بخشی از مقاله
چکیده:
جنبه ادراکی پیچیده و غیرآشکار است و تنیده شده، در مناسبات فرهنگ هر قوم و ملت و متاثر از عوامل متعدد اجتماعی و فردی است. معماری در این میان با گام نهادن به بعد دوم یعنی ادراک است که معنا می یابد. با در نظر داشتن ضرورت و اهمیت موضوع و وضع موجود شهر شیراز به بررسی داشتن فضایی برای بازخوانی فرآیند ادراک پرداخته شده است. که این مکان با استفاده از پیشینه تحقیق نظریه ها و فرضیات معماران و پژوهشگران در مورد ادراک حسی که در پایان نامه ها و اسناد کتابخانه ای و مقالات و وب سایت ها آمده است، جمع آوری کرده و در بند پیشینه تحقیق استفاده شده است.در این پژوهش با استفاده از راهبردهای اسنادی در بخش نظری و پاسخ به این سوال که میزان ادراک حسی به نوع بافت شهر بستگی دارد یا خیر ؟ این نتیجه حاصل می شود که با ایجاد حس تعلق، زیبا شناختی، حس تعامل، حس امنیت، ادراک حسی بیشتری را به بیینده القا می کنیم.
کلید واژه: ادراک حسی، بافت تاریخی، فرآیند ادراک حسی
مقدمه:
آنچه بر اهمیت این پژوهش تأکید دارد، فراهم آوردن بستری برای رسیدن به ادراک معانی موجود در مکان و خلق معانی ارزشی و نمادین در ذهن است. مکانها، مراکز تجارب انسانها و مبتنی بر نوعی آگاهی و ادراک هستند که آنها را به عنوان مراکزی پرمحتوا و عمیق از هستی بشر و ارزشهای بشری معرفی می نمایند، ارزشهایی که به همراه تصورات، انتظارات و رفتارهای متفاوت، موجب ارزیابی های متفاوتی نیز از مکانها می گردند. مفاهیم گوناگونی را در رابطه با پیوند میان انسان با مکان می توان مورد توجه قرار داد که مبین چگونگی و عمق حضور انسان در مکان و به تبع آن دستیابی به سطوح مختلفی از ادراک حسی می باشد.
در واقع محیط کالبد نیز برای ایجاد انگیزش و تامین تجربه ها و رفتارهای انسان امکانات بالقوه ای دارد که بوسیله احساس پنج گانه شناسایی می شود و به وسیله تمایلات درونی درک میشود. این مقاله بعنوان یک مطالعه موردی، به بررسی این مسئله بافت تاریخی، پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش در حوزه ادبیات نظری، یک تحقیق تجربی و در حوزه مطالعات میدانی، دارای روش پیمایشی با ابزار گردآوری داده به صورت پرسشنامه می باشد. با شناخت فرایندهای مختلف طراحان می توانند کاربرد آنها را در طراحی محیط، تدوین نمایند و تا حدودیاثر محیط ساخته شده بر افراد را پیش بینی کنند و طرح خود را در جهت تمایلات و نیازهای افراد هدایت کنند.
روش پژوهش:
روش پژوهش حاضر، همبستگی است .که از روشهای توصیفی است. روش همبستگی برای بررسی وجود رابطه بین متغیرها به کار می رود و در این روش هیچیک از متغیرها دستکاری نمیشود. با تفکیک مهمترین عوامل تأثیرگذار بر ابعاد ادراک حسی به عوامل ذهنی و ویژگی های فردی، به تعریف شاخص ها و معیار های ارزیابی این تأثیرات و نیز ارائه مدل تحلیلی ارزیابی و تأثیر سنجی ابعاد ادراک از آن عوامل پرداخته خواهد شد با ایجاد حس تعلق، زیبا شناختی، حس تعامل، حس امنیت، ادراک حسی بیشتری را به بیینده القا می کنیم.
بررسی مفهوم ادراک حسی از دیدگاه های مختلف
از اوایل دهه 60 میلادی، موضوع ادراک محیطی به عنوان مبحثی میان رشته ای مورد توجه قرار گرفته و از جهات مختلف توسعه یافته است. ادراک، فرآیند کسب اطلاعات از محیط اطراف انسان و موضوعی فعال و هدفمند است - لنگ - 1386 و به پاسخهای مستقیمی باز می گردد که حواس ما به ساختار یا فرمها نشان می دهد - 2011 نصر - 1 ادراک شامل جمع آوری، سازماندهی و فهم اطلاعات محیطی است. . - 22003 - نصر - 2011 - معتقد است سه گونه نظریه ادراک محیطی، وجود دارد. نخستین آن، نظریه سطح سازگاری است که مبین این نکته است که مردم خود را با سطح محرکهای غالب سازگار می کنند.
این نظریه از سوی ولویل و کوهن - - 1973 مطرح شد. تئوری دوم، رویکرد اکولوژیک به ادراک است که محیط را متشکل از ساختار و محرکهای معنادار می داندناظرِ. فعال، ساختارهای محیط را تشخیص داده و مبنایی برای جست و جوی خود فراهم می آورد. در اینجا مفهوم قابلیت محیط نقش مهمی دارد. ماهیت و سطوح مجموعه ها و اشیاء را در ابتدا با بررسی تناسب آنها با خودمان ادراک می کنیم. - نصر ،. - 2011 بنیان گذاران این نظریه که رویکردی پیشرو است، جیمز و الینور گیبسون - 1979 - می باشند. دید گیبسونی ادراک، با تأکید بر حرکت و چگونگی استفاده از منظر، ادراک را به طور آشکار به تجربه مستقیم محیط مربوط می سازد. [1]
نظریه سوم، عملکردگرایی احتمال گرا است که معتقد است ارزیابی انسان ها از محیط دارای احتملاتی است که به ادراک مردم از سرنخ های فیزیکی بستگی دارد که آن نیز وابسته به احتمالاتی است که همواره در کنار ویژگی های فیزیکی محیط قرار گرفته اند. این مدل که توسط برونزویک - 1956 - ابداع شده است، پیشنهاد می دهد طراحان بر ویژگی های برجسته در ادراک، ارزیابی و مباحثه مردم متمرکز شوند. بررسی نظریه های مختلف ادراکی بیانگر برخی مفاهیم کلی است. ادراک، چندبنیانی است و نقش حرکت در ادراک محیط مهم است. مردم می آموزند با تجربه بین جزئیات ریز و عناصر کلی تر پدیده های محیط تمایز قائل شوند. نحوه نگرش انسان به محیط مبتنی بر مقاصد و تجربیات قبلی است و در نهایت این فرض که ادراک به طور کامل با ویژگی انگیزش های خارجی تعیین می شود، قابل شک است. [2]
مفهوم ادراک
مفهوم ادراک دارای ابعاد وسیعی است به همین دلیل ارائه تالیفی جامع و کامل از آن چندان بی اشکال نیست. ادراک در روان شناسی امروز، به معنای فرآیند ذهنی یا روانی است که گزینش و سازماندهی اطلاعات حسی و نهایتا معنی بخشی به آنها را به گونه ای فعال به عهده دارد؛ به عبارت دیگر پدیده ادراک، فرآیندی ذهنی است که در طی آن تجارب حسی معنی دار می شود و از این طریق انسان روابط امور و معنای اشیا را در می یابد. این عمل به اندازه ای سریع در ذهن آدمی صورت می گیرد که هم زمان با احساس به نظر می رسد. در این عمل تجارب حسی مفاهیم ناشی از آن، انگیزه فرد و موقعیتی که در آن ادراک صورت می گیرد دخالت می کند. بنابراین، زمانی می توانیم به مطالعه ادراک بپردازیم که متغیرهای حسی را ثابت نگه داریم و در مجموعه فرآیندها پاسخ خاصی را متمایز سازیم.[3]
ما از طریق حواس پنجگانه خود با اشیای پیرامون ارتباط برقرار میکنیم. اگر این ارتباط به نحوی موجب آگاهی ما از اشیای مذکور گردد، آنگاه ارتباط یاد شده را تجربه می نامیم و از آنجا که این حواس ظاهری اند و تجربه یاد شده را فراهم آورده اند، آن را تجربه حسی یا ادراک حسی می خوانیم.[4] ادراک به فرآیند استخراج مفهوم از محرکهای پیچیده در منظر گفته می شود. چرا که ادراک انسان از منظر نقش تعیین کننده ای در ایجاد احساس امنیت در شهروندان نسبت به محیط های شهری دارد. این ادراک در برگیرنده تابع انبوهی از متغیرهای درونی و بیرونی است که هرکدام تأثیر خاص خود را برجای می گذارد .مهمترین عوامل مؤثر بر ادراک انسانی عبارتند از:
-حواس پنجگانه: بینایی، چشایی، شنوایی، لامسه، بویایی -نیازها، زیستی، اجتماعی، روانی و فرهنگی و...
-کنجکاوی :شناخت محیط و پیش بینی تأثیرات آن -زیبایی شناسی :ذوق و سلیقه، زمینه فرهنگی، تجارب عاطفی و...
[5] ادراک محیطی به عناصر فیزیکی در چشم انداز و سلسله مراتب آنهابستگی دارد، همچنین عوامل شخصی، فرهنگی و آموزشی نیز در این امر دخالت دارند .درک مناسب از محیط می تواند به احساس وجود لذت بصری، زیبایی، آشفتگی، تنوع و امنیت و ...در محیط منجر و بهمنظور ادراک عمومی از منظر فضا و محیط های شهری ضرورت دارد نوع شناخت، احساس و رفتار کاربران را به وسیله پرسشنامه و بررسی میدانی مشخص نمود. >6@
بازخوانی رویکرد ادراک:
هنگامی که از ادراک سخن می گوییم باید توجه داشته باشیم که انسان تحت تاثیر فقط یک محرک قرار نمی گیرد؛ بلکه مجموعه ای از تحریکات مربوط به دریافت کننده های حسی مکانی و زمانی و تعامل آنها در موقیعتی خاص، پدیده ای را در ذهن شکل می دهند. بنابراین بدون انتخاب محرکی خاص و بدون سازمان یابی ادراکی و فعالیتی دائمی ذهن، ادراکی صورت نمی گیرد. بدین ترتیب ذهن به کمک داده های موجود و توان بالقوه خود، اطلاعات وارده را دسته بندی می کند و برای آنها ارجحیت و اهمیتی خاص قائل می شود. همچنین ادراک، به دنبال احساس های مجزا از یکدیگر صورت نمی پذیرد، بلکه ذهن فرد، آنها را به عنوان مجموعه ای معنا دار و در ارتباط با هم در می یابد. در جریان گزینش این یا آن مجموعه، فرضیات ماقبل ادراکی، تجربیات و یادگیری های قبلی و حالات انگیزشی در لحظه ادراک به سرعت فراهم می آیند و نقش تعیین کننده ای در ادراک ایفا می کنند. در تصمیم گیری ها، فرآیندهای شناختی از قبیل حافظه و تفکر نیز نقش تعیین کننده ای دارند. یکی از اصلی ترین عوامل هدایت ادراک انسان، تمایلات درونی وی می باشد. این هدایت ازچند منظر قابل تأمل است، یکی اینکه اصولا موضوعات و پدیده ها دارای وجوه متعددی هستند که تمایل انسان به هر وجهی که باشد، در ادراک او، آن وجه برجسته تر می شود. منظر دیگر، خود انسان است که می تواند، با اراده و با توجه بر ساحتهای مختلفی از وجوه حیاتش متمرکز باشد.[7]
فرآیند ادراک
در روانشناسی، ادراک به معنای فرآیند ذهنی یا روانی است که گزینش و سازماندهی اطلاعات حسی ونهایتاً، معنی بخشی به آنها را به گونه ای فعال بر عهده دارد. در این فرآیند، تجاربحسیِ قبلی مفاهیم و تصورات ناشی از آن، چنین به نظر میرسد که در انگیزه فرد و موقعیت انسان دخالت دارند، که در آن ادراک صورت میگیرد.[3]گونه ی غیر فعال، محیط اطراف خود و اشیای درون آن را ادراک میکند و بدون هیچگونه دخل و تصرفی، اطلاعات و تصاویر دنیای بیرون بر او تحمیل می شوند. درحالی که تحقیقات به عمل آمده نشان میدهد که داده ها و تجربیات ادراکقبلیِ انسان، اطلاعات و حافظه شناختی، موجب پاسخ ادراک نهایی او می شود.[3]
از دیگر عوامل که بر ادراک تاثیر دارد می توان با عوامل روانشناختی فردی - غم و شادی - ، - فیزیکی، محیطی - ، - ازدحام و خلوت - و عوامل فرهنگی اشاره کرد که هرکدام به نوبه خود بر ادراک فرد از محیط تأثیر میگذارد. به گونه ای که امکان دارد دو نفر با پیش زمینه های فرهنگی و ذهنی متفاوت از یک محیط یکسان،ادراک کاملاً متفاوتی داشته باشند و یا ممکن است یک فرد، در مقاطع زمانی مختلف، و براساس عوامل روانشناختی متفاوت - غم یا شادی - و امثال هم ادراک متفاوتی از یک محیط واحد داشته باشد. به بیان دیگر، فرایند ادراک از انگیزه ها و دیگر عوامل درونی و بیرونی یا محیطی متأثر میشود.[8]
عوامل نسبیت در ادراک محیط
اگر بخواهیم به طور فشرده به مهمترین عوامل ادراک نسبی محیط - به طور کلی - و محیط انسانساخت - به طور خاص - اشاره کنیم، فهرست زیر بدون اولویت به دست خواهد آمد :
- 1 سن اشخاص کاملاً در نسبیت شناخت و ادراک محیط از سوی آنها مؤثر است. به همین ترتیب و براساس آنچه قبلاً گفته شد، کودکان و نوجوانان که در دوران خطیر یادگیری قرار دارند، بسیار بیشتر از دیگران تحت تأثیر محیط قرار گرفته و میآموزند. الگوها و انگارههای ذهنی، که بعدها به ابزارهای بسیار مهم شناخت محیط تبدیل میشوند، در همین دوران شکل میگیرند.
- 2 جنسیت نیز در ادراک محیط، نقش غیرقابل انکاری دارد. کلیت و اجزاء محیط توسط مردان و زنان به اشکال متفاوت درک میشود. تجربیات جهانی نشان داده است که اولویتهای زنان و مردان نیز در مورد شناخت و درک محیط زیست متفاوت است.
- 3 محیط طبیعی نیز بر درک محیط تأثیر دارد. افرادی که در محیطهای طبیعی گوناگون زندگی کردهاند، نگاه و تعبیر مختلفی از محیطهای واحد ارائه دادهاند.
- 4 مسلماً شغل، میزان تحصیلات و تخصص افراد نیز بر چگونگی درک آنها از محیط تأثیرگذار است. مثلاً نگاه به محیط نزد کسانی که در شهرهای بزرگ زندگی کردهاند، نسبت به کسانی که در محیطهای کوچک زیستهاند متفاوت است.
- 5 فرهنگ و زبان نیز از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر فرایند ادراک و شناخت انسان از محیط است. زبان و فرهنگ باعث میشود که گویشوران و اعضای آن، عناصر طبیعی و مصنوع محیط را به گونهای خاص و متفاوت تعبیر کنند. ؛ [9]
خصوصیت زمینه ی تاریخی
موضوع مهم در مواجهه با بافت های تاریخی مسأله زمان سپری شده و دست نیافتنی است، که حوادث تاریخی و بناهایی ارزشمند را دریک مجموعه به یادگارگذاشته است .آنچه کهدر برخورد با این فضاها باید مورد توجه قرار گیرد مسأله تغییر و مدیریت این تغییرات است،امری که به صورت ارگانیک و در طول مدت زمان در فضای شهری گاه به آهستگی و گاه همچون امروز با سرعتی غیرقابل انکاراتفاق افتاده است. [10]هر گونه مداخله در زمینه ی تاریخی در ابتدا به تحلیل و ارزیابی بستر تاریخی خود جهت تشخیص عناصر مهم خصوصیت تاریخی نیازمند است. خصوصیت یک مکان از عوامل بسیاری همچون تغییرات طبیعی و مهم در سطح زمین - توپوگرافی - ، عناصر مشخص در منظر طبیعی مکان، زمان و سبک بناها، مقیاس و شکل بناها، خیابان ها و الگوهای سلسله مراتب دسترسی، مصالح، تکنیک های، ساختمانی و جزییات اجرایی، رابطه ی فضاهای پر و خالی و بازی نور و سایه برروی نماها و تناسبات بازشوها، دیدها، چشم اندازها و خطوط آسمان ناشی می شود.
از طرف دیگر ارتباط بین یک بنا و محیط آن نیز در خصوصیت آن مکان دخیل خواهد بود. این محیط می تواند منظر فرهنگی، طبیعی، شهری، یا روستایی زمینه تاریخی باشد.از آنجا که یک ساختار جدید با توجه به موقعیت و طراحی اش، می تواند اثر زیان آور یا سودمندی بر محیط پیرامونی خود یا بنای با ارزشی که در مجاورت قرار دارد، داشته باشد؛ هدف در زمینه تاریخی نخست حفظ کیفیت های خاصی باشد که خصوصیت یک مکان را ایجاد می کنند. در این راستا حفظ ارزش ها اصالت و یکپارچگی مکان می بایست در اولیت های هر مداخله جدید قرار گیرد.ساختارهای جدید می بایست با خصوصیت منطقه موجود سازگار باشند و ضمن آنکه کمترین آسیب ممکن را به بافت تاریخی وارد می کنند، بر سایت غلبه نکرده و یا به طور چشم گیری خصوصیت سایت را تغییر ندهد. این در حالی است که اگر طراحی ساختارهای جدید منعکس کننده درکی از خصوصیت ویژه ی منطقه و بناهای آن بوده و با خصوصیات آنها سازگار باشد. می تواند به افزایش خصوصیت مکان کمک کند. [11]
انسان و محیط پیرامون:
بین انسان و پیرامون او روابطی وجود دارد که مادرزادی شکل نگرفته است. این روابط بیشتر اکتسابی بوئه و تنها در برخی موارد است که واکنش انسان غریزی می باشد. به این معنی که انسان باید در ارتباط با محیط خود مفهوم اشیا را یاد بگیرد، جایگاه هر چیز کجاست و اینکه در مقابل هر امری چه رفتاری باید داشته باشد. به مرور زمان و افزایش تجربیات، شبکه اجتماعی از اطلاعات اندوزی شده در ذهن ما به وجود می آید و نهایتا قادر به شناخت تمامی اشیا می شویم. این شناخت به ما قدرت کنترل محیط را می دهد حتی بدون آنکه در هر لحظه همه چیز مستقیما در معرض ادارک ما باشد. در تصورات ما هر شی همیشه با محیطی خاص مظرح است. [12]مردم براساس نقش ها، توقعات، انگیزه ها و دیگر عوامل به رمزگشایی و درک می پردازند براساس این دیدگاه، ادراک و قضاوتی که بر مبنای رمزگشایی از معانی مذکور در ذهن فرد شکل می گیرد، منجر به خلق حس مکان می گردد