بخشی از مقاله
چکیده
بحران قره باغ یکی از بحران های بین المللی دوران پساجنگ سرد است که از دامنه و پیچیدگی درونی وسیعی برخوردار است. این منطقه که دارای پیوندهای تاریخی و دینی با جهان اسلام است از اهمیت ژئوپلتیک فراوانی نیز برخوردار می باشد. هدف این مقاله آن است تا ضمن بررسی وجوه اهمیت ژئوپلتیک منطقه قره باغ، علل و عوامل مناقشه مزبور را مورد بررسی قرار دهد و با استفاده از مدل امنیتی سازه انگارانه، راهکار حل بحران در این منطقه را ارائه دهد.
این مدل بیان می کند که ریشه تهدیدات در اذهان بازیگران است و برداشت های ذهنی دو طرف درگیر یعنی آذریایجان و ارمنستان از یکدیگر باعث شده بر ابعاد بحران افزوده شود و تا هنگامی که ذهنیات منفی دو طرف از یکدیگر ادامه داشته باشد تلاش ها برای حل این بحران به سرانجام نخواهد رسید. این مقاله یک پژوهش توصیفی – تحلیلی و شیوه جمع آوری مطالب آن، استناد به منابع کتابخانه ای و مجازی است.
.1مقدمه
بحران قره باغ در قفقاز جنوبی یکی از مهم ترین بحرانهای ژئوپلتیکی جهان اسلام در چند دهه اخیر است. استان خودمختار قره باغ با تاریخی پرفراز و نشیب که روزگاری نه چندان دور، اکثریت ساکنان آن را مسلمانان آذری تشکیل می داد، بر اساس سیاست های اجرا شده در ادوار مختلف، به ویژه دوره استالین، طبق آخرین سرشماری دوره شوروی در سال 1989، به منطقه ای با اکثریت ارمنی - حدود 76 درصد ارمنی - تبدیل گردیده بود که در دوره شوروی در ترکیب جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان قرار داشت.
به سبب اکثریت جمعیت ارمنی آن، در دوره شوروی به این استان وضعیت خودمختار اعطاء شده بود تا از زبان ارمنی در تدریس و محاکم و ادارات، در کنار زبان رسمی آذری استفاده کنند. در آستانه فروپاشی اتحاد شوروی، این استان خودمختار، مورد مناقشه ی بین ارامنه ساکن در آن با دولت مرکزی جمهوری شوروی آذربایجان از یک سو و جمهوری های آذربایجان و ارمنستان از سوی دیگر قرار گرفت که در نهایت به جنگی تمام عیار بین ارامنه و آذری ها تبدیل و از سوی ارامنه جدایی طلب، از خاک آذربایجان جدا شده است. در ماه می 1994 آتش بسی با نظارت سازمان ملل متحد - توسط گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری در اروپا - 2 برقرار شد.
از آن زمان، اگرچه این آتش بس بارها نقض گردیده - که آخرین آن در روزهای ابتدایی آوریل 2016 بود – اما تاکنون ادامه داشته است. به عبارتی در این فاصله به رغم امضای موافقت نامه های مختلف و انجام مذاکرات مستقیم و مکرر با وساطت دولت های مختلف بین رهبران طرفین اختلاف، 2 گروه مینسک با عضویت 11 کشور آلمان، ایتالیا، فرانسه، سوئد، روسیه سفید، جمهوری چک، ترکیه، روسیه، آمریکا، جمهوری آذربایجان و ارمنستان پیرامون بحران قره باغ و به منظور حل این بحران تشکیل شد - واعظی، . - 78 :1389 این گروه از سال 1992 تاکنون از نظر سازمان ملل متحد، تنها مرجع رسمی و فعال بحران قره باغ بوده است.
بحران ژئوپلتیک قره باغ همچنان در وضعیت مبهم و کاملا پیچیده ای قرار دارد و هر لحظه احتمال انفجار بس بزرگی از دل این آتش بس وجود دارد. ماهیت پیچیده این بحران که برای سال ها لاینحل و به صورت آتش زیر خاکستر باقی مانده است حاکی از لزوم حل مسالمت آمیز آن است. تاکنون طیف نسبتا کامل و جامعی از پیشنهادها و راهکارهای احتمالی برای حل مناقشه قره باغ ارائه شده است که البته هیچ کدام نتوانسته اند در راستای عملی حل منازعه قره باغ مورد استفاده قرار گیرند؛ از راه حل نظامی گرفته تا روش هایی مبتنی بر همگرایی و مبادله ارضی. لذا نگارنده ی این مقاله بر این باور است که بی توجهی این راه حل ها به هنجارها و برداشت های ذهنی دو طرف منازعه از یکدیگر باعث شده تا این بحران همچنان لاینحل باقی بماند.
در این مقاله سعی خواهد شد تا با استفاده از مدل امنیتی سازه انگارانه روابط بین الملل، نقش این عوامل هنجاری در بحران قره باغ بررسی گردد. لذا تلاش خواهد شد تا به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که عوامل هنجاری و ذهنی چه تأثیری بر بحران قره باغ میان دو کشور آذربایجان و ارمنستان داشته اند؟ آیا این عوامل تعیین کننده به حل بحران بین دو کشور انجامیده یا به آن وسعت بخشیده اند؟ در پاسخ توضیح داده خواهد شد که عوامل هنجاری – به رغم برقراری آتش بس میان دو طرف – موجب تداوم بحران قره باغ شده و می شوند. روش این تحقیق، از نظر هدف، از نوع کاربردی و با توجه به ماهیت نظری آن توصیفی – تحلیلی است و همه ی داده ها و یافته های آن حاصل مطالعات بر روی منابع کتابخانه ای و منابع مجازی می باشد.
.2 ژئوپلتیک قره باغ و دلایل اهمیت آن
ناگورنو قره باغ منطقه ای تاریخی است که در قفقاز جنوبی و شمال غرب ایران، در شرق ارمنستان و منتهی الیه غربی سرزمین جمهوری آذربایجان واقع شده است. در تقسیمات کشوری اتحاد جماهیر شوروی، ناگورنو قره باغ به عنوان استان خودمختار در جمهوری آذربایجان قرار گرفت. مساحت این سرزمین 4400 کیلومتر مربع می باشد که حدود 5/1 درصد از مساحت جمهوری آذربایجان را تشکیل می دهد. کوه های موروداغ با ارتفاع 3724 متر در قسمت شمال و سلسله کوه های قره باغ با ارتفاع 2843 متر در قسمت غرب و جنوب قره باغ قرار دارند و به همین دلیل این منطقه »قره باغ کوهستانی« نامیده می شود.
شمال و شمال شرق منطقه به صورت دشت های هموار است که محدود به کناره های غربی دشت های میل مغان و قره باغ می باشد. از لحاظ آب و هوایی، با توجه به ارتفاع منطقه، مناطق کوهپایه ای دارای زمستان های خشک و تابستان های ملایم و مناطق مرتفع تر به لحاظ آب و هوا در طبقه بندی سرد قرار می گیرند. رودهای کورا و ارس در منطقه جریان دارند. در این منطقه بیش از 120 چشمه آب معدنی وجود دارد. دامداری و کشاورزی در این منطقه از رونق خوبی برخوردار است. مراتع وسیع قره باغ همراه با زمین های حاصلخیز برای کشاورزی با شرایط آب و هوایی مساعد، محیط مناسبی برای تولید انواع محصولات فراهم کرده است.
در قره باغ انواع معادن فلزات، سنگ مرمر، سنگ گچ، سنگ آهک و برخی دیگر از مواد معدنی وجود دارد. همچنین در قره باغ صنایع کوچک وجود دارد که عمدتا تولید کنده مواد خام هستند و بیش از نیمی از تولیدات آنها را محصولات غذایی تشکیل می دهد - واعظی، . - 133 :1387 همچنین از لحاظ جغرافیایی قره باغ منطقه مشرف بر جمهوری آذربایجان است و به دلیل وجود ارتفاعات قابل قبول، به صورت قلعه ای کوهستانی می باشد که هر جنبنده ای را از سوی غرب - جمهوری آذربایجان - زیر نظر دارد. لذا هر دولتی در هر مقطعی بر ارتفاعات قره باغ حاکم شده توانسته جغرافیای اطراف خود را کاملا کنترل بکند.
در مجموع با توجه به اهمیتی که این کوهستان از نظر ژئوپلتیک و استراتژیک دارد، نه تنها مورد توجه کشورهای درگیر، بلکه هم از نظر غرب و هم از نظر روسیه دارای اهمیت بسیار است. مضافا این که این کوهستان علاوه بر این که محل تلاقی دو جهان بینی دینی - اسلام و مسیحیت - است، محل تلاقی دو جهان دیگر قومی – زبانی نیز می باشد - جهان ترک و جهان غیرترک - . در این منطقه دو جهان ایدئولوژیک به هم می رسند. در صورت عدم وجود ارمنستان و قره باغ که به عنوان مناطق حایل در این میان به ایفاء نقش می پردازند، جهان ترک از غرب چین تا شمال غرب ترکیه و بلغارستان ادامه می یافت - هادی پژوه، . - 13 :1383
.3بحران قره باغ؛ ابعاد و ریشه ها
مناقشه قره باغ میان دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان یکی از اولین و طولانی ترین جنگ های قومی در سرزمین های اتحاد جماهیر شوروی محسوب می گردد. این مناقشه، یکی از معدود مناقشات پس از جنگ سرد است که از دامنه و پیچیدگی درونی وسیعی برخوردار است. شاید بتوان نخستین مناقشه را اختلافنظر آذری ها و ارامنه در مورد نام قره باغ دانست. درحالیکه آذری ها معتقدند واژه قره باغ، از دو شق - قره + باغ - تشکیل شده است که به معنی »جنگل یا باغ سیاه« در زبان آذری است، ارامنه بر این باورند که این منطقه به لحاظ تاریخی »آرتساخ« نام دارد که برگرفته از نام دهمین استان ارمنستان بزرگ و تاریخی است.
حتی بر سر معنی »قره« به معنی »سیاه« یا »قرا« به معنی »بزرگ« نیز میان آذری ها و ارامنه اختلافنظر است. چنانچه مراد آذری ها از »قره باغ« همان معنی »باغ سیاه« است، اما مراد ارامنه »قرا باغ« به معنی »باغ بزرگ« است. این مناقشه و اختلافنظر تنها در سطح نام کلی قره باغ نیست و اسامی بسیاری از شهرها و روستاهای این منطقه را نیز در بر می گیرد؛ چنانچه آذری ها از مرکز قره باغ با عنوان »خان-کندی« و ارامنه از آن با عنواناِستِپاناکِرت«» یاد می کنند.
همین مناقشه اسامی و اختلافنظر در مورد معنی و مفهوم واقعی و صحیح واژگان بهروشنی گویای سطح اختلافات میان طرف های ارمنی و آذری در بحران قره باغ است که پس از گذشت حدود دو دهه از پایان جنگ قره باغ در سال 1994، شاهد رویارویی نظامی دو طرف در سال جاری بودیم که تلفات انسانی و مادی قابلتوجهی را نیز برجای نهاد - کوزه گر کالجی، . - 1395 امپراتوری روسیه که در نیمه اول قرن نوزدهم توانسته بود در مرزهای جنوبی خود، دو دولت ایران و عثمانی را شکست دهد به تدریج به سوی استقرار ثبات مورد نظر خود در منطقه گام برداشت. استفاده از خلاء قدرت ناشی از شکست عثمانی و پرداختن به سیاست اسکان ارامنه مهاجر از ایران، آناتولی و آسیای صغیر، لبنان و دیگر نقاط جهان در قفقاز جنوبی در راستای تحقق همین سیاست بود. این مهاجرت با تمایلی که ارامنه به ایجاد دولتی فراگیر از قرن ها پیش از خود بروز می دادند، امکان پذیر گشت.
این هدف در سال های پایانی حکومت تزارها، به خصوص در سال 1915 پس از مهاجرت صدها هزار ارمنی به صورت یک واقعیت درآمد و درگیری بین آنها و آذری ها به تدریج نمودار گردید - نظرآهاری، . - 39 - 40 :1380 با این وجود، اگرچه مناقشه بر سر قره باغ به دوران حکومت تزارها در روسیه و حتی پیش از آن باز می گردد، اما اوج این بحران به سال های پایانی دهه 1980 مربوط می شود که ارامنه با استفاده از ضعف دولت مرکزی در مسکو، خواستار الحاق قره باغ به ارمنستان شدند. در 12 ژوئن 1988 پارلمان محلی قره باغ به دنبال اخراج دست جمعی آذری ها در سال 1987، رأی به جدایی کامل قره باغ از جمهوری آذربایجان و پیوستن این ایالت به ارمنستان را داد. به دنبال آن مجلس جمهوری آذربایجان بلافاصله این تصمیم را مردود اعلام کرد. متعاقب این حوادث، پارلمان ارمنستان در رأی گیری 15 ژوئن همان سال، قره باغ را جزئی از جمهوری ارمنستان قلمداد کرد.