بخشی از مقاله
چکیده
بخش کشاورزی دارای پتانسیلهای گستردهای است که میتواند نقش موثری را در توسعه اقتصاد ملی و منطقهای بازی کند. این پتانسیلها، قادرند در صورت سرمایهگذاریهای درست و بهینه، جزئی ضروری در بهبود وضعیت اقتصادی منطقه تلقی شوند. از طرفی شناسایی توانمندیها و پتانسیلهای موجود در منطقه میتواند موجب تقویت امنیت غذایی، ایجاد فرصتهای شغلی جدید، توسعه روستاها، کاهش فقر و تنوع در فعالیتهای اقتصادی شده و در جهت حل تنگناها و رفع چالشهای رشد و توسعه کشاورزی استان استفاده شود. از اینرو در مطالعه حاضر سعی شد تا به شناسایی عوامل درونی و بیرونی، اعم از ضعفها، قوتها، فرصتها و تهدیدهایی که بخش کشاورزی استان آذربایجان شرقی با آنها روبرو است پرداخته شده و استراتژیهای منطقی و بهینه در این راستا ارائه شود.
کلمات کلیدی: بخش کشاورزی، توسعه اقتصادی، تحلیل SWOT
.1 مقدمه
فعالیتهای کشاورزی به طور کلی دارای ویژگیهایی است که آن را از دیگر فعالیتهای اقتصادی متمایز میسازد، از جمله میتوان به حساسیت بالای این فعالیتها به شرایط طبیعی، فصلی و بیولوژیکی؛ خصوصیت مدیریت کشاورزی و همچنین ارتباط این فعالیت با حصول اطمینان از تأمین نیاز اساسی انسان و امنیت غذایی اشاره نمود. این جنبهها به طور کلی تحت تأثیر سیاستهای اتخاذ شده در طول مراحل مختلف توسعه قرار دارند.بخش کشاورزی نقش مهمی را در تأمین امنیت غذایی و اقتصاد غذایی برای هر دو گروه تولیدکنندگان و مصرفکنندگان دارد، به طوری که رونق در این بخش باعث خواهد شد تا همه افراد از مواد غذایی گیاهی و حیوانی با کیفیت بالا و قیمت مناسب برخوردار گردند - دیااو و همکاران1، . - 2010
از آنجاییکهتقریباً تمام خانوارهای روستایی به طور مستقیم یا غیرمستقیم وابسته به فعالیتهای کشاورزی هستند و به عنوان شغل اصلی در روستاها، این فعالیتها قادرند فرصتهایی را برای استخدام و درآمد فراهم آورند، تلاش در جهت ارتقا بهرهوری و کارایی در واحد سطح، با توجه به سهم عمده این بخش در کل اقتصاد، میتواند در تحقق توسعه ملی بسیار موثر و حائز اهمیت باشد. از اینرو میتوان عنوان نمود، کشاورزی باید به عنوان بخشی کلیدی در توسعه اقتصاد منطقهای و ملی مطرح شود. با این حال، در حالی که رشد اقتصادی در بخش کشاورزی نقش مهمی در کاهش فقر و تغییر ساختار اقتصادهای بسیاری از کشورهای آسیایی ایفا کرده است، این استراتژی هنوز در ایران کارکرد کافی را نداشته است. اکثر مناطق مستعد و مناسب برای کشاورزی موفق به برآورده شدن الزامات یک انقلاب کشاورزی نشدهاند و بهرهوری در کشاورزی این مناطق به مراتب عقب مانده از بقیه جهان میباشد. این امر به تازگی منجر به بحثهای جدید در جامعه توسعه بین المللی در مورد نقش کشاورزی، به ویژه مزارع کوچک، در توسعه اقتصادی مناطق شده است.
از این رو در مطالعه حاضر در تلاش خواهیم بود تا به ارائه گزارشی مبنی بر بررسی و تجزیه و تحلیل چالشهای موجود در بخش کشاورزی استان آذربایجان شرقی پرداخته و به این سوال پاسخ دهیم که این استان چه نقاط ضعف و قوتی در زمینه کشاورزی دارد که میتواند در جهت رفع تهدیدات و استفاده از فرصتها موثر باشد؟ با بررسیهای لازم و یافتن پاسخ این سوال توانمندیهای منطقه شناسایی شده و از پتانسیلهای موجود در جهت حل تنگناها و رفع چالشهای رشد و توسعه کشاورزی استان استفاده میگردد. از اینرو در بخش دوم، خلاصهای از ادبیات موضوع را بررسی نموده و بحث مباحثه میان طرفداران کشاورزی و مخالفان آن و مجموعهای از مطالعات موردی در این زمینه مورد توجه قرار داده خواهد شد. در بخش سوم روششناسی تحقیق و در بخش چهارم تحلیل توصیفی دادهها گزارش شده و در نهایت تحلیل نتایج ارائه خواهد شد.
.2 ادبیات موضوع
.2-1 مبانی نظری
در نیم قرن گذشته توجه به نقش کشاورزی در فرایند رشد و توسعه از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. نظریه پردازان اولیه، بر پایه مدل اقتصاد دو بخشی، توسعه اقتصادی را به عنوان فرآیند رشدی میدانستند که نیازمند تخصیص مجدد عوامل تولید ازیک بخش کشاورزی عقب مانده با بهرهوری کم به یک بخش مدرن صنعتی با بهرهوری بالا و بازده فزاینده است - لوئیس2، . - 1954 به نظر میرسد که کشاورزی به عنوان بخشی سنتی، به طور غیرمستقیم و با فراهم کردن کار و غذا در فرایند توسعه و روند صنعتی شدن کمک میکند. با این حال، این دیدگاه توسط پویایی انقلاب سبز3 در آسیا در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 کنار گذاشته شد . امکان تبدیل کشاورزی سنتی به یک بخش مدرن، پتانسیل کشاورزی را به عنوان بخش کلیدی رشد و نقش فعال آن در آغاز توسعه وسیعتر را نشان داد - آدلمن 4، . - 2001
در حالی که اهمیت ارتباط بین بخش کشاورزی و غیر کشاورزی در فرایند رشد بسیار شناخته شده است - هیرشمن5، 1958، جانستون و میلور، - 1961 6، نظریه پردازان پس از نظریه انقلاب سبز بر نقش کشاورزی در توسعه روستایی تأکید کردند - هاگبلد و همکاران7، 1991، هازل و هاگبلد8، . - 1991 تأثیر مثبت رشد کشاورزی در توسعه روستایی کشورهایی که سیاستهای یکپارچهای را در مزارع کوچک کشاورزی اعمال نمودهاند قویتر میشود - رزگرانت و هازل9، . - 2000 از اینرو، با وجود فقر روستایی گسترده و مقیاس پایین کشاورزی، " عقل متعارف" از اهمیت نقش بخش کشاورزی در توسعه اقتصادی کشور حمایت میکند.
امروزه، بحثهای بسیاری در مورد کارکرد نظریههای توسعه سنتی عنوان شده و این سوال مطرح میشود که آیا کشاورزی میتواند به طور قابل توجهی در رشد و توسعه منطقهای کمک کرده و موثر باشد. طرفداران توسعه کشاورزی نشان میدهند که در بسیاری از کشورها نظیر کشورهای آفریقایی تنها بخش کشاورزی دارای مقیاس و ارتباطات کافی است که به طور قابل توجهی بر رشد کل اقتصاد تاثیر میگذارد. علاوه بر این، کاهش قابل توجهی در فقر، ضروری است تا "رشد مشترک" را فراهم نموده و درآمد را برای اکثریت جمعیت افزایش دهد. دستیابی به چنین رشدی باید شامل بخش بزرگی مانند کشاورزی باشد، که یک سوم تولید ناخالص داخلی - GDP10 - را برای کل شبه قاره و یک سهم بزرگتر برای دو سوم کشورهای آفریقایی تشکیل دهد - بیردسال و همکاران11، . - 1995
طرفداران همچنین معتقدند که عملکرد ضعیف کشاورزی نشانگر سرمایهگذاری نامناسب و سیاستهایی است که در دورههای مختلف تاریخی در بخش کشاورزی اعمال شدهاند - فان و همکاران12، 2004؛ اسچیف و والدز 13، 1992؛ تایمر 14، . - 2005 آنها همچنین بر سودهای بزرگ سرمایهگذاری در زیرساختهای روستایی و تکنولوژی کشاورزی و پتانسیل رشد تا حد دستیابی به سطوح بهرهوری سایر کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته تأکید میکنند. در مقابل، برخی از محققان در اینکه آیا کشاورزی میتواند به عنوان مبنایی در رشد و توسعه تلقی شود، شک دارند. این شک و تردید نشانگر عملکرد ضعیف کشاورزی، نهادهای ضعیف توسعه روستایی و بدتر شدن شرایط کشاورزی و زیست محیطی در بسیاری از کشورهای مستعد کشاورزی است - کولییر15،