنتیک و نفوذ نظرات علوم اجتماعی در ساختار برنامه-ریزی، شروع به شکلگیری کرد؛ در آکادمی برنامه ریزی انگلیس، برایان مک لولین (Macloughlin, Braian) و جرج چدویک (Chadwick, George)، بهترین نمونههای راهبرد سیستمی در برنامهریزی شهری را ارائه دادند (پاکزاد، نقل قول از Ward، .(34 :1389 در چنین شرایطی تحولاتی بنیادین که انقلابی در برنامهریزی محسوب میشود در عرصههای زیر به وجود آمد.
الف. در عرصه شناختشناسی: رواج و گسترش نظریههای پدیدارشناسی، خرد ارتباطی، نسبیتگرایی و ...
ب. در عرصه اقتصاد و توسعه: رواج و گسترش نظریههای توسعهپایدار، زیستبوم گرایی، کیفیت زندگی، شاخصهای اجتماعی، اقتصاد زیستمحیطی، اقتصاد گردشگری و ...
پ. در عرصه سیاست و جامعه: رواج و گسترش نظریههای جامعه مدنی، عرصه عمومی، اجتماع محلی، مشارکت عمومی، و ... (پیرزاده، .(14 :1387 به دنبال این تحولات بنیادین به تدریج در طول چند دهه اخیر مجموعهای از نظریهها، دیدگاهها و پارادایمهای جدید در برنامهریزی و مدیریت شهری جهان مطرح شده است که اهم آنها عبارت است از:
▪ برنامهریزی گام به گام (Incremental Planning) (ایالات متحده- لیندبلوم، (1965
▪ برنامهریزی حمایتی (Advocacy Planning) (ایالات متحده- داویدوف، (1965
▪ برنامهریزی عدالت خواه (Equity Planning) (ایالات متحده- (1965
▪ برنامهریزی سیستمی (Systemic Planning) (انگلستان، (1968-1965
▪ برنامهریزی راهبردی (Strategic Planning) (ایالات متحده- دهه (1960
▪ برنامهریزی فرآیندی (Process Planning) (انگلستان، فالودی، (1973
×ٌَْ
▪ برنامهریزی پاسخگو (Responsive Planning) (انگلستان، مک کونل، (1981
▪ برنامهریزی دموکراتیک (Democratic Planning) (ایالات متحده، فین اشتاین، (1985
▪ برنامهریزی مشارکتی (Collaborative Planning) (بریتانیا، هیلی، دهه (1990
در یک چشمانداز کلی میتوان تحول نظریههای برنامهریزی شهری و منطقهای در کشورهای پیشـرفته جهـان را در طول قرن بیستم به سه مرحله اساسی تقسیم کرد. در واقع میتوان از سه پارادایم یا نظریه اصلی نام برد که هرکدام در یک محدوده زمانی معین نقش غالب و فراگیر داشتهاست. این سـه پـارادایم بـه ترتیـب پیـدایش و تکامـل خـود عبارت است از:
الف. پارادایم برنامهریزی جامع یا برنامهریزی عقلانی
ب. پارادایم برنامهریزی سیستمی
پ. پارادایم برنامهریزی راهبردی ویژگیهای پارادایم برنامهریزی جامع یا برنامهریزی عقلانی، پارادایم برنامهریـزی سیسـتمی و پـارادایم برنامـهریـزی راهبردی.
الف. پارادایم برنامهریزی جامع: مبانی فکری و اجتماعی پارادایم برنامهریزی جامع شامل خردگرایی و اثبـات گرایـی، مدیریت متمرکز دولتی، اهداف کلان شامل توسعه کلان اقتصادی، سازماندهی کالبدی و الگوی طرح توسعه این نوع پارادایم برنامهریزی شامل طرحهای کالبدی ملی و منطقهای و طرحهای جامع و تفصیلی است.
ب. پارادایم برنامهریزی سیستمی: مبانی فکری و اجتماعی پارادایم برنامـهریـزی سیسـتمی عبـارت اسـت از نگـرش سیستمی به جهان و مدیریت علمی سیستمها. اهداف کـلان ایـن نـوع برنامـهریـزی شـامل بهسـازی سیسـتمهـای اقتصادی- اجتماعی و هدایت و نظارت سیستم شهر است. الگوی طرح توسعه پارادایم برنامهریزی سیسـتمی عبـارت است از مدل سازی سیستمهای شهری، طرحهای بلند مدت و طرحهای ساختاری- محلی.
پ. پارادایم برنامهریزی راهبردی: مبانی فکری و اجتماعی پـارادایم برنامـهریـزی راهبـردی عبـارت اسـت از نگـرش راهبردی و تصمیمسازی، دموکراسی و خرد جمعی و حفظ ارزشهای بومی و محلی. اهداف کلان ایـن نـوع پـارادایم برنامهریزی شامل تأمین توسعه پایدار، گسترش عدالت اجتماعی و تقویت مشارکت همگانی. الگوی طرح توسعه ایـن نوع پارادایم، شامل سلسله مراتب طرحها، انواع طرحهای محلی و کوتاهمدت و پـروژههـای طراحـی شـهری (همـان، .(16 :1387
آغاز پست مدنیسم در برنامهریزی برخی متفکران و فیلسوفان اجتماعی معاصر مثل یورگن هابرماس، تری ایگلتون، دیوید هاروی و آنتونی گیدنز بر این
باورند که هنوز عصر مدرنیسم و وظایف تاریخی آن، در مقیاس جهانی، به پایان نرسیده است و نفـی و رد مطلـق آن در واقع نفی برخی دستاوردهای عام بشری مثل آزادی، دموکراسی و حقوق بشر است. از نظر این متفکران از طریـق بازنگری در دستاوردهای مدرنیسم و اصلاح و پیگیری ارزشهای مثبت آن میتوان به فرآیند اصلاح جوامع انسانی و کاهش مشکلات آنها کمک کرد. از این دیدگاه می توان پست مدرنیسـم را نـوعی تحلیـل و نقـد مدرنیسـم و تـداوم خلاق آن تلقی کرد (همان، .(17 :1387 برخی از رهنمودها و توصیهها درباره برنامهریزی پست مدرن کـه بـه طـور خلاصه بیان می شود عبارت است از:
▪ زمینههای برنامهریزی پست مدرن، در واقع میباید آگاهانه در مقیاسهای خـرد و مشـروط، غیـر خطـی و الزام آور برای مسئولان باشد.
▪ سه اصل کلی مورد نظر در برنامهریزی پست مدرن عبارت است از:
✓ قبول یک دیدگاه معرفتی باز و انعطافپذیر به جای جستوجوی یک راه واحد و کامل
✓ تأکید بر شناخت واقعیتهای اجتماعی از جمله تکثر، جداییها، تفاوتها و ...
✓ بازنگری در سیاستهای محیطی، مکانیابی، کاربری اراضی و ... (همان، .(17 :1387
در ایران نیز، به تدریج از حدود دهه 1360 اندیشه بازنگری در نظام شهرسازی کشور و به کارگیری الگوهـا و روش-های جدید در تهیه و اجرای طرحهای توسعه شهری مطرح شده و به ویژه در دهه اخیر صورتی جدیتر و عمیـقتـر پیدا کرده است (همان، نقل قول از مهدیزاده .( 97 :1387 در این راستا، برخی مقالات و مطالعـات پژوهشـی منتشـر شده، که در مجموع محتوا و پیشنهادهای آنها معطوف به نقد برنامـهریـزی جـامع و دفـاع از رویکـرد سیسـتمی در برنامهریزی و طراحی شهری و تأکید بر تقویت مدیریت اجرایی و جلـب مشـارکت مردمـی در رونـد تهیـه و اجـرای طرحهای توسعه شهری است (همان، .(97 :1387 در اینجا به برخـی از مطالعـات و پیشـنهادهای نظـری در زمینـه اصلاح طرح توسعه شهری در ایران اشاره می شود.
الف. مقاله »نگرشی بر الگوهای برنامهریزی شهری در ایران « (وزارت کشور)، که پـس از بررسـی نـواقص طـرحهـای جامع و تفصیلی و علل ناکامی آنها، رهنمودهایی به منظور اصلاح الگوی طرحهای توسعه شهری در ایران ارائه شـده است.
ب. مقاله »بررسی و نقد اجمالی طرحهای جامع شهری« (غمامی، .(1371 با توجه به مشکلات و نـواقص طـرحهـای جامع و تفصیلی و لزوم تبدیل »طرحهای خیالی« به »طرحهای واقع گرایانه«، رعایت انعطاف پذیری، واقـع گرایـی و بهبود مدیریت پیشنهاد شده است.
پ. در مقاله »طرح ارزیابی طرحهای شهری در ایران « (سازمان برنامه، (1372 پس از بررسی و تحلیل مساثل و مشکلات طرحهای جامع در ایران، رهنمودهایی شامل واقعگرایی اقتصادی، رعایت عدالت اجتماعی و حفظ انعطاف-پذیری برای اصلاح الگوی طرحهای توسعه شهری در ایران،پیشنهاد شدهاست (همان، .(99 :1387
مفاهیم پایه و نظریههای فرایندی برنامهریزی شهری
به دنبال آغاز عصر پست مدرنیسم تحولات اساسی در زندگی جمعی، اقتصادی، فرهنگی و تکنولوژی چه در سطح کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه به وجود آمدهاست. و از این رو دانش برنامهریزی نیز تحت تأثیر این تحولات و جریانها قرار گرفته و با چالشهای جدی روبهرو شدهاست. از این رو در اکثر کشورهای پیشرفته جهان و حتی در کشورهای کمتر توسعه یافته، با انبوهی از نظریهها و پارادایمهای جدید روبهرو هستیم.
اصطلاح پارادایم (Paradigm) یا انگاره که در دو سه دهه اخیر رواج عام پیدا کردهاست، معمولأ در این معنا به کار می رود که هرگونه شناخت علمی فاقد قطعیت و عینیت مطلق است و تابع نیازها، پرسشهای اساسی و شرایط اجتماعی در هر دوره معین تاریخی است و بنابراین اعتباری نسبی و تغییرپذیر دارد. براساس این مفهوم، دانش برنامهریزی نیز نمی تواند ادعای جامعیت، قطعیت و ثبات داشته باشد و در نهایت بیانگر نیازها و منافع و مصالحی است که جوامع انسانی، در شرایط کنونی با آن روبهرو هستند. از این دیدگاه میتوان گفت که با تغییر شرایط جهانی و وضعیت جوامع انسانی، از جمله جوامع شهری، نظریههای برنامهریزی شهری نیز تغییر مییابند و اعتبار و ارزش تاریخی خود را از دست میدهند. به همین دلیل در طول چند دهه اخیر انواع رویکردها و جنبشهای جدید در عرصه برنامهریزی و طراحی شهری پدید آمدهاست که برخاسته از نیازها، پرسش ها و امکانات جدید است (همان، .(13 : 1387 پارادایم برنامهریزی راهبردی فقط یک شیوه فنی و راهکار عملی برای تهیه و اجرای طرحهای توسعه شهری در کشور یا کشورهایی خاص نیست، بلکه نوعی پارادایم جدید در برنامهریزی، ( از جمله در برنامه-ریزی فضایی)، محسوب میشود که تا حدود زیادی محصول خرد جمعی و تجارب جامعه بشری است و هدف نهایی آن، نیز، تأمین توسعه پایدار و اعتلای کیفیت زندگی برای تمام شهروندان جهان است (همان، .(18 :1387
برنامهریزی شهری1 که آن را برنامهریزی فضایی شهر2 نیز نامیدهاند، در بسیاری از کشورها، پیش از جنگ دوم جهانی و به ویژه پس از آن سابقه داشته است، اما ریشه حرفه و کاربست برنامهریزی 3 را باید در آغاز سده بیستم میلادی و در پاسخگویی به نارضایتی گسترده از نتایج سپردن سازوکار مهار (کنترل)4 دگرگونیهای شهری به بازار، در فساد سیاسی که در شرایط بد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شهرهای صنعتی رو به رشد، جلوه داشت جستجو نمود (دانشپور، .(11 :1387 از میانه سده بیستم میلادی، صاحب نظران علوم اجتماعی، که به برنامهریزان دانشگاهی و دانشپژوه پیوسته بودند، تمرکز و پرداختن بیش از اندازه برنامهریزان به جنبههای کالبدی5 شهرها را مورد پرسش قرار دادند. آنها نه فقط درک برنامهریزی از فرایندهای توسعه شهری را از نظر سیاسی ساده اندیشانه و راهحل های فنی6 برنامهریزی آن دوران (به ویژه در دهههای 1960 و 1970 میلادی) را بازتابی از دیدگاههای طبقه متوسط از زندگی شهری و کوشش آنها را ترویج منافع عمومی در عین برآوردن نیازهای نخبگان شهری و صاحبان کسب و کار و سرمایه دانستهاند، بلکه هماهنگی جامع و دموکراتیک (مردم سالارانه)7 تغییر و توسعه خصوصی و عمومی شهرها را از نظر سیاسی و سازمانی ناممکن می دانستند. همزمان، برنامهریزی همچون یک پدیده "رها از ارزش"8، به دلیل کوتاهی در شناخت قیود اساسی وارد بر فرایندهای تصمیمگیری بخشهای عمومی و خصوصی مورد انتقاد قرار گرفت. درپی چنین انتقادهایی، انگاشتهای9 موجود دگرگون شدند و انگاشتهای جدید شکل گرفتند (همان، .(12 :1387 در واقع برنامهریزی شهری، یک "عمل جمعی" مربوط به تصمیمهای مرتبط با به کارگیری اجتماعی زمین و یک "عمل اجتماعی" است، به معنای عملی که یا توسط دولت منتخب مردم (به صورت مالیاتها، یارانهها و هزینههای عمومی) و یا توسط تصمیمهای فردی انجام میگیرد (همان، .(16 :1387
الگوی پارادیم راهبردی، ازانواع نظریهها و دانشهای فلسفی و علمی مثل نظریه سیستمها، نظریه مشارکت، نظریه دموکراتیک، نظریه توسعه پایدار، نظریه نسبیت گرایی، نظریه مساواتخواه، نظریه تصمیم و نظریه فرایندی تأثیر پذیرفته است که در زیر به تعریف و ویژگیهای هرکدام پرداخته میشود.
نظریه سیستمها10
شاید برای نخستینبار نظریه سیستمها را برایان بری11، جغرافیدان معروف آمریکایی، در مطالعات شهری استفاده کرد. تفکر سیستمی در برنامهریزی شهری، ابتدا در ایالات متحده آمریکا در آغاز دهه 1950 میلادی، با مطالعه حمل و نقل شهر دترویت آغاز شد. در آن مطالعه برای بار نخست شهر را نوعی سیستم دیدند، که اجزای متشکله آن را بخشها، تمامی انواع ارتباطات را دربر میگرفت. از آن پس، تعدای برنامه حمل و نقل بر این پایه فکری تهیه شد (پاکزاد، .(475 : 1389 نظریه عمومی سیستمها، از نظر بیشتر اندیشمندان سیستمگرا، عبارت از مدلها و قالب-هایی است که پدیدههای گوناگون جهان را از دیدگاهی واحد، که همان دیدگاه سیستمی است، تبیین مینماید. نظریه عمومی سیستمها که صفتی فراگیر دارد، ذاتاً از محتوا خالی است و قالبی میباشد که میتوان پدیدههای خاص را در آن جای داد و از آن راه در زمینهای خاص، به آن محتوا بخشید (همان: .(474 در حالت کلی، هر
سیستم دارای منابع (یا درونداد)، یک فرایند تبدیل12 و تولید فراورده (محصول)ها (یا برونداد) است. بنابراین به بیانی سیستم را میتوان به صورت روابط بین درونداد به یک فرایند و برونداد آن یعنی جریانی که از درون یک سیستم میگذرد (جریان گذر موادی چون جمعیت، اطلاعات و انرژی) و یا یک رابطه درونداد- بروندادی، نیز تعریف نمود (دانشپور، .(182 :1387 بر این اساس، تفکر سیستمی در برنامهریزی شهری به تفکری تبدیل شد که شهر را سیستمی که همواره در حال تغییر، تحول و تکامل است در نظر میگرفت (همان: .( 188 برنامهریزی سیستمی به طور کلی دارای نگرش سیستمی به انسان و محیط، و رابطه انسان با طبیعت و جهان، و به گشتالت13های بین آنها توجه دارد. و سعی در مدیریت علمی این سیستمها دارد. در رابطه با سیستم شهری، این سیستم سعی در بهسازی سیستمهای اقتصادی- اجتماعی و هر سیستمی که دخیل با سیستم شهری است دارد و به منظور هدایت و نظارت بر سیستم شهر، از مدلسازی، طرحهای بلند مدت و طرحهای ساختاری- محلی استفاده میکند.
برنامهریزی دموکراتیک و مشارکت مردمی در برنامهریزی
در چارچوب تعریف برنامهریزی، منافع عمومی میتواند به صورت منافع افراد و گروههای موجود در یک جمع تعریف شود و فرایند برنامهریزی نیز میتواند همچون چارچوبی برای گردآوری و ارایه اطلاعات در مورد اثرات پیشنهادهای گزینه بر گروههای مختلف کار کند. شرط قرار گرفتن فرایند برنامهریزی و برآیندهای آن در راستای منافع عمومی آن است که همه گروههای متأثر، هم به فرایند برنامهریزی دسترسی داشته باشند و هم در گرفتن تصمیمهای مرتبط درگیر باشند. این نگاه ویژه به برنامهریزی موجب گشوده شدن بحث مشارکت مردمی در برنامهریزی و شکل-گیری برنامهریزی دموکراتیک شده است.
براساس اصول دموکراسی، تصمیم هایی که به کل جامعه مربوط میشوند باید با نظر تمام افراد گرفته شود (که این امر بیانگر اصل نظارت همگانی بر تصمیمگیری جمعی است) و تمام اعضای جامعه باید از حق برابر برای شرکت در تصمیمگیریها برخوردار باشند.
مشارکت مردمی را میتوان به آغاز جنبش برنامهریزی شهری و منطقهای، به ویژه در ایالات متحده امریکا، مربوط نمود. کوششهایی که برای اصلاح محیط با همکاری گروههای داوطلب شهروندی آغاز شد، از "جنبش شهر زیبا" تا "مبارزه برعلیه زاغهها یا نواحی کهنه و فقیرنشین"14 و پس از آن را پوشش میدهد. کمسیونهای برنامهریزی غیررسمی نخستین نهادهای برنامهریزی بودند که در بیشتر ایالاتهای این کشور تشکیل شدند و این درحالی بود که قانون، متقاضی دادرسیهای عمومی بود و نه مشارکت مستقیم مردم. واکنشهای مردمی به پیشنهادهای بخش عمومی، در بسیاری کشورها (ابتدا بیشتر در کشورهای بیشتر توسعه یافته و سپس در برخی کشورهای کمتر توسعه یافته) منجر به دخالت هرچه بیشتر مردم در تصمیم گیریها شد. درگیری زودهنگام شهروندان در فرایندهای تصمیمگیری در کشورهای مختلف، از یک سو موجب همیاری و نگه داشت منابع عمومی و از سوی دیگر بازدارنده رفتارهای منفی و ستیزه جویانه شده است.
مشاکرت مردمی در کل دارای اهداف اصلی و والایی چون اصلاح کیفیت تصمیمگیری یا دادن فرصت به تک تک شهروندان برای بیان خواستههای خود در یک سیستم سیاسی است. افزایش شفافیت، گشادگی و دموکراسی در برنامهریزی، با وجودی که مشارکت همه سویه، گسترده و پیوسته مردم در فرایندهای برنامهریزی و مدیریت شهری بسیار دشوار است، از خواستههایی است که همواره مردم و صاحب نظران برنامهریزی برای افزایش کارآمدی سیستم