بخشی از مقاله

کارآفرینی استراتژیک، ابزاري جهت ایجاد مزایاي رقابتی


چکیده

در محیط رقابتی امروز، شرکتها به شکل فزایندهاي نیازمند نیروهاي چالاك و سازگار با محیطهاي جدید و آشنا به فناوريهاي روز دنیا میباشند. این در حالی است که اغلب شرکتها، سطوح عملکردي معینی را براساس فناوريهاي موجود دارند و براساس این قابلیتها، شرکت به همان اندازه میتواند با فناوريهاي روز دنیا همگام شده و امکان پیشرفت خود را هموار سازد. ما کارآفرینی استراتژیک را به عنوان ابزاري که شرکتها از طریق آن هم میتوانند بطور همزمان از مزیتهاي رقابتی فعلی بهره ببرند و هم میتوانند فرصتهاي لازم جهت جذب نیروهاي کارآمد را فراهم کنند، معرفی کردهایم و آنرا مورد بحث قرار دادهایم. دستیابی و رسیدن به یک تعادل و توازن بین اکتشاف و بهرهبرداري میتواند امکان تخصیص مساوي منابع را بین دو فرآیند (اکتشاف و توازن) فراهم سازد، که نتیجه آن کسب مزایاي رقابتی و درنهایت پیشرو بودن در بازار پر رقابت امروزي می باشد.

کلمات کلیدي: استراتژي، کارآفرینی، رقابت، مزایا، نوآوري

1

مقدمه

پیچیدگیهاي کسب و کارهاي امروزي در کنار تحولات بازارهاي مالی دنیا، ضرورت ارائهي راهکارهاي مناسب جهت تحقق اهداف سازمان را به امري ضروري تبدیل کرده است. بر همین اساس در دو حوزهي مدیریت استراتژیک و کارآفرینی، حرکتهاي درخور توجهی از سوي پژوهشگران و صاحبان کسب و کار به منظور ترکیب جنبههاي مشخص این حوزهها صورت گرفتهاست. همان طور که میدانیم کارآفرینی به عنوان کانالی براي انتشار دانش و فراهم کردن رابطهي گمشدهي بین سرمایهگذاريِ مبتنی بر دانش و توسعهي رشد اقتصادي خدمت میکند (Audretsch & Keilbach, 2008) و مدیریت استراتژیک یک فرایند است که چگونگی انجام کارهاي اصلی یک سازمان را هدایت میکند، رشد پایدار یک شرکت را به طور خاص تضمین میکند و زمینهاي را براي توسعه و اجراي استراتژي فراهم میکند که سبب پیشبرد فعالیتهاي شرکت میشود .(Schendel & Hofer, 1978) حال باید دید چگونه این دو مفهوم به یکدیگر گره خورده و مفهوم جدیدي را به وجود میآورند. کارآفرینی و مدیریت استراتژیک هر دو فرایندهایی پویا هستند که با کارایی شرکت در ارتباط اند. مدیریت استراتژیک در شرکتها براي برقراري و به کار انداختن مزیتهاي رقابتی از طریق یک زمینهي محیطی خاص به کار گرفته میشود؛ در حالی که کارآفرینی جستجو براي مزیتهاي رقابتی از طریق نوآوري در محصول، فرایند و نوآوري در بازار است. ترکیب کارآفرینی و استراتژي را از دو منظر میتوان بررسی نمود که هر دوي آنها ضروري هستند. موریس و همکاران ( Morris & (Covin, 2008 به این دو جنبه به عنوان: "استراتژي کارآفرینانه" و "استراتژي براي کارآفرینی" اشاره کردهاند. اولین حالت با اعمال خلاقیت و تفکر کارآفرینانه جهت پیشرفت استراتژي اساسی شرکت سر و کار دارد. از دیدگاه آنان، اتکاي عمدهي سازمان بر عملکردهاي کارآفرینانه است که به صورت پیوسته و هدفمندانه سازمان را تجدید حیات میبخشند و حوزهي فعالیت آن را از طریق تشخیص و بهرهبرداري از فرصتهاي کارآفرینانهي بزرگ سامان میدهند. دومین حالت هنگام ترکیب کارآفرینی و استراتژي با نیاز براي توسعهي یک استراتژي جهت راهنمایی فعالیتهاي کارآفرینانهي خاص که درون یک شرکت اتفاق میافتند سر وکار دارد. به عنوان مثال، یک استراتژي براي مشخص کردن این است که چگونه یک بنگاه کارآفرینی فعالیت خواهد کرد و چگونه به آن سطح از کارآفرینی خواهد رسید. کارآفرینی استراتژیک به مجموعهي وسیعتري از رویدادهاي کارآفرینی باز میگردد که ممکن است حرفهي جدیدي را در شرکت ایجاد کند یا نکند. به هر حال آنها همگی مستلزم این هستند که در یک مقیاس بزرگ یا در دیگر نوآوريهاي مهم سازمانی که به دنبال مزیت رقابتی هستند پذیرفته شوند.همه اشکال کارآفرینی استراتژیک در یک چیز مشترکند؛ همه آنها شامل ارائهي نوآوري هاي مهم سازمانی هستند که در تعقیب مزیت رقابتی نهفته است. کارآفرینی استراتژیک، به طور هم زمان رفتارهاي فرصت جویی و برتري جوییاي را در بر دارد.

2


ابتکارهایی که نقطه کانونی نوآوري هاي کارآفرینی استراتژیکی هستند وسیله اي را نمایش می دهند که از طریق آن از فرصتها تمام و کمال استفاده می شود. این ها ابتکاراتی هستند که می توانند هر جا در هر شرکتی اتفاق بیافتند. با تأکید بر یک شیوهي فکري فرصت گرا، مدیریت تلاش می کند تا به یک موقعیت سودمند رقابتی براي شرکت رسیده و آن را حفظ نماید. به هر روي، این گونه نوآوري ها می تواند تغییرات بنیادي در استراتژي، محصولات، بازار، ساختار سازمان، فرآیندها، توانائی ها، یا مدل تجاري قدیمی شرکتها را به نمایش بگذارد و یا می توانند تشکیلدهندهي پایه هاي بنیادینی باشند که بر اساس آن شرکتها از رقباي خود به طور بنیادي متمایز گردند.
کارآفرینی استراتژیک

کارآفرینی استراتژیک به بنگاه هایی اشاره دارد که به دنبال عملکرد برتر از طریق اجراي همزمان اقداماتی براي جستجوي فرصت و جستجوي منافع هستند. با انجام همزمان این فعالیت ها، بنگاه تلاش می کند تا براي ایجاد ثروت از مزایاي رقابتی فعلی بهره برداري کند و از طریق تشخیص ایده هایی که مزایاي بعدي را به وجود می آورند، مراحلی را براي بهره برداري آتی فراهم نمایند. کارآفرینی استراتژیک همچنین شامل توازنی بین فعالیت هاي جستجوي فرصت و جستجوي منفعت است. موفقیت کلی تلاش هاي جستجوي فرصت به چگونگی جذب و ترکیب دانش موجود و جدید بستگی دارد. مخصوصا، فرصت جویی در ذات خود فرایندي یادگیرنده است، در جایی که بنگاه در خارج از مرزهاي خود، دانشی را گرد می آورد. باید به یاد داشت که منظور از برنامه ریزي استراتژیک اتخاذ تصمیم هاي بنیادي و دست زدن به اقدامات اساسی در جهت تعریف ماهیت یک سازمان است. از این رو اگر افراد در اقدام هاي مهم، دقیق، آشکار و قطعی درگیر شوند، تعهد آن ها افزایش خواهد یافت و به برنامه ریزي استراتژیک موفق به عنوان یک کار آفرینی جمعی کمک شایانی خواهد نمود. بنگاه هاي کوچک براي یافتن فرصت مهارت بیشتري دارند، درحالی که دانش محدود و کمی سهم بازارشان از توانایی آن ها براي بهره برداري از فرصت هایی که بنگاه در جستجوي آن است، می کاهد. بنگاه هاي بزرگ در تثبیت منافع رقابتی مهارت دارند اما تاکید زیاد آن ها بر سودمندي کسب و کارهاي موجودشان اغلب باعث تضعیف توانایی آن ها براي کشف فرصت هاي اضافی می شود ( Barney, .(1999

استراتژي

استراتژي را ایجاد یک مزیت منحصر به فرد براي تمایز سازمان از رقبا تعریف می کنند و اساس کار را مدیریت ایـن تمـایز مـی دانند تعریف دیگري نیز از استراتژي قابل مطرح می باشد و آن اینست که علم و هنر بکار گرفتنی نیروهاي سیاسی ، اقتصادي ، روانی و نظامی یک ملت یا گروهی از ملت ها براي حداکثر حمایت از سیاست هاي اتخاذ شده که در زمان جنگ و صلح کاربرد دارد همچنین استراتژي نوع خاص از راه و روش دستیابی به اهداف است که بایـد شـرایط سـه گانـه را داشـته باشـد یعنـی در

3


ارتباط با چگونگی دستیابی به اهداف بلند مدت وحیاتی سازمان که در محیط رقابتی قرار دارد بحث می نماید که در این رابطه حرکت از وضعیت موجود به وضعیت جدید قابل طرح بوده ، به عبارتی استراتژي عبارتست از طرح و نقشه یعنی نـوعی مسـیر آگاهانه و مورد نظر یک رهنمود براي برخورد با یک وضعیت خدعه و فریب یک نقشه خاص یا مانور براي انحراف رقیب الگو بـه ویژه الگویی از یکسري اقدامات مشخص یعنی وسیله اي براي مشخص کـردن جایگـاه سـازمان در محـیط بـازار و دیـدگاه کـه استراتژي را یک مفهوم ذهنی می داند و دیدگاهی است مشترك که میان اعضاء یک سازمان بر مبناي مقاصد یا اقـدامات آنـان می باشد و در حقیقت می توان به نکات زیر توجه نمود .(Johne, 1999)

-1 ایجاد یک بستر براي تغییر سازمانی

-2 ایجاد تعهد و احساس مالکیت
-3 ایجاد توازن بین ثبات و نوآوري استراتژي یک واحد کاري مانند سازمانها و شرکتها ، برنامه اي است که خطوط راهنماي رفتار کاري واحـد را در سـطح وسـیعی

نشان می دهد براي یک سازمان این برنامه شامل انتخاب خدمات و مشتریهاي سازمان ، اهداف اصلی که توسط این برنامه بایـد به آنها رسید و سیاستهاي تهیه و تخصیص منابع براي رسیدن به اهداف اصلی است ، شخصـی کـه عهـده دار تعیـین و تنظـیم استراتژي است باید ارتباطات و تاثیرات متقابل واحدهاي مختلف را تحت کنترل خود در یابد از طرفی یک مدیر باید چشم انداز گسترده داشته باشد .

مدیریت استراتژي

هنر و علم تدوین اجراء و ارزیابی تصمیمات وظیفه اي چند گانه که سازمان را قادر می سازد باهداف بلند مدت خود دست یابند استراتژي قواعد و رهنمودهائی براي تصمیم گیري است که بر پایه محورهائی چون ویژگی هاي بازار ، برداررشد و برتریهاي رقابتی استوار می گردد مدیریت استراتژیک رویه اي جامع است که از شناخت استراتژیک آغاز می شود و سازمان را در مسیر گام هاي بیشتر به جلو رهنمون می کند گامهائی که به تولید محصولات نو و به وجود آمدن بازار ها و فناوري هاي جدید و نیز قابلیت ساده منجر می نماید به نظر پورتر مدیریت استراتژیک استراتژي رقابتی عمل جستجو براي دستیابی به موقعیت رقابتی است تلاش در فراهم نمودن یک موقعیت سود آور و پایدار در برابر عوامل فشار در محیط سازمان دارد استراتژي یک جایگاه با ارزش و ممتاز و یکسري فعالیت هماهنگ متمایز می باشد ، استراتژي متمایز کردن فعالیت ها و یا انجام فعالیتهاي مشابه با روش متمایز است از دیدگاه تامسون و استریکلند استراتژي اساساً یک فعالیت کار آفرینی است که با مخاطره و خلاقیت همراه است و سعی در شکار فرصت هاي رقابتی بازار دارد .(Knox, 2002)

کارآفرینی در سازمانها و شبکه هاي سازمانی با تفکر استراتژیک

4


برخی از کارآفرینان در سازمانها داراي استقلال بوده و بعضی نیز وابستگی دارند کارآفرینی بازتاب صفات شخصی کارآفرین و شرایط سازمانی است کارآفرینان در عین حال که خشن می باشند توانایی سازماندهی را نیز دارند . کارآفرینان با ایجاد یک انقلاب به تکامل سازمانی کمک می نمایند کارآفرینی ممکن است منجر به پیشرفت یا عقب نشینی سازمانها روبرو شود اما کارآفرینان مرد عمل بوده و پیامبران سازمان محسوب می شوند . کارآفرینی نه تنها یک فعالیت تجاري بلکه فعالیتی اجتماعی می باشد و کارآفرینان در قالب یک بافت شبکه هاي اجتماعی انجام وظیفه می نمایند . فرآیند کارآفرینی به توانایی در توسعه روابط عمومی نیاز دارد گاهی اوقات در شبکه هاي اجتماعی روابط بین فردي بسیار ثمربخش تر از روابط بین فردي در سازمانها با محیطهاي رسمی می باشند ماهیت شبکه ها بر مبناي کانون ، محوریت ، روش ساخت شبکه دارد و مدیریت شبکه ها بر مبناي کارآفرینی و تعاون و پارکهاي علم و دانش و همچنین آموزش کارآفرینان قرار دارد .(Lukas & Ferrell, 2000) در یک جمع بندي، کارآفرینی به خلاقیت فردي و تعهد به اجراي طرحهاي ذهنی بستگی دارد از آنجا که روش انجام فعالیتهاي کارآفرینی ، تا حدي دشوار می باشد و بین سلایق کارآفرین و شرایط محیط بیرونی ضرورت برقراري توازن می باشد بهتر است به جاي تشویق کارآفرینان و پشتیبانی مالی و اعتباري از آنها تلاشها به سمت ایجاد یک بافت اجتماعی اقتصادي مناسب براي توسعه فراگیر کارآفرینی در سطح جامعه کارآفرینی معطوف شود بافتهاي اجتماعی باید بصورت ساخت یافته، سازماندهی شوند و این به معناي ارتقاي فرهنگ کارآفرینی براي توسعه اقتصادي خواهد بود ایجاد یک زیرساخت مناسب براي توسعه کارآفرینی و حمایت از کارآفرین از طریق قانونگذاري ضروري می باشد مدیریت کارآفرینی ، مشتمل بر عناصر مدیریتی ، نوآوري و کارآفرینی است این سبک از مدیریت توانائی هاي افراد خلاق را تحت کنترل سازمان قرار می دهد .

مدیریت تنش براي کسب مزیت رقابتی

امروزه به روشهاي راهبردي به منظور ایجاد سازماندهیهاي هرچه بهتر و دقیقتر فکر میکنیم تا از این طریق بتوانیم موجب افزایش و بهبود راندمان کاري سازمان خود شویم. در واقع بسیاري از سازمانها، استفاده از منابع و مهارتها در جهت تغییر راهبردهاي سازمانی و به خصوص مشتريمداري به یک ارزش براي سهامداران مبدل شده است، به گونهاي که شاید تبدیل آن به روشی دیگر با توجه به روند روبه رشد آن کاري دشوار باشد. از طریق سایر مدیران بخصوص آنهایی که عضو کارخانههایی بزرگ مثل جنرال موتورز (GM) و فورد هستند، به احتمال زیاد از این دیدگاه حمایت میکنند. براي تولید کنندگان سنتی و قدیمی، وجود یک جریان با ارزش در جهت ایجاد نوآوريهاي مستمر در بازارهاي جهانی (مثل؛ تویوتا و هوندا) میتواند منجر به افزایش هزینههاي مراقبتی و بهداشتی و افزایش قیمت انرژي گردد که این مشکلات، چالشهاي بسیاري را براي این تولید کنندگان ایجاد خواهد کرد. علاوه بر شرکتهایی مانند GM وفورد، چالش ناشی از تغییر مداوم و مستمر و هم چنین ایجاد شرایط اقتصادي جدید میتواند تمامی شرکتها و صنایع مختلف را تحت تأثیر قرار دهد. این تغییرات میتوانند در صنایع مانند

5


صنعت کامپیوتر و نرمافزار که قطب اصلی نوآوري در دنیاست، بیش از سایر صنایع رخ دهد که این تغییرات توأم با تغییر ماهیت رقابتی در این شرکتهاست، چرا که در این شرکتها (شرکتهاي نرمافزاري)، معنا و شکل رقابت با سایر صنایع متفاوت است. براساس مزایاي ناشی از این تغییرات در فناوري، در زمان بسیار کوتاهی رقباي کاري بسیاري پدید آمدند، که افزایش رقابت در بازار سرمایه و صنعت میتواند منجر به افزایش جذابیت براي مشتریان خواهد شد چرا که در این رقابت، هدف اصلی سرمایهگذاران و تولید کنندگان تهیه محصولاتی است که بتوانند نظر مشتریان بسیاري را جلب کنند، بنابراین تنوع و کیفیت محصولات در بازارهاي جدید بسیار متفاوت خواهد بود، این در حالی است که ایجاد این تغییرات براي برخی شرکت-

هاي قدیمی مانند Maxtor و Iamega دشوار خواهد بود، بنابراین چنین شرکتهایی به سرعت از دنیاي رقابتی امروز کنار خواهند رفت. بطور مشابه، براساس قانون اطلاعات و ارتباطات، از سال 1996، ماهیت رقابت در صنعت تغییر کرد و از سال 1996 تعریف جدیدي از مفهوم رقابت در دنیاي صنعتی شکل گرفت بطوریکه امکان بازارییابی و فروش براساس ارتباطات راه دور ایجاد شد، در این جا به نظر میرسد که این تغییر و تحولات یک مزیت رقابتی مناسب را براي شرکتها و شبکههاي بی-

سیم (یعنی شرکتهایی که از تمامی منابع ارتباطی مثل اینترنت، رسانهها، تبلیغات و ... براي فروش کالاها و محصولاتشان استفاده میکنند نسبت به شرکتهایی که با استفاده از منابع ارتباطی قدیمی (مثل تلفن ثابت) نسبت به فروش کالاها و جلب مشتري اقدام میکنند، محسوب میشود .(Bhunian & Bell, 2005) قانون شکل گرفته در سال 1996، محدودیتهاي ارتباط از راه دور را با استفاده از شکلگیري ارتباطات بیسیم فراهم کرده است، که این قانون تا حد بسیار زیادي موجب افزایش ارزش این شرکتها در میان مشتریان گردید. شواهد نشان میدهد که مصرف کنندگان خطوط ارتباطی بیسیم، به دلیل امکان اشتراكگذاري بیش از یک خط تلفن با استفاده از شبکههاي بیسیم، از این فناوري بسیار راضی بوده و این فناوري مورد استقبال بسیاري واقع شده است. در این جا ما چندین نمونه از شرکتها و صنایع مختلفی که فناوريهاي رقابتی امروز بهره گرفتهاند و در نتیجه در بازارهاي جهانی به طور فزایندهاي رشد کردهاند، مثالهایی را بیان میکنیم. در مورد این شرکتها بایستی اطلاعاتی به شرح زیر را داشته باشیم: در مورد این شرکتها باید بدانیم که آیا باید در بازار محصولات استاندارد را ارائه دهیم یا باید براساس نیاز بازارهاي متفاوت براي هر کدام و براساس مشتریان این بازارها محصولات متفاوتی ارائه دهیم؟ باید بدانیم که در حال حاضر این فناوري چقدر در معرض خطر ناشی از عدم آشنایی برخی صنایع با آن، میباشند؟ اینها مسائلی هستند که یک شرکت بایستی به منظور افزایش پتانسیل و قابلیت خود در بازارهاي جهانی آنها را بداند و با آنها آشنا باشد. همه این مسائل مهم هستند و بایستی بطور دقیق مورد استفاده قرار گیرد چرا که توجه به این مسائل میتواند در رسیدن به موفقیت سازمانی بسیار مفید و مؤثر باشد. آنچه که ما بدان توجه کردهایم در واقع تنشها و مشکلاتی است که در اثر تغییرات سریع این فناوريها، در شرکتهاي هدف ایجاد میشوند. به طور ویژه و خاص، شرکت باید یاد بگیرند که چگونه به طور

6


همزمان از فناوريها و روشهاي جدید بهرهبرداري که امروزه به کار گرفته میشوند استفاده کرده و از رقباي خود پیشی بگیرند، این رویه میتواند در موفقیتهاي آینده این شرکتها نقشی حیاتی را داشته باشد. در اصل تنشهایی که در زمینهي بکارگیري فناوريهاي جدید وجود دارند، در واقع ناشی از بکارگیري مزایاي رقابتی امروز و نوآوريهایی است که در نتیجهي بهرهبرداري از این روشهاي رقابتی و مزایاي آنها حاصل میشود که این نوآوريها در واقع میتواند زمینهساز پیشرفت شرکتها و سازمانهاي مربوطه گردد. به طور مؤثر امکان مدیریت کردن این تنشها و مشکلات موجود تا حد بسیار زیادي میتواند در بهبود کیفیت و عملکرد سازمانها نقش داشته باشد، که این بهبود کیفیت در کاهش بار کاري و استفاده بهینه از منابع نیز مؤثر است. در ابتدا ما کارآفرینی استراتژیک را به عنوان یک مفهوم با قابلیت افزایش کیفیت سازمانی که میتواند در موفقیت شرکتهاي مذکور در بازار رقابتی جهانی نقش داشته باشد را معرفی میکنیم. پس بطور مفهومی تر به 2 اصل مهم در بحث کارآفرینی استراتژیک میپردازیم؛ یکی اصل اکتشاف و دیگر اصل بهرهبرداري. پس ما فعالیتهاي عملیاتی، ساختار سازمانی و فرهنگ سازمانی را که نقشی بسیار مؤثر را در کارآفرینی استراتژیک دارند، مورد بحث و ارزیابی قرار میدهیم.

معرفی کارآفرینی استراتژیک به عنوان یک سبک مدیریت

همانطور کهبلاًق گفتیم، کارآفرینی استراتژیک SE اصطلاحی است که به منظور استفاده همزمان شرکتها و سازمانها از مزایاي رقابتی روشهاي موجود در بازارهاي جهانی و هم چنین نوآوريهایی که در این زمینه وجود دارند و میتوانند پایه و اساس موفقیت شرکتهاي مورد نظر گردند، بکار برده میشود.مفهوم SE، تا حدود زیادي براي پزشکان و دانشگاهیان به منزلهي یک مفهوم شغلی در بازار کسب و کار است، با این حال این مفهوم در شناخت شیوههاي مؤثر SE در یک شرکت که امکان ایجاد تعادل بین منابع و در نتیجه جذب نیروهاي بیشتر را میدهد اثر گذار است. براساس نظر دانشگاهیان و افراد بازاري، میتوان مفهوم SE را بسط داد، امروزه SE بطور فزایندهاي در بسیاري از شرکتها بکار گرفته میشود، براین اساس، ما معتقدیم که SE بطور مؤثر میتواند در افزایش موفقیتهاي یک شرکت و در نتیجه تثبیت موفقیت آن نقش داشته باشد، و مهمتر اینکه SE به شرکت کمک میکند تا مزیتهاي رقابتی را بطور نسبتاً پایداري بکار گیرد و آنها را توسعه دهد. علاوه بر مزایاي این روش، مزیتهاي SE پایدار میتواند در صورت عدم درك و آشنایی افراد و شرکتها نادیده گرفته شود و این مزایا در چنین شرکتهایی اصلاً بروز نمیکنند. از این رو، میتوان دریافت که نوآوري مستمر و رسیدن به تعادل در اکتشاف و بهره-

برداري نیازمند داشتن درك و آگاهی صحیح و کافی از SE میباشد .(Cumming, 1998)

چالشهاي ناشی از کارآفرینی استراتژیک

با وجود تمامی مزایا و سودمنديهاي SE براي شرکتها، گاهی برخی شرکتها نمیتوانند تعادل و توازن لازم را بین اکتشاف و بهرهبرداري ایجاد کنند. این امر میتواند به دلایل مختلفی ایجاد شود. اول، اگرچه اکتشاف میتواند منجر به انعطافپذیري

7

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید