بخشی از مقاله

کاربرد فناوري اطلاعات در فرآيند توسعه ي محصول جديد ;
با بررسي صنايع لوازم خانگي ايران
چکيده
اين پژوهش با هدف بررسي تاثير بکارگيري فناوري اطلاعات ٣ بر فرآيند توسعه ي محصول جديد٤ و با همکاري انجمن صنايع لوازم خانگي ايران و کارخانجات فعال در زمينه ي توليد لوازم خانگي ايران صورت گرفته است .
گردآوري داده ها با استفاده از پرسشنامه در مقياس ليکرت صورت گرفته است . در اين پژوهش ١٨ فرضيّه مطرح شده است که با استفاده از نظرات ١٠٠ نفر از مديران و متخصصين اين صنعت با روش آزمون فرض ناپارامتري و آزمون خي دو ، مورد بررسي و تحليل آماري قرار گرفته اند . نتايج اين پژوهش و آزمون فرضيات نشان دهنده ي تاثير مثبت فناوري اطلاعات بر فرآيند توسعه ي محصول جديد ، مي باشد .
واژه هاي کليدي : توسعه ي محصول جديد ، فرآيند توسعه ي محصول جديد ، فناوري اطلاعات ، سيستم هاي اطلاعات
١- مقدمه
سالهاي اخير گواه بر اين مدعا بوده است که تغيير چشمگير سلايق مردم و همچنين کاهش دوره عمر محصول ، موجب تبيين تاثير حياتي و فزاينده ي توسعه محصول جديد بر موفقيّت موسسات شده است . مطالعات متنوّ ع و بسيار زيادي در زمينه هاي مختلف جهت بررسي توسعه محصول جديد از ابعاد مختلف سازماني ، بازاريابي و فروش و فناوري و غيره صورت گرفته است . [١]
لذا اين موضوع ، موجب شده است تا توسعه محصول جديد به نحو فزاينده اي در موفقيّت شرکت ها موثر واقع شود .
تحقيقات و پژوهش هاي رو به افزايشي در ارتباط با توسعه محصول جديد ، در سازمان ها ي متعدد و در زمينه هاي مربوط صورت گرفته است که شامل بخش هاي فروش ، فنّاوري ، تئوري هاي سازماني و مهندسي است .[٢]
توسعه ي موفقيّت آميز يک محصول جديد ، يکي از مزيّت هاي رقابتي براي شرکت ها محسوب مي گردد . براي توسعه موفق محصول جديد ، يک شرکت بايستي قادر به توسعه يک محصول ابتکاري که جاذب مشتري است ، باشد و با اقدام به توليد انبوه آن در واقع سود ومنفعت خود را از طريق فروش هنگفت ، بدست آورد .[٣]
سرعت تغييرات فناوري ها و بازار در دهه اخير شتاب فوق العاده اي داشته است . تمرکز بر موفقيّت هاي رقابتي در شرايط بسيار آشفته کنوني جزء توانمندي هاي شرکت ها در زمينه ي توسعه ي محصول جديد محسوب مي گردد . محصولات جديد به نحو چشمگيرو فزاينده اي به عنوان کليد موفقيّت شرکت ها بروز مي کنند . در طول دهه ١٩٧٠ ميزان ٢٠% از سود شرکت ها و در دهه ١٩٨٠ به ميزان ٣٣% از سود را براي توليد کنندگان به ارمغان آوردند . و در دهه ١٩٨٠ اين درصد به ٥٠%
و در دهه ١٩٩٠ براي کشور هاي مختلف نظير ژاپن ٥٩.٨% ، اسپانيا ٤٩% و ايالات متحده ٥٩% . [٤]
ارتباط بسيار قوي اي بين توسعه يک محصول جديد و خطوط توليدي ، جهت بازگرداندن سيستم توليدي به وضعيّتي با ميزان توليد بالا و مقابله با هدر رفت و بازدهي پايين ، طي کوتاهترين زمان ممکن پس از مقدّمات و اجراي توسعه محصول جديد ، وجود دارد . [٣]
با توجه به اينکه فنّاوري اطلاعات مي تواند فرصت هاي ارزشمندي را به شرکت هاي صنعتي در ارتباط با NPD ارائه نمايد ، لذا توجه به فنّاوري اطلاعات به عنوان تکنولوژي و دانش نوين و در دسترس ، در جريان توسعه ي محصول جديد بسيار ضروري به نظر مي رسد و از اين ميان آنچه با بررسي مطالعات انجام شده در ارتباط با موضوع توسعه محصول جديد روشن مي گردد عدم توجه مناسب به اهميّت و تاثيرات فنّاوري اطلاعات در فرآيند توسعه محصول جديد است که در عين حال توانايي بالايي را در رفع بحرانها و بهبود فرآيند توسعه محصول جديد و تسهيل مديرّيت اين فرايند ، مي تواند داشته باشد که در کوتاه تر کردن فاصله ها ، زمان ها و نيز کاهش هزينه هاي مرتبط و افزايش رضايت مشتريان و غيره موثر به نظر مي رسد . لذا بررسي ابعاد کاربرد فنّاوري اطلاعات و تحليل نتايج حاصل از بکارگيري اين فناوري در توسعه ي محصول جديد موضوعي است که در اين پژوهش مورد بررسي ومطالعه قرار گرفته است . در ادامه ، به تشريح مفاهيم و مباني NPD و IT
پرداخته مي شود .
٢- فرآيند توسعه محصول جديد
در واقع توسعه محصول جديد فرآيندي است که نيازمند قابليّت هاي کسب کردن ، فرآيند و توجيه کردن حجم بالايي از فروش ، فني ، مالي وساير اطلاعات به منظور توسعه ايده هاي محصول و ارزيابي کردن حدو مرزهاي فني ، قابليّت توليد و توجيه اقتصادي ، مي باشد . توسعه ي معمول يک محصول جديد مجموعه اي از فعاليّت ها را يکپارچه مي نمايد . بهر حال ، تفاوت هاي موجود ، ناشي از طبع نامگذاريها مي باشد که معدود هستند و در بين مولفين مختلف متفاوت است .ترتيب و توالي پيشنهادي آقايان کوپر و کلينسميت به تفصيل و جامع در جدول شماره ٢ ارائه شده است . اهميّت اقداماتي که درراستاي توسعه صورت مي گيرند مشروط به نوع فرآيند تعريف شده و همچنين نوع نوآورانه ي محصول مورد نظر جهت توسعه خواهد بود . توسعه محصول جديد اساساً يک فعاليّت توام با ريسک و مخاطره ي بالا به نظر مي آيد که هزينه هاي بالا و ريسک تجاري و فنّي ، از اجزاء ذاتي آن هستند . [٥]
فرآيند توسعه محصول جديد يکي از پيچيده ترين و زمان برترين فرآيند هايي است که چندين برنامه و عمليّات را در بر دارد . فرآيند توسعه محصول جديد در حقيقت بر اساس تجربيات و نظرات شرکت ها وهمچنين مرور ادبيّات به فاز ها و مراحل
مجزاء قابل بخش بندي است :
١. خلق ايده وطراحي مفهومي
٢. تعريف و تشريح مشخّصه ها
٣. نمونه اوّليه و توسعه
٤. تجاري سازي
که در اکثر موارد پيشنهاد مي گردد که توسعه محصول جديد بايد بر فرايند مبتني بر مرحله ٥ چيره شود و به نگرش همزمان و يکپارچه متمايل گردد که البتّ ه در محيط مهندسي همزمان ، اين مراحل فيزيکي و اقدامات همچنان بر قوّت خود باقي مي مانند و به طور کامل در هم آميخته ومحو نمي شوند .[٦]
با بررسي مطالعات مختلف اين نتيجه به روشني حاصل مي گردد که فرآيند توسعه محصول جديد از يک صنعت به صنعتي ديگر مي تواند بسيار متفاوت و متمايز باشد . در واقع يک تعريف استاندارد که قابل استفاده براي تمامي صنايع و شرکت ها باشد ، وجود ندارد . [٧]
٢-١ انواع محصول جديد
محصولاتي که در رده ي محصولات جديد تعريف مي شوند عبارتند از محصولات از نوع کاملاً جديد ، خطوط محصول جديد٦ ، افزايشي بر خطوط محصول موجود ، بهبود و بازبيني محصولات موجود ، تغيير موقعيّت ، کاهش هزينه ها . [٨]
٢-١-١ محصولات از نوع کاملاً جديد :
محصولاتي هستند که بيشتر مبتني بر نوآوري و اختراعات مي باشند .[٩]
اين نوع از محصولات تا حدّي دگرگون کننده ي بازار هستند و يا مي توان گفت انقلابي هستند ، يعني اينکه هيچ وقت در هيچ بازاري به معرض عرضه و ديد عموم در نيامده است و فقط شايد پيشتر به عنوان يک ايده يا يک پيش بيني از سوي يک توليد کننده براي يک فرصت توليدي مطرح شده باشد . اين نوع محصولات معمولا يک بازار کاملاً جديد را بوجود مي آورند که پيشتر سابقه اي نداشته است . به عنوان مثال تلفن هاي همراه ، که به صورت مبهم از سوي ديک تريسي در برنامه هاي تلوزيوني علمي– تخيّلي پيش بيني شده بود که با خلق اين محصول ارتباطات فرد به فرد با دگرگوني شگفت آوري همراه شد و بازار هاي جديدي در سراسر دنيا بوجود آمد .[٨]
٢-١-٢ خطوط محصول جديد :
برخلاف طبقه بندي ساير منابع ، در اين مرجع ، ورود به طبقه ي جديد٧ عبارتست از محصولاتي که شرکت را وارد طبقه اي از توليد محصولات مي نمايد که براي شرکت جديد هستند و البتّه اين محصولات براي جهان تازگي ندارند .[٩]

اين طبقه يا رده از محصولات در هاي ورود به بازارهايي را که توليد کننده در آنها مشارکتي و مداخله نداشته ، باز مي کند . با اضافه شدن رده ها و طبقات ، توليد کننده مي بايست نسبت به تثبيت موقعيّت محصولات فعلي نيز احتياط لازم را داشته باشد زيرا که موّلد کسب و کار فعلي بوده است .[٨]
1
٢-١-٣ افزايشي بر خطوط محصول موجود :
عبارتند از محصولاتي که توسعه دهنده ي خط توليد هستند .[٩]
اين تلاش ها موجب حمايت و پشتيباني از خطوط محصول موجود با ايجاد مکمل هاي خط به منظور توسعه ي تاثيرات و نفوذ علامت تجاري ٢ محصولات اصلي بر دامنه ي گسترده تري از مشتريان و يا گسترش دامنه ، قدرت و هدف محصول ، مي گردد . تمام اين تلاش ها در راستاي محفوظ و ايمن نگهداشتن يک بازار و يا کسب و کار صورت مي گيرد . يک مثال از اين نوع توسعه محصول مي توان به محصولات شرکت شکلات سازي ام اند ام ٣ اشاره نمود که خط محصول خود را به ام اند ام پينوت ٤ و ام اند ام آلموند٥ و ام اند ام سيزانال ٦ براي جلب نظر مشتريان جشن کريسمس و جشن عيد پاک ، توسعه داد .
افزايشي بر خطوط موجود نظير خطوط محصول جديد ، تاثير مشابهي بر درآمد هاي شرکت دارد . آنها با توجه به محصولات موجود که معرفي و شناخته شده هستند ، موجب کسب درآمد هاي نهايي صعودي مي گردند . اين برنامه ها موجب ايجاد رشد و ارتقاء افزايشي يا رو به رشد در اقتصاد مي گردند ولي عموماً به جزء هم بخشي ايجاد شده توسط برآيند محصولات جديد ، موجب افول و تنزل مي گردد .[٨]
7
٢-١-٤ بهبود و بازبيني محصولات موجود :
اعمال بهبود بر محصولات موجود ارزش افزوده اي که قابل ذکر باشد ، ايجاد نمي کند . در واقع اين روش ابزار و روشي براي حفظ بازار هاي در دست و يا اندکي بهبود آن است . در شرايط محيطي و بازاري ، بهبود به عنوان يک ابزار دفاعي محسوب مي شود که مي تواند راهکار و چاره ي موقت تا زمان عرضه محصولي جديد ، باشد . به عنوان مثال ، با فرآيند طراحي مجدد٨ يا از طريق تغيير نوع بسته بندي يعني بسته بندي جديد٩ ، شرکت قادر خواهد بود ارزش هاي بيشتري را به مشتري ارائه نمايد و رضايتمندي مشتريان را جلب نمايد . اين نوع برنامه ها به منظور ايجاد اقتصاد پويا و زنده کمتر در دراز مدت صورت مي گيرند ولي همواره تامين کننده ي زمان و درآمد جهت پيگيري و دنبال کردن توسعه محصول جايگزين است . به هر حال همواره مشتري مداري هوشيارانه ، پاسخگوي ارزش هاي واقعي در دراز مدت خواهد بود . يک مثال از اين نوع توسعه محصول ، عبارتست از شرکت هاي خودرو سازي که همه ساله با افزوده شدن مدل هاي پايه به عنوان استاندارد ، مواجه مي باشند .[٩]
1
٢-١-٥ تغيير موقعيّت :
بنا بر تعريف ارائه شده توسط آقايان کراوفورد و ديبندتو٢ تغيير موقعيّت عبارتست از محصولاتي که برا ي کارايي و
کاربردي جديد ، بازآفريني مي شوند .[٩]
تغيير موقعيّت يکي ديگر از روش ها و ابزار هاي افزايش يا تثبيت سهم بازار محسوب مي شود . تغيير موقعيّت عبارتست از يک اقدام يا به عبارتي مانور در راستاي تغيير ذهنيّت مشتري . همچنين اين روش با محصولاتي که از ارزش کمي ( ارزش دلار) برخوردارند و مشتريان هم زمان زيادي رابراي توجه به بررسي آن اختصاص نمي دهند، صورت مي گيرد . براي تصميمات مالي گرانقيمت ، مشتريان و يا مصرف کنندگان براي بررسي شواهد و اخذ تصميمات نهايي خود ، نيازمند صرف زمان هستند . تغيير موقعيّت ، در حقيقت يک اقدام بازاريابي است تا يک فعاليّت توسعه اي . در واقع ، تغيير موقعيت يک چاره انديشي موقت براي کسب درآمد از محصول موجود است . اين روش به خودي خود موّلد رشد در مباحث اقتصادي و مالي نيست . اين روش شبيه به بهبود و يا تجديد نظر و بازبيني است البتّه به غير از اينکه در اين روش نيازمند تغييرات لازم محصول هستيم . در حقيقت تغيير موقعيت ، تغيير نگرش و استنباط مشتريان در مورد محصول است .[٨]
3
٢-١-٦ کاهش هزينه ها :
اين برنامه ها دقيقاً ابزاري براي کاهش هزينه هاي محصولات جهت ارائه با همان کيفيّت و کارايي ها مي باشد . در حقيقت اين روش ، نتيجه ي يک رقابت ابتکاري وهمچنين در باطن ، ماحصل نيروها و فشار هاي بيروني است . در موارد بسياري ، اين روش ابزاري ساده براي ايجاد ظرفيّت بيشتر به منظور خلق منافع صعودي کمتر و البتّه شايد منافع کلّي بيشتر مي باشد . هر چند انگيزش براي کاهش هزينه ، بطور کلي عبارتست از متوسطي براي افزايش حجم و ظرفيّت از طريق کانال ولي در واقع اين راه از طريق هزينه هاي امکانات سرمايه اي مالي و هزينه هاي توسعه اي جذب شده ، تسهيل مي گردد و توليد کننده علاقمند به سرمايه گذاري در کانال هاي عرضه و فروش است . کاهش هزينه ها ، کمک مفيدي از طريق کسب سود ناخالص افزوده از طريق محصول موجود ، براي سازمان مي باشد . اين سود ناخالص مي تواند هزينه هاي توسعه و راه اندازي توليد را جذب نمايد . در بسياري از موارد اين روش دوره زماني اي را معين مي کند تا توليد و جذب درآمد ادامه پيدا کند وتا سازمان ها مجاز به قرار گرفتن در شرايط توليدي جديد گردند . در واقع اين شيوه به هر حال پديد آورنده رشد واقعي در اقتصاد و زمينه هاي مالي نيست . [٨]
٣- فناوري اطلاعات
پاسخ به اين سوال که فنّاوري اطلاعات چيست ساده به نظر مي آيد چرا که عبارتست از سخت افزار٤ ، نرم افزار ، 5 ارتباطات ٦ و خدمتدهي کاربران ٧ اين فنّاوري ، چه در خانه و چه در محل کار باشند . البتّه در تحقيقات مختلفي که در اين زمينه صورت گرفته است در اکثر موارد به همه اين عناصر پرداخته نمي شود و تنها يک عنصرمورد توجّه قرار مي گيرد که اکثر توجّه ها به مقوله سخت افزار مي باشد .[٢]
لذا فنّاوري اطلاعات مخصوصاً اشاره دارد به فنّاوري ، که دربردارنده ي نرم افزار ، سخت افزار وشبکه ها مي باشد .
فنّاوري اطلاعات موجب تسهيل در پردازش ، ذخيره سازي و ارائه ي اطلاعات مي گردد. در بخش هاي اروپايي اغلب از اصطلاح فنّاوري اطلاعات و ارتباطات ١ به جاي عبارت فنّاوري اطلاعات بهره گرفته مي شود در حاليکه استاندارد هاي جهاني از عبارت فنّاوري اطلاعات بهره مي گيرد .[١٠]
فنّاوري اطلاعات از سال ١٩٧٨ ميلادي در محيط هاي کاري و اداري رسوخ کرد که جهشي از بکار گيري کامپيوتر هاي بزرگ ٢ به کامپيتور هاي شخصي ٣ صورت گرفت که موجب از بين بردن موانع ارتباطات بين کارمندان و مشتريان يا به عبارت بهتر ارباب رجوع گرديد . [١١]
در سال ١٩٦٢ موسّسه ي فنّي جورجيا تعريفي از فنّاوري اطلاعات داشته است که مقبول عموم نيز واقع گرديد ، بيان مي دارد ، فنّاوري اطلاعات دانشي است که به بررسي ويژگي ها و چگونگي اطلاعات نيروهاي حاکم بر جريان اطلاعات و ابزار آماده سازي آنها براي به حداکثر رساندن دستيابي به اطلاعات و قابل استفاده کردن آنها مي پردازد . آماده سازي اطلاعات شامل تفکيک دقيق ، علمي و مستند، جمع آوري، سازمان دهي، ذخيره ، بازيابي، تفسير و اشاعه و استفاده از آن مي شود . [١٢]
اکنون ممکن است نگرش خوبي در مورد اصطلاح فنّاوري اطلاعات داشته باشيم ولي بيان دقيقتري از اين عبارت مناسب تر به نظر مي آيد . در واقع عبارت فنّاوري اطلاعات در بردارنده ي دامنه ي وسيعي از عناصر و توانمندي هايي است که شامل خلق و توليد ، ذخيره سازي وگسترش داده ها ٤و اطلاعات ٥ و همچنين توليد دانش ٦ مي باشد . داده عبارتست از معلو مات خام ، اوّليه ، نمودار ها و جزئيات ، در حاليکه اطلاعات بيانگر تفسير کاربردي ، سازماندهي شده و معني داري از داده مي باشد و دانش عبارتست از آگاهي و درک مجموعه اي از اطلاعات و چگونگي قرار دادن اطلاعات براي کارايي بهتر اطلاعات ، مي باشد . [١٣]
يا از جمله تعاريف ديگري که براي فنّاوري اطلاعات ارائه مي گردد مي توان چنين بيان نمود که ، فنّاوري اطلاعات به ابزار ها و روش هايي اطلاق مي گردد که به نحوي اطلاعات را در اشکال مختلف (صدا ، تصوير ، متن ) جمع آوري ، ذخيره ، بازيابي، پردازش و توزيع مي کند و يا در تعريف ديگري از فنّاوري اطلاعات بيان مي گردد که عبارتست از گردآوري ، سازماندهي ، ذخيره و نشر اطلاعات اعم از صوت ، تصوير ، متن يا عدد که با استفاده از ابزار کامپيوتر و مخابراتي صورت مي پذيرد . در بيان کلي مي توان بيان داشت که فنّاوري اطلاعات شاخه اي از تکنولوژي و فناوري است که اختصاص دارد به بررسي و بکارگيري داده و پردازش آن که شامل دريافت و جمع آوري خودکار داده ، تغييرات داده ، مديرّيت داده ، جابجايي و حرکت داده ، کنترل داده ، نمايش داده ، تعويض ، تبادل و انتقال و دريافت داده و از سوي ديگر توسعه و گسترش و استفاده از روّيه هاي سخت افزاري ، نرم افزاري و سازمان افزار مرتبط با اين پردازش .[١٤]
٣-١ عناصراساسي در فنّاوري اطلاعات :
کامپيوترها و کليه تجهيزات مرتبط با آنها از جمله صفحه نمايش ، چاپگر ، صفحه کليد و لوازم جانبي ديگري که مورد استفاده هستند ، سخت افزار٧ اطلاق مي گردند که در واقع سخت افزار به خودي خود هيچ قابليّت و کارايي ندارد . نرم افزار
89 بيانگر دستورالعمل هاي لازم براي اداره و بکارگيري سخت افزار در راستاي اهداف مورد نظر است .در نهايت يک سيستم دربرگيرنده ي مجموعه اي از عناصر نظير انسان ، کامپيوتر، ساير فعاليّت هاي کسب و کار و کارگزاران دولتي است که با ارتباطات داخلي ، انجام رساندن هدف مشخّصي را دنبال مي کنند . دراطراف ما سيستم هاي مختلفي وجود دارند که از آنجمله سيستم هاي آموزشي ، سيستم هاي حمل و نقل ، سيستم هاي دارايي قابل ذکر هستند . يا در دنيا تمام افراد تحت يک سيستم اقتصادي البتّه نه يکسان ، زندگي مي کنند . هر کسب و کار يک سيستم محسوب مي شود ، که عناصر آن يعني فروش ، توليد، بازار يابي ،تحقيق و پژوهش ، ترابري ، حسابداري، و منابع انساني مي باشند که همگي جهت توليد يک محصول يا ارائه يک خدمت ، با همديگر کار مي کنند . لازم به ذکر است هر يک از عناصر معرفي شده در سيستم کسب و کار
، خود يک سيستم مي باشد . کسب و کارهاي نوين به صورت قابل توجهي به سيستم هاي اطلاعات ١ وابستگي دارند .
سيستمي که داده ها و اطلاعات از يک شخص يا اداره - بخش - به ديگري جريان دارد . به طور کلّي ، سه عنصر اساسي فنّاوري اطلاعات عبارتند از کامپيوتر ها ، شبکه هاي ارتباطي ٢ و دانش چگونگي ٣ يا دانش تخصّصي که داده ها و اطلاعات فرآورده اين اجزاء فنّاوري اطلاعات مي باشند . [١٣]
٤- سيستم هاي اطلاعات
در واقع مطالعه ي منابع گوناگون بيانگر وجود تمايزي بين سيستم هاي اطلاعات و فنّاوري اطلاعات مي باشد که اين تمايز و تفاوت در استراتژي فنّاوري اطلاعات و سيستم هاي اطلاعات نيز وجود دارد . آکادمي سيستم هاي اطلاعات انگلستان ، سيستم هاي اطلاعات را ابزاري که افراد و سازمان ها براي بکار گيري فنّاوري و گرد آوري ، پردازش ، ذخيره و انتشار اطلاعات استفاده مي کنند ، بيان مي دارد .[١٠]
سيستم هاي اطلاعات بازخورد هاي چشمگيري را براي برخي از سازمان ها بهمراه داشته است .و در بسياري از سازمان هاي ديگر ، سيستم هاي اطلاعات از فعاليّت هايشان پشتيباني نموده است . هزينه براي سيستم هاي اطلاعات ممکن است بسيار گران تمام شود . معدود سازمان هايي يافت مي شوند که بدون سيستم اطلاعات مناسب قادر به فعاليّت باشند . تا زماني که سيستم هاي اطلاعات مي تواند براي فعاليّت هاي سازمان ها جهت هدايت و توسعه ي کسب وکار ، حياتي و ضروري باشد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید