بخشی از مقاله
چکیده :
این پژوهش با هدف چالش های سازمانی پیش روی پیاده سازی و اجرای مدیریتدانش در سازمان های آموزشی انجام شده است. این پژوهش به روش مروری - اسنادی -کتابخانه ای - انجام شد. نتایج پژوهشهای انجام شده در این حوزه در ایران و جهان نشان می دهد عدم اعتمادسازمانی، ساختارسازمانی سلسله مراتبی، فقدان نظام پاداشدهی و نظامهای انگیزشی مناسب، عدم امنیت شغلی از مهمترین موانع سازمانی برای پیادهسازی مدیریتدانش در سازمان های آموزشی است.
با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که هنگامی که روابط شخصی یا نهادی از اعتماد بالایی برخوردار باشد، افراد عموماً تمایل دارند در تبادلات اجتماعی مشارکت و همکاری کنند، میزان اعتماد افزایش می یابد، و تمایل به راه حلهای همکارانه بیشتر میشودو سازمان بیشتر میتواندازمدیریت اثربخش دانش سازمانی اطمینان حاصل کند. با افزایش اعتمادسازی و همچنین ارتباطات بین شبکههای اثربخش میان افراد در سازمان، فرایندهای توزیع و گسترش دانش و اطلاعات تسهیل و تسریع میشود.
همچنین می-بایست به این نکته توجه داشت که کارکنان انتظارات وسیعی از موقعیت شغلی خود دارند و هنگامی که این انتظارات برآورده نشوند، رضایت شغلی کاهش خواهد یافت و اگر این اتفاق بیفتد، آنها چندان به مدیریتدانش بها نخواهند داد. در محیطهای آشفته و در حال تغییر امروزی، سازمانها، برحفظ مزیت رقابتی سازمان بوسیله غنی سازی محیط کار میکوشند. کارکنان از شغل خود انتظاراتی دارند درصورتیکه این انتظارات برآورد نشود این مهم میتوان به عنوان موانعی در پیادهسازی مدیریت دانش مطرح باشد.
مقدمه
پیتر دراکر - - 2000 بر این باور است که بنیان سازمان قرن بیستویکم به پول، سرمایه و حتی فناوری نیست، بلکه به دانش است. دانش تنها دارایی شناخته شده است که وقتی دیگران در آن سهیم میشوند افزایش می- یابد و تسهیم و توزیع آن به رشد آن کمک میکند - حمیدی زاده، . - 6 :1389 تسهیل تبادل دانش و اطلاعات یکی از فرایندهای اساسی مدیریتدانش در سازمانهای امروزی است - خاکپور و همکاران، . - 96 : 1388 درسالهای اخیر نقش مدیریتدانش در پیشرفت سازمانها بیش از پیش مشخص شده است و اغلب سازمانها با پی بردن به این امر مهم گرایش جدی به سوی مدیریت بر دانش را پیدا نمودهاند.
امروزه بسیاری از سازمانها از حضور افراد با دانش بهره میبرند و حضور این افراد برای سازمان یک سرمایه ارزشمند سازمانی محسوب میشود و برای افزایش بهرهوری و بهبود عملکرد ناگزیر به انتقال دانش و تجربیات این افراد به سایر کارکنان خود میباشند - پورسراجیان و همکاران،. - 34 :1392 در سازمان های آموزشی مدیریتدانش و اشتراکگذاری دانش و انتقال تجربیات و دانش پرسنل با یکدیگر میتواند سبب افزایش بهرهوری و عملکردپرسنل گردد که این مهم سبب ارتقاء نظام آموزشی خواهد شد امروزه مدیریتدانش به بحث اصلی سازمانها، به ویژه در محیطهای رقابتی و پویا تبدیل شدهاست و چه بسا سازمانهایی که به دلیل عدم توجه به مشکلات بالقوه، در اجرا و پیادهسازی مدیریتدانش با شکست مواجه شدهاند.
آنچه در این بین حائز اهمیت است شناسایی عوامل و زمینههای عدم موفقیت اجرای مدیریتدانش در سازمانها است. یکی از این موانع، موانع سازمانی است که در بسیاری از پژوهشها از آن موانع سازمانی مدیریتدانش عبارت است از اشکال در ساختار - برای مثال، ساختارهای غیر منعطف و سلسله مراتبی و ساختارهایی که امکان برقراری ارتباط کارکنان با محیط سازمان را به سادگی امکان پذیر نمیکند، عدم توجه به جنبههای غیررسمی ساختار سازمان و .... - ، مدیریت - عدم حمایت مدیران عالی از برنامههای مدیریتدانش، کوتاهنگری و جزیینگری مدیران، استفاده از سبکهای نامناسب رهبری - ، حقوق و مزایای کارکنان - کارکنان زمانی توزیع دانش میکنند که انگیزه کافی داشته باشند - ، آموزش - تبدیل سیستم- های سنتی آموزش به سیستم سازمان یادگیرنده با برنامههای آموزشی مناسب - و چگونگی مشاغل - مشاغل مبهم و تکراری و روزمره و شغل های نامناسب، ابهام و تعارض در نقش و دانش در آینده به عنوان راهبردی عمده برای بقای سازمانها، مطرح خواهد شد و بیش از آن، ابزار مهمی برای تقویت عملکرد سازمانها به شمار خواهد آمد. آگاهی از اینکه دانش چگونه خلق و اداره میشود، در سازمان های آموزشی ضروری به نظر میرسد. از آنجا که مؤسسات بازرگانی از طریق مدیریتدانش قادر به بهبود کارایی و اثربخشی سازمانهایشان میباشند، مؤسسات آموزشی نیز توان خلق و قدرت اشتراک دانش را به منظور تقویت معلومات و دانش فراگیران خود را دارند. مدیریتدانش باید در نظام آموزشی انعکاس پیدا کند.