بخشی از مقاله

چکیده
با توجه به اینکه هر فردی در جامعه در بسیاری از مواقع بطور مستقیم یا غیر مستقیم با محیط زیست در رابطه است آموزش به افراد در جهت استفاده صحیح از محیط زیست و اسیب نرساندن به آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همچنین به علت گستردگی آسیب های وارده به محیط زیست در قرن های اخیر احیای مجدد این موهبت نیازمند مشارکت همگانی می باشد. رسیدن به فهم مشترک از مقوله های طبیعت و پایداریآن و نیز درک و تفاهم متقابل میان تمام نقش آفرینان جامعه که هریک سهمی در مدیریت توسعه منابع طبیعی دارند، میباشد.در این زمینه از جمله اهداف بخش آموزش و مشارکت مردمی دست اندرکاران محیط زیست کور توجه به اقشار و صنوف مختلف اجتماعی و انجام فعالیت های جمعی پیرامون حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی و آگاهی بخشی عمومی و پیشگیری از آسیب های فردی به محیط زیست می باشد.و در این مقاله راهکارهایی اجتماعی همچون تدوین شبکه هایی از جوامع مردمی و نظارت و افزایش آگاهی ها و توانایی های آن ها برای دست یابی به این مقوله را ارائه می دهد که با توجه به این موارد می توان قوانین و ضوابطی مرتبط با محیط زیست و حفظ و پاسداشت این مواهب الهی تدوین و اجرایی نمود.

کلمات کلیدی: محیط زیست، اجتماعی، منابع طبیعی، آموزش، جوامع مردمی

.1 مقدمه

پژوهش های میدانی نشان داده اند" مسائل اجتماعی به طور کامل و جامع حل نخواهد شد، مگر آن که وجدان عمومی در گیر آن شود و اراده عمومی جامعه در نظر و عمل در گشودن گره از آن تلاش نماید" به بیان دیگر تا زمانی که مردم جامعه نقش خود را در حل مشکلات فراگیری چون تخریب طبیعت و مشکلات زیست محیطی ایفا نکنند، هر اقدامی ابتر خواهد ماند. برای اجتماعی کردن هر موضوعی باید ابتدا ارزش ها و هنجار های آن جامعه را از منظر ساختاری آن جامعه و برهمکنشهای افراد آن و فرآیندهایی که جوامع را در وضعیت جاریشان نگاه داشته یا تغییر میدهد، مهم تلقی می شود. هدف از طرح این موضوع تجزیه جامعه به بخشهای تشکیل دهندهاش مانند انجمنها، نهادها، گروههای همجنس، همنژاد، یا همسن، و بررسی نحوه برهمکنش فعال این اجزاء با همدیگر است. همچنین موضوعاتی مانند طبقه اجتماعی، قشربندی، جنبش اجتماعی، تغییرات اجتماعی از جمله معیار هایی ساختاری می باشند که در مردمی و اجتماعی نمودن هر موضوعی بسیار کارآمد هستند.رسیدن به فهم مشترک از مقوله های طبیعت و پایداریآن و نیز درک و تفاهم متقابل میان تمام نقش آفرینان جامعه که هریک سهمی در مدیریت توسعه منابع طبیعی دارند، میباشد.

.2 چالش های محیط زیستی و منابع طبیعی

.I چالش های مربوط به ساختار ،قوانین و ناهماهنگی بین دستگاه های دولتی
این دسته از چالش ها پیرامون مشکلات حاصل از عدم تصویب قانون مناسب و یا خلع های قانونی و جزیره ای عمل کردن دستگاه های دولتی و اجرایی می باشد که برخی از این موارد به قرار زیر می باشد:

الف. ملی شدن جنگلها و مراتع و حذف ساختارهای مالکیت و بهره برداری عرفی مردم بر عرصه های منابع طبیعی بدون قانونمندی مناسب

ب.عدم شفافیت در قوانین موجود و تفسیر به رای قانون بر اساس دیدگاههای کارشناسی مختلف ج.عدم هماهنگی دستگاههای اجرایی و دستگاههای قضایی در رابطه با اجرای منظم و دقیق قوانین منابع طبیعی د.عدم توجه به نیازهای واقعی و مبتنی بر ساختارهای اکولوژیکی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردم ه.تمرکز واحد های اجرایی در مراکز و دور از عرصه های بهره برداری و.پراکندگی و نا هماهنگی بین سازمانهای اجرایی، تحقیقاتی، آموزشی و برنامه ریزی ز.پائین بودن میزان ارتباط روستائیان با کارشناسان و مروجان منابع طبیعی ح.فعالیتهای عمرانی نظیر جاده سازی ، شبکه برق و...

.II چالش های مربوط به مشارکت مردم
چالش های این دسته بر اساس عدم توجه دستگاه ها و سازمان ها به نیاز جوامع محلی و عدم انگیزش آن ها برای مشارکت در فعالیتهای حفظ و نگهداری از منابع طبیعی می باشد که شامل:

الف. عدم اعتماد متقابل بین مردم و ذینفعان ب.عدم آشنایی با نیاز مردم و توجه به خواستگاه اقتصادی آن ها

ج.عدم آشنایی دولتمردان با نحوه مشارکت مردم در امور زیربنایی د.تفاوت های موجود بین فرهنگ ها و موقعیت های جغرافیایی در مقیاس ملیفقدان تعریف مشخص از مشارکت در بین مردم
بی سوادی یا کم سوادی بهره برداران و مشکلات فرهنگی ز.عدم توانایی در برقراری ارتباط سازنده سازمان ها با مردم و عدم اعتقاد به اهمیت استفاده از مشارکت مردمی ح.ضعف باور عمومی به مشارکت و توان کم آن ها برای مشارکت ط.ناکافی بودن قوانین کشور برای تضمین سرمایه گذاری در منابع طبیعی

.III چالش های مربوط به محدودیت ها و تنوع اقلیمی در سطح کشور
خصوصیات اقلیمی و تنوع زیستی هر ناحیه بر جنبه های مختلف زندگی مردم تاثیر بسزایی دارد بطوریکه نوع معیشت، نوع کشت محصولات زراعی و باغی، سبک های زندگی، میزان آب در دسترس و شکل نزولات و توزیع زمانی و مکانی آن، وقوع حوادث غیر مترقبه نظیر سیل کاملا متاثر از گوناگونی اقلیم های محل زندگی آن ها می باشد. مشکلاتی چون:

الف.عدم توجه به مسائل اجتماعی، اقتصادی بهره برداران در تهیه طرحها و پروژهها ب.عدم تناسب برنامه ها با نیازهای بهره برداران ج.عدم ثبات و پایداری نیروهای ترویجی در سطح استان ها و شهرستان ها

د.ارتباط ضعیف بین تحقیق ، ترویج و اجرا با بهره برداران و جوامع محلی

.3 راهکار های اجتماعی و مردمی نمودن حفاظت ازطبیعت ومحیط زیست

چگونه می توان معضل تخریب طبیعت و محیط زیست را در ابعاد مختلف به یک مسأله عمومی تبدیل کرد؟در ادامه به مهمترین مواردی که می توانند در این زمینه کمک نموده و گام هایی مؤثربه شمار آیند، بیان می شود:
1. شناسایی و دخالت دادن نخبگان و رهبران فکری جامعه

در این فرآیند ودر زمینه در گیر ساختن جامعه در مسأله حفاظت از طبیعت و محیط زیست مان نیز گروه های مختلف که به عنوان رهبران افکار در جامعه شناخته می شوند را باید نخست شناسایی و به صورت هدفمند درگیر موضوع نمود و مسئولیت اجتماعی، انگیزه و اشتیاق کافی را برای مقابله با تخریب طبیعت در آنان ایجاد کرد و آنگاه آنان خود از طریق ابزارها و تریبون های در اختیار ، آگاه سازی و اقناع مردم جامعه را انجام خواهند داد. در این فرآیند باز شدن پای اهل فرهنگ، نخبگان، معتمدین محلی، روحانیت و علما، ورزشکاران وشورا های اسلامی و ... در این عرصه به مساله حفظ طبیعت از اهمیت ویژه ای برخوردار است و اثرات مثبتی را به همراه خواهد داشت.

.2  استفاده از ابزار هیجان و درگیر کردن افکار عمومی

به عقیده روانشناسان هیجان عنصر نیرو مندی است که در صورت استفاده به موقع و صحیح از آن می توان افکار عمومی را در مدت زمان اندکی در گیر یک مسأله اجتماعی کرد. از میان هیجانات مختلف هیچ یک به اندازه هیجان ترس ذهن مخاطب را مهیای واکنش های رفتاری نمی سازد. هیجان ترس بویژه زمانی مؤثرتر است که همراه با القای آن ، چگونگی واکنش نیز به مخاطب آموزش داده شود. بنابراین رسانه های جمعی - اعم از دیدار ی، شنیداری ،مکتوب و مجازی - همزمان و به صورت مکرر و مستمر خطرات و اثرات سوء تخریب طبیعت را بر روند زندگی و سلامت انسان ها یاد آور شوند و در این زمینه از جاذبه های تصویری نیز بهره بگیرند، بدیهی است در زمان نه چندان طولانی امکان عزم عمومی برای مداخله مؤثر در حفاظت از طبیعت و محیط زیست شکل خواهد گرفت.

.3سازماندهی سازمان های مردمی
منظور از ایجاد و سازماندهی ،سازمان های مردمی است که بصورت ویژه به مسائل طبیعت پرداخته و به آن توجه نمایند.در مرور تجارب کشورهای موفق در این زمینه می توان دریافت که تنها با بهره گیری از تعداد زیادی از جوامع محلی و سازمان های مردم نهاد - - NGOsکه با انگیزه انسان دوستانه و به دور از سودجویی اقتصادی و از درون اجتماع شکل گرفته اند ،می توان این معضل بزرگ یعنی تخریب طبیعت را کنترل نمود.

.4 شناسایی راهکارها با نظر سنجی از شهروندان
بر اساس آنچه که گفته اند "همه چیز را همگان می دانند" بنابراین از طریق یک نظر سنجی جامع و ملی می توان راهکارهای تبدیل مسأله بی توجهی به طبیعت و محیط زیست را به یک مسأله عمومی شناسایی کرد.براساس آن می توان نتایج نظر سنجی را در جامعه منتشر ساخت و از آن طریق برای شکل دهی افکار عمومی قدم برداشت.

.5  تشکیل اتاق های فکر
این اتاق فکر بویژه در سازمان هایی که به نوعی درگیر موضوع های زیست محیطی هستند .از طریق پرداختن به موضوع و اختصاص بخشی از بودجه خودبه منظور طرح راهکار های حفاظت از طبیعت و محیط زیست و اهتمام در تحقق آن گام بردارند بسیار مهم است. در این اتاق های فکر حضور نمایندگان جوامع محلی ،سازمان های مردم نهاد و ذی نفعان منابع طبیعی با هدف بهره گیری از دانش بومی ایشان بسیار مثمر ثمر خواهد بود.

.6 ایجاد و تقویت ایستگاه های آموزشی
ایجاد و تقویت ایستگاه های آموزشی در مراکز جمعیتی با همکاری شهرداری ها و شوراهای اسلامی شهر و روستا از جمله در مدارس و مراکز فرهنگی یکی دیگر از راهکارهای مناسب است که می تواند به ترویج فرهنگ حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست کمک نماید . همچنین ایجاد مراکز آموزشی که به ترویج و آموزش دانش بومی می پردازد،راهکار اساسی در حفظ و احیای منابع طبیعی به شمار می آید.

.7  تدوین قوانین و سند ملی جامع حفاظت از طبیعت

سند ملی جامع حفاظت از طبیعت و محیط زیست کشور با رویکرد مشارکتی و فرهنگی باید تدوین تا بستر اجتماعی کردن این موضوع به صورت جدی و قانون مند فراهم شود. یکی از مهمترین عوامل رشد وتوسعه اجتماعی و اقتصادی یک جامعه ، نقش وحضور مسئولانه مردم درکارها وفعالیت های مربوط به خود و محیط پیرامون شان است. توسعه پایدار در منابع طبیعی و بهبود شرایط محیط زیستی بدون حضور مردم و رفع مشکلات معیشتی آنان و حضور جدی آنها در طراحی، تصمیم گیری، اجرا، نظارت و نگهداری طرح ها و پروژه ها میسر نخواهد بود. درچنین شرایطی تلاش در راستای جلب مشارکت مردم، بهره برداران قانونی ، جوامع محلی در مدیریت منابع طبیعی و تقویت سرمایه اجتماعی بایستی جزء سیاست های اصلی باشد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید